جوالجی و موبرگ در سال۱۹۹۷ وفاداری برند تجاری را با توجه به یک دیدگاه رفتاری، نگرشی و انتخابی تعریف نموده اند. در حالی که دیدگاه رفتاری ‌بر مبنای‌ خرید ازیک برند شخص استوار است، دیدگاه نگرشی به ترجیحات مصرف کننده و گرایش به سوی برند مشخص اشاره دارد و ازدیدگاه انتخابی بر اساس دلایل خرید یا عواملی که خرید راممکن است تحت تأثیر قرار دهند استوار است. (Javalgi And Moberg , 1997). تعریف وفاداری برند تجاری عمدتاًً تحت تأثیر سه دسته بندی اصلی است : ۱- نگرش چند حوزه ای [۳۴] ۲- نگرش رفتاری ۳- نگرش گرایشی.

کلر در سال ۲۰۰۳، وفاداری به برند را تحت عنوان واژه ای به نام بازآوایی برند [۳۵] مورد بررسی قرار می‌دهد که اشاره به روابط مشتری – برند دارد و به عنوان ابزاری جهت تطبیق دادن برند با مصرف‌کنندگان مورد استفاده قرار می‌گیرد. مصرف کنندگان با بازآوایی صحیح برند یک سطح توافقی بالایی ازوفاداری را دارند. این تعاریف از وفاداری با برند یک رابطه مستقیمی با ارزش ویژه برند دارد که وفاداری به برند اغلب به عنوان مهمترین جزء ارزش ویژه برند محسوب می‌گردد. از بعد نگرشی وفاداری برند به عنوان گرایش به سوی وفادار شدن به یک برند اصلی، که با بهره گرفتن از نیت خرید آن برند در نخستین انتخاب بیان می‌گردد، تعریف شده است. (Yoo & Dothu , 2001)

با توجه به دیدگاه رفتاری، وفاداری به برند به عنوان وفاداری واقعی مصرف کننده به یک برند می‌باشد ولی با بهره گرفتن از دیدگاه نگرشی نیت برای وفاداری به یک برند می‌باشد. آکر در سال ۱۹۹۶ در تحقیقات کاملی که توسط وی درباره ارزش ویژه برند صورت گرفته ‌به این نتیجه رسید که ارزش ویژه برند بستگی به تعداد افرادی دارد که یک برند را به صورت منظم خریداری می نمایند. خریداران منظم داری ارزش قابل ملاحظه ای برای یک برند هستند، بخاطر اینکه آن نمایانگر یک سطح درآمد برای شرکت می‌باشد. ‌بنابرین‏ وفاداری به برند یکی از حیاتی ترین ابعاد ارزش ویژه برند می‌باشد. امروزه اهمیت مدیریت ارزیابی برند در حال افزایش می‌باشد، بخصوص موقعی که سازمان ها سعی می‌نمایند که به سوی پیام های غیر قابل ملموس و پیچیده به ‌عنوان قسمتی از استراتژی های برند خود حرکت نمایند. (Davis ,2000)

یکی از مباحث مهم در مدیریت برند این است که چگونه مصرف کننده یک ارتباط مناسبی بین مفاهیمی همچون ارزش ویژه مارک تجاری و وفاداری مصرف کنندگان ایجاد نمایند. وفاداری مصرف کننده تابعی از برتری محصول دریافت شده و اثرات هم افزایی آن می‌باشد (Oliver ,1999). مورگان در سال ۲۰۰۰ اظهار می‌دارد که اصطلاح وفاداری می‌تواند به طرق مختلفی تفسیر شود، وفاداری هم می‌تواند به صورت رفتاری و هم به صورت نگرشی باشد. وفاداری تجاری یک سود قابل پیش‌بینی برای شرکت ایجاد می کند ، به ‌عنوان مثال هنگامی که یک مصرف کننده به یک مارک خاص وفا دار می‌گردد در نتیجه فروش و سود آن مارک قابل پیش‌بینی بوده ، علاوه بر آن وفاداری به مارک تجاری غالباً یک روش اثر بخشی برای اداره کردن ارزش ویژه می‌باشد. (Keller , 1992). رضایت مصرف کننده و تکرار الگوهای خرید غالبا شاخص هایی از پایداری یک مارک تجاری هستند و برنامه هایی برای افزایش دادن ارزش ویژه مارک تجاری و قوی ساختن آن ایجاد می کند . وفاداری به مارک تجاری با توجه به اینکه خرید یک مارک تجاری را به صورت عادت و روزمره در می آورد علاوه بر آنکه در مصرف کننده رضایت ایجاد می کند ، می توان به تعهد آن ها به یک مارک تجاری اعتماد نمود.

ارزش ایجاد شده توسط مارک تجاری عمدتاً باعث کاهش هزینه های بازاریابی می‌گردد و باعث صرفه جویی در زمان مصرف کنندگان می‌گردد. این امر باعث می‌گردد که برای رقباء مهم یک شرکت ارتباط برقرار کردن با مصرف کنندگانی که از یک مارک تجاری شناخته شده رضایت دارند مشکل گردد و در نتیجه انگیزه آن ها برای رقابت کاهش می‌یابد. ‌بنابرین‏ اشتباه بزرگ این است که برای مصرف کنندگانی که نسبت به یک مارک تجاری نگرش منفی داشته باشند ، شرکت به دنبال جستجوی مصرف کنندگان جدید برای آن مارک تجاری باشند. به دلیل مزایایی که مدل آکر در این زمینه دارد و با توجه ‌به این که، او این مدل را مورد آزمون تجربی قرار نداده است، پس از او این مدل در جامعه های آماری مختلف مورد آزمون قرار گرفت و می توان گفت که اعتبار سنجی شده است. از کسانی که مدل آکر را آزمون کرده‌اند، یو و دونتو[۳۶] (۱۹۹۷) می‌باشند.

هم چنین این دو محقق دو مقیاس برای ارزیابی ارزش ویژه نام و نشان ارائه کرده‌اند. یکی مقیاس کلی ارزش ویژه نام و نشان[۳۷] و دیگری مقیاس چند بعدی ارزش ویژه نام و نشان[۳۸] نامیده شد. که در حقیقت مقیاس دوم چهار بعد مدل آکر یعنی ” کیفیت ادراک شده، وفاداری به نام و نشان، آگاهی از نام و نشان و تداعی” را می‌سنجد. هم چنین یو و دیگران[۳۹] در سال ۲۰۰۰ ، به منظور بررسی تاثیر فعالیت های بازاریابی بر ارزش ویژه نام و نشان، آمیخته بازاریابی خاصی را انتخاب کردند. آن ها تلاش کردند که اثر این عوامل را بر ارزش ویژه نام و نشان با بهره گرفتن از مدل چهار بعدی آکر که قبلا به صورت مفصل شرح داده شد بررسی کنند. نتایج تحقیق آن ها نشان داد که کیفیت ادراک شده، وفاداری و آگاهی/ تداعی اثر متبت و مستقیمی بر ارزش ویژه نام و نشان دارد و همچنین با توجه به اثر قوی تری که وفاداری بر ارزش ویژه نام و نشان دارد سایر ابعاد می‌توانند از طریق وفاداری بر آن اثر بگذارند. همچنین نتایج این تحقیق بیان کننده این مطلب بود که ترفیعات قیمتی[۴۰] مکرر، اثری معکوس بر ارزش ویژه نام و نشان داشته و در حقیقت از نوع فعالیت هایی اســت که در بلند مدت باعث آســیب رساندن به نام و نشان می شود هرچند در کوتاه مدت باعث افزایش سود شرکت شود. هم چنین تخصیص بودجه بالا به تبلیغات[۴۱]، قیمت بالا[۴۲]، تصویر خوب از فروشگاه[۴۳] و توزیع گسترده[۴۴] اثر مثبت و مستقیمی بر ارزش ویژه نام و نشان دارد. در حقیقت در بلنـــد مدت بر ساختن و قدرتمنـــد کردن نام و نشان اثر می‌گذارد (Yoo & et.al,2000). به منظور توسعه و بهبود مقیاس های ارائه شده توسط یو و دونتو و نیز آزمون مجدد مدل آکر، دو محقق دیگر به نام های واشبرن و پلنک[۴۵] (۲۰۰۲)، روایی و اعتبار این دو مقیاس را مورد ارزیابی قرار دادند که مورد تأیید مجدد قرار گرفت. البته آن ها مطالعات خود را در ارتباط با نام و نشان‌های دوگانه[۴۶] انجام دادند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...