بررسی­ های چند جانبه نشان داده است که چنین ارتباطهایی، بویژه برای افراد از طبقات اجتماعی متوسط و بالا، نسبتا قوی هستند (رایش، وایل وتینزلی،۱۹۹۴، به نقل از سارافینو ۲۰۰۵).

پژوهش­ها نشان داده است که احساس کارایی (اعتقاد افراد به موفق شدن)بر رفتارهای بهداشتی، بیماری و نقش بیمار تأثیر می­ گذارد. سیگاری­هایی که معتقدند نمی ­توانند سیگار را ترک کنند معمولاً در صدد ترک سیگار بر نمی­آیند اما کسانی که معتقدند می ­توانند موفق شوند اغلب سیگار را ترک ‌می‌کنند، به همین ترتیب کسانی که معتقدند می ­توانند موفق به کاهش وزن شوند بیشتر امکان دارد که ‌به این کار اقدام کنند و موفق شوند.

احساس کارایی در افراد از طریق توفیق­ها و شکست­ها، مشاهده تجارب دیگران و ارزیابی القائات دیگران از توانایی‌های فرد، ایجاد می­ شود. افراد، هنگام تصمیم ­گیری برای اتخاذ یک رفتار بهداشتی معمولاً کارایی خود را بر اساس پیچیدگی کار، تلاش لازم و سایر جنبه­ ها مانند حمایت دیگران، ارزشیابی ‌می‌کنند (سارافینو،۲۰۰۵).

خودکارآمدی سازه­ای نیرومند است که نقش عمده­ای در هر نوع فرایند پیشرفت هدف دارد(والستون،۱۹۹۲). تعدادی از محققان چنین فرض کرده ­اند که عزت نفس و کانون کنترل سلامت دو متغیری هستند که با رفتارهای سلامت در ارتباطند. ­برای مثال افرادی که باور دارند سلامت تابع رفتار شخصی است (کانون کنترل درونی) برای سلامت ماندن و تندرستی خود احساس مسئولیت بیشتری نسبت به کسانی که گرایش کنترل بیرونی دارند یعنی اعتقاد به اینکه سلامت تابع شانس، بخت بوده و به وسیله افراد قدرتمند، دیگران مثل پزشکان، اعضای خانواده و سایر متخصصان سلامت و غیره تعیین می­ شود، نشان می­ دهند (مانند انجام رفتار پیشگیرانه).بعلاوه افسردگی، بدبینی، سبک کنارآمدن ناسازگارانه، اضطراب، عادات سلامت ضعیف، سوء مصرف مواد، سطح پایین در تکالیف مدرسه، بزهکاری اجتماعی ونشانه­های سایکوتیک بیشتر با سطوح پایین کانون کنترل درونی، اعتقاد قوی به شانس و عزت نفس پایین مرتبط بوده است.(آندرجس[۸۵]، ازلینز[۸۶]، استنستروم [۸۷]۲۰۰۳، ری[۸۸] و همکاران ۱۹۹۸).

انبوه مطالعات، ارتباط بین کانون کنترل درونی سلامت وسازگاری روانشناختی را در بیماری­های مزمن مورد تأیید قرار دادند (کریزن و کیف ۱۹۸۸؛فرانک و همکاران،۱۹۸۷؛مورواسمبروک،۱۹۹۲؛پاچینو، فرانسیس وایساد،۲۰۰۴؛سان ‌و استوارت ۲۰۰۰؛تیلور، رید و اسکوکان،۱۹۹۲ به نقل از جیمی و همکاران ۲۰۰۵). با این حال مطالعات دیگر ارتباط آشکاری بین این دو متغیر نیافته­اند. (دی بروئر، ریچمن و پراین ۱۹۹۹؛فاورز ۱۹۹۴، فریدمن و همکاران ۱۹۸۸، گلدو و همکاران ۱۹۹۱). و مطالعات اندکی بیز نشان داده ­اند که کانون کنترل بیرونی با سازگاری بهتر همراه است. (بوریش و همکاران ۱۹۸۴، فرانکو و همکاران ۲۰۰۰، جاسمین و همکاران ۱۹۷۸ به نقل از همان منبع).

دی روت، ویسر، کوک و ون دروین (۱۹۹۰) دریافتند کانون کنترل بیرونی قدرت دیگران به طور منفی بر روی رفتارهای مراقبت از خود در بیماران دیابتی تأثیر دارد.

۲-۲۹٫کانون کنترل درونی در رفتارهای بهداشتی

بررسی­هایی که تأثیر کانون کنترل سلامت را بر رفتارها نشان داده ­اند، در ابتدا بر اهمیت کانون کنترل درونی نسبت به کانون کنترل بیرونی تأکید ‌می‌کنند. افرادی که کانون کنترل درونی دارند مسئولیت­ پذیری اعمالشان را می­پذیرند و سریعا در رفتارهای ارتقا دهنده سلامت درگیر می­شوند. رفتارهایی از قبیل خودارزیابی­های مربوط به سلامت جسمانی، سازگاری بیماران با وقایع تنش­زا و رفتارهای پیشگیرانه مرتبط با ایدز رابطه مثبتی با کنترل درونی دارند. (سارگنت[۸۹]،۲۰۰۶).

کانون کنترل درونی به تعاملات محوری باورهای بهداشتی اشاره دارد (والتسون و همکاران،۲۰۰۶). به عنوان مثال، سطح بالای باورهای کنترل درونی با سطوح پایین مرگ و میر و فعالیت بیشتر در بیماران مبتلا به بیماری پزشکی رابطه دارد. علاوه براین ایزن من و همکاران (۱۹۹۸) دریافتند که احساس کنترل درونی با شناخت مثبت، پیامدهای بهداشتی روان­شناختی و فیزیکی در میانسالان رابطه دارد. به طور مشابه، ویور و گری (۱۹۹۶) سطوح پایین کنترل درونی را با سطوح بالای افسردگی در بیماران سیاه­پوست ۵۵-۹۱ ساله مرتبط یافتند. در نهایت ون دن آکر و همکارانش(۲۰۰۱) در بررسی طولی­شان ‌به این نتیجه رسیدند که کانون کنترل درونی بالا عاملی برای محافظت از وقوع مرگ و میر است. (اوهه ۲۰۰۳).

۲-۳۰٫استرس-کانون کنترل و بیماری‌ها

رابطه بین استرس و کانون کنترل ثابت شده است. یک بررسی رابطه بین استرس، کانون کنترل و بیماری­های جسمی را مورد مطالعه قرار داده است. این مطالعه میزان رابطه بین باورهای کانون کنترل و بیماری­های جسمی وابسته به محرک­های تنش­زا و روان­نژندخویی را در بزرگسالان مورد بررسی قرار داد. یافته­ ها نشان داد که کانون کنترل بیرونی با سطوح بالای استرسورهای واقعی، سطوح بالای روان­نژندخویی، استفاده فراوان از رفتارهای مقابله­ای هیجان مدار، سطوح بالای استرس ادراک شده رابطه دارد. این بررسی نشان داد که باورهای کانون کنترل درونی با تجربه­ بیماری­ها رابطه دارند که این یک رابطه بین استرس و بیماری­ها ایجاد می­ کند و اطلاعات زیادی را در رابطه با کانون کنترل و بیماری­ها فراهم می­ کند. همچنین این یافته­ ها نشان داد که کانون کنترل می ­تواند پیش ­بینی کننده­ بیماری­های جسمی باشد(بولینی و همکاران،۲۰۰۴ به نقل از رودنبری،۲۰۰۷).

اخیراًً مطالعه دیگری رابطه­ بین کنترل ادراک شده و پاسخ­های زیستی و ذهنی به استرس را نشان داده است. اثرات بالقوه تعدیل کننده کانون کنترل نیز مورد بررسی قرار گرفت. یافته­ ها نشان داد که افرادی با کانون کنترل بیرونی بالا، مشکلات جسمی و فیزیولوژیک بیشتری را گزارش ‌می‌کنند و رضایت از زندگی و خودکارآمدی پایین­تری دارند. بعلاوه این افراد به علت ادراک کنترل کمتر، خود را بیشتر در معرض تأثیرات عوامل بیرونی ارزیابی ‌می‌کنند و در نتیجه واکنش زیادی به استرس نشان می­ دهند. در این پژوهش کانون کنترل، تنها وقتی که آزمودنی­ها احساس کنترل بالاتری داشتند تعدیل کننده رابطه بین کنترل و پاسخ­دهی کورتیزول بود. همچنین افرادی دارای کانون کنترل درونی بالا، پاسخ­های زیستی کمتری به استرس نشان دادند. در مقابل، افرادی که هیچگونه احساس کنترلی نداشتند در پاسخ­های بیولوژیکی­شان به عنوان کارکرد کانون کنترل هیچ تفاوتی نشان ندادند. و هیچ رابطه مستقیمی بین کانون کنترل و پاسخ زیستی آن­ها به استرس دیده نشد. (بولینی و همکاران ۲۰۰۴، به نقل از رودنبری،۲۰۰۷).

استرس، کانون کنترل و پیامدهایش در دانشجویان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...