فایل های دانشگاهی- ۲-۲۹٫کانون کنترل درونی در رفتارهای بهداشتی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
بررسی های چند جانبه نشان داده است که چنین ارتباطهایی، بویژه برای افراد از طبقات اجتماعی متوسط و بالا، نسبتا قوی هستند (رایش، وایل وتینزلی،۱۹۹۴، به نقل از سارافینو ۲۰۰۵).
پژوهشها نشان داده است که احساس کارایی (اعتقاد افراد به موفق شدن)بر رفتارهای بهداشتی، بیماری و نقش بیمار تأثیر می گذارد. سیگاریهایی که معتقدند نمی توانند سیگار را ترک کنند معمولاً در صدد ترک سیگار بر نمیآیند اما کسانی که معتقدند می توانند موفق شوند اغلب سیگار را ترک میکنند، به همین ترتیب کسانی که معتقدند می توانند موفق به کاهش وزن شوند بیشتر امکان دارد که به این کار اقدام کنند و موفق شوند.
احساس کارایی در افراد از طریق توفیقها و شکستها، مشاهده تجارب دیگران و ارزیابی القائات دیگران از تواناییهای فرد، ایجاد می شود. افراد، هنگام تصمیم گیری برای اتخاذ یک رفتار بهداشتی معمولاً کارایی خود را بر اساس پیچیدگی کار، تلاش لازم و سایر جنبه ها مانند حمایت دیگران، ارزشیابی میکنند (سارافینو،۲۰۰۵).
خودکارآمدی سازهای نیرومند است که نقش عمدهای در هر نوع فرایند پیشرفت هدف دارد(والستون،۱۹۹۲). تعدادی از محققان چنین فرض کرده اند که عزت نفس و کانون کنترل سلامت دو متغیری هستند که با رفتارهای سلامت در ارتباطند. برای مثال افرادی که باور دارند سلامت تابع رفتار شخصی است (کانون کنترل درونی) برای سلامت ماندن و تندرستی خود احساس مسئولیت بیشتری نسبت به کسانی که گرایش کنترل بیرونی دارند یعنی اعتقاد به اینکه سلامت تابع شانس، بخت بوده و به وسیله افراد قدرتمند، دیگران مثل پزشکان، اعضای خانواده و سایر متخصصان سلامت و غیره تعیین می شود، نشان می دهند (مانند انجام رفتار پیشگیرانه).بعلاوه افسردگی، بدبینی، سبک کنارآمدن ناسازگارانه، اضطراب، عادات سلامت ضعیف، سوء مصرف مواد، سطح پایین در تکالیف مدرسه، بزهکاری اجتماعی ونشانههای سایکوتیک بیشتر با سطوح پایین کانون کنترل درونی، اعتقاد قوی به شانس و عزت نفس پایین مرتبط بوده است.(آندرجس[۸۵]، ازلینز[۸۶]، استنستروم [۸۷]۲۰۰۳، ری[۸۸] و همکاران ۱۹۹۸).
انبوه مطالعات، ارتباط بین کانون کنترل درونی سلامت وسازگاری روانشناختی را در بیماریهای مزمن مورد تأیید قرار دادند (کریزن و کیف ۱۹۸۸؛فرانک و همکاران،۱۹۸۷؛مورواسمبروک،۱۹۹۲؛پاچینو، فرانسیس وایساد،۲۰۰۴؛سان و استوارت ۲۰۰۰؛تیلور، رید و اسکوکان،۱۹۹۲ به نقل از جیمی و همکاران ۲۰۰۵). با این حال مطالعات دیگر ارتباط آشکاری بین این دو متغیر نیافتهاند. (دی بروئر، ریچمن و پراین ۱۹۹۹؛فاورز ۱۹۹۴، فریدمن و همکاران ۱۹۸۸، گلدو و همکاران ۱۹۹۱). و مطالعات اندکی بیز نشان داده اند که کانون کنترل بیرونی با سازگاری بهتر همراه است. (بوریش و همکاران ۱۹۸۴، فرانکو و همکاران ۲۰۰۰، جاسمین و همکاران ۱۹۷۸ به نقل از همان منبع).
دی روت، ویسر، کوک و ون دروین (۱۹۹۰) دریافتند کانون کنترل بیرونی قدرت دیگران به طور منفی بر روی رفتارهای مراقبت از خود در بیماران دیابتی تأثیر دارد.
۲-۲۹٫کانون کنترل درونی در رفتارهای بهداشتی
بررسیهایی که تأثیر کانون کنترل سلامت را بر رفتارها نشان داده اند، در ابتدا بر اهمیت کانون کنترل درونی نسبت به کانون کنترل بیرونی تأکید میکنند. افرادی که کانون کنترل درونی دارند مسئولیت پذیری اعمالشان را میپذیرند و سریعا در رفتارهای ارتقا دهنده سلامت درگیر میشوند. رفتارهایی از قبیل خودارزیابیهای مربوط به سلامت جسمانی، سازگاری بیماران با وقایع تنشزا و رفتارهای پیشگیرانه مرتبط با ایدز رابطه مثبتی با کنترل درونی دارند. (سارگنت[۸۹]،۲۰۰۶).
کانون کنترل درونی به تعاملات محوری باورهای بهداشتی اشاره دارد (والتسون و همکاران،۲۰۰۶). به عنوان مثال، سطح بالای باورهای کنترل درونی با سطوح پایین مرگ و میر و فعالیت بیشتر در بیماران مبتلا به بیماری پزشکی رابطه دارد. علاوه براین ایزن من و همکاران (۱۹۹۸) دریافتند که احساس کنترل درونی با شناخت مثبت، پیامدهای بهداشتی روانشناختی و فیزیکی در میانسالان رابطه دارد. به طور مشابه، ویور و گری (۱۹۹۶) سطوح پایین کنترل درونی را با سطوح بالای افسردگی در بیماران سیاهپوست ۵۵-۹۱ ساله مرتبط یافتند. در نهایت ون دن آکر و همکارانش(۲۰۰۱) در بررسی طولیشان به این نتیجه رسیدند که کانون کنترل درونی بالا عاملی برای محافظت از وقوع مرگ و میر است. (اوهه ۲۰۰۳).
۲-۳۰٫استرس-کانون کنترل و بیماریها
رابطه بین استرس و کانون کنترل ثابت شده است. یک بررسی رابطه بین استرس، کانون کنترل و بیماریهای جسمی را مورد مطالعه قرار داده است. این مطالعه میزان رابطه بین باورهای کانون کنترل و بیماریهای جسمی وابسته به محرکهای تنشزا و رواننژندخویی را در بزرگسالان مورد بررسی قرار داد. یافته ها نشان داد که کانون کنترل بیرونی با سطوح بالای استرسورهای واقعی، سطوح بالای رواننژندخویی، استفاده فراوان از رفتارهای مقابلهای هیجان مدار، سطوح بالای استرس ادراک شده رابطه دارد. این بررسی نشان داد که باورهای کانون کنترل درونی با تجربه بیماریها رابطه دارند که این یک رابطه بین استرس و بیماریها ایجاد می کند و اطلاعات زیادی را در رابطه با کانون کنترل و بیماریها فراهم می کند. همچنین این یافته ها نشان داد که کانون کنترل می تواند پیش بینی کننده بیماریهای جسمی باشد(بولینی و همکاران،۲۰۰۴ به نقل از رودنبری،۲۰۰۷).
اخیراًً مطالعه دیگری رابطه بین کنترل ادراک شده و پاسخهای زیستی و ذهنی به استرس را نشان داده است. اثرات بالقوه تعدیل کننده کانون کنترل نیز مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که افرادی با کانون کنترل بیرونی بالا، مشکلات جسمی و فیزیولوژیک بیشتری را گزارش میکنند و رضایت از زندگی و خودکارآمدی پایینتری دارند. بعلاوه این افراد به علت ادراک کنترل کمتر، خود را بیشتر در معرض تأثیرات عوامل بیرونی ارزیابی میکنند و در نتیجه واکنش زیادی به استرس نشان می دهند. در این پژوهش کانون کنترل، تنها وقتی که آزمودنیها احساس کنترل بالاتری داشتند تعدیل کننده رابطه بین کنترل و پاسخدهی کورتیزول بود. همچنین افرادی دارای کانون کنترل درونی بالا، پاسخهای زیستی کمتری به استرس نشان دادند. در مقابل، افرادی که هیچگونه احساس کنترلی نداشتند در پاسخهای بیولوژیکیشان به عنوان کارکرد کانون کنترل هیچ تفاوتی نشان ندادند. و هیچ رابطه مستقیمی بین کانون کنترل و پاسخ زیستی آنها به استرس دیده نشد. (بولینی و همکاران ۲۰۰۴، به نقل از رودنبری،۲۰۰۷).
استرس، کانون کنترل و پیامدهایش در دانشجویان
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 07:52:00 ب.ظ ]
|