دانلود پایان نامه های آماده – مبحث پنجم- مفاهیم حق الله و حق الناس و مصادیق حق الله و حق الناس در حقوق کیفری – 2 |
((اصل معنای استغفار طلب آمرزش است؛ حال آنکه توبه به معنای بازگشت (رجوع) میباشد. به عبارت دیگر، استغفار برای طلب آمرزش و بخشش گناه از جانب خداوند و عفو و صفح از جانب او دلالت میکند و توبه عبارت است از پشیمانی بر گناه همراه با قصد بر ترک ، باز گشتن بدان بنابرین هیچ وحدت معنایی میان دو واژهای ((استغفار و توبه )) وجود ندارد و تلازم عقلی بین آن ها یافت نمی شود.))[۱۰۳]
همان گونه که در مباحث قبلی بیان شد، به صراحت در متون اسلامی (آیات و روایات)از توبه به عنوان زایل کننده گناهان و تبدیل کننده سیئات به حسنات نام برده شده است. یکی از آثار بارز و نمود خارجی توبه این است که عدالت از دست رفته با توبه بر میگردد، چون توبه آثار گناه را نابود میکند.
توبه نفس انسانی را از آلودگی پاکیزه میسازد و دلها را به حالت پیش از گناه بر می گرداند، در نتیجه عدالت از دست رفته بازگشت می کند و گناهان گذشته را پاک می سازد.
گفتار سوم- توبه و جوانان
انسان باید هر چه زودتر دامن همت «توبه» به کمر بزند و تصمیم را محکم و اراده را تقویت کند و تا در سن جوانی هست یا فرصت دارد و زنده است از گناهان توبه کند و نگذارد فرصتهای طلایی خدادادی از دست وی برود و توبه را به تأخیر اندازد.
بهار توبه ایام جوانی است که بار گناهان کمتر و کدورت قلبی و ظلمت باطنی ناقص تر و شرایط توبه آسان تر است.
مرحوم استاد شهید مطهری (ره) میگوید:
« تا کی بگوییم آقا دیر نمی شود، حالا وقت باقی است، تا هنوز جوان هستیم، می گوییم ای آقا، جوان بیست ساله که دیگر وقت توبه کردنش نیست. عجیب این است که بعضی افراد پیر و کهن سال وقتی یک جوان را می بینند که متوجه عبادت است و به گناه خودش توجه دارد و در حال توبه و ندامت است، میگویند، ای آقا، تو جوانی، هنوز وقت این حرفها برای تو. نرسیده، اتفاقاً جوانی بهترین وقتش است. یک شاخه در اوایلی که هنوز تازه است، آمادگی بیشتری برای مستقیم شدن و راست شدن دارد و هر چه که بزرگتر بشود، هر چه خشک تر بشود، آمادگی اش کمتر می شود. تازه، چه کسی، به این جوان قول داده که او پا به سن بگذارد؟ میان مرد بشود، از میان مردی بگذرد و پیر بشود؟
تا جوانیم، می گوییم جوانیم، در میان سالی هم که می گوییم، حالا خیلی وقت داریم، توبه وقتش پیری است، وقتی که پیر شدیم، از همه کارها افتادیم، همه قدرتها از ما گرفته شد، آن وقت توبه میکنیم. نمی دانیم که اشتباه کرده ایم، آن وقت اتفاقاً هیچ توبه نمی کنیم، آن وقت دیگر حال توبه برایمان نمی ماند، آن قدر در زیر بار معاصی کمرمان خم شده است که این دل ما دیگر حاضر برای توبه کردن نیست.
دل یک جـوان آماده تر اسـت برای تـوبه کردن تا دل یک پیر،
مثلی می آورد؛ میگوید:
یک نفر خاری را در سر راه مردم کاشته بود،این خار بزرگ شد. گفتند آقا بیا این خار را بکن.
می گفت: دیر نمی شود، درخت خاری است، کنده می شود.
دوباره گفتند: این خار را بکن.
گفت: دیر نمی شود، حالا می کَنیم، یک سال دیگر می کَنیم، سال بعد درخت خار بزرگتر شد، ولی خارکن چطور؟
پیرتر شده، گفتند بیا بکن، گفت: دیر نمی شود، بعد می کَنیم. سال به سال درخت خار بیشتر رشد می کرد، بیشتر ریشه می دوانید. تنه اش کلفت تر می شد. خارها بیش تر تیز می شد، خطرش بیشتر می شد. اما خارکن سال به سال پیرتر می شد، از نیرویش کاسته می شد.
میخواهد بگوید آقاجان، این ملکات رذیله، اخلاق فاسد، روز به روز در وجود تو مثل آن درخت خار بیشتر رشد میکند، بیشتر ریشه می دواند. تنه اش کلفت تر می شود. خارهایش تیزتر می شود. خطرش بزرگتر می شود، ولی تو، خودت روز به روز پیر می شوی و از نیرویت، از آن نیروهای مقدس تو کاسته می شود. وقتی که تو جوان هستی، مثل یک آدم قوی و نیرومندی هستی که یک نهال را میخواهد بکند، به سرعت می کنی، ریشه اش را هم می کنی می اندازی دور. اما وقتی که پیر شدی، یک آدم سست قوه ای هستی که میخواهد یک درخت قوی را با دست خودش بکند. هر چه زور می زند، درخت از ریشه در نمی آید».[۱۰۴]
پیشوایان معصوم در روایات خود سفارش زیادی به توبه در ایام جوانی کردهاند که در اینجا بعضی از احادیث را می آوریم.
بند اول- جوانی و توبه در روایات
پیامبر اسلام (ص) می فرمایند:
هیچ کس پیش خداوند محبوب تراز جوان توبه کار نیست.»[۱۰۵]
«پاداش جوان توبه کننده چون اجر یحیی بن زکریای پیامبر است.»[۱۰۶]
حضرت علی(ع) نیز می فرمایند:
«شش چیز نیکو است و لیکن از شش کس نیکوتر است، از جمله: توبه نیکوست و لکن توبه از جوانان، نیکوتر و بهتر است.»[۱۰۷]
همان گونه که ملاحظه شد، در آیات مذکور آمرزش خداوند شامل حال توبه کنندگان شده و بر عمل صالح و ترک گناه در مقام توبه تأکید شده و نقش ساقط کنندگی توبه نسبت به گناهان به وضوح بیان گردیده است.
مبحث پنجم- مفاهیم حق الله و حق الناس و مصادیق حق الله و حق الناس در حقوق کیفری
این مبحث که شامل سه گفتار میباشد حق الله و حق الناس، مصادیق حق الله و حق الناس در حقوق کیفری، شرایط توبه نسبت به هر کدام از جرایم حق الله و حق الناس مورد بررسی قرار میدهد.
گفتار اول- مفهوم حق الله و حق الناس در لغت و اصطلاح
در این گفتار برای پی بردن به جنبه ی حق اللهی و حق الناسی جرایم ابتدا در بند اول به تعریف این دو مفهوم پرداخته و بعد در بند دوم مصادیق حق الله و حق الناس را ذکر کرده و در نهایت در بند سوم آثار تفکیک حق الله و حق الناس بررسی خواهد شد.
بند اول- تعریف حق الله و حق الناس
برخی گفتهاند: «هر آنچه که اولاً و بالذات معصیت الله و بالعرض تجاوز به حقوق افراد باشد، حق الله و هر چه که عکس آن باشد حق الناس است.»[۱۰۸]
و نیز در تعریف حق الله آمده است: « حق الله سلطنت خداوند بر باز خواست بندگان است عموماً بر انجام یا ترک عملی که در مورد آن نهی یا امر شارع به مکلف متوجه شده است.»[۱۰۹]
و عدهای این دو مفهوم را به آثارش تعریف کرده و گفتهاند: « هر آنچه که بنده میتواند آن را ساقط کند حق الناس و هر آنچه که بنده حق اسقاط آن را ندارد حق الله است.»[۱۱۰]
تکالیف را به سه دسته حق الله و حق الناس و حق مختلط تقسیم کردهاند آیت الله اردبیلی پس از ذکر اقوال فقها و حقوق دانان مینویسد: «حق الله در دو معنا به کار میرود:
۱- حق ولایت مطلقه خداوند و آن امر و احکام خداوند و وجوب پیروی از آن ها است.
۲- هر آنچه که ملاک حکم در آن مصالح عامه و خاصهای است، اختیارش به دست مکلف نیست اگر چه مصلحت متعلق به او باشد مثل حرمت خودکشی یا فرزندکشی و مقصود از حق الناس چیزی است که ملاک (حکم) در آن مصلحت شخصی است و اختیار آن به دست شخص است مثل وجوب قصاص و دیه که منوط به مطالبه ولی دم است و هر وقت عفو کند منتفی است.»[۱۱۱]
از نظر کمیسیون استفتائات شورای عالی قضایی «هر جرمی که موجب تضرر شخص یا اشخاص خاص بشود حق الناس و هر جرمی که باعث اخلال و اختلال در نظم گردد و موجب لطمه بر مصالح اجتماعی و حقوق عمومی باشد حق الله محسوب میشود…»[۱۱۲]
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 07:19:00 ب.ظ ]
|