آیا فکر و اندیشه گناه، گناه شمرده می‌شود یا نه؟

باید گفت که فکر گناه به دو صورت ممکن است مطرح شود. یکی این که فکر گناه به عنوان یک تصور ذهنی و خطور برخی از گناهان در فکر و اندیشه و توهم و خیال انسان که هیچ گونه اثر و پی‌آمد علمی و عملی به همراه نداشته باشد، یعنی تفکر عمدی نباشد. در این صورت هیچ دلیلی عقلی و یا نقلی وجود ندارد که فکر گناه بدین معنا، گناه محسوب شود،اما نمی توان منکر این شد که تفکر تعمدی به گناه آثار و پی‌آمد منفی بر روح و جان آدمی می‌گذارد. چنان که در روایتی آمده که حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ فرمود: موسی بن عمران به شما دستور داد که زنا نکنید و من به شما امر می‌کنم که فکر زنا را در خاطر نیاورید، چه رسد ‌به این که عمل زنا را انجام دهید، زیرا که هر کسی فکر زنا کند، مانند کسی است که در ساختمانی زیبای رنگ‌آمیزی شده‌‌ای، آتش روشن کند که در این صورت دود آتش رنگ خانه را تباه می‌کند، گرچه ظاهراًً خانه سالم است(مجلسی، ۱۴۰۴ ه.ق، ج۱۴، ص ۳۳۱؛ به نقل از جنبش نت، ۱۳۹۲). از این گونه روایات به آسانی معلوم می‌شود که تفکر گناه به معنای یاد ‌شده گرچه گناه به مفهوم فقهی و کلامی نخواهد بود، اما آثار سوء بر روح انسان می‌گذارد (به نقل از همان).

صورت دوم فکر گناه آن است که فکر و اندیشه گناه منشأ آثار علمی و عملی بشود، در این‌ باره گرچه بحث‌های مفصل وجود دارد اما به نظر می‌رسد که این نوع تفکر و اندیشه گناه، انکار گناه بودنش کاری آسان نیست، زیرا بسیاری از گناهان کبیره از سنخ این نوع گناه یعنی، فکر گناه هستند. از جمله حسد. شهید دستغیب درباره آن می‌گوید: از گناهانی که در نصوص معتبره به آن وعده عذاب داده شده حسد است (دستغیب،۱۳۸۳، ج۲، ص۳۱۹).

ممکن است کسی بگوید که در برخی روایات آمده که هر مؤمنی قصد گناهی بکند تا وقتی که آن را بجا نیاورد چیزی بر او نیست و گناهی برایش نوشته نمی‌گردد. ‌بنابرین‏ حسد هم تا وقتی که کاری نکند، نباید گناه داشته باشد؟ جواب آن است که این روایات درباره گناهانی که از اعضاء و جوارح سر می‌زند و تا به جای آورده نشود گناه محسوب نمی شود. اما گناهانی که جای آن ها قلب است مانند ریاء، ‌عجب، بغض مؤمن، و مانند این‌ها از گناهان قلبی تماماً از مورد روایات عفو خارج است (دستغیب،۱۳۸۳، ج۲، ص۳۲۴).

لذا به نظر می‌رسد ‌در مورد گناهانی که مربوط قلب وفکر نیستند باید بین فکر گناه و بین نیت و عزم بر گناه تفاوت قائل شد: بدین بیان که هر فعلی مثل گناه که می‌خواهد از انسان صادر شود چهار مرحله را طی می‌کند:

۱٫ خطور و تصور آن فعل، ۲٫ میل و رغبت و شوق به آن فعل، ۳٫ اعتقاد به آن فعل، ۴٫ اراده و عزم و تصمیم بر انجام آن.

به نظر می‌رسد که فکر گناه همان سه مورد اولی باشد که معمولا غیر اختیاری است و آن چه غیر اختیاری است، مورد تکلیف نیست و مؤاخذه و عقوبت ندارد. اما مورد چهارم که عزم و اراده برای انجام گناه می‌باشد، مورد تکلیف و حرام است، چون که این حالت اختیاری است (دستغیب، ۱۳۵۱، ص ۸۴۴؛ به نقل جنبش نت، ۱۳۹۲).

در این قسمت بعد از مباحثی پیرامون وسواس از نظر اسلام، به حوزه روانشناسی دین نیز اشاره کوتاه خواهیم داشت.

تعریف دین

تعریف وا حدی از دین ارائه نشده است. کراس[۱۶۰] (۱۹۹۳) دین را به عنوان چیزی که سه مؤلفه‌ مهم دارد مفهوم سازی می‌کند:

۱- دینداری سازمانی :که باشرکت کنندگان و مؤسسات مذهبی ‌و دموکراسی و بافراوانی تمایل به رفتن به کلیسا در ارتباط است.

۲- دینداری ذهنی: که با نظر و میزان اهمیت و جایگاه دین در زندگی شخصی افراد مرتبط است.

۳- اعتقادات دینی: اعتقادات هسته ای مردم است که با دین و رابطه مرد و زن با خدا مرتبط می شود. کراس معتقد است در پژوهش ها ابعادی از دین مورد غفلت قرار می‌گیرد.

باید دقت کرد که بین مفاهیم دینداری ودین، تفاوت وجود دارد. دین به عنوان پدیده خارجی و مستقل از پذیرش انسان ها؛ یعنی مستقل از روان انسان‌ها و جامعه انسانی مد نظر قرار می‌گیرد، اما دینداری یا تدیّن، ناظر به پذیرش دین توسط انسان‌ها است. در واقع؛ دینداری صفت وحالت انسان درباره دین است(فقیهی و همکاران، ۱۳۸۵).

تفاوت دینداری[۱۶۱] و معنویت[۱۶۲]

اصطلاحات دینداری و معنویت معمولا به جای هم استفاده می‌شوند. درحالی که مفاهیم متفاوتی اند. دینداری مربوط به رفتارهای آشکار می شود الگوهای رفتاری را نشان می‌دهد و اظهارات دینی آشکار را تقویت می‌کند (هیل و همکاران، ۲۰۰۰ ). اعتقادات شخصی هم قسمتی از دینداری است اما بیشتر اعتقادات اصولی و سازمانی.

معنویت مربوط به تجربه های شخصی است و به طور کلی به اتفاقات و تفوق های خصوصی مرتبط است و بیشتر در قالب اصطلاحاتی همچون اعتقاد یا ارتباط داشتن به خدا توصیف می شود (هیل و همکاران، ۲۰۰۰ ).

تبیین روانشناختی دین

از دید گاه روانشناختی به دین و دینداری به ویژه کنش وری دین ‌در حالات روانی انسان توجه ویژه ای صورت گرفته است (خدایاری فرد، رحیمی نژاد، ۱۳۸۸). آرگیل (۲۰۰۰) با اعتقاد به گرایش علمی در روانشناسی، اظهار داشت که روانشناسان در حال حاضر، تمام حوزه های فعالیت و تجربه انسانی، از جمله رفتار اخلاقی، شخصیت، تغییر نگرش و اعتقادات را که قلمرو خاص مذهب تلقی شده، به شیوه های کاملا متفاوت و علمی مورد پذیرش قرار داده‌اند (ص ۷، ۱۴). رویکرد انگیزشی، روان تحلیل گری، شناختی و رفتاری به دین و نیز کنش های انگیزشی، شناختی، بهداشت روانی و روان درمانگری دین از جمله مباحث مطرح در حوزه روانشناسی دین می با شد(هالامی و آرگیل، ۱۳۸۶) که در ادامه بسته به ضرورت بحث به رویکرد انگیزشی و دیدگاه آلپورت در این حوزه اشاره می‌کنیم.

‌‌‌آلپورت‌ و دینداری‌ درونی‌ و بیرونی

گوردون‌ آلپورت (۱۹۶۷-۱۸۹۷)، روانشناس‌ برجسته‌ آمریکایی‌ در گستره‌های‌ شخصیت‌ و روان‌شناسی‌ اجتماعی‌ است. وی‌ در خصوص‌ نقش‌ دین‌ در زندگی‌ مطالعه‌ ‌کرده‌است. نظام‌دارترین‌ بحث‌های‌ او در این‌ حیطه‌ در کتابی‌ تحت‌ عنوان‌ «فرد و دینش» گردآوری‌ شده‌ است‌ (آلپورت، ۱۹۵۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...