بر اساس نظریۀ شی­یه و شانون ‌می‌توان رهیافت­های موجود در زمینۀ تحلیل محتوا را به سه دسته تقسیم کرد که عبارت­اند از:

 

۱٫ تحلیل محتوای عرفی و قراردادی: تحلیل محتوای عرفی معمولاً در طرحی مطالعاتی به کار می­رود که هدف آن شرح یک پدیده است. این نوع طرح، اغلب هنگامی مناسب است که نظریه­ های موجود یا ادبیات تحقیق دربارۀ پدیدۀ مورد مطالعه محدود باشد. در این حالت پژوهشگران از به کار گرفتن مقوله­ های پیش پنداشته می­پرهیزند و در عوض ترتیبی می­ دهند که مقوله­ها از داده ­ها ناشی شوند. در این حالت، محققان خودشان را بر امواج داده ­ها شناور ‌می‌کنند تا شناختی بدیع برایشان حاصل شود.

 

۲٫ تحلیل محتوای جهت­دار: گاه نظریه یا تحقیقاتی قبلی دربارۀ یک پدیده مطرح­اند که یا کامل نیستند یا به توصیف­های بیشتری نیازمندند. در این حالت محقق کیفی، روش تحلیل محتوا با رویکرد جهت­دار را بر می­گزیند.

 

۳٫ تحلیل محتوای تلخیصی یا تجمعی: مطالعه­ ای که از روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد تلخیصی استفاده می­ کند با شناسایی و کمی کردن کلمات یا مضامین ویژۀ موجود در متن، با هدف فهم چگونگی کاربرد این کلمات یا محتوای آن‌ ها در متن آغاز می­ شود. این کمیت­سازی نه تنها تلاشی برای فهم معنای کلمات است، بیشتر از آن، کشف کاربرد این کلمات در متن است. تحلیل کردن برای نمود یک کلمه یا مضمون ویژه در متن، نشانی از تحلیل محتوای واضح و مشخص است. در یک تحلیل محتوای کیفی با رویکرد تلخیصی، تحلیل داده با جستجوی کلمات مشخص به وسیلۀ روش دستی یا کامپیوتری آغاز می­ شود. واژگان پرشماری برای هر اصطلاح مشخص محاسبه می­شوند. در اینجا محقق می­خواهد بداند که واژۀ مورد نظر چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم به چه تعداد و توسط چه کسانی به کار برده شده است تا بر اساس آن‌ ها به مضمون­سازی رمزها بپردازد. این حالت به محقق اجازه می­دهد تا به تفسیر مضامین مربوط به هم بپردازد. محققان می­کوشند بر این اساس، کاربرد کلمه و یا معانی­ای را که یک کلمه می ­تواند داشته باشد، کشف کنند. تحلیل محتوا با رویکرد تلخیص، دارای مزیت­هایی است. برای مثال، این نوع از تحلیل محتوا – به علت تأکید بر کلمات ویژه و مورد نظر محقق، نسبت به دو رویکرد پیشین – روشی منفعل و بی دردسر برای مطالعه و بررسی پدیده ­های مورد علاقۀ محقق است؛ و یا اینکه بینشی بنیادین از این موضوع را که چگونه افراد کلمات را به کار می­برند ارائه می­ کند؛ هر چند یافته ­های حاصل ازاین‌رویکرد به علت عدم توجه به گستردگی معانی موجود در داده، می ­تواند محدودیت­هایی برای تحقیق ایجاد کند.

 

در مجموع ‌می‌توان گفت که همۀ رویکردهای تحلیل محتوای کیفی از یک فرایند مشابه پیروی ‌می‌کنند که هفت مرحله را در بر می­­گیرد:

 

۱٫ تنظیم کردن پرسش­های تحقیقی که باید پاسخ داده شوند؛ ۲٫ برگزیدن نمونۀ مورد نظر که باید تحلیل شود؛ ۳٫ مشخص کردن رویکرد تحلیل محتوایی که باید اعمال شود؛ ۴٫ طرح­ریزی کردن فرایند رمزگذاری؛ ۵٫ اجرا کردن فرایند رمزگذاری؛ ۶٫ تعییین اعتبار و پایایی؛ ۷٫ تحلیل کردن نتایج حاصل از فرایند رمزگذاری.

 

با توجه به اینکه این مطالعه در صدد شناسایی و اولویت­ بندی مداخلات درمانی مؤلفه­ های شناختی، روان‌شناختی و اجتماعی در توانبخشی بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد عودکننده – بهبود یابنده به منظور تدوین یک پروتکل مداخلات توانبخشی شناختی جامع بوده است، پژوهـش از نوع کیفی انتخـاب شده اسـت. تحقیق کیفی عموماً به هر نوع تحقیقی اطلاق می­ شود که یافته ­های آن از طریق فرآیندهای آماری و با مقاصد کمی­سازی به­دست نیامده باشد (اشتراس و کوربین، ۱۹۹۸؛ کوبین و اشتراس، ۲۰۰۸؛ به نقل از احمد محمدپور، ۱۳۹۲: ۹۳). داده ­های این نوع تحقیق از طریق مصاحبه یا تعامل­های شفاهی گردآوری شده و متمرکز بر معانی و تفسیرهای مشارکت­کنندگان در آن است. در این پژوهش جنبه­ های شناختی، روان‌شناختی و اجتماعی بیماری اسکلروز متعدد از دو مسیر شناسایی و اولویت­ بندی شد:

 

    1. بررسی ادبیات: پژوهش­های کاربردی (مثلاً در زمینه مداخلات درمانی یا سنجش بیماران ام اس)، پژوهش­های بنیادین (مثل نظریات، مدل­سازی خدمات درمانی به بیماران ام اس) و بررسی آزمون­های روان‌شناختی یا عصب­روانشناختی که در بیماران ام اس به کار برده ‌شده‌اند.

 

  1. بررسی می‌دانی: مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با بیماران مبتلا به ام اس و متخصصین تشخیص و توانبخشی ام اس.

مصاحبه با متخصصین جهت بررسی نگرش آنان نسبت به مشکلات بیماران و اولویت درمانی آنان صورت گرفت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نام مرحله تحقیق تحلیل کیفی اهداف شناسایی و اولویت­ بندی مؤلفه­ های شناختی، روان‌شناختی و اجتماعی بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد عودکننده – بهبود یابنده که لازم است به منظور تدوین یک پروتکل مداخلات توانبخشی شناختی جامع مدنظر قرار گیرند. روش تحقیق تحلیل محتوای کیفی جامعه آماری افراد مبتلا به بیماری اسکلروز متعدد عودکننده – بهبود یابنده و متخصصین حوزۀ ام ­اس روش نمونه گیری نمونه گیری داوطلبانه در دسترس حجم نمونه ۱۳ بیمار

 

۸ متخصص

ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه روش سنجش روایی و پایایی خبرگان نرم افزار تحلیل اطلاعات Atlas ti 6

 

    1. ۱٫ Burks ↑

 

    1. ۲٫ Kalb ↑

 

    1. ۱٫ Jean-Martin Charcot ↑

 

    1. ۲٫ Sclerose en Plaques ↑

 

    1. ۳٫ Multiple Cerebral Scleros ↑

 

    1. ۱٫ Kaplan & Sadok۲٫ Hauser ↑

 

    1. . Relapsing-Remitting MS (RRMS) ↑

 

    1. .Leary ↑

 

    1. .Miller ↑

 

    1. . Primary-Progressive MS (PPMS) ↑

 

    1. . Herndon ↑

 

    1. . Progressive-Relapsing MS (PRMS) ↑

 

    1. ۱٫ Clancy ↑

 

    1. . Magnetic resonance imaging (MRI) ↑

 

    1. . Memory ↑

 

    1. . Attention ↑

 

    1. . Rao ↑

 

    1. . Leo ↑

 

    1. . Bernardin ↑

 

    1. . Unverzagt ↑

 

    1. . Conceptual thinking ↑

 

    1. . recognition ↑

 

    1. . intelligence ↑

 

    1. . imagination ↑

 

    1. . perception ↑

 

    1. . planning ↑

 

    1. . reasoning ↑

 

    1. . Winkelmann ↑

 

    1. . Engel ↑

 

    1. . Apel ↑

 

    1. . Zettl ↑

 

    1. . conceptualization ↑

 

    1. . reaction time ↑

 

    1. . executive function ↑

 

    1. . speed of information processing ↑

 

    1. . Caron ↑

 

    1. . Bakshi ↑

 

    1. . McCarthy ↑

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...