الف) انگیزه ی پیشرفت

یکی از خصوصیاتی که در بیشتر تحقیقات انجام شده در خصوص متغیرهای شخصیتی کارآفرینان و تاثیرات این متغیرها بر ایجاد و انگیزه کارآفرینی مورد توجه بوده است ، انگیزه ی پیشرفت می‌باشد. یکی از محققان به نام که در این حیطه مطالعات زیادی انجام داده است و تحقیقات در زمینه انگیزه ی پیشرفت را به او منسوب می دانند ، دیوید مک کللند (۱۹۶۱) می‌باشد. او انگیزه ی پیشرفت را به عنوان عامل تاثیر گذار بر انتخاب کارآفرینی معرفی نمود. مطالعات بعدی نیز در این خصوص ، وجود این ارتباط را تأیید کرده‌اند ( مصحف ، ۱۳۸۴ ،ص ۱۱۸ ). مک کللند در نظریه کلی خود ‌در مورد خصوصیت انگیزه پیشرفت در کارآفرینان سه خصیصه اصلی را بیان می‌کند. ( به نقل از کنت[۶۵] ، سکستون[۶۶] و وسپر[۶۷] ، ۱۹۸۲ ):

    1. مسئولیت پذیری فردی در حل مشکلات ، تعیین اهداف و نیل ‌به این اهداف با تلاش شخصی

    1. ریسک پذیری متعادل که تابع مهارت در عملکرد است نه شانس

  1. آگاهی از نتایج حاصل از اجرای کار

مک کللند به منظور تأیید نظرات خود ، دست به تحقیقات در سه مرحله زد. او در اولین استنباط از تحقیقاتش در سال (۱۹۶۱) متوجه شد که بین انگیزه پیشرفت و رفتار کارآفرینانه در مردان جوان ، ارتباط معناداری وجود دارد. در دومین مطالعه (۱۹۶۵) او سعی کرد فرضیاتش را از طریق مطالعات طولی تأیید نماید و باز هم نتیجه گرفت که انگیزه ی پیشرفت برای ورود به فعالیت کار آفرینانه سهم مؤثری دارد. در سومین مطالعه (۱۹۶۹) گزارش داد که ۴۸% از افرادی که در برنامه ی افزایش سطح انگیزه ی پیشرفت شرکت کرده بودند در فعالیت های کارآفرینانه مشغول به کار شدند(کنت و همکاران[۶۸]،۱۹۸۲). در تئوری مک کللند ، توجه عمده بر نیاز به موفقیت است. تمرکز نیاز به موفقیت در برتری جویی ، رقابت ، اهداف چالشی و پافشاری برای انجام کار و فایق آمدن بر مشکلات است ( احمد پور داریانی و مقیمی ، ۱۳۸۵ ، ص ۵۱ ).

ب) مرکز کنترل درونی

یکی از نگرانی های مهمی که اکثر مردم هنگام تشکیل فعالیت کارآفرینانه ی پویا دارند این است که آیا انگیزه و توان لازم را هم در شکل گیری اولیه ی سازمانی جدید و هم در اداره و رشد آن دارند یا خیر. آیا نیاز درونی ، فرد را به سوی موفق شدن و بردن بر می انگیزاند؟ ( هیسریچ و پیترز ، ۲۰۰۵ ، ترجمه فیض بخش و تقی یاری ، ۱۳۸۳ ، ص ۸۸ ). برخی از افراد باور دارند که در زندگی خود کنترل دارند و بعضی دیگر بر این باورند که نیروهای بیرونی زندگی ، آنان را کنترل می‌کنند و این نیروها خارج از کنترل فردند. افرادی که دارای مرکز کنترل درونی اند ، حوادث مرتبط با زندگی خود را کنترل می‌کنند و صفات شخصی درونی آنان تعیین می‌کند که در یک موقعیت ، چه اتفاقی خواهد افتاد. چنین افرادی معتقدند که هر چه بخواهند با استعانت به ذات مقدس پروردگار ، دست یافتنی است ( احمد پور داریانی و مقیمی ، ۱۳۸۵ ،ص ۶۱ ). تحقیقات نشان می‌دهد که این افراد از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند و به دنبال موقعیتی اند که بتواند از جدیت خود برای هدایت حوادث آینده استفاده و نتایج را کنترل کنند. این گونه افراد مشاغل سطح بالایی را اشغال می‌کنند ، سریع تر مسیر ترقی خود را طی می‌کنند و به پاداش های درونی ، هم چون احساس موفقیت ، اهمیت بیشتری می‌دهند. کارآفرینان دارای مرکز کنترل درونی اند ؛ به طوری که به خود ایمان دارند و موفقیت یا شکست را به سرنوشت ، اقبال یا نیروهای مشابه نسبت نمی دهند. به عقیده ی آنان ، شکست و پیشرفت ها تحت کنترل و نفوذ خودشان است و خود را در نتایج عملکردشان مؤثر می دانند ( احمد پور داریانی و مقیمی ، ۱۳۸۵ ، ص ۶۲ ).

ج) خلاقیت

د) عزت نفس

دو واژه ای که خیلی در کنار هم و بجای یکدیگر به کار برده می‌شوند ، اعتماد به نفس و عزت نفس می‌باشد. منظور از این مفهوم تصور فرد درباره میزان توانایی و قابلیت های خودش می‌باشد. راشید معتقد است این دو گزینه از مهمترین اجزای پیشگویی کننده ی موفقیت کارآفرینانه می‌باشند (رابینسون و همکاران،۱۹۹۱).

رابینسون و همکاران (۱۹۹۱) بیان می‌کنند که عزت نفس بخصوص آن قسمتی که مربوط به انجام کار می‌باشد ، از مهمترین خصوصیت کارآفرینانه به شمار می رود. محققان کارآفرینی از ابزار های اندازه گیری معتبری مبتنی بر تئوری‌های نگرشی به منظور سنجش گرایش‌های کارآفرینانه [۶۹](EAO) و فرصت‌های کارآفرینی [۷۰](EAR) استفاده کرده‌اند که کارآفرینان در مقایسه با غیر کارآفرینان دارای سطح بالاتری از ویژگی‌های مندرج در ابزارهای یاد شده هستند. نگرشهای کارآفرینانه به وسیله توفیق طلبی ، نوآوری ، استقلال طلبی ، اعتماد به نفس(عزت نفس) و شناسایی فرصت اندازه گیری می شود (نوئل، ۲۰۰۵). در تأیید این ابعاد رابینسون و همکاران (۱۹۹۱) معتقدند که چهار نگرش کارآفرینانه مهم عبارتند از : توفیق طلبی ، اعتماد به نفس ، استقلال طلبی و خلاقیت که برای اندازه گیری این نگرش‌ها از ابزار [۷۱]EAOS استفاده می شود (ون ویک و بوشاف[۷۲]، ۲۰۰۴(.

اجزاء این چهار نگرش به شرح زیر می‌باشند:

توفیق طلبی؛ در ایجاد یک کسب و کار

خلاقیت؛ از طریق استفاده از مشوقهای کسب و کار[۷۳]

احساس استقلال طلبی و تاثیر گذاری بر مشوقهای کسب و کار

اعتماد به نفس به عنوان نمادی از خود – ارزیابی در مقایسه با رقبا (در کار و تجارت و کسب و کار).

هر یک از این نگرش‌ها از سه بعد تشکیل شده است:شناخت (اعتقادات و تفکرات)، عواطف (مثبت و منفی) و رفتار (قصد،نیت و عمل) که در شکل ۱ نشان داده شده است.

نمور ۲-۲: نگرش و ابعاد چهار گانه آن

اعتماد به نفس

استقلال طلبی

توفیق طلبی

خلاقیت

منبع: Van wyk R.& Boshoff A.B ,2004,P33

کریستین لوج و نیکولاس فرانک[۷۴] (۲۰۰۵) مدلی را برای آزمودن قصد و نیت کارآفرینی ارائه داده‌اند که حاصل تحقیق در بین ۵۱۲ نفر از دانشجویان رشته مهندسی دانشگاه MIT است.بر اساس این مدل که در شکل ۲ نشان داده شده است،ویژگی‌های فردی (ریسک پذیری[۷۵] و مرکز کنترل درونی[۷۶] )به طور مستقیم بر “نگرش دانشجویان نسبت به کارآفرینی”[۷۷] تاثیر مثبت می‌گذارد و نگرش نیز دارای تاثیر مثبت و مستقیم بر “نیت و قصد کارآفرینی “می‌باشد.

شکل ۱-۲ مدل ساختاری قصد کارآفرینانه

متغیرهای درونی

وی‍‍ژگیهای فردی

عوامل زمینه ای

(+)

(+)

(+)

(+)

(-)

(Luthje , christian & Franke, Nikolaus,2005) شکل۱-۲ : مدل ساختاری قصدکارآفرینانه

همچنین با بررسی مدل ارائه شده توسط کریستین لوج و نیکولاس فرانک می بینیم که دو ویژگی فردی یعنی ریسک پذیری و مرکز کنترل درونی بر نگرش کارآفرینانه تاثیر مستقیم و مثبت دارد:

ریسک پذیری عبارت است از پذیرش مخاطره های معتدل که می‌توانند با تلاش‌های شخصی مهار شوند. ریسک پذیری (مخاطره پذیری) شامل تمایل به مدیریت و بر عهده گرفتن امور و اختصاص منابع به فرصتهایی است که احتمال تقبل هزینه شکست معقولی را نیز به همراه دارند.در اینجا مقصود از مخاطره ، ریسک غیرقابل کنترل وبی انتها نیست ، بلکه ریسک معتدل ، حساب شده و قابل اندازه گیری مدنظر است (احمد پور داریانی ، ۱۳۸۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...