۱- کسب دانش یا دریافت و یادداری ( حفظ ) اطلاعات خاص .

۲- عمل کرد رفتار که به مثابه تقلید یا تکرار اعمالی که از دیگران به هنگام ایفای نقش در رسانه ها سر می‌زند.

۳- جامعه پذیری یا معرفت کلی که منظور از

آن جهان بینی به وجود آمده از بهره‌گیری مکرر از رسانه های گروهی است.

۴- بررسی نشأت گرفته از پژوهش پین فاند در زمینه رسانه ها و یادگیری اهمیت خاص دارد. هر یک از این بررسی‌ها بحث و ‌جدل‌های عمده‌ای برانگیخت و به شکلهای گوناگون موجب بروز پژوهش‌های بعدی شد. نخستین آن ها ( پژوهش « هالِدی » و « استاندارد» ۱۹۳۳ ) یادگیری را از دیدگاه کسب دانش بررسی می‌کرد و ضمن آن از بزرگسالان و کودکان آزمون به عمل آمد. پس از برگزاری آزمون توان حفظ درست محتوای فیلم، پژوهشگران ‌به این نتیجه رسیدند که پاسخ دهندگان باید اطلاعات عمومی قابل توجهی درباره استفاده از فیلم‌ها خاصه در زمینه‌های زبان انگلیسی، تاریخ و جغرافیا داشته باشند. این یافته ها دلیل محکمی بر این نکته است که می‌توان از طریق سینما ابزاری را که بدان وسیله امکان تدریس موضوعات علمی سنتی ‌در کلاس فراهم می‌شود، متحول کرد. بررسی پین‌فاند نیز معرف این نظریه بود که یادگیری از رسانه ها بخشی از فرایند جامعه پذیری است(هارجیاون۲۰۰۹).

این الگو رابطه میان نظریه ارتباطات و روان شناسی اجتماعی را به روشنی نشان می‌دهد و امکانات بالقوه رسانه ها به مثابه نیرویی متحد کننده در اجتماع را بررسی می‌کند.

جانسین ( ۱۹۸۵) و روانتری ( ۱۹۸۲ ) خاطر نشان کرده‌اند که این گونه چشم اندازها ما را بر آن می‌دارد که بپرسیم چگونه دانش آموزان یادگیری را مهار می‌کنند و نه اینکه به علائق ‌در مورد فناوری این مجال را می‌دهند که دستور کار پژوهش را عملی کنیم.

آموزشی که برای یادگیری مؤثر طراحی شده باشد، از راه های متفاوت و با بهره گرفتن از رسانه های گوناگون ارائه می شود. وقتی که اصطلاح رسانه ها را در یک زمینه آموزشی به کاربرده می‌شود به معنی هر ترکیبی از چیزها، نظامهایی از چیزهایی است که برای انتقال پیامها یا سایر تحرکهای آموزشی به یادگیرنده ، مورد استفاده قرار می‌گیرد.

انتخاب رسانه ها باید در زمینه‌ای از موقعیت آموزشی رایج یا مورد نظر صورت گیرد. با معرفی این الگو، قصدم این است که بگویم یک موقعیت آموزشی به هیچ وجه به موقعیتی متشکل از معلم با یک کلاس از دانش آموزان محدود نمی‌شود. در حالی که آن موقعیت انتخاب رسانه های گوناگون بسیاری را مقدور می‌سازد و در عین حال ، محدودیتهای خود را دارد.

رسانه آموزشی ، ابزاری برای ارائه آموزش به فراگیرنده است و بدون شک جزئی از فرایند آموزش و تکنولوژی آموزشی به شمار می‌رود و نه تمام آن ، ‌بنابرین‏ ، رسانه آموزشی وسیله یا عاملی است که آموزش از طریق آن به فراگیرنده ارائه می شود. برای استفاده مؤثر از رسانه ها در آموزش و با توجه به نقش و اهمیت آن ها در امر آموزش ، الگویی به طور اصولی ارائه شده است . این الگو با بهره گرفتن از ترکیب رسانه ها ، یک راهنمای عملی برای معلمان است. تأکید اصلی این الگو بر طبقه بندی کاربردی رسانه ها در آموزش و استفاده واقعی از رسانه ها در کلاس درس است. این الگو شامل گام هایی است که به معرفی آن ها می پردازیم.

گام اول : شناسایی یادگیرندگان ( تجزیه و تحلیل ویژگی‌های یادگیرندگان )

اولین گام از این الگو عبارت است از شناخت یادگیرندگان . یادگیرندگان را می‌توان بر حسب ویژگی‌های عمومی و شایستگی‌های ویژه دانش ،مهارت‌ها ‌و نگرش‌های آنان درباره موضوع ، مورد بررسی قرار داد. در طبقه بندی ویژگی‌های عمومی ، مشخص کردن و شناسایی فراگیرندگان از جنبه‌هایی نظیر سن ، سطح کلاس و عوامل فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی مورد نظر است. این عوامل به معلم کمک می‌کند که سطح درس را مشخص و مثالهایی انتخاب کند که مقصود اصلی را به فراگیران انتقال دهد . برای مثال ، ممکن است رسانه های غیر چاپی بر دانش آموزانی که مهارت کافی برای خواندن ندارند، تأثیر زیادی بگذارد.

مدلی از انتخاب رسانه ها، که بر سن بیشتر تأکید دارد، مخروط تجارب ادگاریل است. این مخروط ، رسانه ها را بر طریقی معرفی می‌کند که یادگیرندگان کم سن می‌توانند از قاعده مخروط استفاده کنند و هر چه به رأس مخروط نزدیک می‌شویم، سن یادگیرندگانی که می‌توانند از آن ها استفاده کنند، افزایش می‌یابد.

مخروط تجارب فهرستی از تجارب آموزشی است که تجارب عینی و محسوس در قاعده و تجارب مجرد ذهنی در رأس آن واقع می‌شوند. برای کسب تجربه، مطابق هر یک از سطوح این مخروط ، فعالیت‌های آموزشی خاصی ضرورت دارد که به یادگیری منجر می شود(باقی،۱۳۸۹).

در هر حال، برای معلمی که با فراگیرندگان زیادی سرو کار دارد، تجزیه و تحلیل ویژگی‌های عمومی، اطلاعات زیادی به او خواهد داد، اگر چه گاهی اوقات ، ممکن است این شناسایی و شناخت تفاوت‌های زیادی با هم داشته باشد.

گام دوم : بیان اهداف آموزشی

گام دوم در این الگو برای استفاده از رسانه های آموزشی، بیان اهداف آموزشی است. فراگیرندگان باید چه نوع اهداف یادگیری را به دست آورند؟ در واقع فراگیرنده در زمان تکمیل آموزش باید چه توانایی جدیدی کسب کند؟ اهدافی که معلم بیان می‌کند باید دقیقاً قابل حصول باشد. مثلاً این هدف که « دانش آموزان من برای تسلط بر مهارت‌های ریاضی» آماده می‌شوند. هدفی است که خیلی مبهم است و به عنوان یک هدف ویژه عمومی مطرح می‌شود. هر چند که کیفیت ، به عنوان یک هدف مطرح است، بیان گسترده‌ای از موقعیت و وضعیت به شمار می‌رود. چنین هدفی حفاظ و پوششی برای تعدادی از اهداف ویژه خواهد بود. مثل آن که دانش آموزان کلاس دوم بتوانند توانایی جمع اعداد یک رقمی با یک رقمی را به دست آورند.

حال سؤال این است که چرا معلّم باید اهداف آموزشی را بیان کند؟ در وهله اول، معلم باید بداند که هدف اصلی ، انتخاب مناسب رسانه‌ و ‌روش‌هاست. دلیل اساسی دیگر این است که کار ارزشیابی به او کمک می‌کند. اگر اهداف قابل مشاهده نباشد. معلوم نمی‌شود که یادگیرندگان باید چه چیزی را به دست آورند. بدون اهداف صریح و روشن، دانش آموزان نیز نمی‌دانند که چه انتظاری از آنان وجود دارد. به علاوه ، بیان اهداف ، فعالیت‌های معلم و فراگیرنده را روشن می کندهوو،۲۰۰۹).

مسئولیت معلم به عنوان یک آموزش دهنده، عبارت است که فراهم آوردن و آماده کردن فعالیت‌های یادگیری مناسب برای دست یافتن به اهداف و مسئولیت فراگیرنده ، شرکت مؤثر در این گونه فعالیت‌های یادگیری است.

گام سوم : انتخاب رسانه و مواد آموزشی

فرایند انتخاب رسانه به دو نکته اشاره می‌کند :

الف) انتخاب رسانه مناسب برای اجرا.

ب) انتخاب و طراحی مواد آموزشی جدید.

انتخاب رسانه مناسب وظیفه بسیار پیچیده و مشکلی است.زیرا هیچ کس ‌به این سؤال ، که کاربرد کدام یک از رسانه ها در امر آموزش مفیدتر است. پاسخ کاملی نداده است. هر کدام از مربیان و پیشروان امر آموزش سعی کرده‌اند به گونه‌ای ‌به این سؤال پاسخ دهند. ولی قدر مسلم این است که اگر رسانه ها درست انتخاب شوند، در کار تدریس مؤثر خواهند بود.

برای انتخاب رسانه مناسب باید اصولی را مد نظر داشت :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...