1. کاربرد توسعه ای[۱۲]: برنامه های درسی از ماهیت و موجودیتی پویا برخوردارند و دائما در حال تغییر و تحول هستند. به عبارت دیگر پویایی و بهسازی مستمر شرط بقا و عامل مؤثری در اثربخشی محتوای آموزشی است، به همین منظور نظام های آموزشی پیشرفته ساختارها و مسیرهای توانمند سازی خود را طراحی و مورد استفاده قرار می‌دهند( مرادی، ۱۳۸۸).

۲-۸٫ مزایای تحلیل محتوا

روش تحلیل محتوا نسبت به سایر روش های پژوهشی دارای مزیت هایی می‌باشد که برخی از آن ها بیان می شود. تحلیل محتوا از لحاظ هزینه و زمان، نسبت به انواع دیگر تحقیقات، بسیار مقرون به صرفه می‌باشد. به همین دلیل پژوهش گران به راحتی می‌توانند به تحلیل محتوای یک موضوع بپردازند. در صورتی که تحقیقات پیمایشی به تنهایی و به راحتی برای محقق میسر نیست، برای تحلیل محتوا به تجهیزات زیادی نیاز نیست. محقق در صورت دست یابی به منابع و اطلاعات می‌تواند به تحلیل آن بپردازد.

از دیگر مزایای تحلیل محتوا این است که، در صورت غفلت محقق در ایام انجام کار، به راحتی می توان بخش مورد غفلت قرار گرفته را بازنگری نمود. مزیت دیگر تحلیل محتوا این است که نیاز به مراجعه به مردم نیست، بلکه به تحلیل متون مختلف پرداخته می شود.

از مهم ترین مزایای تحلیل محتوا این است که بدون ارتباط با زمان و مکان ‌در مورد متون و منابعی که در زمان‌های گذشته یا در فرهنگ های دیگر تولید شده اند به کار گرفته می‌شوند و از آن طریق می توان اطلاعات پر ارزشی حتی درباره جوامع و فرهنگ هایی که مطالعه مستقیم آن ها امکان پذیر نیست، به دست آورند ( ضیغمی و همکاران، ۱۳۸۷). بنا بر اظهار کریپندورف (۱۹۶۹) تحلیل محتوا عبارت است از: ” به کار گیری روشی قابل تکرار و معتبر برای برگرفتن از استنباط هایی از محتوا در ارتباط با موقعیت ها یا ویژگی های منبع آن.”

۲-۹٫ معایب تحلیل محتوا

تحلیل محتوا همانند سایر روش ها علاوه بر مزایا دارای معایبی نیز می‌باشد، که به شرح زیر می‌باشد. در تحلیل محتوا برخی از روش ها مانند تحلیل ارزیابی، بسیار دشوار است و نیاز به کار و فعالیت زیادی دارد. باید زمان لازم برای اجرای آن در نظر گرفت و در سازگاری آن با تحقیق تلاش کرد. از دیگر معایب تحلیل محتوا، دامنه ی کاربرد وسیع آن می‌باشد که ممکن است محقق با محدودیت در کاربرد روش ها مواجه شود، زیرا در هر مورد از انواع تحلیل وضع کار متفاوت است و محقق باید از روش خاصی بهره گیرد. محدودیت دیگر تحلیل محتوا فقدان برخی پیام هاست، که با موضوع تحقیق در ارتباط می‌باشد. مثلا، بسیاری از شخصیت ها بسیار اندک در رسانه های جمعی پوشش داده می‌شوند، لذا دسترسی به آن ها دشوار می‌باشد.

۲-۱۰٫ تحلیل محتوای کمّی و کیفی

نیویندورف[۱۳] ( ۲۰۰۲) تحلیل محتوا را این گونه توصیف می‌کند: ” روش خلاصه کردن و تحلیل کمّی پیام ها که متکی بر روش علمی است. ” در این تعریف تحلیل محتوا محدود به تحلیل کمّی شده و تحلیل های کیفی را در بر نمی گیرد. تحلیل محتوا در ابتدا به عنوان یک روش تحلیل کمّی متون در رشته‌های روزنامه نگاری و علوم سیاسی به کار گرفته می شد. در این روش، معمولا متن مقالات یا سخنرانی های رهبران سیاسی و مسئولان مملکتی از نظر تعداد به کارگیری واژه های مورد نظر، مورد تحلیل محتوا قرار می گرفت و بر اساس شمارش این واژه ها نتیجه گیری هایی درباره رویکرد سخنران یا نویسنده ارائه می شد. کاربرد تحلیل محتوا در ابتدا به صورت کمّی بود (به نقل از فردانش، بی تا). علاوه بر دیدگاه کمّی، تحلیل محتوا را از جمله روش های تحلیل کیفی می دانند که به منظور طبقه بندی کلمات و واژه های موجود در متن انجام می شود. تحلیل محتوا را فرایند درک، تفسیر و مفهوم سازی معانی درونی داده های کیفی می دانند و به عبارت دیگر آن را بیشتر، روش تجزیه و تحلیل داده ها می دانند، تا یک روش پژوهشی ( ضیغمی و همکاران،۱۳۸۷).

۲-۱۱٫ تفاوت تحلیل محتوای کمّی و کیفی

تحلیل محتوای کمّی و کیفی تفاوت هایی با هم دارند که به چند مورد اشاره می شود:

    1. تفاوت روش پژوهشی کمّی و کیفی، ابتدا از نوع داده هایی که در این دو نوع تحقیق به کار گرفته می شود، مشخص می شود؛ زیرا داده های کمّی بر آمار و اقلام استوار است. در حالی که، داده های کیفی از این قاعده پیروی نمی کند.

    1. در روش کمّی این امکان وجود دارد که میان مرحله گردآوری داده ها و تحلیل داده ها تفکیک نمود، ولی در روش کیفی تفکیک کامل بین این دو مرحله ممکن نیست. از این رو، در روش کیفی پژوهشگر همواره دست به تحلیل داده ها می زند و با افزایش اطلاعات جدید، تحلیل های پیشین خود را غنی تر می‌کند و یا در معرض تجدید نظر قرار می‌دهد.

  1. روش های تحلیل کمّی از منطق و ضوابط مشخص، که مبتنی بر آمار و احتمالات است، پیروی می‌کند. در مقابل، در تحلیل های کیفی محقق معمولا به سادگی دست به نوآوری و ابداع می زند و از شیوه ای بهره می‌گیرد که در تحلیل داده های خود راحت تر سود جوید. هر چند این به آن معنا نیست که قواعد کلی، فرایند تحقیق را نادیده بگیرند.

۲-۱۲٫ مقوله ها در تحلیل محتوا

موفقیت تحلیل محتوا به داشتن مقولاتی درست و سپس واحدهاست. مقوله ها در اصل با فرضیه‌ها در ارتباط اند و در مواردی می توان گفت همان فرضیه‌ها هستند که در قالب معرف ها یا شاخص ها ترجمه شده اند. مقوله ها شکل های متفاوتی دارند که عبارت اند از:

    1. مقوله ساختی[۱۴]: در این نوع مقوله ها، نظر پژوهشگر به شدت، به بیانات و یا عقایدی که در متن ابراز شده، معطوف می‌باشد. مثلا؛ در تحلیل متن می توان به بررسی عواطف و میزان شدت خشم، بدبینی یا خوش بینی، که در رابطه با موضوع خاصی ابراز می شود، پرداخت تا به گرایش ها، شدت و ضعف آن پی برد.

    1. مقوله مربوط به سبک[۱۵]: معمولا اظهار نظرها با علائم و کلمات گوناگونی بیان می شود. یعنی هر انسانی به سبک خاص خود اظهار نظر می کند. پس می توان سبک ها را نیز به صورت قالب ها درآورد و محتوای مورد نظر را درآن جای داد.مثال: در زمینه تحقیق مرتبط با شکایات، بعضی از ” من ” استفاده می‌کنند (من اعتراض دارم)، برخی از ” ما “، برخی دیگر از مردم (مردم می‌گویند…)، هر یک از این علائم دارای معانی خاصی است و می‌تواند دال بر پدیده یا حالتی باشد.

    1. مقوله های موضوعی[۱۶]: بازیابی زمینه‌های موضوعی در متن است؛ مثلا متنی سیاسی را می توان در مقوله های سیاست داخلی یا خارجی طبقه بندی کرد. مطالعه ی گفتگوهای شخصی مردم آمریکا (در سال ۱۹۲۴) پنج موضوع زیر را به وضوح نشان داد: کار، پوشاک، ورزش، آب و هوا و سلامتی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...