مقالات و پایان نامه های دانشگاهی | ۲-۳-۵-۴- مدل تعداد حمایتکننده های در دسترس – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
۲-۳-۵-۳- مدل صمیمیت
این مدل بر کیفیت روابط افراد بیشتر از کمیت آن تأکید دارد. بر اساس این مدل اشخاصی که دارای روابط صمیمانهای با اطرافیان خود هستند از نظر سلامت در سطح بالاتری قرار دارند. پژوهش ها نشان داده اند که داشتن پیوندهای نزدیک و اطمینان بخش با دیگران در جلوگیری از اقدام به خودکشی و بیماریهای روانی از جمله افسردگی عامل تعیینکننده ای است . مدل صمیمیت، روابط سودمند را به عنوان روابط نزدیک و با اعتماد مشخص می کند (برهیم، ۱۹۹۳).
۲-۳-۵-۴- مدل تعداد حمایتکننده های در دسترس
این مدل بر تعداد حامیان در دسترس شخص به هنگام نیاز تأکید می کند و حمایت اجتماعی را تعداد افرادی که یک شخص از آنها حمایت دریافت کردهاست، تعریف می کند. افرادی که حمایت کننده های بیشتری دارند از سلامت بهتری برخوردار هستند و پژوهشها نیز نشان میدهد که آنهایی که حمایت کنندگان بیشتری دارند از نظر سلامتی وضع بهتری را تجربه میکنند (کوهن و هابرمن[۱۴۸]، ۱۹۸۳). این یافته ها طبیعت متعامل حمایت اجتماعی را نشان می دهند به این معنا که برای به دست آوردن حمایت اجتماعی مردم باید آن را در دنیای خارج جستجو کنند. از آنجا که مردم وقتی نیازمند باشند به دنبال حمایت اجتماعی هستند، پس افرادی که نیاز بیشتری دارند از حمایت کننده های بیشتری برخوردار هستند (کوهن و پیترسون[۱۴۹]، ۱۹۸۹، به نقل از بیات، ۱۳۸۶).
۲-۳-۵-۵- نظریه دو عاملی سلامت هیجانی
طی دو دهه گذشته تحقیقات قابل ملاحظه ای برای تعیین وضعیت سلامت هیجانی بزرگسالان انجام شده است. بنا بر این تحقیقات، حوادث، فشارهای زندگی، میزان برخورداری از حمایت اجتماعی در راهبردهای مقابله مؤثر میباشد(کسلر و همکاران، ۱۹۹۸ به نقل از بهمنی، ۱۳۸۱). در این نظریه انسان دارای دو نیاز اصلی است: ۱٫ نیاز به اجتناب از درد و ۲٫ نیاز به تحول.
هرزبرگ[۱۵۰] و همکاران (۱۹۷۴ به نقل از زارع، ۱۳۸۲) اظهار داشتند دامنه نتایج رفع نیازهای اجتناب از درد، حالات هیجانی متنوعی را موجب می شود. در حالی که رفع نیازهای تحولی حالات انگیزشی را موجب می شود که دامنه اش در دو بعد پوچی از درد و خودشکوفایی قرار دارد. شکست خوردن در رفع اجتناب از درد موجب عواطف منفی و نارضایتی می شود. در حالی که شکست در تحقق نیاز به تحول، موجب از دست دادن عواطف مثبت و رضامندی میگردد. بر این باورند که تنها عوامل بهداشتی چون فقدان موقعیتهای استرسزای کاری می تواند نیازهای اجتناب از درد را برطرف سازند و تنها عوامل انگیزشی چون هماوردجویی و علاقه به کار می توانند نیازهای مربوط به تحول را تحقق بخشند. همچنین میزان برخورداری از حمایت و داشتن فعالیت اجتماعی توام با عواطف مثبت فرض شده است. این یافته های تجربی منطبق بر تئوری دو عاملیاند. محققین پیشنهاد میکنند که حمایت اجتماعی می تواند تنها در رفع نیاز به تحول از طریق ایجاد عواطف مثبت مؤثر باشد.
۲-۳-۵-۶- چشم انداز محیطنگر
رویکرد محیطنگر در حمایت اجتماعی، توجه خویش را به سوی اثرات محیط اجتماعی بر سلامتی متمرکز کردهاست. یکی از موثرترین مشارکتهای شناختشناسانه، توسط کاسل[۱۵۱](۱۹۷۶) ارائه شد. به عقیده وی یک جنبه خاص از محیط یعنی حضور همنوعان می تواند آمادگی ابتلا به بیماریهای محیطی را کاهش دهد. کاپلان (۱۹۶۷) نیز از نقطه نظر جامعهشناختی و روانپزشکی، بر نقش سیستمهای حمایتی در مقابله با استرسهای زندگی متمرکز شدند. کاپلان به طور اختصاصی علاقه مند به مطالعه حمایت انجام شده از طرف خانواده و همکاران و گروه های خودیاری بود. او به نقش بازخوردهای متقابل در روابط حمایتگرانه تأکید کرد. وایز[۱۵۲] ( ۱۹۷۴، به نقل از هاشمی نصره آباد، ۱۳۷۳) بیان کردهاست که برای روابط اجتماعی شش شرط عمده وجود دارد: دلبستگی، انسجام اجتماعی، فرصتهایی برای مهرورزی، اطمینان آفرینی از نگرانی شخصی، حس اتحاد و پیوستگی منسجم و دسترسپذیری و راهنمایی.
۲-۳-۵-۷- چشمانداز تفاوت فردی
اجتماعات و گونه های متعدد سازمان های اجتماعی می توانند به عنوان مراجع حمایتگر طبقه بندی شوند و افراد نیز می توانند تحت عنوان حمایتی که دریافت میکنند، طبقه بندی شوند. بازشناسی حمایت اجتماعی به عنوان متغیر تفاوت فردی، منجر به کثرت ابزارهایی شده است که به منظور سنجش آن درست شده است. این ابزارها، حمایت اجتماعی را مطابق با ملاکهایی چون قابلیت دسترسی و فراوانی اشخاص حمایتگر، یا حمایت مهیا شده توسط افراد خانواده، دوستان یا اطرافیان یا حمایت مهیا شده در درون روابط بسته و سری یا کارکردهای خودبسندگی حمایتی و یا چگونگی جفت شدن کارکردها با نیازهای افراد و رضامندی از حمایت قابل دسترسی طبقه بندی میکنند. تعدادی از تحقیقات اظهار میکنند که حمایت اجتماعی یک مفهوم چند بعدی است و شامل این عقیده است که فرد در وجود خودش، احساس نزدیکی و تعلق هیجانی نسبت به دیگران و منابع حمایتی پیدا کند (هاشمی نصره آباد، ۱۳۷۳).
۲-۳-۵-۸- تئوری نظام شبکه های ارتباطی
تئوری نظام شبکه های ارتباطی بیشتر یک مدل اجتماعی است و در پی تحلیل علل رفتارهای اجتماعی است. در این مدل فشارها و اجبارها، ارتباطات اجتماعی را متاثر میسازند و رفتارها در این مدل کاملاً آگاهانه است.
نظام شبکه ارتباط اجتماعی دارای وجوه قابل ملاحظهای است که عبارتند از: ۱) عناصر،۲) بهم پیوستگی عناصر، ۳) غیرتجمعی بودن عناصر۴) جمع عناصر برابر با کل نظام نیست. ۵) عناصر تحت یک اصل ثابت عمل میکنند. ۶) نظامها هدفدار میباشند. حمایت اجتماعی ادراک شده به کارکرد شبکه ها گفته نمی شود بلکه به تاثیری که این شبکه ها روی شخص دارد، اطلاق میگردد. نوزاد به دنیای مملو از شبکه ها وارد می شود که اصلیترین آن خانواده است. اجتماعی شدن نوزاد نتیجه فرایند عضویت وی در این شبکههاست (لوییس، ۱۹۸۷ به نقل از طاهری، ۱۳۸۹).
۱٫ عناصر: سیستمها ترکیبی از مجموعه عناصر است و هرکدام از اعضای خانواده به عنوان یک عنصر محسوب میشوند. این عناصر شامل پدر، خواهر و برادر، سایر خویشاوندان مانند پدربزرگ مادربزرگ، عمو، دایی، عمه و خاله میباشد.همچنین همسالان نیز جزء مهمی از عناصر به حساب میآیند. تعاملات موفقیتآمیز با همسالان و ارتباط مؤثر توام با دلبستگی به آنها متاثر از ساختار جامعه و ارزشهای فرهنگی است.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 07:33:00 ب.ظ ]
|