" مقالات تحقیقاتی و پایان نامه – محاسبه شاخص تورم – 3 " |
“
تورم عبارت است از «پدیده عمومی تعدیل تنشهای فعال در مجموعه اقتصادی ـ اجتماعی از راه مکانیسم پولی که صفت مشخصه آن ترقی سطح عمومی قیمتها و کاهش ارزش پول است» (نیکگهر، ۱۳۶۹)
تورم (Inflation) عارضه اقتصادی نگران کننده ای است که وجود آن در اقتصاد در بیشتر موارد نشانه ای از ناموفق بودن مسئولان پولی و اقتصادی کشور تلقی می شود و در تمام مکاتب اقتصادی به تفصیل به دلایل بروز این عارضه پرداخته شده است.اگرچه در موارد مختلف مکاتبی به این باور رسیده اند که مقدار محدود تورم میتواند مطلوب باشد و به اقتصاد کشور کمک کند که روند توسعه ای خود را ادامه بدهد، امر واقع این است که در هیچ مکتب اقتصادی، وجود تورم گسترده پذیرفته شده نیست و دفع این عارضه به عنوان یک خواسته اصلی و اصولی در تمام مکاتب مطرح شده است(بهمنی اسکویی،۱۳۷۷).
اغلب محققان تورم را نوعی وضعیت اقتصادی تعریف میکنند.که در آن قیمت کالاها و خدمات بر اساس واحد شمارش ارزش در اقتصاد (یعنی پول کشور) روند صعودی مداوم پیدا میکند، در حالی که عرضه کالاها و خدمات همگام با افت ارزش پول ملی کاهش مییابد. در تعریف مشابه گفته می شود که تورم حالتی است که در آن میزان پول و اعتبار نسبت به میزان عرضه کالا و خدمات افزایش مییابد و در نتیجه آن سطح عمومی قیمت ها رو به افزایش میگذارد. در صورت تداوم روند صعودی قیمت ها، قدرت خرید مردم کاهش مییابد(خلعت بری،۱۳۸۰).
«تورم هنگامی اتفاق میافتد که حجم پولِ رایج افزایش یابد بدون اینکه، حجم کالاها به همان اندازه افزایش یافته باشد؛ و نیز در موردی (روی میدهد) که حجم پول کاغذی افزایش یابد، بدون اینکه پشتوانه فلزی آن به همان اندازه زیاد شده باشد. تورم به شکلِ تصاعد قیمتها و کمبود کالاهای ضروری و وسایل رفاه متجلی میشود و معلول ایجادِ قدرت خرید اضافی است» (تامسون[۲۸]،۱۹۶۹)
تورم عبارت است از «افزایش زیاد، نامنظم و لجام گسیخته قیمتها» (مشکوه،۱۳۴۸، ۱۶۸)
تورم ناشی از وضعیتی است که در اقتصاد سطح عمومی قیمت ها بی رویه یابی تناسب، معنی دار و مداوم و اغلب به صورت غیرقابل بازگشت افزایش مییابد. در این تعریف چند نکته مهم ملاحظه می شود: نکته اول مربوط به ماهیت نامتناسب افزایش قیمت ها در یک دوره تورمی است.
اگر در این زمان افزایش نسبی قیمت ها(P) برابر با متوسط افزایش بهره وری یا محصول نهایی نیروی کار(MPL ) شود و دستمزد اسمی (NW) نیز به همان نسبت افزایش یابد به طوری که میزان دستمزد واقعی ثابت بماند، با وجود آنکه قیمت ها ترقی کردهاست ، افزایش سطح عمومی قیمت ها متناسب تلقی می شود. از این لحاظ ممکن است فشار روی قیمت ها در شرایط معین و با افزایش سطح عمومی دستمزد که خود نشأت گرفته از افزایش بهره وری نیروی کار است، خنثی شود. در این وضعیت در اقتصاد تورم وجود ندارد و در نتیجه درآمد واقعی بوده و درآمدی ثابت به طور معکوس تحت تأثیر قرار نمی گیرد و ارزش واقعی پول کاهش نمی یابد. بنابرین به افزایش عادی قیمت ها در اقتصاد پس از یک دوره تنزل یا رکود ملایم اقتصادی تورم گفته نمی شود(تجلی و همکاران،۱۵،۱۳۸۹).
تورم به مفهوم واقعی یعنی افزایش نامتناسب قیمت ها و کاهش قدرت خرید پول به وجود میآید، زیرا در این حالت دستمزد واقعی کاهش مییابد، و هرگاه دروضعیت نامتعادل و در شرایطی که محصول نهایی کار ثابت است قیمت ها افزایش یابد ویا اینکه افزایش نسبی آن از افزایش نسبی دستمزد اسمی کمتر باشد ، سطح عمومی قیمت ها افزایش یافته و نتیجه حاصله تورم است.
«تورم پول موقعی پیدا میشود که میزان وسایل پرداخت، زیادتر از احتیاجاتِ اقتصادی کشور و حجم کالاهای موجود باشد» (پورهمایون، ۱۳۴۸، ۴۲۴)
«تورم عبارت از مازادِ قدرت خرید است یا مازادِ وسایل پرداخت» (بودوئن، ۱۳۴۷، ۶۱)
در یک اقتصاد پولی، نرخ بهره اسمی در حقیقت هزینه فرصت داراییهای پولی بدون بهره میباشد. افزایش در نرخ تورم موجب خواهد شد نرخ بهره اسمی افزایش یافته و از جذابیت دارایی پولی بدون بهره کاسته شود. در این شرایط، عاملان اقتصادی تلاش میکنند تراز پولی شان را محدودتر ساخته و دارایی پولی بدون بهره آمتری نگه دارند تا زیان سرمایه کمتری متحمل شوند. این امر خدمات حاصل از دارایی پولی در ایجاد سهولت در معاملات را کاهش داده و تعدیلات هزینه بری را به عاملان اقتصادی تحمیل می آند. در نتیجه از مقداررفاه آن ها می کاهد(جعفری صمیمی وتقی نژاد عمران،۶۰،۱۳۸۳).
در واقع تورم فقط یک افزایش عمومی سطح قیمت ها نیست، زیرا اگر چنین می بود،بدون تردید این پرسش مطرح می شد که چرا باید افزایش عمومی سطح قیمت ها بد و نامطلوب باشد؟ در علم اقتصاد گفته شده است که وقتی تورم بروز میکند، خریدهای متکی به نگرورزی گسترش مییابد که این کار به اتلاف منابع اقتصادی منجر می شود. ازسوی دیگر نظر به اینکه تورم درآمد اشخاص دارای حقوق ثابت را زائل میکند، به تخصیص نابهینه منابع هم منجر می شود. استدلال هایی از این دست سبب شده است که تعریف تورم به صورت افزایش عمومی قیمت ها در ذهن عموم باقی بماند و نامطلوبیت آن هم مورد تأیید قرار بگیرد. افزایش قیمت ها در زمان بروز عارضه تورم، حادث می شود، ولی این افزایش معلول وضعیت تورمی است و نباید آن را معادل و عامل بروز وضعیت تورمی محسوب کرد(خلعت بری،۱۳۸۸،۵).
محاسبه شاخص تورم
• اریبی برخاسته از نمایندگی: اقلام برگزیده در سبد مصرف ممکن است اقلامی پایدار نباشد و مصرف کنندگان این اقلام را ظرف مدتی کوتاه تغییر بدهند. در این شرایط لازم است ترتیبی اتخاذ شود که سبد برگزیده همیشه نماینده واقعی مصرف مصرف کنندگان باشد و تغییرات در اقلام مصرفی را در کوتاه ترین زمان ممکن در محاسبات منظور کند .با این اوصاف تجدید پایه در محاسبه شاخص قیمت بسیار اهمیت دارد.
• انتخاب روش محاسبه شاخص قیمت: به نظر میرسد که ساده ترین روش محاسبه استفاده از میانگین های حسابی باشد. با وجود این لازم است در مورد روش بهینه محاسبه شاخص قیمت دقت و مطالعه لازم انجام شود. متداول ترین روش محاسبه در واقع استفاده از شاخص لاسپیرز با بهره گرفتن از وزن های زمان پایه است. با وجود این روش های دیگری هم وجود دارد که عمده ترین روش های محاسبه شاخص در زیر آورده شده است(خلعت بری،۱۳۸۸، ۱۱).
روش لاسپیرز: شاخص لاسپیرز قیمتها/مقادیر را بر مبنای قیمت سبد در زمان پایه محاسبه میکند.
• روش پاشه: شاخص پاشه قیمتها/مقادیر را بر مبنای قیمت سبد در زمان جاری محاسبه میکند.
• روش کارلی[۲۹]: که در آن وزن تمام اقلام ثابت فرض شده است. در این حالت آنچه درصورت کسر وجود دارد، متوسط بدون وزن قیمتهای جاری است و در مخرج کسر متوسط بدون وزن قیمتها در زمان پایه مد نظر قرار گرفته است.
• روش مارشال اجورث[۳۰]: شاخص مارشال اجورث ترکیبی از سبد مصرف و قیمت را در شاخص مندرج میکند.
• روش والش[۳۱]: شاخص والش ترکیب سبد مصرف و قیمت را در شکل ریشه دوم محاسبه میکند.
• روش فیشر[۳۲]: شاخص فیشر نیز شاخصی ترکیبی از وزن کالا و قیمتهاست.
• روش هندسی لاسپیرز: شاخص هندسی لاسپیرز مشابه شاخص لاسپیرز است بجز آن که از متوسط هندسی به جای متوسط حسابی استفاده میکند.
“
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1401-09-20] [ 03:44:00 ق.ظ ]
|