اگرچه افلاطون روح انسانی را به ارابه­ای تشبیه ‌کرده‌است که توسط دو اسب خرد و احساس به حرکت می ­آید، اما در قرون اخیر دانشمندان به خرد بیشتر بها داده و از احساسات به عنوان بخشی که مانع خردورزی است یاد نموده اند (جان[۲]، ۲۰۰۵). در تصمیم ­گیری تاکنون این عقیده بیشتر مطرح بوده است که انسان در تصمیمات خود –آنجا که سخن از نفع و ضرر است- کاملاً عقلایی و بدور از احساسات عمل می­ نماید. اما برخی از شواهد مطرح در روانشناسی در سال‌های اخیر نشان داده است که انسان در

تصمیم ­گیری و رفتار خود از هر دو اسب استفاده می­ نماید.

تصمیم ­گیری تحت تأثیر تعدادی از عوامل است، از جمله:

۱-عوامل عقلایی: منظور، عوامل قابل اندازه ­گیری از قبیل هزینه، زمان، پیش­بینیها و غیره است. یک تمایل عمومی وجود دارد که بیشتر بدین عوامل پرداخته و عوامل غیرکمی را از یاد ببریم (بهارگوا[۳]، ۱۹۹۳).

۲-عوامل روانشناختی: مشارکت انسان در پدیده تصمیم ­گیری روشن است. عواملی از قبیل شخصیت تصمیم­گیر،توانایی‌های او، تجربیات،درک، ارزش‌ها، آمال و نقش او ازجمله عوامل مهم درتصمیم­گیری هستند.

۳-عوامل اجتماعی: موافقت دیگران بخصوص کسانی که تصمیم به نوعی بر آنان تأثیر گذاشته است، از مسائل مهم تصمیم ­گیری است. توجه ‌به این عوامل از مقاومت دیگران در برابر تصمیم می­کاهد.

۴-عوامل فرهنگی: محیط دارای لایه‌های فرهنگی متعددی است که به نام فرهنگ منطقه، فرهنگ کشور و فرهنگ جهانی خوانده می­ شود. همچنین فرهنگ خود سازمان نیز باید مد نظر قرار گیرد. این فرهنگ‌ها بر تصمیم فردی و یا سازمانی ما در قالب هنجارهای مورد قبول جامعه، رویه­ ها و ارزش‌ها تأثیر می­گذارند (موردیک[۴]، ۱۹۹۳).

تصمیم ­گیری، جوهر شغل مدیریت است. وظایف اصلی مدیران برنامه­ ریزی، سازماندهی، کارگزینی، رهبری و نظارت است که انجام هر کدام مستلزم تصمیم­‌گیری‌های است که مثلاً چه برنامه­ای اجرا شود و چه هدفهایی در نظر گرفته شود. در هیچ جایی به اندازه مرحلۀ برنامه­ ریزی، احتیاج به تصمیم ­گیری مؤثر احساس نمی­ شود و همان‌ طور که ملاحظه می­ شود، تصمیم ­گیری، عملاً فعالیتی است که در تمام وظایف پنجگانۀ مدیران به کار می­رود و شامل موارد زیر است:

الف. تشخیص مشکل اصلی

ب. تهیه راه حلهای مختلف

ج. فنون تجزیه تحلیل راه­حلها

د. اتخاذ تصمیم

به طور کلی، تصمیم ­گیری را ‌می‌توان شامل مراحل ششگانۀ زیر دانست:

مرحلۀ اول: شامل تشخیص و تعیین مشکل و مسئله­ای است که در راه تحقق هدف، مانع ایجاد ‌کرده‌است. در این مرحله، باید کوشش شود مشکل اصلی و واقعی شناخته شده و به درستی تعریف شود؛

مرحلۀ دوم: یافتن راه­حلهای ممکن برای رفع مشکل مذکور است. یافتن راه حلها با توجه به تجربه ­های علمی و عملی مدیر، در تصمیم ­گیری صورت خواهد گرفت؛

مرحلۀ سوم: انتخاب معیار برای سنجش و ارزیابی راه­حلهای ممکن. برای آنکه راه­حلها نسبت به هم مورد سنجش واقع شوند، لازم است آن ها را به وسیله معیارهایی مورد بررسی قرار داد؛

مرحلۀ چهارم: تعیین نتایج حاصل از راه­حلهای ممکن، ‌بر اساس معیارهای انتخاب شده؛

مرحلۀ پنجم: ارزیابی راه­حلها از طریق بررسی نتایج حاصل از آن ها. هر راه حل با توجه به نتایجی که از آن نصیب سازمان خواهد شد، با سایر راه­حلها مقایسه و اولویت بندی می­شوند.

مرحلۀ ششم: انتخاب یک راه از میان راه های مختلف و ارائۀ بیانیۀ تصمیم که این مرحله در انتهای مرحله ارزیابی و تعیین اولویتها، خود بخود تحقق می‌یابد و راه حلی که بهترین نتیجه و بالاترین درجۀ اولویت را داشته باشد راه حل انتخابی است (سرفرازی و همکاران، ۱۳۸۹).

۲-۳ سطوح تصمیم گیری

یک مدیر در طول روز اطلاعات زیادی به او می­رسد. به صورت کلی ‌می‌توان گفت که مدیر پس از اخذ این اطلاعات سه نوع تصمیم ­گیری می­ کند.

    • نوع اول که اغلب به نام تصمیمات استراتژیک خوانده می­ شود، تصمیمات مربوط به امور دراز مدت، پیچیده، و غیر ساختمند است که توسط مدیران عالی رتبه اتخاذ می­ شود (لوکاس و هنری[۵]، ۱۹۸۵). اطلاعات مربوط به چنین تصمیماتی، عموماً تعریف نشده، غیرمبتنی بر موارد از پیش تجربه شده، با منشأ بیرون از سازمان، جمع ­آوری شده از طرق غیررسمی و کوتاه شده است (دیویس و مارگرد[۶]، ۱۹۸۴).

    • نوع دوم از تصمیمات، اغلب به نام تصمیمات کنترلی مدیریت۷ خوانده شده که توسط مدیران میانی اتخاذ می­گردد. عموماً اطلاعات دریافتی برای این نوع تصمیمات، با معیارهایی از قبیل استانداردهای سازمان و یا بودجه سنجیده می­ شود. اطلاعات مربوط ‌به این نوع تصمیمات، غالباً متوجه داخل سازمان، کوتاه­مدت، تاریخی و ساده­تر است.

  • نوع سوم، تصمیمات­عملیاتی است. این قبیل تصمیمات به راحتی فرموله شده و سیستم های کامپیوتری نیز می ­توانند کار را راحت­تر کنند (ادوارد[۷]، ۱۹۹۱).

۲-۴ درجه سختی تصمیم ­گیری

درجه سختی و راحتی کار تصمیم ­گیری به ۴ عامل بستگی دارد:

۱-اطلاعات: در برخی از تصمیم ­گیری ها، تمامی اطلاعات مربوط به مسئله موجود است. اما در برخی دیگر گرچه اطلاعات بالاخره در جایی وجود دارد، اما ما به لحاظ محدودیت در تجزیه و تحلیل آن ها و یا نبود ابزار لازم به آنان دسترسی نداریم. هرچه که اطلاعات کمتر در دسترس باشد، تصمیم ­گیری مشکل­تر است (لولر و رودی[۸]، ۱۹۷۶).

۲-نامعلومی[۹]: عموماً در مسائل تصمیم ­گیری با پارامترهایی مواجه می­شویم که اندازه، جهت و رفتار آنان برای ما کاملاً معلوم نیست. به عنوان مثال برای ارائه یک کالای جدید به بازار، واقعاً رفتار بازار و استقبال مشتریان برای ما مشخص نیست.

۳-منابع کمیاب: در اکثر اوقات و حتی با وجود اطلاعات مکفی و نبود نامعلومی، پدیده کمبود منابع نکته مهمی در تصمیم گیری است. وقتی که منابع برای تولید کمیاب است و ما با راه حل های رقابتی متعدد روبروئیم، در حقیقت ما با مشکل ارزشیابی هرکدام از منابع و سپس تصمیم گیری روبروئیم.

۴-عوامل روانی[۱۰]: اکثر تصمیم گیری ها مشکل هستند بلحاظ آنکه عوامل روانی از قبیل ترس، قدرت، اضطراب و نگرانی نیز در این فرایند سهیم هستند (موناهان[۱۱]، ۲۰۰۰).

۲-۵ انواع تصمیم گیری بر مبنای اطلاعات موجود

با توجه به عوامل فوق، انواع تصمیم ­گیری بر مبنای درجه اطلاعات موجود درباره وقوع متغیرهای غیرقابل کنترل ، به قرار ذیل است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...