طرح های تحقیقاتی و پایان نامه ها – ۲-۳-۱- عوامل تاثیر گذار بر رفاه مالی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
بر اساس یک تعریف دیگر، یک حالت از سلامت مالی، خوشحالی و عاری از نگرانی مالی که بر اساس شناخت ذهنی شخص از وضعیت مالی مبتنی است را رفاه مالی میگویند. محققین معانی و تعاریف گوناگونی را به واژه های رفاه مالی اختصاص دادهاند مثلا فشار مالی را به عنوان ارزیابی ذهنی شرایط مالی شخص تعریف کردهاند که شامل توانایی ادراکی فرد برای برآورده ساختن هزینه ها، رضایت از شرایط مالی و سطح پس انداز و سرمایه گذاری و نگرانی در مورد بدهی ها میباشد (کاتلین[۱۷]، ۲۰۱۰، ۶۴).
رفاه مالی یک ساختار چند بعدی است تا یک ساختار یک بعدی. محققین به این نتیجه رسیدند که آن هایی که سطح رفاه مالی بالاتری دارند سلامت بهتری هم دارند.بهبود نتایج رفاه مالی ، حاصل از تغییرات رفتاری است که مشکلات مالی را تسکین می بخشد. محتوای برنامه ارزیابی ، سطح معلومات ، زمانبندی و نحوه ارائه ، همگی ابعاد اثربخشی برنامه های آموزش مالی را نشان میدهند که برای تغییر رفتارهای مالی طراحی شده است. برنامه های مذکور باید قابلیت این را داشته باشند که نشان دهند رفتارهای علمی و مالی منجر به کاهش مشکلات مالی و افزایش رفاه مالی میشوند (کاتلین، ۲۰۱۰، ۶۴).
رفاه ذهنی
رضایت از زندگی ارزیابیهای فردی از زندگی کنونی و سال های قبل را در بر میگیرد. این ارزیابیها شامل واکنش هیجانی افراد به حوادث، حالات روانی و قضاوت های آن ها در خصوص میزان رضایتشان از زندگی، کمال و بسندگی و رضایت از زمینههای خاص زندگی مانند ازدواج و کار است. رضایت از زندگی شامل مقایسه بین شرایط زندگی با ملاک های شخصی افراد هنگامی که سطوح بالای رضایت از زندگی را تجربه میکنند تا شرایط زندگی آن ها با ملاک هایی که برای خود تعیین کردهاند، مطابقت داشته باشد. رضایت از زندگی را میتوان به عنوان جامعترین ارزیابی افراد از شرایط زندگی خود در نظر گرفت (دینر و همکاران[۱۸]، ۲۰۰۳).
رفاه ذهنی به دریافت های شخص از خود و بینش ذهنی از تجربه زندگی اش اشاره دارد رفاه ذهنی، ارزیابی های احساسی و شناختی از زندگی افراد را در برمی گیرد و حالت پیشرفته خوشایند روان شناختی را ارائه میکند (هزارجریبی، ۱۳۹۱).
رفاه ذهنی به انواع ارزیابی های افراد از زندگی شان اعم از مثبت و منفی اطلاق می شود. وی در مطالعات خود شاخص ها ی کیفیت زندگی، دامنه رضایت، رضایت از زندگی، شادکامی، احساس منفی و احساس مثبت را برای رفاه ذهنی در نظر گرفته است (دینر[۱۹]، ۲۰۰۳).
رفاه از مباحث مهم اخیر در نیمه دوم قرن بیستم بوده است . این مقوله نشان دهند ه توجه به شأن و انسانیت و هم بستگی اجتماعی افراد در جامعه است که برای دست یابی فرد و گروه به حد مقبولی از زندگی و تندرستی و … به کار می رود. این مفهوم، در دو بعد عینی و ذهنی تعریف می شود. در گذشته بیشتر بر بعد عینی این مفهوم تأکید می شده است؛ ولی ازآنجاکه ابعاد عینی مثل داشتن شغل و درآمد و … ، به تنها یی تأمین کنند ه رفاه افراد نیست، توجه به رفاه ذهنی از قبیل امنیت، رضایت شغلی، احساس آرامش و … به علت تأثیر مستقیم آن بر کیفیت زندگی انسان اهمیت ویژه ای یافته است (الکساندوا[۲۰]، ۲۰۰۵).
۲-۳-۱- عوامل تاثیر گذار بر رفاه مالی
اطلاعات مربوط به تحقیقات اجتماعی نشان میدهد که چهار عامل تاثیرگذار بر رفاه در اکثر فرهنگ ها هستند: سلامت، وضعیت اقتصادی، اشتغال و روابط خانوادگی. وقتی افراد سلامت، شاغل، متاهل یا درگیر یک رابطه متعهدانه باشند و از لحاظ مالی امنیت داشته باشند، خوشحال تر هستند (باربارا[۲۱]، ۲۰۰۵، ۷۱).
۲-۴- مفهوم ماکیاولی گری
ماکیاولی یک دیپلمات و نویسنده فلورانسی بوده است که از سال ۱۴۶۹ تا ۱۵۲۷ زندگی کرد و به عنوان پدر اندیشه سیاسی غرب شناخته شده است. معروف ترین کتاب ماکیاولی (تحت عنوان شهریار[۲۲]) حدود سال ۱۵۲۳ نوشته شد. او وقت کمی برای تدوین تئوری های دستوری و جدید داشته است و در مقابل، روی شیوه اجرای استراتژی متمرکز بوده است. ماکیاولی و نگرانی هایی که در مورد استفاده استراتژیک از قدرت داشته است. به نوعی یک انسان شناسی قدرت بوده است.
کریستی و جیس[۲۳] (۱۹۷۰) در تحقیقات خود بر اساس گروههای افراطی مذهبی و سیاسی، بر شیوه دستیابی رهبران این گروه ها به تمایلات و علایق خود متمرکز بوده اند. ویژگی های این رهبران در سایه تحقیقات سیاسی و ابعاد تاریخی قدرت مشخص شده است.
ماکیاولی گری باید به عنوان یکی از مفاهیم اصلی برای آموزه های مدیریت در نظر گرفته شود واین موضوع حتی در ادبیات تحقیق سازمانی اثباتی نیز به چشم میخورد. از دیدگاهی ساده تر می توان گفت که مدیران پاکدامن مثل مدیران دیگر کار و زندگی نمی کنند و در حوزه قدرت از جنبه واقعیت گرایی کار میکنند. بنابرین، آن ها بر اساس محرک های قدرتی کار میکنند که گاهی باعث می شود نیاز به تصمیم گیری به شیوه ای داشته باشند که با ابعاد مثبت در ارتباط نیست. ماکیاولی نشان داده است که حتی مدیران پرهیزگار هم باید کارهایی که لازم می دانند انجام شود را انجام دهند؛ در حالی که این مدیران تلاش میکنند تا از ارزش های فردی حمایت کنند و در جهت اهداف جدید و عالی قدم بردارند.
رایبون[۲۴] (۲۰۰۶) بیان میکند، ماکیاولیسم به عنوان اصطلاحی برای توصیف تمایل به تقلب و گمراه کردن دیگران به منظور دستیابی به منافع شخصی، با تجاوز به حقوق دیگران مرتبط است و بخشی از ویژگی های شخصی است که بر انتخاب شغل فرد و همچنین انتخاب رویکرد مردم در حرفه خود و تعامل آنان با دیگران تاثیر میگذارد. افراد با ماکیاولیسم بالا از هنجارهای اخلاقی به منظور دستیابی به اهداف شخصی چشم پوشی میکنند. ماکیاولی گرایی با قدرت طلبی رابطه ای تنگاتنگ دارد.فردی که این ویژگی ها را دارد اهل عمل (عمل گرا) است، احساساتی نیست و بر این باور است که هدف، وسیله را توجیه میکند.
قراچه داغی (۱۳۸۵) عنوان میکند، اشخاص پیرو خط مشی ماکیاولی با عبارات زیر موافق نیستند:
۱- وقتی از کسی می خواهید که کاری برای شما انجام دهد، بهتر این است که علت درخواست خود را با او در میان بگذارید.
۲- دروغ گفتن به دیگران هرگز کار درستی نیست.
۳- اغلب اشخاص ذاتا خوب و مهربان هستند.
۴- تنها اگر به لحاظ اخلاقی درست باشد باید دست به کار شد و اقدامی صورت داد. اشخاص مجهز به باورهای ماکیاولی تیپ بارزی دارند. اغلب جذاب، خوش برخورد و مطمئن هستند اما در ضمن از کبر و نخوت برخوردارند، حسابگرند، شکاک و بدبین هستند و آماده برای سلطه جویی و بهره برداری میباشند.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 08:16:00 ب.ظ ]
|