دانلود پایان نامه های آماده – ۲-۷-۱- نظریه اریکسون: – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
![]() |
والدینی که از سبک مستبدانه استفاده میکنند نیز متوقع هستند، و برای پیروی نکردن فرزندان و دلیل آوردن آن ها مبنی بر دلایل پیروی نکردن، ارزش زیادی قایل نیستند و جمله «همان کاری را که من گفتم انجام بده»، نگرش این دسته از والدین است. در نتیجه، چون آن ها انتظار دارند فرزندانشان از دستورات بزرگترها، بیچون و چرا اطاعت کنند، کمتر با آن ها به بحث میپردازند. اگر کودک دستورات آن ها را انجام ندهد، والدین مستبد به فشار و تنبیه متوسل میشوند (رضوانفر، ۱۳۹۱).
والدین خودکامه و مستبد بر خلاف والدین دموکرات، تحریکپذیر، انعطافناپذیر، زورگو، خشن و نسبت به نیازهای کودکان بیتوجهند. به نظر آنان اطاعت بیچون و چرا یک فضیلت است. کودکانی که والدین خودکامه دارند، کمتر متکی به خود هستند و نمیتوانند به تنهایی کاری انجام دهند یا از خود عقیدهای داشته باشند. بیشتر متمایل به ساکت بودن، مؤدب بودن، خجالتی بودن و از نظر اجتماعی غیر مثبت بودن ودرمانده بودن هستند. آنان معمولاً والدین خود را نامهربان و سهلانگار میدانند و معتقدند که انتظارات و تقاضاهایشان غیرمنطقی و نادرست است. اما از اینکه بخواهند در چنین محیط خصومتآمیزی عرض اندام کنند، میترسند. این وضعیت به رفتار نامناسب، تعارض و روان رنجوری که غالباٌ در چنین کودکانی یافت می شود، منجرمیگردد (هترینگتونوپارک،۲۰۰۸).
بومیرند ویژگیهای این والدین را اینگونه توصیف میکند: بر اساس تعریف، شیوه استبدادی نشانگر والدی است که میکوشد رفتارها و نگرشهای کودک را بر اساس یک دسته معیارهای رفتاری شکل داده و کنترل و ارزیابی کند. معیارهایی که معمولاً مطلق بوده و قدرتی بالاتر آن ها را تعیین کردهاست. او اطاعت کردن را یک حُسن تلقی میکند و در مواقعی که اعمال و رفتار کودک در تعارض با معیارهای رفتاری وی قرار میگیرد از تنبیه و اعمال زور برای مهار خواسته کودک استفاده میکند. او به القاء ارزشهایی همچون احترام به قدرت و احترام به کار، احترام به حفظ نظم و ساختار سنتی باور دارد. او روابط کلامی را تشویق میکند و معتقد است که کودک باید هر آنچه را که از نظر والدین درست است، بپذیرد (باوم ریند، ۱۹۷۱).
۲-۷- پیشینه نظری
۲-۷-۱- نظریه اریکسون:
بنابر نظریه تحول روانیاجتماعی اریکسون، شکل گیری شخصیت بر طبق مراحل و بر اساس رشد بدنی که تعیین کننده کشش فرد نسبت به جهان خارجی و هشیارشدن وی نسبت به آن است تحقق میپذیرد. بر اساس مراحل هشتگانه روانی اجتماعی اریکسون، اهداف و سبکهای فرزندپروری والدین در مراحل مختلف رشد تغییر می کند (هترینگتون،۱۹۷۸،به نقل از اسلمی،۱۳۸۵).
در مرحله اول رشد روانی اجتماعی اریکسون که اعتماد در برابر عدم اعتماد میباشد و از تولد تا هیجده ماهگی را شامل می شود. هدف اصلی فرزندپروری در این مرحله، پاسخگویی به نیازهای فرزند میباشد. هدف اصلی فرزندپروری برای کودکانی که در سنین هیجده ماهگی تا سه سالگی به سر میبرند و در مرحله خودمختاری در برابر شک وتردید میباشند،کنترل رفتار فرزندان میباشد.برای کودک سه تا پنج ساله که در مرحله ابتکار در برابر احساس گناه به سر میبرد،هدف عمده فرزندپروری باید پرورش خود گردانی باشد (هترینگتون، ۱۹۷۸، به نقل از اسلمی،۱۳۸۵).
مرحله چهارم که اریکسون این مرحله را کارایی در برابر احساس حقارت نامیده است و کودکان پنج تا یازده ساله را در بر میگیرد، هدف اصلی فرزندپروری ترقی دادن و پیشرفت کودک است.در مرحله پنجم که دوران نوجوانی است(یازده تا سیزده سالگی) مرحله هویت در برابر آشفتگی میباشد، هدف اصلی فرزندپروری تشویق به استقلال و حمایتهای عاطفی است(هترینگتون،۱۹۷۸، به نقل از اسلمی،۱۳۸۵).
۲-۷-۲- نظریه مورای
هنری مورای نخستین نظریهپرداز شخصیت به این مجادله علاقمند بود که آیا شخصیت به صورت ساختار صفات بهتر توصیف میشود(آلپورت، ۱۹۶۱) یا به صورت پویاتر برحسب نیازها یا انگیزه ها بهتر توصیف میگردد. از نظر مورای، بسیاری از رفتارها(نه همه آن ها)، توسط مجموعهای از نیازهای انسانی همگانی توصیف میگردد. مهمترین کمک مورای به مطالعه انگیزش، مفهوم نیاز اوست و نیازها پایه فیزیولوژیکی دارند و نیروهای زیستشیمیایی را در مغز درگیر میسازند.
نیازها یا از فرآیندهای درونی و یا از وقایع بیرونی ناشی میشوند ولی همه نیازها در شخص تولید تنش میکنند و شخص برای کاهش تنش با ارضاء نمودن نیاز عمل میکند هر فرد را میتواند صاحب مجموعه ای مشخص از نیازهای اساسی در نظر گرفت که رفتارش را جهت ارضاء آن نیازها که برای شخصیتش حیاتی هستند نیرو بخشیده و هدایت میکند (سیدمحمدی، ۱۳۷۶).
برخلاف رویکردهای شناختی، مفهوم نظری مورای بیشتر متأثر از مدل های بیولوژیکی بود تا فیزیکی. بر طبق نظر وی، محیط میتواند نیاز را بروز دهد و میتواند در جهت بازداری از نیاز و رفتار مربوط به هدف ارائه دهد او بین محیط ادارک شده و محیط مورد هدف، فرق میگذارد.
به نظر مورای چیزی که اهمیت دارد محیط ادارک شده بین محیط ادارک شده است و افراد بر اساس ادارک خویش از محیط اطراف عمل میکنند (واینر، ۱۹۹۰).مورای فهرستی از نیازهای انسانی را تهیه کرد که عبارت بود از: نیارهای متضاد(مثل تسلط و دنبالهروی)، نیازهای عقلی (مثل درک کردن)، نیازهای تلاش(مثل پیشرفت)، نیازهای اجتماعی(مثل مهرورزی) و نیازهای دفاعی (مثل تحقیرگریزی).
در نظام مورای، جفت بودن نیازها مهم بودند زیرا وی معتقد بود تمام نیازها تا اندازهای با یکدیگر هماهنگاند. یک نیاز امکان دارد با نیاز دیگر در تضاد باشد. امکان دارد نیازهای دیگر در هم ادغام شوند (مثل پرخاشگری و تسلط)در حالی که نیازهای دیگر ممکن است یکدیگر را تسهیل نمایند (مثل پیشرفت و عمل متقابل). تعریفی که مورای از نیاز ارائه میدهد این است «نیاز تصور آدمی از نیرویی است که در مغز جای دارد و اندیشه و عمل را چنان تنظیم میکند که وضعیت موجود نامطلوبی را به جهت موجب گردد تصادفی و خود به خودی نیست و مقصود از وضعیت نامطلوب این است که نیاز زادهی نارضایتی است و آدمی را به سوی هدف رضایتبخش متوجه میسازد از نظر نیازها پنج ویژگی عمده دارند که عبارتند از:
۱- نتیجه مستقیم یک جریان درونی (انگیزه درونی) یا نتیجه عوامل خارجی هستند.
۲- همیشه با یک خلق انفعالی یا هیجانی همراهند.
۳- خفیف یا شدید هستند.
۴- گذرا یا کمدوام یا پایدار و بادوام هستند.
۵- سبب رفتاری نمایان یا فعالیت روانی ناآشکار (خیالبافی) هست.
مورای در تشکیل شخصیت به عوامل زیستی اهمیت زیادی میدهد. جمله معروف «اگر مغز نباشد شخصیت نیست» مؤید تکیه بیش از حد مورای بر پایه های زیستی است. نظریه مورای در شخصیت ریشه در نظریه نیروهای تحریکی شخصیت دارد از نظر مورای شخصیت عبارتند از: نیازها (انگیزه های درونی) فشارها (محرکهای خارجی)، نیازهای عاطفی، ارزشها و عمل متقابل هستند (سیاسی، ۱۳۷۸).
۲-۷-۳- نظریه شیفر
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 07:39:00 ب.ظ ]
|