۱-۲-۲٫ گفتار دوم: مکتب دفاع اجتماعی (جنبش دفاع اجتماعی)

 

در گفتاراول راجع به، بنیانگذران، اصول، دست‌آوردها و انتقادات علیه مکتب‌تحققی پرداخته شد. مهم‌ترین دست‌ آوردهای اندیشمندان تحققی، مطرح ساختن رویکرد علمی در حقوق‌جزا، پرداختن به بزهکار در فرایند کیفری، توجه به شخصیت بزهکار، اقدامات‌تامینی و دسته بندی مجرمان و فردی‌کردن مجازات آن‌ ها می‌باشد. اما این گفتار در بردارنده‌ای سه نکته است: بگونه‌ای که در نکته اول، به جنبش دفاع اجتماعی نگاه اجمالی گردیده، نکته دوم، به شاخه‌های متفاوت فکری این مکتب اختصاص یافته و نکته سوم از اصول عام و دست آوردهای مکتب دفاع اجتماعی تشکیل یافته است.

 

۱-۲-۲-۱٫ نگاه کلّی ‌در مورد جنبش دفاع اجتماعی

 

مکتب دفاع اجتماعی«در سال ۱۹۴۷ در میلان توسط گراماتیکای اهل ایتالیا بنیانگذاری شد»(گلدوزیان، ۱۳۸۹، ص۵۹). شاخهء جدیدتری این مکتب که برخی از نویسندگان از آن به ‌عنوان مکتب دفاع اجتماعی نوین یادکرده اند «نیز در سال ۱۹۵۴ توسط مارک آنسل قاضی دیوان کشور فرانسه تأسيس شد»(همان). اگرچه ‌در مورد دفاع از جامعه هردو شاخه مذکور تأکید می‌کنند، ولی شاخه دومی، علاوه بر دفاع از جامعه حمایت از بزهکار را نیز، جزء مسئولیت نهادهای عدلی قضایی می‌داند. پیشگیری از جرم نیز هدف مهم دیگری است که مکتب دفاع اجتماعی به آن تأکید می‌کند. این مکتب نیل ‌به این هدف را از دو طریق، اجرای برنامه های پیشگیرانه‌ای غیر کیفری که عوامل جرم زا را نابودکند، و «وضع قوانینی که، در جهت بالا بردن سطح فرهنگ و زندگی مردم باشد»(همان)، پا فشاری نموده است.

 

مارک آنسل تنها به برنامه های پیشگیرانه بسنده نکرده، بلکه به مسئله‌ای کرامت انسانی بزهکار و تاثیرات آگاهی در شناخت و رعایت مسئولیت اجتماعی او نیز اهمیت می‌دهد و ریشه‌های دفاع از جامعه را در ساحات پیچیده‌تر درون انسان جستجو می‌کند. چنان‌که تأکید شده است بهترین راه دفاع جامعه «این است که شخصیت بزهکار را ضمن احترام به حیثیت بشری او به طرق و وسایل ممکنه تحت تاثیر قرار داد و او را به مسولیت اجتماعی خود آگاه ساخت [تا از این طریق] فرد مورد نظر را برای ورود به اجتماع آماده نمود»(گلدوزیان،۱۳۸۹، ص۵۹). مکتب دفاع اجتماعی هم از نظر زمان و هم از نظر پیوند فکری به دنبال مکتب‌تحققی عرض اندام نموده است. ‌بنابرین‏، اندیشه‌های یاد شده، جوانب مشترک و متایزی دارند.

 

همان طوری‌که در بالا به طور مفصل بحث‌کردیم، مکتب‌اثباتی با تمام، مشکلات و محدودیت‌های خود، نقطه و محوریت جدید مهمی را در تاریخ حقوق‌جزا ایجاد کرد. بگونه‌ای که می‌توان از آن به ‌عنوان یک جرقه‌ای جدید فکری در این حوزه یادآور شد. به همین دلیل برخی از نویسندگان آن را (مکتب‌تحققی)، و برخی‌هم از آن بنام بارقه‌ای جبرگرایی یادکرده اند (پرادل، ۱۳۹۲)، این مفهوم، تداعی کننده‌ای یک جرقه و آغاز جدید در پهنه‌ای حقوق‌جزا می‌باشد. ‌بنابرین‏، تحرک به وجود آمده توسط اندیشه‌های اثباتی، «نقطه‌ای آغاز بود برای ظهور اندیشه‌هایی که تاثیر و نفوذ استثنایی در برداشتند»(پرادل، ۱۳۹۲، ص ۱۱۲)، طوری که نفوذ و کارایی خویش را تا اکنون حفظ کرده‌اند.

 

برخی از نویسندگان سه علت عمده را در رابطه با این تحول ذکر کرده‌اند: نخست، نا امیدی‌های که از راهکارهای پیشنهادی، اندیشه‌های سزاگرایی و تحققی به وجود آمده بود. با اینکه «تمامی اندیشه‌های کلاسیک، نئوکلاسیک یا تحققی وارد حقوق کیفری موضوعه شدند، لیکن بزهکاری به طرز نگران کننده‌ای به رشد خود ادامه داد»(پرادل، ۱۳۹۲،ص۱۱۲). علت دوم، در برگزاری یک تعداد کنگره‌های بین‌المللی زیادی بر می‌گردد، طوری که این امر موجب مبادلات فکری زیادی در حوزه‌ای‌ حقوق‌جزا گردید. از جمله می‌توان به «چندین کنگره در فرانکفورت (۱۸۴۶)، بروکسیل (۱۸۴۷) و دوباره در فرانکفورت (۱۸۵۷)، و…»(همان)، و یک تعداد کنگره‌های رسمی دیگر، اشاره نمود. علت سوم، به اندیشه‌ها، آموزه‌ها، هنجارها و ارزش‌های حقوق بشری بر می‌گردد. موضوعی‌که بیشتر از دلایل دیگر در حوزه‌ای حقوق، مخصوصاً حقوق‌جزا مؤثر بوده است.

 

‌به این ترتیب «وجود موازین حقوق بشری، خود غالباً باعث می‌شود تا در حقوق‌کیفری، آیین دادرسی کیفری و حقوق زندان‌ها و حقوق زندانی تجدید نظر به عمل‌آید»(همان، ص۱۱۳). ‌بنابرین‏ تحولات به وجود آمده پیامدهای زیادی در حقوق‌جزا داشته است. برای نمونه، تمایل نظام کیفری از حالت سرکوب‌گرایانه، به سوی انسان محوری، غنامندی آموزه‌های حقوق کیفری از اثر ورود رشته‌های علمی دیگر علوم‌انسانی در پهنه حقوق‌جزا و برگزار شدن کنفرانس‌ها و کنگره‌های بین‌المللی، ترکیبی و التقاطی‌شدن واکنش‌ها(سزادهی – تدابیری)، علیه بزهکار و مطرح شدن موضوع دفاع جامعه از آسیب‌وارده ناشی از بزهکاری،… مواردی اند که جزء پیامدهای اساسی این تحولات به حساب می‌آیند. مکتب دفاع اجتماعی یکی از این اندیشه‌های ماندگار می‌باشد.

 

اندیشه‌های دفاع اجتماعی، اگرچه از نظر گرایش فکری و ارائه راهکارها و پیشنهادات جهت مبارزه با بزهکاری، در پی اندیشه‌های اثباتی بوده ولی خلاءهای موجود در مکتب‌تحققی را توانسته است تا حدودی زیادی پرکند. بگونه‌ای که، اندیشه‌های دفاع اجتماعی دیگر، مجرم مادرزاد را نمی‌پذیرد، قایل به آمیزه‌ای از جبر و اختیار است و مجازات نا معین در راهکارهای این جنبش (دفاع اجتماعی)، چندان به چشم نمی‌خورد.

 

علاوه براین، چنان‌که مطالعه کردیم، مکتب‌تحققی به دلیل پذیرش فقدان اراده آزاد بزهکار، مجازات را مبارزه با معلول و بی‌نتیجه می‌دانست، ولی مکتب دفاع اجتماعی قایل به واکنش‌های ترکیبی( تدابیری- سزا) است. با این وجود، این دو اندیشه هم‌چنان، جنبش دفاع اجتماعی، همسانی‌ها و جوانب مشترکی زیادی دارند. حتی«اصطلاح دفاع اجتماعی را اثباتیون وضع کرده‌اند»(پرادل، ۱۳۹۲، ص۱۱۴). مواردی،‌ چون: توجه به حالت‌خطرناکی مجرم، به دنبال علل بزهکاری بودن، دفاع از جامعه از طریق درمان، اصلاح و بازسازگاری بزهکاران، طبقه بندی و فردی‌کردن مجرمان، مدد جستن از رشته‌های دیگرعلوم انسانی (زیست‌شناسی، روانشناسی، جامعه‌شناسی، پزشکی‌قانونی، سیاست‌جنایی، فلسفه‌کیفری و…)، برجسته بودن نقش کارشناسان علوم یاد شده در فرایند کیفری و…از جمله نقطه‌های مشترکی این دو اندیشه هستند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...