نظریه انتقال جمعیت با انتقادهایی روبرو شد به طوری که این نظریه قادر به پیشبینی سطح باروری و مرگ و میر یا انطباق زمانی کاهش باروری نبوده است . این بدان علت است که تبیین های نخستین رفتارهای جمعیتی طی دوره انتقال بر قوم مداری استوار بوده است . بنابرین نظریه هرچه در کشورهای توسعه یافته و صنعتی رخ داده در کشورهای در حال توسعه امروز با کشورهای صنعتی قبل از انتقال جمعیت متفاوت است . چرا که کاهش مرگ و میر در کشورهای صنعتی نتیجه توسعه اقتصادی درون زا بود . در حالی که کاهش مرگ و میر در کشورهای در حال توسعه نتیجه وارد کردن فنون پیشرفته جلوگیری از امراض از کشورهای بیگانه بوده است (منصوریان .۳۶:۱۳۷۵) .
نظریه اقتصادی باروری:
این نظریه توسط لبن اشتاین با رویکرد اقتصادی به باروری مطرح شده است . با بیانی اندیشمندانه از علت تغییر فواید فرزندان ، در طی فرایند توسعه ارائه کردهاست . به نظر او تقاضا برای بچه دار شدن صرفا به خاطر خود بچه به هنگام افزایش درآمد سرانه اتفاق می افتد . اما فایده این بچه ها به عنوان منبع امنیت درآمدی در دوران سالخوردگی والدین هر دو کاهش مییابد و از طرف دیگر هزینه مستقیم هر بچه افزایش مییابد چرا که فرزندان افزایش درآمد خانواده را در جهت ترفیع خود استفاده میکنند و به عبارتی آنچه که اقتصاد دانان از آن به عنوان بچه های با کیفیت بالا یاد میکنند مطرح می شود (فلود و گلد ترپ[۱۳] ، ۷۰:۱۹۷۰) .
محیط شغلی جدید فرصت های استفاده از بچه ها را برای کار محدود میکند و هزینه تربیت آن ها را افزیش میدهد لذا خانواده های کوچکتری را ایجاب کرده و موقعیت های اقتصادی که بتوان از آن ها بهره برد متفاوت میسازد . بعلاوه هزینه های غیر مستقیم افزایش مییابد و بدین معنی که هزینه مدت زمانی که باید از آن ها مراقبت کرد بیشتر خواهد شد . لبن اشتاین دو قید اساسی بر مدل خود می نهد که یکی تأکید بر اینکه با کاهش مرگ و میر نوزادان در مرحله آغازین دوره انتقال جمعیت تعداد سالهای مورد انتظار که بچه ها سود دهی دارند و به همراه آن تعداد مطلوب و واقعی بچه ها افزایش مییابد . از آنجا که هزینه های مراقبت این بچه ها ی اضافی از منابع نهایی آن ها بیشتر و سنگین تر می شود بنابرین نرخ باروری رو به کاهش میگذارد که این افزایش و کاهش دوره ای را قوز حاصل از مرگ و میر نوزادان می نامد . دیگری اینکه او معتقد است که نوسانات اقتصاد صنعتی مهمرین تعیین کننده های باروری در اواخر دوره انتقال خواهد بود چه این چرخه طولانی مدت و چه کوتاه مدت باشند (آقا ، ۷۱:۱۳۶۵) .
مدل فریدمن: فریدمن از دیگر صاحبنظران جمعیتی است که نظریاتی پیرامون باروری ارائه نموده است . وی قبل از پرداختن به ارائه تئوری و نظریه درباره روابط بین متغیر ها و شاخص های مذکور با رفتار باروری به ارائه مدل برای مطالعه باروری پرداخته است که اهمیت کار او را چندین برابر میکند . او معتقد بود که با وجود مطالعات فراوان تا کنون یک مطالعه سیستماتیک در چهارچوب یک مدل کلی درباره عوامل مؤثر بر باروری به دست داده نشده است . وی به نوعی مطالعه منظم در یک چهارچوب کلی معتقد بود و بر این اساس تلاش کرد مدلی را به دست دهد که در آن عوامل مؤثر بر باروری و نقش هر یک مشخص شود . اهمیت این مدل در جامعیت آن برای اندازه گیری کلیه متغیر های مؤثر بر باروری است ( مطیع حق شناس.۲۸:۱۳۷۹) .
وی در مدل خود متغیرهای مؤثر بر باروری را به دو دسته واسط و زمینه ای تقسیم میکند . متغیرهای واسط خانواده و انگیزه های بین باروری و متغیر های تاثیر گذار پیشین قرار می گیرند و این متغیر های میانه بی واسطه بر باروری تاثیر میگذارند که سایر متغیر ها ازطریق ترکیبی از آن ها عمل میکنند . آن ها میتوانند به متغیر های باروری طبیعی و باروری کنترلی تقسیم بندی شوند . متغیرهای طبیعی باروری مثل ناباروری بعد از زایمان بر باروری اثر میگذارند و اثر آن ها در عدم استفاده عمدی از وسایل کنترل باروری مشخص می شود . سقط و استفاده از وسایل جلوگیری، متغیرهای کنترل باروری هستند که هم برای کنترل باروری و هم برای فاصله گذاری بین موالید استفاده میشوند . انگیزه برای محدود کردن بعد خانواده هنجارهای اجتماعی در مورد انگیزه ها و متغیر های واسط دانش افراد دوباره کنترل باروری و هزینه و سود مورد نظر آن ها از این متغیر ها ی واسط محسوب میشوند و در پس همه این متغیرها تعیین کننده های نهایی انگیزه برای تحدید باروری ، تعیین کننده های قرینه و بالاخره باروری میباشد . این متغیرها ی زمینه ای شامل موارد ذیل میباشد :
-
- ویژگی های جمعیت شناختی زوجین
-
- ویژگی های اجتماعی – اقتصادی زوجین
-
- ویژگی های نهادهای اجتماعی و منطقه
- عوامل فرهنگی مرتبط با هر جزء از نظام باروری
در حالی که بحث از تعیین کننده های باروری گاهی محدود به ارتباط مستقیم بین متغیرهای اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی نهایی باروری می شود ، افزایش توجه به نظام مداخله گر بین متغیرهای اجتماعی – اقتصادی و باروری امر اساسی در تحقیقات مربط به باروری جهانی است (چلند و ویلسون[۱۴]، ۷۷۴:۱۹۸۷) .
نظریه تغییر واکنش جمعیتی:
این نظریه توسط کینگزلی دیویس در سال ۱۹۶۳ به عنوان مکمل تئوری انتقال جمعیت و نه به عنوان جایگزین آن ارائه شد. تأکید او بر علل رشد جمعیت ، به معنی این است که برای انجام هر کاری نسبت به پیامدهای رشد جمعیت ، باید عوامل آن را شناخت . مسئله محوری که دیویس با آن روبرو بود مفهوم محوری تئوری انتقال بود که چگونه و تحت چه شرایطی کاهش مرگ و میر میتواند به کاهش باروری بیانجامد ؟ برای پاسخ به این سوال دیویس معتقد است که با کاهش مرگ و میر چه اتفاقی برای افراد رخ میدهد . پاسخ این است که بچه های بیشتری زنده می مانند ، بزرگ میشوند و بر منابع خانواده فشار می آورند و افراد مجبور به رها ساختن خود از این فشارها میشوند یعنی مردم به تغییر جمعیتی واکنش نشان میدهند . باید توجه داشت که پاسخ و واکنش آن ها بر حسب اهداف شخصی شان است نه اهداف ملی دولتها . اولین پاسخ افراد نسبت به این فشار منابع ، کوشش برای افزایش منابع با کار سخت تر و بیشتر و یا شغل دوم و غیره است (ویکز، ۸۱:۱۹۹۲) .
[جمعه 1401-09-25] [ 08:08:00 ب.ظ ]
|