پایان نامه -تحقیق-مقاله – ۳-۸-۱-۲) داروهای مسکن[۳۲]، خواب آور[۳۳]، و ضد اضطراب[۳۴] – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
![]() |
۳-۸-۱-۲) داروهای مسکن[۳۲]، خواب آور[۳۳]، و ضد اضطراب[۳۴]
داروهای ذکر شده دامنه وسیعی از موادی را دربر میگیرد که موجب آرمیدگی، خواب، آرامش، و کاهش آگاهی از محیط میشوند. آن ها داروهای کند ساز مغز هستند. همه آن ها ارزش دارویی دارند و توسط شرکت های دارویی ساخته میشوند؛ بنابرین غیر مجاز نیستند. با این حال چون احتمال سوء مصرف این داروها زیاد است، از دهه ۱۹۷۰، دولت فدرال آن ها را به طور جدی کنترل میکند. اصطلاح مسکن به دارویی اشاره دارد که بر سیستم عصبی مرکزی تاثیر آرامبخش دارد و اصطلاح خواب آور به ویژگی های خواب آور این دارو ها اشاره دارد، داروهای ضد اضطراب، در مصرف کننده حالت ذهنی آرام تری به وجود می آورند. مسمومیت ناشی از مصرف این داروها، تغییرات رفتاری یا روانی ناسازگارانه ای را شامل می شود که رفتار جنسی یا پرخاشگرانه نامناسب، خلق بی ثبات، اختلال در قضاوت، و اختلال کلی در عملکرد از جمله آن ها است. تغییرات دیگر عبارتند از: نشانه هایی چون گفتار درهم برهم، ناهماهنگی حرکتی، راه رفتن نامتعادل، اختلال در توجه و حافظه، و منگی و حالت اغماء(همان منبع).
۹-۱-۲) باور های غیر منطقی[۳۵]
بحث باور های غیر منطقی در نظریه عقلانی-عاطفی[۳۶] آلبرت الیس (۱۹۵۵) مطرح شده
که جهت شناخت بیشتر نسبت به آن آن را در قالب نظریه الیس شرح میدهیم.
الیس در سال ۱۹۵۵ نظریه عقلانی-عاطفی را به عنوان یک نظام درمانی مستقل، معرفی و در آن زمینه آغاز به کار کرد. الیس از آن جهت شیفتگی خود را نسبت به درمان سنتی روانکاوی از دست داده بود که ندرتا مددجویان او را از نشانه های مرضی خود رهایی می یافتند یا اگر از این نشانه رهایی می یافتند، گرفتار نشانه های مرضی جدیدی می شدند. الیس متوجه شد مددجویان او به آن دلیل پیشرفتی نشان نمی دهند که ذهن خود را به طور فعال با رشته ای از افکار غیر منطقی اشباع کردهاند و این افکار را نیز یاد گرفته اند (الیس،۱۹۷۹).
الیس دریافت که تداعی آزاد آنقدر منفعل است و به گذشته گرایش دارد که عقاید فعلی بیماران را در مورد خودشان و دنیا به طور جدی به چالش می طلبد. او حمله مستقیم به نظام عقیدتی درمانجویان را آغاز کرد و آن ها را وادار ساخت تا به طور فعال علیه فرض های غیر منطقی خود تلاش کنند. الیس دریافت که با این رویکرد عقلانی به درمان تناسب کامل دارد. الیس با برخورداری از تیز هوشی، بیان واضح و عینی افکار، عشق به مباحثه خردمندانه، اعتقاد راسخ به قدرت گفتگوی منطقی، و حس شوخ طبعی برای برطرف کردن خشم یا اضطراب غیر منطقی، توانست با رویکرد جدید خود بیشتر از رویکردهای قدیم روانکاوی قدیمی مؤثر واقع شود ( پروچاسکا، ۱۳۸۹).
بر مبنای روانشناختی نظریه الیس وقتی حادثه فعال کننده(a)[37]برای فردی رخ میدهد او بر طبق تمایلات ذاتی و سرشتی خود ممکن است دو شیوه برداشت متفاوت و متضاد از آن حادثه داشته باشد، یکی افکار، عقاید و باورهای منطقی و عقلانی (rb)[38]و دیگری عقاید و باورهای غیر منطقی و غیر عقلانی(ib).
زمانی که فرد تابع افکار و عقاید عقلانی و منطقی باشد به عواقب منطقی (rc) دست یافته و دارای شخصیت سالمی خواهد بود. در صورتی که فرد تابع افکار و باورهای غیر منطقی و غیر عقلانی باشد با عواقب غیر منطقی و غیر عقلانی (ic) مواجه خواهد شد. در چنین حالتی فرد دچار احساس اضطراب، نگرانی، افسردگی و یا دیگر انواع احساسات منفی خواهد شد.
در این نظریه نظام باورهای فرد جزء بسیار مهمی در شخصیت اوست. چنانچه این نظام باورها، منطقی، واقعی و درست باشد، رفتار و عواطف فرد منطقی خواهد بود و در غیر این صورت، غیر منطقی و مخرب رفتار خواهد کرد. بنابرین در نظریه الیس انسان ها تا حد زیادی موجب بروز اختلالات و ناراحتی های روانی هستند. چارچوب A-B-C برای نظریه و کاربست رفتاردرمانی عقلانی-هیجانی اهمیت زیادی دارد و این الگو برای آگاهی یافتن از احساسات، افکار و رفتار درمانجو وسیله مفیدی را تامین میکند . A وجود واقعیت، رویداد فعال ساز یا برداشت فرد از یک رویداد است.B واکنش هیجانی و رفتاری فرد است، این واکنش میتواند سالم یا معیوب باشد. (رویداد فعال ساز) موجب C (پیامد هیجانی) نمی شود، در عوض B عمدتاً واکنش هیجانی را ایجاد میکند ( کری[۳۹]، ۱۳۹۰).
الیس و هارپر(۱۹۷۸) مشخصات تفکر منطقی را چنین برشمردند:
– استوار بودن بر حقایق عینی،نه بر عقاید ذهنی
– حفظ سلامت و شادکامی فرد
– کاهش تعارض ها و آشفتگی های درونی و محیطی فرد
– توانایی تعالی بخشیدن به محدودیت های فرد
در این دیدگاه اصطلاح منطقی به افرادی نسبت داده می شود که از شیوه های مؤثر علمی و منطقی، انعطاف پذیر و عملی برای دستیابی به اهداف و ارزش های خویش استفاده میکنند واز اعمال متناقض و خود تخریبی پرهیز نمایند (زایگلر[۴۰]، ۱۹۸۹).
در این نظریه، فرضیه اساسی درباره باورهای غیر منطقی این است که این باورها از باید ها و اجبارهایی نشأت می گیرند که مردم در مواجهه با رویدادها به خود میگویند. این خود گویی به شکل کلمات واضح به شیوه ای دستوری و درخواستی بیان میگردد، سبب پیدایش حالت و روحیه «باید انگاری» می شود. این پدیده هنگامی به وقوع می پیوندد که شخص از حد ترجیهات، آرزوها و خواسته های خود درباره رویدادی که اتفاق افتاده است فراتر می رود و به حد قطعی و مطلق نگر درباره آن میرسد ( گیلیلند[۴۱]،۱۹۸۹). در اینجا غیر منطقی بودن یعنی، هر فکر، هیجان و رفتاری که منجر به خود-تخریبی یا عواقب آن به سلامتی و شادمانی انسان آسیب رساند (زایگلر، ۱۹۸۹).
۱۰-۱-۲) خصوصیات باورهای منطقی و باورهای غیر منطقی
باورهای منطقی باورهایی هستند که:
-
- با واقعیت هماهنگی دارند.
-
- به وسیله شواهد عینی تأیید میشوند.
-
- به دو صورت شرطی یا نسبی هستند، بنابرین یک حکم قطعی یا مطلق نمی باشد.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 07:47:00 ب.ظ ]
|