مسئله سازگاری با تغییرات دوره میانسالی در روان‌درمانی پویشی کوتاه‌مدت با تقویت کردن مکانیسم‌های دفاعی پخته میانسالان و ترغیب به کنار گذاشتن مکانیسم‌های دفاعی ناپخته مورد توجه قرار می‌گیرد (لیشرینگ و لیبینگ، ۲۰۰۷). در پژوهش‌های مختلف، ارتباط سرکوب مسائل حل نشده مربوط به تغییرات جسمانی و روانی دوره میانسالی و بازداری از ابراز احساسات منفی و ناخوشایند ناشی از مشکلات اجتماعی- اقتصادی این دوره، با سازگاری پایین و اجتناب از حل مسائل در میانسالان به اثبات رسیده است (گیبونز و همکاران، ۲۰۰۸). از سوی دیگر تحقیقات نشان می‌دهند که ابراز هیجانی مثبت و کنار گذاشتن مکانیسم‌های دفاعی ناپخته، با بهبود سبک‌های مقابله همراه است (ایگل، ۲۰۰۹). این موضوع در تحقیق حاضر نیز انعکاس یافت. اعضای گروه آزمایش پس از شرکت در جلسات گروهی روان‌درمانی پویشی کوتاه‌مدت و ترغیب به کنار گذاشتن سبک دفاعی آسیب زا‌شان، آگاهی از هیجانات خود، گرایش به سمت پذیرش هیجانات و رفتارهای خود و کسب دفاع‌های پخته‌تر، کاهش معناداری را در میزان علائم بحران هویت میانسالی نشان دادند. از دیدگاه محقق پژوهش حاضر، عمده‌ترین عامل تغییر در علائم بحران هویت میانسالی افرادی که در جلسات گروهی روان‌درمانی پویشی کوتاه‌مدت شرکت کردند، سازگاری با تغییرات جسمانی دوره میانسالی، تغییر در سبک دفاعی، پذیرش هیجانات منفی و کسب بینش نسبت به تغییر جایگاه شان در اجتماع و در ذهن دیگران می‌باشد.

فرضیه دوم:

روان درمانی پویشی کوتاه مدت گروهی به طور معناداری باعث افزایش رضایت از زندگی میانسالی در گروه ازمایش نسبت به گروه کنترل می‌شود.

به منظور آزمون این فرضیه از تحلیل کوواریانس استفاده شد. همان طور که در جدول ۴-۱۵ مشاهده می‌شود، نتایج نشان داد که پس از شرکت در جلسات روان‌درمانی پویشی کوتاه مدت به شیوه گروهی، نمره رضایت از زندگی افرادی که در گروه آزمایش شرکت داشتند، نسبت به آن‌هایی که در گروه گواه جایگزین شده بودند، افزایش معناداری داشته است. ‌بنابرین‏ روان‌درمانی پویشی کوتاه‌مدت به شیوه گروهی، موجب افزایش رضایت از زندگی در میانسالان می‌شود.

این یافته تحقیق‌ با نتایج تحقیقات محمد، جزایری، دولتشاهی، رضایی و پورشهباز (۱۳۸۷)، کاظمیان (۱۳۸۶)، رضایی، محمدخانی و دولت شاهی (۱۳۸۸)، لیشرینگ و لیبینگ (۲۰۰۷)، گیبونز و همکاران (۲۰۰۸)، اسمیت (۲۰۰۸)، دی‌جونگ و همکاران (۲۰۰۱)، ماینا، فورنر و بوکتو (۲۰۰۵) و گالاگر- تامپسون و استفان (۱۹۹۴) که به تأثیرات مثبت روان‌درمانی پویشی کوتاه‌مدت بر افزایش رضایت از زندگی اشاره کرده‌اند، همخوانی‌ دارد.

در تبیین این یافته پژوهش باید به تاثیرات روان‌درمانی پویشی کوتاه‌مدت بر بهبود نحوه نگرش فرد به زندگی اشاره کرد. این بهبودی با تاثیرگذاری بر طبقه وسیعی از عوامل از قبیل انعطاف پذیری فرد در برخورد با تغییرات ناشی از افزایش سن، پذیرش بیشتر نسبت به هیجانات، افزایش توانایی در شناسایی هیجانات دیگران، ابراز هیجانی بیشتر، همدلی کردن و مدیریت هیجانات چالش‌برانگیز حاصل می‌شود. روش‌های اکتسابی هر فرد برای شناسایی کردن، سازمان‌دهی کردن و ابراز هیجاناتش و همچنین نحوه پاسخ‌گویی او به اتفاقات محیطی و استرس‌های ناشی از آن‌ ها متاثر از روان‌درمانی پویشی کوتاه‌مدت می‌باشد. دیدگاهی که هر فرد نسبت به زندگی دارد، با اینکه در طول زمان به وجود آمده است و در شخصیت او نهادینه شده اند، اما با تجربه یک رابطه حمایتی مناسب و همچنین یادگیری روش‌های جدید برخورد با تجارب شخصی و رخدادهای بیرونی، قابلیت تغییر دارند. مداخلاتی که در راستای افزایش اعتماد بین فردی و پذیرش هیجانات دیگران در روان‌درمانی پویشی کوتاه‌مدت صورت می‌گیرد، زمینه ساز بهبود دیدگاه فرد نسبت به زندگی می‌گردد، در واقع فرد پس از برقراری رابطه توام با اعتماد با درمانگر و رد شدن از تحلیل انتقال، به زندگی اش با دید متفاوتی می‌نگرد. اتفاقی که در روان‌درمانی پویشی کوتاه‌مدت می‌افتد، صرفا تجربه روابط آرام و بدون تنش با درمانگر نیستند، بلکه مشخص کننده افزایش مهارت فرد در کاربرد هیجانات برای تنظیم رفتارها و روابطش می‌باشند (کردوا، جی و وارن، ۲۰۰۵).

نتیجه گیری نهایی

همان طور که مشاهده می‌شود نتایج آزمون فرضیه‌ها نشان داد که روان‌درمانی پویشی کوتاه‌مدت به شیوه گروهی باعث کاهش بحران هویت میانسالی و افزایش رضایت از زندگی میانسالان می‌گردد. نتایج این تحقیق و تحقیقات گذشته از مداخلات و روش‌های روان‌درمانی پویشی کوتاه‌مدت در جهت بهبود وضعیت روانشناختی و سازگاری میانسالان حمایت می‌کند. در ادامه تبیین‌هایی برای نتایج به دست آمده در تحقیق ارائه می‌گردد که حاصل تجربه پژوهشگر در کاربست روان‌درمانی پویشی کوتاه‌مدت برای میانسالان می‌باشد.

مواجهه مستقیم یکی از حوزه های اصلی مورد توجه در روان‌درمانی پویشی کوتاه‌مدت است. میانسالانی که درگیر مسئله بحران هویت می‌باشند، معمولا در مواجهه با تغییرات ناخوشایند همراه با افزایش سن، بیشتر از راهبرد مقابله‌ای ناکارآمد گریز- اجتناب استفاده می‌کنند و هیجانات مرتبط با این مسائل را سرکوب می‌نمایند. این افراد میانسال معمولاً هیجانات منفی ناشی از افزایش سن (از قبیل اندوه ناشی از کاهش جذابیت ظاهری، تضعیف قدرت شنوایی و بینایی، سفید شدن و نازک‌تر ‌شدن مو، خشک‌تر و شکننده‌تر شدن پوست، ترس از عدم تسلط بر زندگی خویش و اطرافیان نزدیک، خصومت نسبت به کسانی که آن‌ ها را به خاطر پا به سن گذاشتن زیر سوال می‌برند و ترس از کاهش عملکرد شناختی مانند حافظه و…) را سرکوب می‌کنند و متعاقبا مسئله به وجود آمده را انکار و از پرداختن به آن اجتناب می‌کنند. درمانگری که به روش روان‌درمانی پویشی کوتاه‌مدت کار می‌کند در مواجهه با چنین وضعیتی، افراد را به پذیرش محدودیت‌های به وجود آمده، افزایش واقع نگری، پذیرش احساسات منفی و استفاده از راهبردهای مقابله‌ای حل مسئله از قبیل جستجوی حمایت اجتماعی، حل مسئله برنامه‌ریزی‌شده و ارزیابی مجدد مثبت تشویق می‌نمود. همچنین اعضای گروه تجارب مقابله با مسائل مشابه را با یکدیگر به اشتراک می‌گذاشتند و در پایان هر جلسه، در قسمت جمع‌بندی، راهکارهای مؤثر‌تر مورد تأکید قرار می‌گرفت. این موضوع باعث کاهش بحران هویت میانسالی در اعضا می‌شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...