مقالات تحقیقاتی و پایان نامه ها | باورهای ارتباطی و زندگی زناشویی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
مفهوم باور ارتباطی
باورها حالتی دو قطبی دارند و تجربه های افراد را به دو دسته مثبت و منفی تقسیم میکنند. شما خیلی
سریع می توانید در ذهن خود حدس بزنید که یک رویداد آزار دهنده یا خوشایند،دردناک یا لذتبخش، خوب یا بد است. این که می توانید با آن رویداد مقابله کنید یا خیر؟ قهر کردن دوستتان میتواند برای شما یک تهدید محسوب شود و شما را عصبانی کند، یا فرصتی برای تجدید رفتار و دلجویی از او فراهم کند. همان طور که رشد می کنید، فهرست های ذهنی از این وقایع تهیه می کنید، یعنی تجربیاتی جدید به هر دو سوی مثبت و منفی می افزایید. این ها در حقیقت الگوهایی هستند که تجربه های بعدی را با آن ها مقایسه می کنید. برای مثال اگر پدرتان همیشه شما را برای کند یاد گرفتن سرزنش می کرد، الان هم اگر در یادگیری موضوعی کند باشید، انتظار سرزنش دارید یا خودتان را سرزنش می کنید. این قبیل تجربه ها میتواند در شکل گیری باورهایی مثل اینکه «اگر اشتباه کنم، حسابی افتضاح می شود»، که شاید یکی از باورهای اصلی سارا باشد، نقش مهمی دارند(ادیب راد و ادیب راد، ۱۳۸۴).
انواع باورها
در ذهن ما انسان ها باورهای بسیار زیادی وجود دارد. به جرات می توان گفت درباره هر چیزی که با آن آشنایی داریم، باوری هم به آن داریم. برای مثال ممکن است اصلا اهل فوتبال نباشید ولی حتماً در مورد آن باور یا اعتقادی دارید.آنچه برای ما اهمیت دارد باورهایمان درباره خودمان است که تعیین کننده حالات ذاتی و تصمیم گیری های ما هستند. البته همه این باورها ناکارآمد نیستند. مثلاً اعتقاد به اینکه «من هم حق اشتباه دارم» خیلی از مواقع میتواند به بهداشت روانی ما کمک زیادی کند.
با ارتباط درست می توان پیوندهای بین فردی را افزایش داد، امکان اتخاذ تصمیم درست تر را فراهم نمود، نگرش ها وباورهای طرف مقابل را در جهت رسیدن به همدلی بیشتر هدایت کرد و تغییرات و دگرگونی ها را توجیه نمود. عواملی وجود دارد که میتوانند اثر بخشی یک ارتباط را تضعیف کرده و موجب عدم درک درست پیام فرستاده شده یا به عبارتی رمزگشایی صحیح آن شوند که به عنوان نمونه می توان به باورهای غلط، پیش داوری ونگرش های منفی اشاره نمود. هم چنین هر چه حوزه های شناختی دو عنصر ارتباط، یعنی گیرنده و فرستنده، از یکدیگر دورتر باشد اثر بخشی ارتباط کمتر خواهد بود.
اگر چه در توضیح و تبیین علل مشکلات ارتباطی دیدگاه های متفاوتی ارائه شده است اما در این زمینه موضع رویکرد شناختی از جایگاه برجسته ای برخوردار است از این دیدگاه احساسات و رفتارهای آشفته صرفاً معلول رفتار غلط یکی از زوجین و یا حتی مشکلات و گرفتاری های زندگی نیست بلکه بخش عمده ای از آن میتواند به دلیل باورها ونگرش هایی باشد که یکی یا هر دوی آن ها در مورد رفتارها و یا دشواری های زندگی دارند.
اهمیت و نقش کلیدی الگوها و باورهای ارتباطی در شکل دادن و تعیین کیفیت روابط زوجین از یک سو، و این واقعیت که الگوهای ارتباط و باورهای ارتباطی آموختنی بوده و بنابرین می توان آن ها را تغییرداد، از سوی دیگر، به سازمان دهی تلاش های گسترده ی تحقیقاتی با هدف اجرای طراحی و ابداع روش های تغییر در الگوها و باورهای ارتباطی زوجین منجر شده است (حیدری،۱۳۸۱).
باورهای ارتباطی و زندگی زناشویی
ارتباط، در حل ناسازگارى هاى بین فردى ارزشمند است.همچنین از آنجا که حمایت اجتماعى، نوعى رفتار کلامى است که در آن، فرد با دلدارى دادن، تشویق، اطمینانآفرینى و مراقبت و کمک کردن، به نیازهاى دیگران پاسخ مىگوید و از سویى، حمایت اجتماعى، سبب افزایش رضایت زناشویى مىشود، پس مىتوان گفت مهارتهاى ارتباطى با تقویت ابراز حمایتهاى اجتماعى نیز، مىتواند در افزایش رضایت زناشویى تأثیرگذار باشد.نیاز به ارتباط و تعامل با همنوعان،نیازی قدرتمند و جهان شمول در میان انسان ها است.انسان ها نیاز دارند که رابطه با همنوعان خود را شروع کرده و ان را رشد دهند.ارتباط با دیگران اساس شکل گیری احساس هویت است.در صورتی که انسان ها قادر نباشند ارتباطی با معنا با دیگران برقرار کنند،احساس تنهایی،ناشادی و افسردگی در آن ها ایجاد خواهد شد(هارجی و دیکسون[۳۷] ،۲۰۰۴؛ به نقل از هاشمی گل مهر،۱۳۹۰).
هریک از زوج ها در هنگام ورود به رابطه ی زوجی دارای باورهای ارتباطی هستند که هریک از این باورها ممکن است منطقی و یا غیرمنطقی باشند. از دیدگاه عقلانی ِعاطفی الیس نیز علت اکثر مسایل رفتاری و تعارضات بین فردی از جمله تعارض زناشویی، با باورهای غیرمنطقی فرد در ارتباط است(الیس،۱۹۹۸).
باور ارتباطی عقیده یا ذهنیتی است که زن و شوهر نسبت به ارتباط زناشویی خود دارند و آن را به عنوان واقعیت پذیرفته اند (آیدلسون و اپشتاین، ۱۹۹۲).
مولر، اپشتاین و شر[۳۸] (۲۰۰۱) بر اساس بررسی های نظری و تجربی خود به فرایندهای شناختی مرتبط با رضایتمندی و تعارض در زندگی زناشویی اشاره میکنند که دو نوع فرایند شناختی مرتبط با بحث حاضر عبارتند از:
فرضیات و اصول: یعنی باورها و عقاید اساسی که هر فرد درباره ازدواج و روابط صمیمانه در ذهن خود دارد.
معیارها: یعنی باورها و عقاید زوجین در مورد ویژگی ها و رفتارهایی که هریک از زوجین فکر میکنند باید در همسر یا روابط بین آن ها وجود داشته باشد (به نقل عبدالمحمدی، ۱۳۸۵).
در رابطه با اهمیت نوع ارتباط در روابط زناشویی کاهن[۳۹] (۱۹۷۰) شواهد روشنی را دریافت که زوج های راضی نسبت به زوج های ناراضی در رمزخوانی نشانه های غیرکلامی یکدیگر توانایی بهتری داشتند.جناردوز[۴۰] (۱۹۸۲)در همین زمینه و با بهره گرفتن از مقیاس ارتباط زناشویی مشاهده کرد زوج هایی که سازگاری زناشویی بالاتری دارند، آگاهی بیشتری دارند نسبت به سایر زوج های ناسازگاری که پیامشان فاقد وضوح و روشنی است (به نقل از میرخشتی،۱۳۷۵ ) .با ارتباط درست می توان پیوندهای بین فردی را افزایش داد، امکان اتخاذ تصمیم درست تر را فراهم نمود، نگرش ها و باورهای طرف مقابل را در جهت رسیدن به همدلی بیشتر هدایت کرد و تغییرات و دگرگونی ها را توجیه نمود. عواملی وجود دارند که میتوانند اثر بخشی یک ارتباط را تضعیف کرده و موجب عدم درک درست پیام فرستاده شده یا به عبارتی رمزگشایی صحیح آن شوند که به عنوان نمونه می توان به باورهای غلط، پیش داوری ها و نگرش های منفی اشاره نمود. همچنین هر چه حوزه های شناختی دو عنصر ارتباط، یعنی گیرنده و فرستنده، از یکدیگر دورتر باشد اثر بخشی ارتباط کمتر خواهد بود (خلعتبری، ۱۳۸۸).
عناصر باور ارتباطی
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 07:34:00 ب.ظ ]
|