فایل های مقالات و پروژه ها | تاریخچه معنویت – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
۲٫ در مقالات مختلف واژه های معنویت در محیط کار، معنویت در کار، معنویت محیط کاری، روحدر کار و… معمولا معادل یکدیگر استفاده میشوند، و البته ممکن است اندکی تفاوت معنایی با یکدیگر داشته باشند. برای مثال عبارت معنویت در کار بیشتر به جنبههای فردی و عبارت معنویت در محیط کار بیشتر به جنبههای سازمانی اشاره دارد. در هر صورت ما در سرتاسر این مباحث از واژه معنویت در محیط کار استفاده میکنیم و فرض میکنیم که این واژه در برگیرنده همه ابعاد فردی و سازمانی معنویت در محیط کار میباشد.
۳٫ از وسواس در تعریف و راهنما قرار دادن تعاریف در کار، بپرهیزیم، اگرچه تعاریف مهم هستند ولی آن ها جایگزین مطلق برای احساسات بسیار خوب و اشتیاق شدید و بی اندازه که جزء لاینفک معنویت میباشد، نیستند(میتروف،۲۰۰۳، به نقل از رگو وکنها،۲۰۰۸: ۵۵).
تاریخچه معنویت
از نظرگاه تاریخی و تطبیقی فقط می توان از کثرت معنویت[۱۴۲] سخن گفت. معنویت های گوناگون و مکاتب معنویت بسیاری می توان یافت که تعابیر فرهنگی خاصی را از آرمان های دینی سنت های گوناگون نشان میدهند. از نظر ارسلا[۱۴۳]، گرایشهایی که امروز بیشتر در معنویت رایج است، بیشتر بر موضوع و بافت «خود» تأکید دارد و نیز به فهم متین تری از روان شناسی انسان پیوند میخورد(موسوی،۱۳۸۷: ۵۴). در حوزه های دینی و مذهبی، بسیاری از ادیان واژه دقیقی برای spirituality ندارند، زبان های اسلامی برای این واژه غربی اصطلاحات گوناگونی دارند، این اصطلاحات دربرگیرنده این معانی است: باطن، حق، عالم معنا، مقام لطف الاهی، مفهوم اخلاقی، جمال، جان و ذکر خدا(عابدی جعفری و رستگار،۱۳۸۶: ۱۱۸). از نظر ملکیان(۱۳۸۷)، در واقع تقریبا از نیمه دوم قرن نوزدهم در اروپا و در غرب به طور کلی اعم از اروپای باختر و آمریکا و کانادا بحثی تحت عنوان معنویت مطرح شد و گفته شد که همه ی نظام های اجتماعی، در چیزی تحت عنوان معنویت، مشترک هستند و با اینکه به ادیان و مذاهب مختلف تعلق خاطر دارند در معنویت اشتراک دارند. با این وجود، گرایش به معنویت و به تاریخ و تفسیر آن را می توان به مسیحیانی باز گرداند که میان مکاتب گوناگون معنویت، مانند معنویت عرفای اسپانیا یا فلاندری، یا مثلا ارتدکس روسی، تفاوت قائل شده اند. در واقع برخی از نویسندگان غربی به خطا بر این باورند که واژه معنویت صرفا در دهه های اخیر به کار رفته است. اما این واژه پیش از این در زمینههای مقایسه اجتماعی در قرن نوزدهم به کار رفته بود و آن هنگامی که اصلاح گران هندو و در رأس آن، “آنان سوامی و یرکانند” معنویت هندی را با مادی گرایی غربی به مقابله نشاندند و ادعا کردند که هند حاوی گنجینه معنویتی است که غرب باید همچنان در جستجوی آن باشد. با این وجود، امروزه مفهوم معنویت یک کلید واژه جهان شمولی است که نشانگر جستجوی جهت و معنا، کمال و تعالی است. در جوامع سکولار و مدرن، معنویت پدیده دوباره کشف شدهای است که در جهان بسیار مادی گرای امروزی گم شده یا حداقل پنهان گشته است(رستگار،۱۳۸۵، به نقل از موسوی،۱۳۸۷: ۵۴).
تعریف معنویت
از آنجایی که این واژه در زمینههای گوناگونی به کار می رود، تعریف آن مشکل است. درمطالعات برای توصیف معنویت ،ویژگی های افراد معنوی بیان شده و این ویژگی ها عبارتند از:۱٫ به دنبال فراتر از نفس خود هستند. ۲٫ آگاهی و پذیرش از هم پیوندی خود با دیگران ، آفرینش و نگرانی نهایی آن ها. ۳٫ درک معنی دار بالاتری از فعالیت های خود در حالی که به دنبال تلفیق زندگی شان دریک کلیت هستند.۴٫ اعتقاد به چیزی فراتر از جهان مادی که در نهایت به همه چیز ارزش میدهد.(گرانت ومک گی[۱۴۴]،۲۰۱۳ :۲۹). آندرهیل(۱۹۳۷)، معتقد است که در حالی که از یک سو ناگزیریم از ابهام و انتزاع بسیار جلوگیری کنیم، از سوی دیگر باید مانع تعاریف سخت و شتاب زده شویم، چرا که هیچ واژه ای در زبان انسانی ما در مورد واقعیت های معنوی، مناسب نیستند(عابدی جعفری و رستگار،۱۳۸۶: ۱۰۴). در نظر عده ای مانند آندرهیل، وصف ناپذیری معنویت مانع تعریف آن می شود، در حالی که دیگران تلاش کردهاند تا معنویت را به تفصیل تعریف و وصف نمایند. امروزه معنویت دامنه روبه رشدی پیدا کردهاست که نظامهای عقیدتی و آموزه های گوناگونی را در برمی گیرد. زمانی معنویت جنبه ای از دین تلقی می شد، اما اکنون به دین به عنوان یکی از راه های معنوی ممکن نگریسته می شود. همچنین زمانی معنویت راهی به سوی پیوند عمیق با خدا بود، ولی اکنون برای بسیاری، خداوند دیگر تنها هدف جست و جوی معنوی نیست، بلکه یکی از راه های جست و جوی معنوی و راهی برای پیوند با بسیاری از مفاهیم متعالی دیگر است. در نظر برخی ها، فقدان معنویت، نبود احساس آن و دشواری در سنجش آن بدین معنا قلمداد شده که معنا و مفهومی ندارد و فراتر از آن به گمان برخی، اگر چیزی را نتوان سنجید، آن چیز اصلا وجود ندارد(رستگار،۱۳۸۵: ۴۲).
در اینجا ما به برخی از تعاریف معنویت در نوشته های اخیر اشاره میکنیم:
۱٫ معنویت نیرویی روح بخش و انگیزاننده زندگی است، انرژی ای که الهام بخش فرد به سمت
و سوی فرجامی معین، یا هدفی به سوی ورای فردیت میباشد(مک نایت[۱۴۵]،۱۹۸۴: ۱۴۲).
۲٫ معنویت به عنوان انرژی، معنا، هدف و آگاهیدرزندگی است(کاواناق[۱۴۶]،۱۹۹۹: ۱۸۹).
این تعاریف بیشتر به انرژی یا نیروی الهام بخش اشاره دارند که افراد را به سوی هدفی معین سوق میدهد. این نیروی حیات بخش، به زندگی آنان معنا و مفهوم خاصی می بخشد. با توجه به تعاریف، وجود معنویت در زندگی افراد، انرژی زا و حیات بخش است.
۳٫ معنویت، جستجوی مداوم برای یافتن معنا و هدفزندگی است، درک عمیق و ژرف ارزش زندگی، وسعت عالم، نیروهای طبیعی موجود، و نظامباورهای شخصی(میرز،۱۹۹۰، به نقل از موسوی،۱۳۸۷: ۵۶).
۴٫ معنویت عبارت است از، تلاش در جهت پرورش حساسیت نسبت به خویشتن، دیگران، موجودات غیرانسانی و نیروی برتر (خدا)، یا کند وکاوی در جهت آن چه برای انسان شدن و رسیدن به انسانیت کامل مورد نیاز است(هینلز،۱۹۹۵،به نقل از عابدی جعفری و رستگار،۱۳۸۶: ۱۰۴).
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 08:18:00 ب.ظ ]
|