« مردم بدون اکراه و اجبار و از سر میل و اختیار با من بیعت کردند».

لذا امام علی(ع) با چنین نگرشی که توجه به اختیار و آزادی افراد در دوران حکومت خود حتی در سخت ترین اوضاع و احوال به تربیت اخلاقی افراد توجه داشتند و آزادی را از مردم سلب نکرد و برای حفظ آن و رشد دادن جامعه در بستر آن ‌مصیبت‌های بسیار تحمل نمود.

که این نشان می‌دهد در جهت تربیت اخلاقی افراد به آزادی و اختیار آن ها توجه شود، و خداوند به انسان آزادی و اختیار دادکه خود مسیر زندگیش را انتخاب کند و آن ها را وادار نکرده است که مطیع فرمان های او و پیام آورانش باشد و در این مورد حضرت علی(ع) آزادی و اختیار انسان را اینگونه اثبات نموده است: «… اگر پیامبران الهی، دارای چنان قدرتی بودند که مخالفت با آنان امکان نمی داشت و توانایی و عزتی می داشتند که هرگز مغلوب نمی شدند، و سلطنت و حکومتی می داشتند که همه چشم ها به سوی آنان بود، و متکّبران در برابرشان سر فرود می آورند و تظاهر به ایمان می‌کردند، از روی ترس یا علاقه ای که به مادیات داشتند. در آنصورت نیّت های خالص یافت نمی شد، و اهداف غیر الهی در ایمانشان راه می یافت، و با انگیزه های گوناگون به سوی نیکی می شتافتند. امّا خدای سبحان اراده فرمود که پیروی از پیامبران، و تصدیق کتب آسمانی، و فروتنی در عبادت و تسلیم در برابر فرمان خدا، و اطاعت محض فرمانبرداری با نیت خالص تنها برای خدا صورت پذیرد. و اهداف غیرخدایی در آن راه نیابد که هر مقدار آزمایش و مشکلات بزرگتر باشد ثواب و پاداش آن نیز بزرگتر خواهد بود» (نهج البلاغه: خطبه ۱۹۲).

۵- گرایش به عدالت

عدالت دوستی و عدالت خواهی، و انزجار از ظلم و بیدادگری از جمله فطریاتی است که حیات آدمی و برپایی مردمان و زندگی انسان در گرو آن است و با ضعیف شدن آن، انسانیت انسان رو به اضمحلال می رود، وبا بیرنگ شدن آن در جوامع مردمان به تباهی کشیده می‌شوند. هرچه فطرت عدالت دوستی و عدالتخواهی در مردمان زنده تر و قویتر باشد، سلامت فرد و جامعه بیشتر است. از منظر امیرمؤمنان علی (ع) عدالت دوستی و عدالتخواهی والاترین جلوه های وجود آدمی است که بازگشت تمام ارزش‌ها بدان است، چنان که در توصیف والاترین انسان‌ها فرموده است: «… وَ إِنَّ لِلذِکرَ لِأَهلًا اَخُذوهُ مِنَ الدُّنیا بَدَلاً، فَلَم تَشغَلهُم تِجَارَهٌ وَلا بَیعُ عَنهُ ، یَقطَعُونَ بِهِ أَیّامَ الحَیاهِ ، وَ یَهتِفُونَ بِالزَّواجِرِ عَن مَحَارِمِ اللهِ، فِى أَسمَاعِ الغَافِلینَ، وَ یَأمُرُونَ بِالقِسطِ وَ یَأتَمِرُونَ بِهِ، وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ وَ یَتَنَاهُونَ عَنهُ ، فَکَأَنَّمَا قَطَعُوا الدُّنیا إِلَی الْاَخِرَهِ وَ هُم فِیهَا، فَشَاهَدوُا مَاوَرَاءَ ذلِک …» (نهج البلاغه: حکمت ۲۲۲).

«… همانا مردمی هستند که ذکر خدا را به جای دنیا برگزیدند، که هیچ تجارتی یا ‌خرید و فروشی، آن ها را از یاد خدا باز نمی دارد. با یاد خداوند روزگار می گذرانند. و عاملان را با هشدارهای خود، از کیفرهای الهی می ترسانند، به عدالت فرمان می‌دهند و خود عدالت گسترند، از بدی ها نهی می‌کنند و خود از آن ها پرهیز دارند. با اینکه مردم در دنیا زندگی می‌کنند گویا آن را رها کرد و به آخرت پیوسته اند و سرای دیگر را مشاهده کرده گویا از مسائل پنهان برزخیان و مدت طولانی اقامتشان آگاهی دارند…» که در این خطبه توجه دارد که انسان والا، عدالت خواه است خدا را فراموش نمی کند و همیشه در تمام کارهایش به یاد خدا است و خودش حق کسی را ضایع نمی کند و به دیگران هم تذکر می‌دهد که از خدا بترسید و حق دیگران را رعایت کنید.

امام می فرماید: « دین خود و امانت خود را با انصاف ورزیدن از جانب خود و عمل کردن به عدالت در میان مردمان نگه دار (شرح غررالحکم، ۱۳۶۰، ص۳۶). می توان گفت که انسان تربیت یافته در تعامل خود با دیگران انصاف دارد.

خداوند عادل است و حتی کوچک‌ترین ظلمی را به بندگان نمی کند و امام علی(ع) می فرماید: «وَ اِرتَفع عَن ظلم عباده و قام بالقسط فی خلقه» (نهج البلاغه: خطبه ۱۸۵).

« خدا برتر از آن است که بر بندگان ستم روا دارد و میان مخلوقات به عدل و داد رفتار کرد». با توجه ‌به این بیان انسان نیز باید در برخورد با دیگران و خودش عادل باشد و طبق گفته امام علی در خطبه ۱۹۳ حتی انسان نباید به دشمن خود ستم کند و امام علی(ع) خداوند را در فرمان خودش عادل معرفی می‌کند (نهج البلاغه: خطبه ۱۹۱).

انسان باید از هر گونه افراط و تفریط در کارها و اعمالش دوری کند. با توجه به اجتناب از تفریط و افراط امام علی(ع) می فرماید: « هر گونه کمبود به او زیان می رساند و هر گونه زیادی او را فاسد می‌سازد» (نهج البلاغه: حکمت ۱۰۹).

در کارهایش اعتدال داشته باشد چرا که اساس تربیت اخلاقی اعتدال و متعادل بودن فرد است. امام علی(ع) ‌در مورد خودشان می فرمایند: «ما تیکه گاه میانه ایم، عقب ماندگان به ما رسند و تند روان غلو کننده به سوی ما باز گردند» (نهج البلاغه: حکمت ۱۰۹). و می توان گفت این فرد جاهل است که افراط و تفریط می‌کند. امام می فرماید :«لَاتَری الجَاهِلَ إلّا مُفرِطاً أَو مُفرّطا» (نهج البلاغه: حکمت ۷۰) « نادان را یا تندرو یا کندرو می بینی» لذا این فرد از اعتدال دور است.

امام علی(ع) می فرماید: « ثَمَرَهُ التَّفریطِ النَّدامَهُ وَ ثَمَرَهُ الحَرمِ السَّلامَهُ» (نهج البلاغه: حکمت ۱۸۱).

« ثمره تفریط پشیمانی است و ثمره دور اندیشی سلامت است». لذا انسان نباید در کارهایش افراط و تفریط داشته باشید یعنی در عبادت خدا، محبت کردن، انفاق، احسان و … میانه رو باشد تا به کمال انسانی خود دست یابد.

حال که انسان گرایش به عدالت در او وجود دارد باید از طریق تمرین این گرایش به عدالت را شکوفا کند و فردی عادل باشد چرا که یکی از صفتهای اخلاقی مهم در جهت تربیت اخلاقی است .

لذا انسان سعی کند این صفت را در خود ایجاد کند حال این انسان نباید در کار ناروا دخالت کند و از محدوده حق خویش خارج شود و در برخورد با دیگران منصف باشد حقوقشان را ضایع نسازد و حتی در برخورد با کودکان و فرزندان به عدالت رفتار کند تا بذر حسادت در آنان پرورش نباید و به زیردستان خود با عدالت رفتار کند و به آنان ستم و ظلم نکند و حقوق آنان را ضایع نکند و حتی در دوستی های خود اعتدال دارد که امام علی به پسرش امام حسن(ع) می فرماید: آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند، ستم روامدار، آن گونه که دوست نداری به تو ستم شود و امام علی(ع) ‌در مورد عدالت و عادل بودن که به ‌عنوان یکی از صفتهایی اخلاقی انسان است.

امام علی ‌در مورد اینکه انسان عادل باشد می فرماید: «عدالت را پیشه کن و از خشونت و سختگیری بی جا و ستمگری بپرهیز، چرا که سخت گیری، موجب فرار مردم از منطقه، ظلم و ستم و دعوت به مبارزه مسلحانه می‌کند. (نهج البلاغه: خطبه ۸۷)

لذا در جهت تربیت اخلاقی افراد که عدالت گستر باشند چنین می فرماید: «نخستین مرحله عدالت این است که فرد خواسته های دل را بیرون رانده، حق می‌گوید و به حق عمل می‌کند» (نهج البلاغه: خطبه۸۷).

فطریات یاد شده و دیگر فطریات که همگی به عشق به کمال مطلق و انزجار را از نقص باز می‌گردند، بستری مناسب را برای سیر انسان به سوی حقیقت ملکوتی و احسن تقویم وجودی اش فراهم می‌کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...