دانلود تحقیق-پروژه و پایان نامه – قسمت 24 – 10 |
سؤالی که مطرح می شود این است که اگر سمت کسیکه بهعنوان وکالت یا ولایت یا قیمومت یا وصایت و غیره پاسخ دعوا را داده است محرز نباشد، دادگاه با چه تکلیفی مواجهاست؟ درصورتی که سمت خواهان محرز نباشد، به استناد قسمت اخیر ماده ۸۹ قانون آییندادرسی در امور مدنی، قرار رد دعوا صادر می گردد. لیکن در مورد محرز نبودن سمت خوانده، در مبحث مربوط به ایرادات، ضمانت اجرایی پیش بینی نشده است. در این زمینه، برخیحقوق دانان معتقدند که دادگاه به دفاعیات شخص فاقد سمت توجهی نکرده و بدون آن، دادرسی را ادامه می دهد[۸۷]. بعضی اساتید با استدلالی مشابه معتقدند که در این صورت، دادگاه باید از دفاع شخص فاقد سمت جلوگیری کند یا چنانچه دفاعی انجام شدهباشد آن را کان لم یکن تلقی نموده و تصمیم خود را بدون لحاظ دفاع چنین شخصی اتخاذ کند.[۸۸]یکی دیگر از حقوقدانان معتقد است که چنانچه سمت نماینده خوانده موردایراد قرار گیرد، موضوع از دو حالت خارج نیست:یا پرونده آماده صدور حکمنیست، در این حالت، دادرسی ادامه یافته و برای جلسات بعدی، خوانده اصیل دعوت خواهد شد. لیکن اگر پرونده آماده صدور حکم باشد دو راهکار قابل ارائه است: راهکار اول آنکهچون خوانده اطلاعی نداشته است که سمت نماینده او رد می گردد، فرصت دفاع به او دادهشود.راهکار دوم اینکه رد شدن سمت نماینده خوانده برای دادگاه تکلیفی ایجاد نمی کند، چون وظیفه خوانده است که نمایندهای معرفی نماید که دارای شرایط قانونی باشد.لذا دادگاهختم رسیدگی را اعلام و مبادرت به صدور رأی می کند.[۸۹]
به همه این ها و آنچه منطقی به نظر میرسد این است که گفته شود اگر کسی بهعنوان وکیلخوانده در دادگاه حاضر شده و سمت او محرز نباشد، در این صورت،دادگاه ضمن عدمپذیرش نامبرده با بهره گرفتن از وحدت ملاک ماده ۳۳۸ قانون آیین دادرسی، خوانده را برای ادامهدادرسی دعوت نماید. این ماده مقرر میدارد:«اگر سمت یکی از اشخاصی که بهعنواننمایندگی از قبیل ولایت یا قیومیت یا وصایت در دعوا دخالت داشتهاند قبل از انقضای مدتتجدیدنظر خواهی زایل گردد مهلت، مقرر[برای تجدیدنظرخواهی]از تاریخ ابلاغ حکم یا قرار به کسیکه به این سمت تعیین می شود شروع خواهد شد…»لذا در موردی که سمتوکیل خوانده محرز نباشد، با توجه به مشخص بودن خوانده و اقامتگاه او در دادخواست(بند۲ ماده ۵۱)، خوانده به دادرسی فراخوانده خواهد شد، اما اگر کسی بهعنوان ولی یا قیم محجور در دادرسی شرکت نموده باشد و سمت او بر دادگاه محرز نباشد، به نظر میرسد که با توجه به وحدت ملاک ماده ۱۰۵ قانون آیین دادرسی در امور مدنی دادگاه باید دادرسی را بهطور موقت متوقف نماید تا شخص مدعی ولایت یا قیومیت، دلیل سمت خود را به دادگاهارائه نماید و یا اینکه شخصی که در واقع ولی یا قیم محجور می باشد، تعیین و به دادرسیدعوت و رسیدگی ادامه یابد، چون در مورد شخص محجور جز با مداخله ولی یا قیم،دفاع از دعوا میسر نخواهد بود.ماده ۱۰۵ مقرر میدارد:«هرگاه یکی از اصحاب دعوا فوت نماید یا سمت یکی از آنان که به موجب آن سمت، داخل دادرسیشده زایل گردد، دادگاه رسیدگی را بهطور موقت متوقف و مراتب را به طرف دیگر اعلام میدارد. پس از تعیین جانشین و درخواست ذینفع،جریان دادرسی ادامه مییاید..».
بند دوم- ایراد رد دادرس
یکی دیگر از ایراداتی که خواهان همانند خوانده میتواند به آن استناد کند،ایراد رد دادرس است. گاهی اوقات، با آنکه دادگاهی صلاحیت رسیدگی به دعوا را دارد لیکن قاضی آن دادگاه به جهتی از جهات شخصی، صلاحیت رسیدگی به دعوا را ندارد.اینموارد را، موارد رد دادرس مینامند[۹۰].
ماده ۹۱ قانون آیین دادرسیدادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی، در اینباره مقرر میدارد:«دادرس در موارد زیر باید از رسیدگی امتناع نموده و طرفین دعوا نیز می توانند او را رد کنند:
الف)قرابت نسبی یا سببی تا درجه سوم از هر طبقه بین دادرس با یکی از اصحاب دعوا وجود داشته باشد.
ب)دادرس قیم یا مخدوم یکی از طرفین باشد و یا یکی از طرفین مباشر یا متکفل امور دادرس یا همسر او باشد.
ج)دادرس یا همسر یا فرزند او،وارث یکی از اصحاب دعوا باشد و..».
ایراد رد دادرس از ایراداتی است که مرتبط با نظم عمومی است، لذا درصورت عدم طرحاین ایراد از سوی اصحاب دعوا نیز، دادرس باید از رسیدگی به دعوایی که با یکی از اصحابدعوا قرابت یا رابطه دیگری از روابط مذکور در ماده ۹۱ را دارد،خودداری کند. باوجود این، قانونگذار به هریک از اصحاب دعوا(خواهان یا خوانده)نیز این حق را داده است تا به سمتدارس ایراد بگیرند.
در مورد دادگاه صالح، معمولاً خواهان سعی می کند که دعوا را در دادگاه صالح طبقمقررات آیین دادرسی، طرح نماید و از طرح دعوا در دادگاه غیرصالح خودداری می کند تا دادرسی اطاله نیابد. لیکن در مورد قاضی رسیدگیکننده به دعوا، خواهان اختیاری ندارد و رئیس حوزه قضایی یا معاون او است که پرونده را برای رسیدگی نزد قاضی ارجاع می دهد(ماده ۵۰). ازاینرو، کمتر اتفاق میافتد که خواهان به صلاحیت دادگاهی که خود برای اقامهدعوا انتخاب کردهاست ایراد بگیرد، ولی گاهی اوقات اتفاق میافتد که خواهان دادخواستخود را در دادگاه صالح اقامه کردهاست اما دادگاه دارای شعب متعددی بوده است که به صورت اتفاقی، این دادخواست به شعبهای از دادگاه ارجاع شده است که قاضی آن شعبه با خوانده دارای قرابت نسبی یا سببی به شرح فوق می باشد یا قاضی آن شعبه به جهت دیگری از جهات مذکور در ماده ۹۱ صالح به رسیدگی نمیباشد.در این صورت خواهان میتواند ایراد رد دادرس را مطرح نماید.
در مورد این ایراد، قانون تعیین تکلیف نموده است. ماده ۹۲ قانون مذکور مقرر میدارد:«در مورد ماده ۹۱، دادرس پس از صدور قرار امتناع از رسیدگی با ذکر جهت، رسیدگی نسبتبه مورد را به دادرس یا دادرسان دیگر دادگاه محول می نماید. چنانچه دادگاه فاقد دادرس بهتعداد کافی باشد،پرونده را برای تکمیل دادرسان یا ارجاع به شعبه دیگر نزد رئیس شعبه اولارسال میدارد و درصورتی که دادگاه فاقد شعبه دیگر باشد، پرونده را به نزدیکترین دادگاه همعرض ارسال می نماید»
نتیجه گیری
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 07:49:00 ب.ظ ]
|