گیل و بیگر[۱۱۵] (۲۰۱۳) در ارتباط با اثر حاکمیت شرکتی بر کارایی مدیریت سرمایه درگردش و بیش اطمینانی مدیریت برای ۱۸۰ شرکت صنعتی آمریکا در سال­های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ ‌به این نتیجه رسیدند که تنها اندازه هیئت مدیره رابطه معکوسی با چرخه تبدیل وجه نقد دارد، در حالی که دوگانگی مسئولیت مدیریت، چرخش مدیر عامل و همچنین کمیته حسابرسی شرکت­های مورد بررسی رابطه معناداری با چرخه تبدیل وجه نقد ندارند. ‌بنابرین‏، نتایج آن­ها گویای این واقعیت است که حاکمیت شرکتی نقش بسیار اندکی را در بهبود کارایی مدیریت سرمایه در گردش شرکت­های مورد بررسی ایفا می­ کند. همچنین افزایش حضور هیات مدیره ی موظف منجر به افزایش بیش اطمینانی مدیریت می‌گردد.

هس و همکاران[۱۱۶] (۲۰۱۳) در نتیجه مطالعات روانشناختی خود، بین تجربه و بیش اطمینانی از نوع توهمکنترل و اثر بالاتر از میانگین رابطه مستقیمی را یافتند.

گلسر و همکاران[۱۱۷] (۲۰۱۳) ‌در مورد بیش اطمینانی در افراد حرفه ای و غیر حرفه ای نشان داد که مدیران حرفه ای و باتجربه در مقایسه با مدیران غیرحرفه ای و بی تجربه در انجام بسیاری از وظایف خود، به ویژه شناسایی و تشخیص روند، پیش‌بینی نوسان و تغییر قیمت سهم، از بیش اطمینانی بیشتری برخوردارند.

کریشلر و همکاران [۱۱۸](۲۰۱۲) در مطالعه تجربی بازارهای دارایی ها، بین تجربه و بیش اطمینانی از نوع توهم کنترل و اثر بالاتر از میانگین رابطه مستقیمی را مشاهده کردند.

سیتاک و دیگران[۱۱۹] ( ۲۰۱۲) تحقیقی تحت عنوان” آیا بین حاکمیت شرکتی و معیارهای عملکردی مالی بر مبنای ارزش رابطه وجود دارد؟” انجام داد. نمونه وی از شرکت های بورس ترکیه در دوره زمانی ۱۹۹۸ الی ۲۰۰۷ بوده است. تعداد ۴۱ شرکت انتخاب و آزمون مدل انجام گردید. نتایج نشان داد، که دوگانگی وظیفه مدیر عامل بر معیارهای ارزش افزوده بازار و ارزش افزوده اقتصادی تاثیر معنادار دارد. تمرکز مالکیت بر ارزش افزوده بازار تاثیر ندارد. مالکیت مدیریتی بر معیارهای مالی تاثیر نداشته و در نهایت سرمایه گذاران خارجی منجر به افزایش ارزش افزوده اقتصادی و باعث کاهش ارزش افزوده بازار می شود.

فریس، جایرامن و سابهروال[۱۲۰] (۲۰۱۱) به بررسی تأثیر بیش اطمینانی مدیران بر تصمیمات ترکیبات تجاری پرداختند و نشان دادند از آنجا که مدیران بیش اطمینان توانایی خود را در ایجاد بازده بیش از واقع برآورد می‌کنند، مبالغ بیشتری بابت شرکت‌های هدف در ترکیبات تجاری می پردازند و درگیر ترکیبات تجاری ای می‌شوند که مخرب ارزش شرکت است.

مالمندیر، تیت و یان[۱۲۱] (۲۰۱۱) بیش اطمینانی مدیران را عامل مهمی در تشریح تصمیمات تأمین مالی شرکت تلقی می‌کنند. با توجه به اینکه مدیران بیش اطمینان معتقدند شرکت های آن ها کمتر از واقع ارزش گذاری شده است، تأمین مالی برون سازمانی را پرهزینه می‌دانند و به طور افراطی به تأمین مالی داخلی اتکا می‌کنند. این نگرش مدیران در تصمیمات سرمایه گذاری آن ها نیز اخلال ایجاد می‌کند؛ زیرا هنگامی که وجوه داخلی زیادی دارند، سرمایه گذاریِ بی مهابایی انجام می‌دهند، اما هنگامی که ملزم به تأمین مالی برون سازمانی می‌شوند، محتاطانه سرمایه گذاری می‌کنند؛ به بیانی بیش اطمینانی به کاهش کارایی سرمایه گذاریها منجر می شود.

چیتنومرا و همکاران[۱۲۲] (۲۰۱۱) در مطالعه­ ای به بررسی ارتباط بین تمرکز مالکیت شرکت، سطح پاداش نقدی اعطا شده به کارکنان از طرف مدیر تصفیه، تعداد مدیران برنامه­ ریزی مستقل از هیئت مدیره و تعداد مدیران طرح تصفیه مستقل از هیئت مدیره با عملکرد شرکت پس از ورشکستگی پرداختند. نتایج پژوهش نشان می­دهدکه “نظارت” و “انگیزه مدیریت”، عوامل مؤثر بر عملکرد شرکت بعد از ورشکستگی می‌باشند همچنین نوع شرکت (عمومی یا خصوصی بودن) نیز عامل قابل توجهی در رابطه با عملکرد شرکت پس از ورشکستگی در تایلند است. همچنین نتایج بیانگر آن است که هر دو مکانیزم‌های نظارت و انگیزه باعث کاهش هزینه های نمایندگی می‌شوند و تحول مدیریت توسط هیئت مدیره باعث بالا رفتن انگیزه سهام‌داران و به حداکثر رساندن بازده آن‌ ها می‌شود ولی بین متغیر نسبت مدیران مستقل از هیئت مدیره و عملکرد پس از ورشکستگی ارتباط معناداری مشاهده نگردید

ابراهیم و صمد[۱۲۳] (۲۰۱۱) به بررسی هزینه نمایندگی، مکانیزم های حاکمیت شرکتی و عملکرد شرکت های بورس مالزی پرداختند. از اینرو دوره زمانی ۱۹۹۹ الی ۲۰۰۵ انتخاب کردند. متغیرهای عملکردی نرخ بازده دارایی ها و نسبت کیوتوبین بوده است. نتایج تحقیق نشان داد که ارزش بازار شرکت های خانوادگی نسبت به شرکت های غیر خانوادگی کمتر است. متغیرهای اندازه هیات مدیره، استقلال مدیران و دوگانگی وظیفه مدیرعامل در شرکت های خانوادگی با متغیرهای عملکرد دارای رابطه معناداری بوده اند. نتایج همچنین نشان داد که متغیرهای حاکمیت شرکتی بر هزینه های نمایندگی تاثیر دارند.

همچنین لانگ و هارویتز[۱۲۴] (۲۰۰۹) در پژوهشی به بررسی تأثیر برخی مکانیزم­ های حاکمیت شرکتی بر ارزش شرکت، در دوره بحران مالی ۱۹۹۷ و۱۹۹۸ در کشور هنگ‌کنگ پرداختند. نتایج آن­ها نشان داد که در شرکت­هایی که تمرکز مالکیت بیشتری وجود دارد، شرکت عملکرد بازار سرمایه بهتری از خود نشان داده است. همچنین نتایج آن­ها نشان داد در شرکت­های با مالکیت سهام مدیران غیرموظف بیشتر، مقداری کاهش در قیمت سهام وجود دارد.

نجار و تیلور[۱۲۵] (۲۰۰۸)، به بررسی رابطه بین ساختار مالکیت و ساختار سرمایه برای نمونه ای از شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار اردن پرداختند. نتایج پژوهش ایشان نشان داد که بین ساختار سرمایه و سرمایه گذاران نهادی، رابطه منفی و معنی­داری نیست. آن‌ ها بیان کردند که یکی از سازوکارهای کنترل بیرونی مؤثر بر حاکمیت شرکتی، ظهور سرمایه ­گذاران نهادی به عنوان مالکان سرمایه است. سرمایه ­گذاران نهادی از طریق جمع‌ آوری اطلاعات و قیمت­ گذاری تصمیمات مدیریت به طور ضمنی و از طریق اداره نحوه عمل شرکت به طور صریح بر شرکت نظارت می‌کنند. علاوه بر این، بر اساس یافته ­های آنان نقدینگی، اندازه و ساختار دارایی رابطه مثبت و معنی دار و سودآوری رابطه منفی و معنی دار با بدهی شرکت‌های اردنی دارد.

۲-۲-۲- پیشینه ی تحقیق در ایران

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...