کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



مرحله دوم، پیش بینی وضع آینده ؛ مبنی بر آنکه چه مقدار از توسعۀ شهر در داخل مرز های محدوده موجود شهر متمرکزمی گردد و چه مقدار در خارج از محدودۀ موجود شهر متمرکز می گردد و هم چنین چه تغییراتی در الگوی توسعه باید انجام پذیرد و یا الزاماً در آینده رخ می دهد.
مرحله سوم ، بررسی مناطق و نواحی توسعه نیافتۀ ییرامون شهر و مشخص کردن عوامل مؤثر در انتخاب زمین برای توسعه آینده شهر ، براساس استانداردهای پیشنهادی قابل قبول.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مرحله پنجم، تدوین طرح کاربری زمین مرحله ششم ، تنظیم ابزارهای اجرایی ؛ که مهم ترین آن ابزارهای اجرایی کاربری های هستند که در مبحث بعد به آن می پردازیم.
مبحث دوم : انواع کاربری اراضی

    1. کاربری مسکونی : قسمت اعظم ساختمانهای هر مجموعۀ زیستی را ، ساختمانهای مسکونی تشکیل میدهد. مطالعات مربوط به مسکن، تراکم های مسکونی و مانند آنها در هر برنامه ریزی از اهمیت خاصی برخوردار است. برنامه ریزی مسکن باید با نگرشی جامع کلیۀ جوانب ، چه شرایط آب و هوایی و طبیعی و چه شرایط اجتماعی و فرهنگی و یا عوامل مربوط به اقتصاد شهری را مورد توجه قرار دهد نتیجۀ این مطالعات است که تعیین کنندۀ سیما و بافت محلات و پاسخگویی ساخت یک مجموعۀ زیستی با کلیۀ تاسیسات وابستگی های آن خواهد بود.[۸۴] مسکونی ها شامل : ویلاها ، واحدهای مسکونی ، مجتمع های آپارتمانی و واحدهای متروکه است. مکانیابی کاربری مسکونی: برای ایجاد مکان یابی مناسب کاربری مسکونی، محله های مسکونی در هیچ شرایطی نباید در مناطقی ایجاد شوند که در معرض آلودگی قرار دارند، ازنور کافی برخوردار نیستند، رطوبت محیط در آن ها از حد مجاز فراتر است ویا در معرض سرو صدای زیادی قرار دارند. برای مکان یابی کاربری مسکونی همچنین باید موارد زیر در بررسی ها منظور شود: مجاورت با فضای سبز، حذف کاربری های صنعتی،در نظر گرفتن مراکز تجاری، احداث دسترسی های مناسب، احداث در شیب مناسب، اجتناب از احداث آنها در زمینهای سست و بی ثبات، عدم احداث در مسیر مسیل ها.
    1. تجاری : اولین اقدام درامر تاسیس مراکز تجاری این است که مکان گزینی مراکز تجاری نباید تنها نتیجه خواسته های یک معیار یا سرمایه دور باشد بلکه تصمیم دراین مورد باید نتیجه بررسی عمیق وضع بازار، موقعیت محل، فضا های مشابه موجود، جمعیت فعال، ساختمان ها تاسیسات مورد نیازدر آینده ومنطقه تحت نفوذ وسطح زندگی اهالی باشد.[۸۵] معیارهای مکان یابی مراکز تجاری به طور کلی عبارتند از :

الف – دسترسی: یکی از عوامل بسیار مهم در استقرار مراکز تجاری دسترسی است و چون مراکز محله ها، مناطق و شهرها بالاترین سطح دسترسی را دارند به همین دلیل مراکز تجاری را در مرکز این هسته مکان یابی می مانند.
ب – اندازه مکان: وسعت و اندازه زمین مورد نیاز یکی دیگر از عوامل موثر در مکان یابی مراکز تجاری است.
ج – زمین مناسب: علاوه بر وسعت، شرایط فیزیکی زمینها در استقرار مراکز خرید موثر هستند.
د – دسترسی به تاسیسات زیر بنایی: دسترسی به تاسیساتی مانند آب، برق و سیستم دفع فاضلاب در این کاربری نیز مانند سایر کاربری ها ، بویژه در محلات جدیدالحداث ، تأثیر می گذارد.[۸۶]
۳) کاربری اداری-انتظامی :تعداد و نوع ادارات در کشورهای مختلف متفاوت است و از نظر پراکندگی و نوع واحدهای اداری و حتی شعبات آنها در سطح شهر ، تفاوت بسیار مشاهده می شود. در ایران با توجه به نوع و تعداد ادارات ، سرانۀ ۱٫۵ مترمربع را برای انواع تاسیسات اداری شهرها می توان پیشنهاد نمود.
۴) فضای سبز :توزیع مکانی فضای سبز باید به گونه ای باشد که دستیابی به آن به آسانی صورت گیرد. برخی زمان دسترسی را ده دقیقه که معادل ۴۰۰ تا ۵۰۰ متر فاصله از نواحی مسکونی است.در نظرمی گیرند.
۵) آموزشی: مکان یابی کاربری های آموزشی: مراکز آموزشی در مجاورت مراکز مسکونی مکان یابی نشوند و یا حداقل مراکز آموزشی و مراکز مسکونی به وسیله پارک ، فضای سبز و یا معبر محلی تفکیک شوند تا سرو صدای دانش آموزان در هنگام اوقات فراغت موجب سلب آسایش همسایگان نگردد. -مراکز آموزشی در مجاورت مراکز صنعتی بدلیل آلودگی هوا و یا صوتی انتخاب نشوند.کاربری های آموزشی باید طوری مکان یابی شوند که در دسترس تمامی خانوارهای شهری ذی نفع باشند. کاربری های آموزشی از نظر مساحت نیز پاسخگوی نیاز شهروندان باشند. زیرا کمبود فضاهای آموزشی موجبات افت کیفیت آموزش دانش آموزان خواهد شد.
۶) کاربری بهداشتی- درمانی : مکان یابی کاربری های درمانی باید براساس نیاز و دسترسی سریع مردم انجام پذیرد و در عین حال بدور از سرو صدای ناشی از ازدحام جمعیت و ترافیک بوده و دارای محوطه وسیع فضای سبز جهت تلطیف هوای محیط مجاور باشد. کاربری های درمانی بدلیل مشخصه های خاص خود دارای استانداردهایی نیز می باشند ولی این استانداردها در ارتباط با شهرهای مختلف و نوع واحدهای بهداشتی و درمانی متفاوت است.در بعضی از کشورها مساحت لازم برای بیمارستان ، در مقابل هر تخت بیمارستان ۱۰۰ تا ۲۰۰ متر مربع است و در بعضی دیگر در مقابل هر ۴۵۰۰۰ تا ۵۰۰۰۰ نفر سکنه شهر ، یک بیمارستان در نظر گرفته می شود. هم چنین گاهی در مقابل هر ۱۰۰۰ نفر ساکن شهری ۹ تا ۱۰ تخت بیمارستان پیش بینی می گردد.برای درمانگاهها نیز۱٫ تا ۲٫ متر مربع در مقابل هر ساکن شهری ، مورد نیاز است. این نسبت ها برای داروخانه ها ، یک داروخانه برای ۷۰۰۰ نفر و یک مطب دندانپزشک در مقابل هر ۲۰۰۰ نفر ضروری است.[۸۷] کاربری های بهداشتی ، با بهداشت همگانی در سطح شهر سر و کار دارند و وجود آنها لازم و ضروری است و مکان یابی آنها باید به صورتی باشد که همگان براحتی به آنها دسترسی داشته باشند. هر چند تعداد این مراکز بسته به مقدار جمعیت و سطح زندگی آنها متفاوت است.
۷) اراضی فرهنگی – مذهبی ۸)کاربری جهانگردی – پذیرایی ۹)کاربری ورزشی
۱۰ ) کاربری صنعتی :طبقه بندی صنایع از نظر محیط زیست: براساس رهنمودهای ارائه شده در برنامه ی « ارزیابی اثرات زیست محیطی توسعه » نحوه مکان یابی و استقرار صنایع باید در جهت حفظ عوامل زیر باشد: ۱٫ منابع طبیعی و فیزیکی ۲٫ منابع طبیعی اکولوژی ۳٫ منابع مصرفی انسانی ۴٫ ارزشهای کیفی زندگی
۱۱) کاربری تاسیسات و تجهیزات شهری :در مقیاس عملکردی ، تاسیسات و تجهیزات شهری در چارچوب تقسیمات فضایی سایر کاربری ها جای نمی گیرد و تقسیمات فضایی خاص خود را که بستگی به عوامل متعددی چون تراکم جمعیت ، میزان نیاز به خدمات خاص ، فواصل دسترسی و دیگر موارد دارد می طلبد[۸۸].
۱۲) کاربری حمل و نقل و شبکه های ارتباطی : از نظر شهرسازی کاربری معابر یا راه ها و شبکه های ارتباطی مهم ترین و حساس ترین فضاهای عمومی یک شهر را تشکیل می دهد.زیرا علاوه بر اینکه درصد زیادی از اراضی شهرها به این فضاها اختصاص یافته است ، راه ها مهم ترین عنصر شکل دهنده شهر و محل اتصال و ارتباط فضاها و کاربری های شهر به یکدیگر به شمار می روند.این شبکه ها نماد توسعه فرهنگ شهری و نهایتاٌ مهم ترین ابزار طراحی شهری است.. این اراضی از نظر سلسله مراتب شبکه ارتباطی از نظر وظیفه و اهمیت به موارد زیر تقسیم می شود: آزاد راه یا اتوبان بین شهری، بزرگراه یا اتوبان شهری، خیابان اصلی درجه یک یا شاهراه، خیابان اصلی، خیابان جمع و پخش کننده، خیابان فرعی باز و فرعی بسته.
۱۳) کاربری اراضی بایر
مبحث سوم : حفظ کاربری
گفتار اول : تعریف حفظ کاربری
حفظ کاربری اراضی، عبارت است از جلوگیری از تغییر نحوۀ استفاده از زمین های خاص توسط مالکان یا متصرفین آن، در صورتی که تغییر کاربری آنها آثار منفی طبیعی، اقتصادی، سیاسی، علمی یا فرهنگی به دنبال داشته باشد.
در اکثر کشورهای دنیا، معمولاً زمین های، کشاورزی، جنگلها، مراتع، اراضی باتلاقی و سایر اراضی طبیعی مورد محافظت قرار می گیرند.با توجه به نوع مالکیت در کشورهای خاورمیانه، حفظ کاربری اراضی در این کشورها بیشتر در رابطه با اراضی کشاورزی به کار برده می شود. پیشینه حفاظت از اراضی کشاورزی و باغ ها را نخستین بار می توان در قانون اصلاحات ارضی مصوب سال ۱۳۴۰ جستجود کرد، که مستند قانونی آنرا می توان در تبصرۀ ۲ مادۀ ۱۹ همین قانون با موضوع جلوگیری از تفکیک و تجزیه اراضی نسقی دید، بعد از آن قانونی در امر حفاظت از اراضی زراعی و باغی مورد توجه قرار گرفت، قانون گسترش قطبهای کشاورزی مصوب ۱۴/۶/۱۳۵۴بود. آنچه که در این قانون به عنوان تأسیس حقوقی یا تصویب آن می توان اشاره نمود ممنوع نمودن هر گونه تغییر کاربری در اراضی کشاورزی بود که مطابق مادۀ ۲ این قانون« تفکیک و تقسیم اراضی کشاورزی که قبل از تهیه طرح های جامع بهره وری از سرزمین شامل کلیه اراضی، اعم از دایر و بایر خارج از محدودۀ قانونی شهری باشد، به قطعات کوچکتر از بیست هکتار و همچنین تبدیل نوعی استفاده از اراضی کشاورزی محدوده قطبها جزء آنچه که در طرح جامع مربوطه ذکر گردیده به غیر کشاورزی ممنوع است.» سومین قانونی که در امر حفاظت مورد توجه قرار گرفت قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغ ها مصوب ۳۱/۳/۱۳۷۴واصلاحات سال ۱۳۸۵ بود. این قانون مستقل و امری بود، که جهت حفظ کاربری اراضی زراعی و باغ ها و تداوم بهره وری تصویب گردید که تغییر کاربری اراضی زراعی و باغی خارج از محدوده قانونی شهرها و شهرکها را ممنوع اعلام نمود. از مستثنیات این قانون در رابطه با تغییر کاربری حتی در خارج از حریم شهرها و شهرکها وفق تبصرۀ ۴ الحاقی آن به احداث گلخانه ها، دامداریها، مرغداریها، پرورش ماهی و سایر تولیدات کشاورزی وکارگاهای صنایع تکمیلی و غذایی در روستا به منظور بهینه کردن تولیدات بخش کشاورزی می توان اشاره نمود و نیز اراضی داخل در محدوده روستائی مشمول طرح هادی را قانون مورد نظر از مصادیق تغییر کاربری عنوان نمی دارد. و حفاظت از کاربری زمین های کشاورزی در ایران به تازگی آغاز شده و به دلایل متعدد از جمله قانون های مبهم و ناقص، عدم انجام طرح های آمایش سرزمین، کمبود نیروی انسانی متخصص و قیمت بسیاد بالای اراضی با کاربری مسکونی یا صنعتی، کارایی لازم را نداشته است[۸۹]. قانون گسترش قطب های کشاورزی مصوب ۵ خرداد ۱۳۵۴ اولین قانونی است که صریحاً روی حفاظت از زمین های کشاورزی تأکید دارد. با این حال این قانون صرفاً به زمین های کشاورزی واقع در قطب های کشاورزی محدود می شود. قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغی مصوب ۳۱ خرداد ۱۳۷۴ نیز جهت جلوگیری از تغییر کاربری کلیه زمین های کشاورززی تصویب شد. با این حال به دلیل موارد ابهام و نقص های بسیار زیاد در این قانون از جمله موارد استثنای متعدد(کمیسیون تبصره یک مادۀ یک قانون حقظ کاربری اراضی زراعی و باغ ها، اراضی مالکین کم در آمد و تغییرات کاربرری نیاز بخش کشاورزی) و محدودیت حوزه عمل آن به اراضی کشاورزی خارج از محدوده قانونی شهرها وشهرک ها، تأثیر ناچیزی در حفظ زمین های کشاورزی داشته است. به عنوان مثال، عدم دریافت عوارض نیاز بخش کشاورزی، به منظور ایجاد تغییرات کاربری مورد نیاز مزرعه، باغی یا تاکستان(نظیر تأسیسات آبیاری آن مزرعه) در نظر گرفته شده است. با این حال به دلیل ابهام موجود، در عمل کلیه موارد تغییر کاربری که به هر نحوی به کشاورزی ارتباط پیدا می نمایند.(از جمله احداث مرغداری یا گاوداری که نیاز بخش کشاورزی نمی باشند) نیاز بخش کشاورزی محسوب شده و از عوارض معاف می شوند.[۹۰]
گفتار دوم : مروری بر قانون حفظ کاربری اراضی
افراد متخلف با وجود اطلاع از میزان مجازات قانونی مبادرت به تغییر کاربری اراضی زراعی نموده و به لحاظ سود سرشاری که نصیب مجرمین می گردید حتی به آراء محاکم اعتراض هم نمی کردند،و باطیب خاطر میزان جزای نقدی را پرداخت می کردند. تا اینکه با گذشت یک دهه و عدم پاسخگویی قانون به نیازهای جامعه در مورخه ۱/۸/۱۳۸۵ نسبت به بازنگری در قانون مذکور اقدام و در حال حاضر این قانون مشتمل به ۱۵ مادۀ و ۱۴ تبصره می باشد . دامنه شمول قانون مذکور در مادۀ ۱ و تبصره ۵ آن صرفاً اراضی خارج از محدوده قانونی شهرها و شهرک ها و روستاها آن هم صرفاً دارای طرح هادی در موارد ضروری است که تشخیص ضرورت نیز به عهده کمیسیون تبصره ۱ مادۀ ۱ می باشد .با توجه به اینکه قانون فعلی نسبتاً جامع و کامل می باشد اجرای دقیق و صحیح و به موقع مقررات آن از تشکیل پرونده های قضایی برای محاکم و دادسراها جلوگیری به عمل آورده و منجر به حفظ کاربری زراعی باغات و اراضی می گردد.در تبصره مادۀ ۱ جهاد کشاورزی مکلف است، که حداکثر ظرف مدت ۲ ماه از تاریخ دریافت تقاضا یا استعلام مطابق نظر کمیسیون نسبت به صدور پاسخ اقدام نماید با بررسی پرونده های جریانی ملاحظه می گردد که پاسخ استعلام و تقاضای افراد در جهت تغییر کاربری اراضی گاهاً با تأخیر ۶ ماهه صورت می گیرد، و همین امر یعنی عدم ارائه پاسخ مناسب و عدم تعیین تکلیف درخواست متقاضیان منجر به شروع اقدامات تغییر کاربری می گردد و متخلفین در دفاع از اقدامات خود نیز مدعی هستند چون جهاد کشاورزی نفیاً و اثباتاً پاسخ درخواست آنان را نداده است، تصور بر این بوده است که تغییرکاربری بلا مانع می باشد ، لذا توصیه می گردد که قانونگذار پایبندی سازمان جهاد کشاورزی با وظایف خودضمانت اجراءقائل گردد: ۱- از موارد اعلامی تغییر کاربری توسط سازمان جهاد کشاورزی موضوع دیوار کشی اراضی زراعی میباشد که بدون کار کارشناسی این امر صورت پذیرفته و در موارد عدیده موجب مشکلاتی برای مردم و دستگاه قضایی می گردد.مفهوم تغییر کاربری در خود قانون تعریف نگردیده است. اما در بند دال مادۀ ۱ آیین نامه قانون تغییر کاربری بر این گونه تعریف شده است، هرگونه اقدام که مانع از بهره برداری و استمرار کشاورزی اراضی زراعی و باغ ها در قالب ایجاد بنا، برداشتن یا افزایش شن و ماسه و سایر اقداماتی که بنا به تشخیص وزارت جهاد کشاورزی تغییر کاربری محسوب می گردد. احداث دیوار مانع از بهره برداری و استمرار کشاورزی نیست حتی در خیلی از موارد موجب بهبود و افزایش بهره وری می گردد.در دستور العمل مادۀ ۱۰ آیین نامه اجرای قانون نیز در تبصره یک آن دیوار کشی باغات و احداث اتاق کارگری و نگهبانی را تغییر کاربری محسوب نکرده است.هر چند در دستور العمل تعیین مصادیق تغییر کاربری پی کنی و دیوار کشی اراضی قید شده است. اما همین اقدام باید مانع از تداوم تولید و بهره برداری گردد و این در صورتی است که مأمورین جهاد کشاورزی و یا از وجود دستور العمل مربوطه اطلاعی ندارند یا اینکه بنا به هر دلیلی مبادرت به ارجاع پرونده های احداث دیوار باغات و اتاق های کارگری به مراجع قضایی می نماید.
۲- البته ممکن است این استدلال طرح گردد که بین تغییر کاربری به صورت غیر مجاز و بدون اخذ مجوز به لحاظ مفهوم مادۀ ۳ قانون مزبور، تفاوت وجود دارد و دیوار کشی باغات هر چند مجاز است، اما نیاز به اخذ مجوز قانونی دارد و تا وقتی که مجوز قانونی آن اخذ نشده است، احداث دیوار حتی با رعایت ضوابط قانونی جرم می باشد. اما به لحاظ وجود واو عطف بین دو اصطلاح در مواد ۳ ، ۱۱ و ۱۰ قانون مذکور به نظر می رسد قانونگذار قائل به این شده است، که تغییر کاربری غیر مجاز همیشه بدون اخذ مجوز می باشد. در فرضی که دیوار کشی مانع از تدوام تولید و بهره برداری می گردد چون به صورت غیرمجاز است ،بالطبع بدون مجوز هم خواهد بود.
۳- سوال اساسی این است که میزان تغییر کاربری محدوده زمین دیوار کشی شده است یا سطح اشغال دیوار در تعیین عوارض قانونی باید ملاک قرار گیرد، چون قانون در این خصوص ساکت است.لذا تفسیر مضیق قوانین به نفع متهم ایجاب می نماید، سطح اشغال دیوار در سطح اراضی باید ملاک احتساب عوارض قانونی و به تبع آن جزای نقدی گردد .
۴- از جمله مواردی که مأمورین جهاد کشاورزی در تشکیل پرونده های قضایی رعایت نمی کنند اخذ نظریه و ارزیابی کمیسیون تقدیم تبصره ۳ مادۀ ۲ قانون مزبور می باشد. به لحاظ ضرورت تشکیل کمیسیون مذکور در شهرستانها یا این امر صورت نمی پذیرد و در مرکز استان کمیسیون تشکیل می گردد، و یا اینکه با تأخیر طولانی مدت نسبت به تشکیل آن در شهرستان محل وقوع جرم اقدام می شود، و این امر عدم وصول نظریه کمیسیون هم در نحوه اخذ تامین کیفری از متهم و همچنین تعیین میزان مجازات نقدی، طبق مادۀ ۳ قانون مشکلات فراوان ایجاد می نماید .
۵- از جمله مزایای قانون فعلی وجود مادۀ ۸ آن است که از اعطا و صدور مجوز یا پروانه ساخت و تامین و واگذاری خدمات و تاسیسات زیر بنایی مانند آب و برق،گاز و تلفن از سوی دستگاه های ذیربط در اراضی و باغات موضوع مادۀ ۱ این قانون را توسط ادارات و سازمانهای ذیربط بدون اخذ تائیدیه کمیسیون مربوطه ممنوع و جرم اعلام کرده است.
متاسفانه به خاطر جهل به قانون یا دلایل دیگر مسئولین ادارات برق ، گاز و تلفن و آب و فاضلاب در موارد عدیده ای نسبت به واگذاری انشعاب اقدام نموده اند، و عملاً شرایط بهره برداری از تأسیسات غیر مجاز را برای متصدیان فراهم کرده،لذا شایسته است موضوع توسط دادستان های محترم حوزه های قضایی به ادارات ذیربط ابلاغ که بدون اخذ تأییدیه از کمیسیون مربوط به صرف وجود پروانه ساخت صادره از بخشداری ها نبست و به واگذاری انشعاب و خدمات اقدام ننمایند.
۶- آنچه که موجب تمایز اساسی قانون فعلی با قانون سابق شده است. مجازات قلع و قمع و اعاده به وضع سابق بنا می باشد، که مهمترین ابزار و هدف در جهت حفظ کاربری اراضی می باشد. همانگونه که مستحضر هستید، اجرایی حکم قلع و قمع بنا، بار امنیتی در شهرستان های کوچک و کم جمعیت به همراه خود دارد، لذا قانونگذار با پیش بینی مادۀ ۱۰ و تبصره های ذیل آن با التفات به صدور حکم به قلع و قمع بنا ترتیبی را اتخاذ نموده است، که در صورت عمل به وظایف ناشی از مادۀ قانونی مذکور در مراحل ابتدایی وقوع بزه تغییر کاربری از ادامه آن جلوگیری به عمل آید. در قسمت اخیر مادۀ ۱۰ وظیفه ماموران جهاد کشاورزی توقف عملیات و اعلام مراتب جهت انعکاس به مراجع قضایی می باشند، و چنانچه متخلف به اعلام و اقدامات مأمورین جهاد کشاورزی بی اعتنا باشد، نیروی انتظامی موظف است، بنا به درخواست جهاد کشاورزی از ادامه عملیات مرتکب جلوگیری به عمل آورد.
۷- آنچه که مورد مناقشه می باشد وجود تبصره ۲ مادۀ ۱۰ می باشد، که مأموران جهاد کشاورزی موظف شده اند، با حضور نماینده دادسرا و در نقاطی که دادسرا نباشد با حضور نماینده دادگاه محل ضمن تنظیم صورت مجلس راساً نسبت به قلع و قمع بنا و مستحدثات اقدام و وضعیت زمین را به حالت اولیه اعاده نمایند. با این وصف؛ آیا نیاز به صدورحکم قلع و قمع بنا وجود دارد یاخیر؟وظیفه ناشی از تبصره ۲ قبل از طرح و انعکاس به مراجع قضایی است، یا اینکه باید بعد از صدور حکم و قطعیت آن مأمورین جهاد کشاورزی نسبت به قلع و قمع بنا اقدام نمایند برداشت های متعدد ممکن است از این تبصره به عمل آید .[۹۱]
برداشت اول :
قلع و قمع بنا هرچند از وظایف مأمورین جهاد کشاورزی می باشد. اما باید بعد از صدور و قطعیت حکم باشد چرا که در ذیل مادۀ ۱۰ قانون تکلیف مأمورین جهاد کشاورزی توقف عملیات و انعکاس آن به مراجع قضایی می باشد. اگر وظیفه مأمورین قلع و قمع بنا قبل از صدور حکم است، دیگر نیازی به وجود مادۀ ۳ قانون که مجازات قلع و قمع بنا وجود دارد نیست، و به مادۀ ۳ از حیث مجازات قلع و قمع حشو زاید می باشد. چرا که قبل از انعکاس به مراجع قضایی مأمورین جهاد کشاورزی نسبت به قلع و قمع بنا اقدام کرده اند. و بنایی وجود ندارد که دادگاه حکم قلع و قمع بدهد، و صرفاً باید مجازات جزای نقدی در مادۀ ۳ پیش بینی می گردید و از طرفی مفهوم تبصره ۱ مادۀ ۱۰ نیز مؤید این استنباط است .
برداشت دوم
نظر به اینکه در تبصره ۲ مأمورین جهاد کشاورزی با حضور نماینده دادسرا مکلف هستند ضمن تنظیم صورت مجلس راساً نسبت به قلع و قمع بنا اقدام نمایند، وجود کلمه راساً ناظر بر این است که باید به محض اطلاع از وقوع تغییر کاربری از ادامه آن جلو گیری و مستحدثات ایجاد شده نیز قلع و قمع گردد، و پیش بینی مجازات قلع و قمع بنا در مادۀ ۳ ناظر به مواردی است که مأمورین جهاد کشاورزی به هر دلیلی به وظیفه قانونی خود عمل نکرده اند، مادۀ ۱۳ آیین نامه اجرای قانون نیز دقیقاً همین تکلیف را به عهده مأمورین جهاد کشاورزی نهاده است، تا راساً نسبت به قلع و قمع بنا و مستحدثات اقدام نمایند.
برداشت سوم
تبصره ۲ مادۀ ۱۱ قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و تکلیف مأمورین جهاد کشاورزی به قلع و قمع بناء احداثی ناظر به مواردی است، که بناء احداثی به صورت محصور نبوده و سقف آن احداث نشده باشد و مأمورین در مراحل اولیه ایجاد تغییر کاربری می بایست از ادامه عملیات خودداری و آثار ایجاد شده را به حالت اولیه اعاده نمایند و به محض اینکه سقف احداث شد یا بنا به صورت محصور بود، مأمورین مجاز به دخالت نبوده و قلع و قمع بنا نیاز به رسیدگی قضایی و صدور حکم دارد .
به نظر می رسد در جهت جلوگیری از بروز فساد و تعدی و تفریط مأمورین اجرایی برداشت سوم ملاک عمل قرار گیرد و در مواردی که بناء احداثی به مرحله سقف رسیده است قلع و قمع بنا مستلزم صدور حکم قطعی می باشد.
در سطور پیش متذکر شدیم که تفاوت اساسی قانون فعلی با قانون قدیم الزام دادگاههای جزایی به صدور حکم قلع و قمع بنای احداثی می باشد. لزوماً اجرای این احکام به عهده شاکی یعنی سازمان جهاد کشاورزی محل بوده و هزینه های اجری حکم را ابتدائاًً پرداخت می نماید. هرچند این هزینه ها از طریق حقوقی قابل مطالبه از محکوم علیه می باشد، اما به لحاظ عدم وجود امکانات و منابع مالی و فنی کافی در شهرستان ها امکان اجرای حکم برای سازمان شاکی مشکل می باشد. توصیه می گردد نسبت به تشکیل کادر حفاظتی همانگونه که در بخش منابع طبیعی فعال شد و آثار مثبت نیز به همراه داشته است اقدام گردد.
۸- نظر به اینکه سازمان جهاد کشاورزی در طرح دعاوی مربوط به قانون حفظ کاربری اراضی زراعی به عنوان شاکی می باشد، سلیقه ای و گزینشی عمل کردن سازمان مذکور موجب بروز تردیدهای جدی برای عموم مردم در برخورد دستگاه قضایی با متخلفین پرونده است. در بعضی از موارد برای ۳۰ متر بنا در زمین با مساحت بیش از ۴۰۰۰ متر مربع موضوع به دادسرا ارجاع و مأمورین سازمان با تمام توان و قوا پیگیر پرونده هستند اما مواردی نیز وجود دارد که آپارتمان یا ساختمان های ویلایی چند صد میلیونی در اراضی زراعی احداث اما هیچ گونه پرونده ای برای متخلفین تشکیل و به دادسرا ارجاع نشده است. چون مردم انتظار برخورد عادلانه از دستگاه قضایی را دارند این موضوع باعث خدشه دار شدن اجرای عدالت می گردد.البته قانونگذار با پیش بینی موارد مذکور ضمانت اجراء نیز برای آن قائل شده است. تبصره ۲ مادۀ ۳ قانون مقرر داشته است هریک از کارکنان دولت و شهرداری ها و نهادها که در اجرای این قانون به تشخیص دادگاه صالحه تخطی نموده باشند، به جزای نقدی از ۱ تا ۳ برابر بهای اراضی زراعی و باغ ها به قیمت روز زمین با کاربری جدید محکوم شده در صورت تکرار به انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم خواهند شد، چون پیگیری پرونده های متخلفین و حفاظت از کاربری اراضی زراعی به عهده مأمورین جهاد کشاورزی به عنوان ضابطین خاص دستگاه قضایی می باشد. عدم اجرای این وظیفه جرم بوده و مشمول تبصره مذکور می گردد. لذا بایستی دادستانهای محترم حوزه قضایی هر شهرستان در جهت صیانت از دستگاه قضایی نظارت دقیق نسبت به عملکرد مأمورین سازمان جهاد کشاورزی داشته و در صورتی که در اجرای مقرارت قانون به صورت سلیقه ای و گزینشی اقدام می نمایند برخورد قانونی و قاطع با متخلف داشته باشند.

گفتار سوم : اجرای صحیح قانون حفظ کاربری اراضی و مقابله با زمین خواری

خبرگزاری فارس: معاون اول رئیس‌جمهور در بخشنامه‌ای، که در شمارۀ ۱۳۹۰۰۵۲۹۱۴۰۸۲۲ مؤرخ ۲۹/۵/۱۳۹۰ ساعت ۱۴:۱۰ خبرگزاری فارس[۹۲]، دستگاه‌های اجرایی را به اجرای صحیح قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغ ها به منظور بهره‌برداری بهینه از اراضی کشاورزی، حفاظت از محیط زیست، توسعه پایدار و خودکفایی محصولات کشاورزی و تامین امینت غذایی و برخورد با زمین خواری مکلف کرد.براساس این بخشنامه، با عنایت به فرابخشی بودن حفظ و تداوم بهره برداری از منابع آب و خاک، کلیه دستگاه های دولتی ذیربط که به نحوی موافقت اصولی یا مجوز فعالیتهای کشاورزی و غیر کشاورزی را در اراضی زراعی و باغ ها صادر می کنند موظفند استانداردهای لازم درتخصیص اراضی متناسب با طرح را رعایت کنند معاون اول رئیس جمهور در بخشنامه‌ای، دستگاه های اجرایی را به اجرای صحیح قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغ ها به منظور بهره برداری بهینه از اراضی کشاورزی، حفاظت از محیط زیست، توسعه پایدار و خودکفایی محصولات کشاورزی و تامین امینت غذایی و برخورد با زمین خواری مکلف کرد.به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دولت،در بخشنامه معاون اول رئیس جمهور آمده است که با عنایت به فرابخشی بودن حفظ و تداوم بهره برداری از منابع آب و خاک، همه دستگاه های دولتی ذیربط که به نحوی موافقت اصولی یا مجوز فعالیتهای کشاورزی و غیر کشاورزی را در اراضی زراعی و باغ ها صادر می کنند موظفند استانداردهای لازم درتخصیص اراضی متناسب با طرح را رعایت کنند.همچنین به موجب قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغ ها اصل بر حفظ کاربری اراضی زراعی و باغی و عدم تغییر کاربری آنها است و مرجع تشخیص ضرورت برای تغییر کاربری در خارج از محدوده شهرها و شهرکها، کمیسیون موضوع تبصره (۱) مادۀ (۱) قانون مزبور مرکب از روسای جهادکشاورزی، راه و شهرسازی استان،‌مدیر امور اراضی استان و مدیرکل حفاظت محیط زیست و نماینده استاندار می باشد، بنابراین لحاظ حداقل مساحت در صدورمجوز کاربری الزامی می‌باشد و در مورد اراضی زراعی و باغ ها که جزء اراضی دولتی یا ملی متعلق به دولت در مناطق آزاد تجاری- صنعتی باشد مطابق مادۀ (۲۴) قانون چگونگی اداره مناطق آزاد تجاری- صنعتی و آیین نامه اقدام خواهد شد.براین اساس، وزارت مسکن و شهرسازی موظف است جهات توسعه شهرها و شهرکها (متصل یا منفصل) را حتی المقدور در خارج از اراضی زراعی و باغ ها طراحی و از اراضی غیر قابل کشاورزی استفاده کند و نظر وزارت جهاد کشاورزی را در مورد غیر زراعی و غیر قابل کشاورزی بودن اراضی اخذ کنند.براساس این بخشنامه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موظف است به کلیه جراید و سایر رسانه‌ها ابلاغ نماید، قبل از درج هرگونه آگهی تبلیغاتی در ارتباط با تفکیک، افراز تقسیم و فروش اراضی زراعی و باغ ها نظر سازمان جهاد کشاورزی را درخصوص بلامانع بودن انتشار آگهی اخذ کنند.همچنین با توجه به مادۀ (۸) اصلاحیه قانون حفظ کاربری اراضی و باغ ها، صدور هرگونه مجوز یا پروانه ساخت و تامین و واگذاری خدمات و تاسیسات زیربنایی مانند: آب ، برق، گاز و تلفن از سوی دستگاه های ذیربط در اراضی زراعی و باغ ها واقع در خارج از محدوده شهرها و شهرکها و نیز خارج از محدوده روستاهای واجد طرح هادی مصوب توسط وزارتخانه‌های جهاد کشاوری، راه و شهرسازی، استانداریها، شهرداریها، بنیاد مسکن، بخشداریها، دهداریها و سایر مراجع ذیربط صرفا بعد از صدور مجوز تغییر کاربری از سوی کمیسیون تبصره (۱) مادۀ‌(۱) قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغ ها و اصلاحیه بعدی آن درخصوص «طرحهای تبصره (۴) الحاقی به مادۀ (۱) قانون پس از صدور مجوز توسط سازمان جهاد کشاورزی استان» مبنی بر ضرورت تغییر کاربری مجاز بوده و وزارت جهاد کشاورزی موظف است همه خاطیان را در اجرای مادۀ (۳) قانون مذکور به مراجع قضایی معرفی کند.براین اساس، همه دستگاه های اجرایی موظفند در طراحی و اجرای پروژه‌های عمرانی (ملی – استانی) موضوع حفظ اراضی زراعی و باغ ها و جلوگیری ازتخریب محیط زیست در اولویت قرار دهند.این بخشنامه تاکید می کند با عنایت به تبصره (۳) ذیل مادۀ (۱) اصلاحیه قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغ ها، ادارات ثبت اسناد و املاک و دفاتر اسناد رسمی و سایر هیئتها و مراجع مربوط مکلفند در موارد تفکیک، افراز و تقسیم اراضی زراعی و باغ ها و تغییر کاربری آنها در خارج از محدوده قانونی شهرها و شهرکها از سازمانهای جهاد کشاورزی، وزارت جهاد کشاورزی استعلام نموده و نظر وزارت مذکور را اعمال کنند.بر این اساس ، در بخشنامه معاون اول رئیس جمهور آمده است: در اجرای مادۀ (۷) اصلاحیه قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغ ها کمیسیون موضوع تبصره (۱) مادۀ (۱) موظف است در تشخیص ضرورت‌ها اخذ مجوز لازم از دستگاه اجرایی ذیربط متناسب با کاربری جدید توسط متقاضی، ضوابط طرح‌های کالبدی، منطقه‌ای و ناحیه‌ای مصوب شورای عالی شهرسازی و معماری ایران، مطالبه مصوبه ستاد فرماندهی نیروهای مسلح در رسیدگی به درخواست نیروهای مسلح، ضوابط حفظ محیط زیست و تداوم تولید و سرمایه‌گذاری با توجه به روح کلی قانون مبنی بر حفظ کاربری اراضی زراعی و باغ ها و استانداردها، اصول و ضوابط فنی مربوط مطابق مجوزهای صادره از سوی دستگاه های ذیربط را رعایت کند.براین اساس، معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری و شورای برنامه ریزی استانها اعتبارات لازم برای حسن اجرای قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغ ها و تامین نیازهای واحدهای اجرایی ذیربط بویژه برخورد قضایی با متخلفین و همچنین اجرای احکام قطعی صادره از سوی محاکم قضایی را به وزارت جهاد کشاورزی و سازمانهای جهاد کشاورزی استانها اختصاص خواهند داد و عند الاقتضاء در لوایح بودجه سالانه پیش بینی لازم به عمل می‌آورند.
گفتار چهارم : ضرورت و دلایل توجیه کننده حفظ کاربری اراضی کشاورزی و باغ ها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 11:35:00 ق.ظ ]




یکسانی حقوق و مزایا : افراد دوست دارند که سیستم پرداخت و سیاست ارتقا ء عادلانه ، بدون ابهام و مطابق با انتظاراتشان باشند . با توجه به نوع شغل ، و سطح مهارت فرد ( و میزان حقوقی که در آن جامعه پرداخت می شود ) اگر میزان حقوق و مزایا معقول و عادلانه باشد ، رضایت شغلی به بار خواهد آورد بدیهی است که هر کس به هر قیمتی درپی کسب پول برنخواهد آمد . بسیاری از افراد آگاهانه و از روی میل می پذیرند که پول کمتری بگیرند ولی می خواهند در جایی کار کنند که باب میلشان باشد یا در جاهایی که احساس می کنند تبعیض کمتر است . برخی هم ترجیح می دهند ساعات کمتری کار کنند . ولی رمز اصلی در راه مرتبط ساختن میزان حقوق با رضایت شغلی در کل مبلغی که شخص دریافت می کند ، نهفته نیست ؛ بلکه این امر در گرو پنداشت ، برداشت یا درکی است که فرد از رعایت انصاف و عدالت در سازمان دارد . به همین شیوه ، کارکنان دوست دارند که سازمان در عمل و اجرای سیاستهای مربوط به حقوق ، پاداش و ارتقای آنان عدل و انصاف را رعایت نماید . سیاست ارتقای سازمان باعث می شود که کارکنان برای رشد و پیشرفت فرصتهایی مسولیتهای بیشتری بپذیرند و به درجات عالی تر اجتماعی برسند . بنابراین ، کسانی که چنین بیندیشند که سیاست حقوق و مزایا و ارتقای اعضای سازمان بر پایه عدل و انصاف گذاشته شده است ، احتمالا” رضایت شغلی بیشتری خواهند داشت .

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

شرایط مناسب کاری : از نظر راحتی شخصی و داشتن تشکیلات و تسهیلات مناسب برای انجام کارها ، محیط کار نقش و اهمیت زیادی دارد . نتایج تحقیقات نشان می دهد که کارکنان محیطی را ترجیح می دهند که خالی از خطر و بدون ناراحتی باشد . بنابراین مقدار نور ، سر و صدا و سایر عوامل محیطی نباید به حد افراط کم یا زیاد باشد . ( برای مثال نباید درجه حرارت محل کار یا مقدار نور خیلی زیاد باشد ) .
از این گذشته ، بیشتر کارکنان ترجیح می دهند که محل کار به خانه شان نزدیک باشد و دستگاه ها و ماشین آلات بسیار جدید و مناسب داشته باشند .
همکاران مساعد : ره آورد فرد از کاری که انجام می دهد چیزی بیش از مقدار پول یا سایر دستاوردهای ملموس است از نظر بیشتر کارکنان محیط کار باید نیازهای اجتماعی فرد را تامین کند . بنابراین ، هیچ جای شگفتی نیست که داشتن همکاران صمیمی و یکدل موجب افزایش رضایت شغلی شود . نتیجه تحقیقات نشان می دهد که اگر ریس واحد ( از نظر کارکنان ) صمیمی باشد ، افراد را درک نماید ، به عملکرد خوب پاداش نیکو بدهد به نظرها و دیدگاه های کارکنان احترام بگذارد و در نهایت به افراد توجه کند رضایت شغلی افزایش خواهد یافت .
تناسب شغل با فرد را نباید فراموش کرد . اصولا هالند بدین گونه استدلال می کرد : اگر افراد از نظر شخصیت متناسب با شغل یا حرفه ای باشند که انجام می دهند ، متوجه خواهند شد که برای انجام وظیفه ای که به آنها محول شده ، از استعدادها و توانایی های لازم برخوردارند و از این رو ، آن ها موفق تر خواهند بود و به سبب همین موفقیت ، رضایت شغلی آنها بیشتر خواهد شد . تحقیقات دیگر در همین زمینه و برای اثبات آن نظریه انجام شده است ، تقریبا به همین نتایج رسیده است . بنابراین باید در فهرستی که عواملی که تعیین کننده رضایت شغلی هستند ، این موضوع را هم اضافه کرد .
مفهوم رضایت شغلی : صاحب نظران معتقدند که رضایت شغلی نوعی نگرش است و در تعریف آن می گویند : رضایت شغلی عبارت است از : نگرش فرد نسبت به شغلش و جنبه های گوناگون آن ( سید جوادین ، ۱۳۸۴ ، ص ۱۲ ) .
تحقیقات نشان می دهند که علت نگرش مثبت و منفی افراد نسبت به شغل و کارشان به شرح زیر می باشد:
۱ – عواملی که مربوط به سیاست ها و رویه های سازمان است ؛
۲ – عواملی که مربوط به شرایط کار و یا نحوه قرار گرفتن افراد در محل انجام دادن کار می باشد ؛
۳ – عواملی که در ارتباط با شخصیت های فردی کارکنان می باشد .
به طور کلی رضایت شغلی یک متغیر نگرشی است . در گذشته ، تحقیقات رضایت شغلی بیش تر بر اساس سلسله مراتب نیازهای مازلو انجام می گرفت و تمرکز بر ارضای نیازهای جسمانی و روانی افراد از قبیل پرداخت حقوق و دستمزد و قدر و منزلت و احترام به افراد بود ( برای مثال : پورتر ، ۱۹۸۸ ، ص ۵ ، ولف ، ۱۹۹۰ ، ص ۳ ) ؛ اما امروزه محققان ، بیشتر به فرایندهای شناختی توجه دارند تا نیازهای اساسی و بنیادی ( لاک ، ۲۰۰۰ ، ص ۷۸ ) .
بسیاری از محققان معتقدند که مبحث رضایت شغلی باید بر اساس نگرش سیستمی ، در ارتباط با سایر متغیرها در نظر گرفته شود . رویکرد چند وجهی در رضایت شغلی که رویکردی شناختی است ، در صدد این است که بیان نماید چه اجزایی از شغل ایجاد رضایت یا عدم رضایت می نمایند . این موضوع برای بسیاری از سازمان ها که خواستار شناسایی زمینه های نارضایتی اند ( تا پس از شناسایی ، آنها را ارتقا و بهبود بخشند) در خور توجه می باشد ( دایو [۵۸]، ۱۹۹۰ ، ص ۶۰ ) . جدول شماره ۱ همبستگی میان ۹ جنبه از رویکرد چند وجهی به رضایت شغلی را که در نمونه آماری ۳۰۲۷ نفری صورت گرفته است ، نشان می دهد ( اسپکتور [۵۹]، ۲۰۰۲ ، ص ۵۲ ) .
همانگونه که در جدول شماره ۱ مشاهده می گردد ، همبستگی در میان سطوح پایین متغیرها کم تر است .
همچنین همبستگی میان اجزای مذکور حکایت از آن دارد که این سطوح باسایر اجزا همبستگی قوی دارند .
برای مثال ، عامل پاداش ، مزایای رفاهی و پرداخت نسبت به سایر متغیرها مانند ساختار سازمانی ارتباطات و رویه های اجرایی دارای همبستگی قوی تری می باشد .

ردیف

متغیر

میزان همبستگی ( درصد )

۱

۲

۳

۴

۵

۶

۷

۸

۱

پرداخت

۲

ارتقاء

۵۳

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:35:00 ق.ظ ]




گزارش اول توجه ویژه ای به حمایت از غیر نظامیان و رزمندگان درگیر در مبارزات مسلحانه برای آزادی از سلطه استعماری یا خارجی کرده است و در آن دبیر کل پیشنهاد نمود تا معاهده جدیدی برای مخاصمات داخلی تدوین شود. در گزارش دوم دبیرکل اجرای حمایت های مندرج در میثاق حقوق مدنی و سیاسی را در مخاصمات مسلحانه مورد بررسی قرار داد و پیشنهاداتی برای حمایت از غیرنظامیان و ممنوع کردن سلاح های شیمیایی و میکروبی ارائه نمود. وی مشخصاً پیشنهاد کرد که در مناطق مخاصمه مناطق امنی برای غیرنظامیان ایجاد شود تا از اثرات درگیری های مسلحانه مصون بمانند. طرفین مخاصمه می بایست حرمت و مصونیت این مناطق امن که، تحت نظارت دبیر کل مدیریت خواهند شد، را رعایت کنند و دبیرکل ضمن توضیح درباره کسانی که در مخاصمات مسلحانه داخلی یا نبردهای چریکی مشارکت دارند، شرایط برخورداری از وضعیت اسیر جنگی در کنوانسیون سوم ژنو و همچنین الزامات اجرای کنوانسیون چهارم را تشریح نمود و نهایتاً پیشنهاداتی درباره حمایت بیشتر از این افراد ارائه کرد. ضمناً دبیر کل پیشنهاد کرد مفاد کنوانسیون چهارم به مخاصمات داخلی نیز تسری یابد. گفتنی است که سه سال بعد مجمع عمومی به تسری وضعیت اسیر جنگی، مندرج در کنوانسیون سوم ژنو، به مبارزان جنبش های آزادی بخش تصریح نمود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در پی گزارش دوم دبیرکل مجمع عمومی در قطعنامه ۲۶۷۰ مورخ ۹ دسامبر ۱۹۷۰ از همه طرف های مخاصمات مسلحانه خواست تا مقررات کنوانسیون های لاهه ۱۸۹۹ و ۱۹۰۷ و پروتکل ۱۹۲۵ و کنوانسیون های چهارگانه ژنو ۱۹۴۹ را رعایت کنند. به همین سیاق در قطعنامه های دیگری که در سالهای ۱۹۷۱ الی ۱۹۷۴ صادر شدند مجمع عمومی از طرف های درگیر خواست که به کلیه کنوانسیون های حقوق بشردوستانه پایبند باشند. مجمع عمومی درخواست خود را به دولت ها یا مخاصمات مسلحانه بین المللی منحصر نکرد این در حالی است که مفاد کنوانسیون های بین المللی به جز ماده ۳ مشترک کنوانسیون های چهارگانه و ماده ۱۹ کنوانسیون های ۱۹۵۴ لاهه راجع به حمایت از اموال فرهنگی در هنگام مخاصمات مسلحانه تماماً به مخاصمات بین المللی مربوط می شدند. حتی برخی مفاد آنها نظیر قواعد مربوط به اسیر جنگی در مخاصمات داخلی موضوعیت ندارد. مگر آنکه برای کسانی که در مخاصمات داخلی شرکت دارند نیز وضعیت رزمنده قانونی قائل شویم. این امری است که دولت ها سنتاً با آن مخالف هستند. رزمنده محسوب کردن این افراد به معنای آن خواهد بود که توسل آنها به اسلحه علیه دولت متبوعشان مجاز محسوب می شود. دولت ها هرگز حاضر نیستند از حق خود برای محاکمه کسانی که در قلمروشان علیه آنها دست به اسلحه برده اند صرف نظر کنند.
با این وجود درخواست کلی مجمع عمومی به رعایت کلیه قواعد معاهدات حقوق بشری را می توان نوعی تلاش برای یکسان سازی حقوق حاکم بر مخاصمات بین المللی و داخلی دانست: تلاشی که با تدوین پروتکل های اول و دوم ۱۹۷۷ ناکام ماند. ضوابط پروتکل دوم که برای مخاصمات مسلحانه داخلی تدوین شده است بسیار مختصرتر از ضوابط پروتکل اول است و برخلاف پروتکل اول هیچ ترتیبات کیفری برای موارد نقض ندارد. ضمناً بسیاری از مواد پیش نویس پروتکل دوم که به موضوع شیوه هدایت جنگ مربوط می شد در آخرین لحظات کنفرانس دیپلماتیک حذف گردید.
در سالهای ۱۹۷۰ الی ۱۹۷۵ دبیر کل هفت گزارش دیگر نیز به مجمع عمومی تسلیم کرد که در آنها ابعاد مختلف حقوق مخاصمات مسلحانه و اجرای قواعد حقوق بشر در هنگام مخاصمات مورد بحث و مداقه قرار گرفت. دبیر کل ضمناً گزارش های راجع به ممنوعیت ها و محدودیت های حقوق بین الملل برای استفاده از برخی سلاح ها نظیر سلاح های آتش زا همچنین حمایت از خبرنگاران جنگی ارائه نمود. پیشنهادات دبیرکل درخصوص این موضوعات و تصمیماتی که مجمع براساس آنها اتخاذ نمود به تدریج در مفاد کنوانسیون های حقوق بشردوستانه ای که در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ به تصویب رسیدند گنجانیده شدند.
اقدام مجمع عمومی برای تسری قواعد حقوق بشر به کلیه مخاصمات بین المللی سبب شد تا نهادهای حقوق بشری ملل متحد نیز توجه خاصی به اجرای قواعد حقوق بشر در مخاصمات بین المللی و داخلی مبذول نمایند. در همین راستا گزارشگران موضوعی و گزارشگران ویژه ای که وظیفه گزارش دهی راجع به وضعیت حقوق بشر در کشورهایی را برعهده دارند که درگیر مخاصمه مسلحانه هستند اجرای این قواعد را در هنگام مخاصمات مورد بررسی قرار می دهند. حتی در مواردی نهادهای نظارتی حقوق بشر گزارشگران مستقلی را جهت نظارت بر اجرای حقوق بشر در مناطق تحت اشغال یا درگیر در مخاصمه مسلحانه تعیین کرده اند. (کاظمی، پیشین، ۲۲۸ ).
به طور خلاصه مجمع عمومی سهم مهمی در ایجاد، تقویت و تداوم خدمات ملل متحد به حقوق بشر دوستانه برعهده داشته است. کالشوفن نویسنده و حقوقدان برجسته ی هلندی اقدامات ملل متحد راجع به حقوق بشر دوستامه را از سه منظر مهم ارزیابی کرده است که این سه به نقش مجمع عمومی نیز قابل تعمیم است:
تابوی موجود در خصوص عدم توجه به حقوق بشردوستانه را شکست ,
این فکر را مطرح کرد که حقوق بنیادین انسانی در تمامی شرایط از جمله در هنگام مخاصمات مسلحانه لازم الرعایه است ؛
بر روند توسعه حقوق بشردوستانه به ویژه بر مفاد معاهداتی که در این خصوص تدوین شده تاثیر مستقیم گذارده است.
در این میان شاید مهمترین خدمت مجمع عمومی به حقوق بشردوستانه مشارکت و تسریع در روند تسری قواعد حقوق بشر به مخاصمات مسلحانه بوده باشد، به ویژه آنکه در این رابطه مجمع تفکیکی میان مخاصمات داخلی و بین المللی قائل نشده بود. اصولاً در بسیاری از موضوعات و مسائل حقوق بشر دوستانه که دولت ها حاضر به تدوین یا پذیرش معاهدات الزام آور بین المللی نبودند قطعنامه های مجمع نقش تعیین کننده ای در هنجار سازی بین المللی ایفاء کردند. تکرار این قطعنامه نه تنها به ایجاد عرف
بین المللی در این زمینه کمک کرد بلکه الهام بخش معاهدات بین المللی نیز بودند. در همین رابطه می توان به تصویب و تاثیرپذیری مفاد پروتکل های الحاقی ۱۹۷۷ از قطعنامه های مجمع عمومی اشاره کرد.
در دو دهه اخیر نقش آفرینی مجمع عمومی در توسعه و تدوین حقوق بشردوستانه نسبت به شورای امنیت بسیار کمتر شده است. دلیل این امر را می توان در پایان جنگ سرد و افزایش حضور شورای امنیت در موضوعاتی مانند حقوق بشر دوستانه دانست. البته در مواردی که شورا نمی تواند به تصمیم برسد یا دولتها تمایلی به طرح موضوع در شورا ندارند، مجمع هنوز نقش محوری ایفا می کند.
۴-۵- نقش سازمان ملل در تدوین و توسعه حقوق بین المللی کیفری
مبارزه با جنایات بین المللی، بدون ظهوری آشکار، به نحوی در منشور نهفته بوده است که مجمع عمومی از اولین روز های فعالیتش آن را در پیوند با آرمان ها و هدف های منشور دیده و در نتیجه پیشروانه به این میدان وارد شده است. مطابق برداشت کلی، منشور ملل متحد، نوشته شد و سازمان ملل پایه گذاری شد تا آن کارهای مهم که از هیچ دولت به تنهایی و از همه دولت ها تک تک برنمی آمد، با توافق عمومی و سعی مشترک دولت ها بتوان انجام داد تا بلکه بهبودی در اوضاع نابسامان جهان حاصل شود. اگر این برداشت درست باشد، ورود مجمع عمومی به عرصه حقوق بین المللی کیفری از همان آغاز کار، نشانگر درک یکی از نیازهای زیست اجتماعی بین المللی یعنی سازماندهی مقابله کیفری با رفتارهای ناقص حقوق بین الملل و تقویت و تضمین هنجارها و ارزش های بین المللی از این طریق، به نظر می آید.
دیباچه ی منشور و موادی چند از آن، آراسته و آمیخته شده است به بازگویی ارزش ها، کرامت و حقوق اساسی انسانها، برابری میان آنان، حفظ عدالت و ضرورت تلاش و همکاری بین الملی برای نگهبانی از این ارزشها و پیشبرد احترام به حقوق انسانی. پس به جا خواهد بود اگر نظام حقوقی مبتنی بر منشور که قصد حمایت از شان انسانی را دارد؛ به پی ریزی قواعد خاص مقابله با کسانی برخیزد که با ارتکاب جنایات ضد بشری و خونریزی، بخواهند یکسره این آرمان ها و شان انسانی را نادیده بگیرند. اگر طبق ماده ۱۳ منشور، مجمع عمومی می بایست به تدوین و توسعه حقوق بین الملل همت می گماشت، به نظر طبیعی می نمود که این بخش از حقوق بین الملل در اولویت باشد. جنگی چنان خانمانسوز به تازگی پایان یافته بود و در طی آن جنایاتی چنان دهشتناک روی داده بود. اگر اقتضای امور جزایی را که قواعد ماهوی و شکلی باید به صورت منجز و روشن وضع شوند و همچنین اهمیت مسایل جزایی بین المللی آن دوره را در نظر بگیریم که نخستین بار دادگاه بین المللی نظامی نورنبرگ – و در کنار آن دادگاه توکیو- تنی چند از عاملان اصلی جنایات بین المللی را محاکمه کرده بود و بعضی دادگاه های ملی نیز سرگرم محاکمات مشابه بودند، هر آینه قواعد حقوق بین الملل کیفری سزاوارتر برای تائید و تدوین توسط مجمع عمومی بودند.
بدین ترتیب بود که مجمع عمومی به درستی دست بدین کار ضروری زد و با عملکردی مناسب، توانست دستاوردهایی سترگ به جامعه بشری عرضه کند.
۴-۵-۱- اقدامات مجمع عمومی
سرآغاز توجه مجمع عمومی به حقوق بین الملل کیفری را باید روز های اول پس از تشکیل سازمان دانست. در واقع، یکی از اولین مصوبات مجمع، قطعنامه شماره ۳ مورخ ۱۳ فوریه ۱۹۴۶ مربوط به استرداد و مجازات جنایتکاران جنگی است. این قطعنامه با استناد به منشور دادگاه نورنبرگ و اعلامیه سران متفقین ۱۹۴۳، و اینکه بعضی جنایتکاران جنگی هنوز به چنگ عدالت گرفتار نشده اند، از اعضای سازمان می خواهد که این افراد بازداشت شوند و برای محاکمه به کشور محل ارتکاب فرستاده شوند. دلیل صدور این قطعنامه آن بود که بیم گریختن و پنهان شدن و در نتیجه محاکمه نشدن عده ای از متهمان به جنایات جنگی و احتمال شمول مرور زمان بر اعمال آنان می رفت. با وجود تلاش برای دستگیری متهمان در آن دوره، باید به یادداشت که تعدادی از آنان خواسته یا ناخواسته توانستند در گوشه و کنار جهان پناه بگیرند و برخی برای مدت طولانی و بعضی هم به گمان زیادی برای همیشه از محاکمه گریختند. از قطعنامه شماره ۳ که بگذریم، مهمترین اقدام مجمع در سال اول فعالیت، تصویب دو قطعنامه ۹۵ و ۹۶ بود هر دو به تاریخ ۱۱ دسامبر ۱۹۴۶٫
قطعنامه ۹۵ با عنوان تائید اصول حقوق بین الملل مندرج در منشور دادگاه نورمبرگ به پیشنهاد آمریکا مطرح و به اتفاق آرای اعضا تصویب شد. در این قطعنامه، مجمع با تکیه بر تعهدی که طبق بند ۱ ماده ۱۳ منشور برای تدوین و توسعه حقوق بین الملل دارد، ضمن تائید اصول منشور دادگاه نورمبرگ و محاکمات آن، از کمیسیون در شُرُفِ تاسیس برای تدوین و توسعه حقوق بین الملل می خواهد این موضوع را با اولویت بررسی کند و آن را در قالب طرح کلی جنایات ضد صلح و یا یک کُد جنایی بین المللی ارائه کند.
همان طور که می دانیم، دادگاه نورمبرگ با توافق چند دولت پیروز در جنگ برای محاکمه سران آلمان نازی برپا شد. همچنین، به لحاظ عدم رعایت دقیق اصل قانونی بودن جرم در اساسنامه دادگاه با ایرادهای مختلفی روبرو شده بود. به نظر چنین می رسد که تصویب قطعنامه ۹۵ با هر انگیزه ای که پیشنهاد شده بود نشان داد که مفاد اساسنامه دادگاه نورمبرگ و محاکماتش دیگر فقط صرف دولت های پیروز نیست بلکه مورد قبول همه دولت های عضو سازمان ملل است و همگی آن را به عنوان جزئی از حقوق بین الملل پذیرفته اند.
آنچه قابل ذکر است، در زمان بررسی اولیه موضوع، کمیسیون حقوق بین الملل به این نتیجه رسید که چون قطعنامه (I) 95 به اتفاق آنها تصویب شده است ؛ کمیسیون وظیفه ارزیابی دوباره این اصول را ندارد بلکه تنها باید آنها را تدوین کند. این کار به یک کمیته فرعی سپرده شد و به دلیل ارتباط کامل موضوع با پیش نویس کد جنایات ضد صلح به اجلاس بعد کمیسیون محول شد. پس از وصول گزارش کمیسیون، در ۱۲ دسامبر ۱۹۵۰، مجمع عمومی با قطعنامه ۴۸۸، بار دیگر اصول منشور دادگاه نورمبرگ را ؛ این بار به صورت مشروح و در قالب اصول هفت گانه تائید می کند.
قطعنامه ۹۶ نیز ابتدا به پیشنهاد پاناما، کوبا و هند مطرح شد با این هدف که مجمع عمومی از شورای اقتصادی اجتماعی بخواهد تا به موضوع «ژنوسید» بپردازد و آن را به عنوان جنایت بین المللی اعلام کند. در زمان بررسی پیش نویس قطعنامه در کمیته ششم، نماینده بریتانیا با پشتیبانی از این پیشنهاد می گوید که خود مجمع عمومی هم قاطعانه باید اعلام کند که ژنوسید و جنگ تجاوزکارانه، جنایات بین المللی و قابل کیفر هستند و حقوق بین الملل باید توان و اختیار بعضی دولت ها در سرکوب و نابودی مردم خودشان را محدود و در این موارد از مردم در مقابل حکومت شان دفاع کند. به دنبال بحث درباره اصلاحات مورد نظر بریتانیا و طرح پیشنهادهای هیات های نمایندگی فرانسه، هند، اتحاد شوروی، عربستان سعودی و لهستان برای اصلاح و تکمیل پیش نویس، در روز ۹ دسامبر متن آن در کمیته ششم به اتفاق آرا تصویب شد. بر پایه همین متن که جامع پیشنهادها بود، مجمع عمومی در روز ۱۱ دسامبر، قطعنامه ۹۶ را با اتفاق آرای همه اعضا از تصویب می گذراند.
در متن قعطنامه، مجمع عمومی این گونه (با تلخیص) تائید می کند که، طبق حقوق بین الملل، ژنوسید جنایتی است که جهان متمدن محکومش می کند، و مرتکبان اصلی و همدستان در ارتکاب آن خواه افراد عادی و خاوه کارگزاران و مقامات دولتی باید مجازات شوند. براین اساس، مجمع عمومی از دولت های عضو می خواهد که برای پیشگیری و مجازات این جنایت قوانین لازم را وضع نمایند و برای سرعت گرفتن کار پیشگیری و مجازات جنایت ژنوسید، همکاری بین المللی میان دولتها را توصیه می کند و بدین منظور از شورای اقتصادی اجتماعی درخواست می کند که با مطالعه لازم، پیش نویس یک کنوانسیون درباره ژنوسید را به اجلاس بعدی مجمع عمومی ارائه کند.
ابتکار بسیار با اهمیت مجمع عمومی در این خصوص و شتاب مناسب برای به ثمر رساندن تلاش بین المللی، به تصویب کنوانسیون پیشگیری و مجازات ژنوسید در ۱۹۴۸ انجامید.
به موازات فعالیت در زمینه تدوین اصول مندرج در منشور دادگاه نورمبرگ، کمیسیون حقوق
بین الملل در پاسخ به دیگر خواسته، مجمع عمومی یعنی تهیه ی پیش نویس کد جنایات ضد صلح و امنیت بشریت، از اولین در ۱۹۴۹ به مدت شش سال سرگرم این کار بود تا اینکه در اجلاس ۱۹۵۴، پیش نویس کد را در چهار ماده به تصویب رساند. در این متن، فقط جرایم دارای جنبه سیاسی مهم و خطرناک برای صلح بین المللی مد نظر قرار گرفتند و جرایمی مانند دزدی دریایی یا تجارت زنان در فهرست نیامدند. همچنان که این پیش نویس، به مساله تاسیس دادگاه جزایی برای محاکمه متهمان به ارتکاب ژنوسید و دیگر جنایات که مجمع عمومی در قطعنامه ۲۶۰ مصوب ۹ دسامبر ۱۹۴۸ خواستار بررسی آن شده بود، نپرداخت. در واقع کمیسیون با تائید مطلوب بودند تاسیس این دادگاه، فرض را بر این گذاشت که محتوای پیش نویس را در دادگاه های ملی اجرا می کنند و طبق حقوق داخلی هم مجازات را معلوم می کنند. طبق متن مصوب، جنایات مورد بحث براساس حقوق بین الملل جنایت محسوب می شوند و نبود قوانین داخلی در این زمینه مرتکب را از مسئولیت معاف نمی دارد؛ ضمن اینکه ارتکاب در مقام رئیس دولت یا کارگزار حکومت از این افراد سلب مسئولیت نمی کند (زمانی، پیشین، ۱۲۴).
در ۱۴ دسامبر ۱۹۵۴، مجمع عمومی با قطعنامه ۸۹۸، بررسی پیش نویس را تا زمان دریافت گزارش کمیته تعریف تجاوز به تاخیر می اندازد. چه اینکه، پیشتر بنا به پیشنهاد اتحاد شوروی با تصویب قطعنامه ۳۷۸ در ۱۷ نوامبر ۱۹۵۰ مقرر کرده بود تا کمیته ای ویژه برای این منظور تشکیل شود. صرف نظر از چرایی احاله مساله تعریف تجاوز به یک کمیته همزمان با مطرح بودن موضوع که نزد کمیسیون حقوق بین الملل و بدون ذکر جزئیات مسائل پیش آمده در مراحل بعدی، این قدر یادآوری می شود که با وجود وصول گزارش یاد شده در ۱۹۵۷، با قطعنامه ۱۱۸۷ مجمع عمومی مورخ ۱۱ دسامبر ۱۹۵۷ بررسی جامع موضوع به بعد موکول می شود؛ زیرا تعریف تجاوز و تاسیس دادگاه و کد جنایات ضد صلح همگی با هم مرتبط بودند.
همان گونه که می دانیم، پس از فراز و نشیب فراوان و طرح دوباره مساله تعریف تجاوز به پیشنهاد دبیر کل، در اجلاس سال ۱۹۷۴ قطعنامه معروف ۳۳۱۴ در مورد تعریف تجاوز با اجماع و بدون رای گیری از تصویب مجمع عمومی گذشت. از آن اجلاس تا سال ۱۹۸۱ مجمع چند مصوبه دارد برای بررسی مجدد کد جنایات ضد صلح تا آنکه در همان سال از کمیسیون حقوق بین الملل می خواهد با نگاه به توسعه تدریجی، این کد را بازنگری کند. حاصل فعالیت کمیسیون که گزارشگر ویژه را منصوب می کند و کارگروه تشکیل می شود و چند گزارش مقدماتی تهیه می شوند در نوبت اول یا بهتر بگوییم در خوانِش اول به تنظیم پیش نویس کد در سال ۱۹۹۱ می انجامد که در بردارنده ۱۲ جنایت می بود. با دریافت نظر دولت ها که با برخی از موارد کاملاً مخالف بودند و برای رسیدن به توافق درون خود کمیسیون، عنوان های تهدید به تجاوز، مداخله، سلطه استعماری، اجیر کردن مزدوران، آپارتاید و آسیب شدید به محیط زیست در خوانش دوم حذف شدند و متن نهایی در اجلاس ۱۹۹۶ به تصویب کمیسیون رسید. این متن ۲۰ ماده ای شامل مقررات کلی است و مواد ۱۶ تا ۲۰ به بیان جنایات ضد صلح و امنیت بشریت می پردازد، بی آنکه میزان مجازات را تعیین کند و تصریح دارد به اینکه این کد مانع تحول و توسعه حقوق بین الملل نخواهد بود.
آنچه که مهم به نظر می رسد راه های پیشنهادی کمیسیون برای نحوه اقدام مجمع عمومی در این باره است به یکی از این سه روش: تصویب یک کنوانسیون بین المللی؛ ادغام محتوای آن با اساسنامه دیوان بین المللی کیفری در حال بررسی نهایی و یا تصویب کد به عنوان اعلامیه مجمع عمومی. گویا مجمع عمومی راه میانی را برگزید. زیرا با قطعنامه ای که با اجماع به تصویب رساند ضمن قدردانی از تلاش کمیسیون، از دولت های حاضر در کمیته مقدماتی تاسیس دیوان بین المللی کیفری به مفاد توجه کنند و از دبیر کل نیز خواست تا دولت ها را به آن توجه دهد.
از دهه ۱۹۸۰ به بعد که موضوع پیش نویس کد جنایات ضد صلح با جدیت بیشتری دنبال شد، بحث چگونگی اعمال ان هم مطرح شد. در گزارش عملکرد سال ۱۹۸۶، کمیسیون حقوق بین الملل اعلام کرد که کد جنایات بدون تاسیس مرجع صلاحیت دار کارآیی نخواهد داشت. جلب توجه بدین ضرورت، کمابیش همزمان شد با پیشنهاد تشکیل یک دادگاه برای مقابله با افراد دخیل در قاچاق مواد مخدر و تصمیم مجمع عمومی به ارجاع موضوع به کمیسیون تا در ضمن تهیه کد به این مساله هم بپردازد. به طور خلاصه، از سال ۱۹۹۰ به بعد، کمیسیون با پرداختن به مساله تاسیس دادگاه بین المللی و تشکیل کارگروه، دو سال بعد پیشنهاد مشخصی ارائه کرد: ایجاد دیوان بین المللی دارای صلاحیت رسیدگی به متهمان به ارتکاب جنایات مذکور در ضد صلح و امنیت بشریت از طریق معاهده ای بین المللی. با پشتیبانی مجمع عمومی، کمیسیون پیش نویس اولیه اساسنامه دیوان را تهیه کرد و در اجلاس ۱۹۹۴ از تصویب نهایی گذراند و متن ۶۰ ماده ای پیش نویس را به همراه پیشنهاد برگزاری کنفرانس بین المللی از نمایندگان دولت ها به مجمع ارائه داد. با قعطنامه های مختلف مجمع عمومی راه برگزاری کنفرانس هموار شد. ابتدا یک کمیته ویژه، سپس کمیته مقدماتی و در آخر کنفرانس دیپلماتیک ۱۹۹۸ در رُم. حمایت مجمع عمومی از دیوان بین المللی کیفری، پس از تصویب و لازم الاجرایی اساسنامه دیوان بین المللی هم ادامه یافت که در قطعنامه مجمع نمود روشنی دارد.
در نگاهی وسیعتر به حیطه حقوق بین الملل کیفری، اقدامات مجمع عمومی محدوده ی گسترده ای را در بر می گیرد که به موارد یاد شده و یا دسته ی جنایات ضد صلح و امنیت بشریت محدود نیست. در گذری سریع، می توان به عنوان نمونه شماری از مهمترین اقدامات را ذکر کرد که نشانگر تنوع موضوعات و تداوم توجه به این بخش از حقوق بین الملل دارد.
کنوانسیون مبارزه با تجارت انسان و بهره کشی از فحشای دیگری؛
کنوانسیون اعمال نشدن مرور زمان نسبت به جنایات جنگی و جنایات ضد بشریت، که به فاصله ای اندک از زمان تصویب در ۱۹۷۰ لازم الاجرا شد؛
اعلامیه ۱۹۷۵ در مورد حمایت از افراد در برابر شکنجه که با ادامه تلاش ها، چند سال بعد به تصویب کنوانسیون منع شکنجه انجامید؛
کنوانسیون بین المللی مبارزه با گروگانگیری؛
عهده نامه مدل برای استرداد مجرمان و عهدنامه مدل در مورد معاضدت در امور جزایی. (منشی پوری، ۱۳۸۷، ۶۵).
یادآوری این نکته لازم است که با وجود دگرگونی های پس از پایان جنگ سرد و تاثیرگذاری چشمگیر و فزاینده شورای امنیت در مسایل بین المللی، به نظر نمی رسد که از اهمیت مجمع عمومی – دست کم در زمینه مورد بحث ما – کاسته شده باشد. در دوره ای که عملکرد شورای امنیت چه به لحاظ کمی و چه به حیث کیفی – شامل اقدامات اساسی و بی سابقه مانند تشکیل دادگاه های کیفری- به کلی متمایز از قبل شد و به برخاستن شورای امنیت از خواب چندین ساله شد؛ پیوستگی فعالیت مجمع عمومی در این زمینه همچنان محفوظ مانده است. شتاب بخشیدن به روند تدوین و تصویب نهایی اساسنامه دیوان بین المللی کیفری – که ذکرش رفت – نمود بارز تداوم اقدامات مجمع برای مقابله با مهمترین جنایات بین المللی در دوره اخیر است و شاهد مثال های دیگر از مصوبات مجمع عمومی نیز کم نیستند. کنوانسیون مبارزه با جرام سازمان یافته و پروتکل های آن، کنوانسیون مبارزه با فساد مالی، کنوانسیون بین المللی برای سرکوب اعمال تروریسم هسته ای، و دیگری کنوانسیون ۲۰۰۶ حمایت از همه افراد در برابر ناپدیدی جابرانه. این کنوانسیون نتیجه بیست و پنج سال تلاش و مذاکره ی پیاپی و امیدبخش در این باره است که محتوای هنجاری مهمی دارد و خوشبخاتنه به تازگی لازم الاجرا شده است.
۴-۵-۲- دستاوردهای اقدامات مجمع عمومی
با نگاهی به دامنه گسترده اقدامات یاد شده، می توان از سهم کلان مجمع عمومی در شکل دهی، تبیین و تثبیت قواعد حقوق بین الملل کیفری چه از حیث ماهیت و چه از جهت ساز و کار مقابله با جنایات بین المللی سخن گفت.
در واقع، اگر مجموع عملکرد مجمع عمومی از قطعنامه ۹۵ و تائید مصوبات کمیسیون حقوق بین الملل (شامل کد جنایات ضد صلح در سال های ۱۹۵۴ و ۱۹۹۶) تا اساسنامه دیوان بین المللی کیفری را با هم در نظر بگیریم، جمله ی پیشرفت های ماهوی و ساختاری در این زمینه، فراهم آمده از اقدامات این رکن به نظر می رسد.
پذیرش عمومی مسئولیت کیفری فردی از نقض حقوق بین الملل؛ جدای از یا مقارن و همزمان با مسئولیت بین المللی دولت و تعریف جرایم حقوق بین الملل به طور مستقیم و بی واسطه حقوق داخلی از بزرگترین دستاوردهاست. اگر پیشترها، تنها دولت بود که می بایست پاسخگوی نقض حقوق بین الملل می بود؛ امروزه از مسلمات است که از شخص حقیقی هم که مرتکب اعمال ممنوع می شد اعمالی که مطابق حقوق بین الملل جرم بین المللی است مسئولیت مطالبه می شود؛ مسئولیت بین المللی کیفری. مسئولیتی که سکوت قانون داخلی نیز تاثیری بر آن ندارد. زیست بین المللی مطلوب، امروز نیازمند پاسداشت ارزشهایی است اساسی؛ و هر شخصی که، با دارا بودن شروط مسئولیت جزایی، حریم این ارزشها را بشکند به نام دفاع از ارزشهای بشری قابل محاکمه می شود و موضوع مجازات قرار می گیرد. آنچه که در حکم دادگاه نورمبرگ آمد و به طور مکرر در اسناد یاد شده درج شد، نتیجه ای بس مهم در پس داشته است: دیگر نمی توان و نباید به نام حاکمیت و در پشت سپر مفهوم اعتباری – انتزاعی دولت پنهان شد و حقوق بین الملل را با دست یازیدن به ارتکاب یک جنایت بین الللی نقض کرد.
وجوه مختلف مسئولیت فردی به وسیعترین شکل ممکن در ماده ۲۵ اساسنامه دیوان بین المللی کیفری ذکر شده اند و همه افراد، چه افراد عادی، چه کارگزاران یا بالاترین مقامات دولت که به هر نحو و به هر اندازه سهمی در ارتکاب جنایات بین المللی داشته اند، طبق اصل مسئولیت فردی باید پاسخگوی رفتار مجرمانه خود باشند.
یکی از نتایج مسئولیت فردی این است که داشتن سمت یا مقام دولتی، بر مسئولیت کیفری فردی بی اثر است و نزد یک مرجع کیفری بین المللی مانند دیوان هیچ کس مصونیت از تعقیب و محاکمه ندارد. قطعنامه ی موسسه حقوق بین الملل در اجلاس ناپل ۲۰۰۹ در این باره، گویا وروشنگر است و شاید نتوان از این روشنتر حکم حقوق بین الملل را در باب این مساله، بر پایه آن پیشینه و تعارض میان مصونیت دولت ها و کارگزارانشان و شکایات مربوط به جنایات بین المللی تصویب شده است. این قطعنامه ضمن برشماری تمثیلی جنایات بین المللی که به طور خاص شکنجه را هم در بر می گیرد، اعلام می دارد: در حقوق
بین الملل مصونیت ها اعطا شده اند برای رعایت برابر دولت ها و انجام مناسب وظایف کارگزارانشان ؛ دولت ها طبق حقوق بین المللی عهدنامه ای عرفی تکلیف دارند به پیشگیری و سرکوب جنایات و همچنین تعهد دارند به رعایت و تضمین حقوق بشر همه افراد تحت صلاحیت خود به علاوه، مصونیت ها نباید مانع جبران مطلوب زیان های قربانیان جنایات بین المللی شود و دولت ها در صورتی که کارگزران آنها مرتکب این جنایات می شوند باید رفع مصونیت را در نظر داشته باشند. تنها مصونیت قابل استناد از نظر موسسه، مصونیت شخصی است که طبق حقوق بین الملل اعمال می شود و این مصونیت هم برای آنها که بهره مند از آن هستند پس از پایان گرفتن دوره خدمت یا ماموریت، خاتمه می یابد، ضمن آنکه برداشتن این مصونیت برای رسیدگی به اتهام نزد دادگاه های ملی راه مناسبی برای جبران موثر ارتکاب جنایات دانسته شده است. پیگرد و بعضاً محاکمه چندین نفر از سران دولت ها یا دیگر مقامات عالی رتبه در چند سال اخیر، گواه موفقیت های بزرگ در عرصه مبارزه با عاملان جنایات بین المللی است.
از دیگر دستاوردهای ارزشمند برگرفته از مصوبات مجمع عمومی و کمیسیون حقوق بین الملل، توجیه ناپذیر شدن ارتکاب جنایت به بهانه اجرای دستور دولت یا دستور مقامات بالاتر است و نپذیرفتن ادعای المامور معذور از مرتکبان جنایت. موضوع در اینجا، ارتکاب جنایت بین المللی است و نمی توان به پشتوانه فرمان بالاتر از خود دست به جنایت آلود و آسوده خاطر ماند. امروزه، آن ادعای نامقبول و بی پایه از نظر حقوق بین الملل، به طور اصولی جایش را به مسئولیت فردی مرتکبان در قبال رفتار مجرمانه ضد بشری داده است، و اگر کسی در موقعیت مرتکب مباشر پایش به محاکمه باز شود و چنین ادعایی بکند، خواهد شنید المامور مسئول. همچنان که، فرمانده و مقام مافوق نیز نسبت به رفتار مجرمانه زیردستان خویش مسئول هستند اگر به وظایف مراقبت و نظارت بر زیردستان عمل نکنند (ماده ۲۸ اساسنامه دیوان بین المللی کیفری). بدین ترتیب، آن کس که در چنین موقعیت نسبت به افراد پایین تر از خود قرار دارد، نباید رندانه دلخوش باشد به این بهانه یا ادعا که زیردستان جنایتکار، خودسری کرده و خودسرانه مرتکب جنایت شده اند و گردی از رفتار شنیع آنها به دامنش نمی نشیند؛ اگر مطابق معیارهای این مسئولیت، بتوان احراز کرد که مقام بالا از کردان زیردستان نیک آگاه بوده است و کاری برای بازداشتن آنان از جنایت نکرده است.
تلاش مجمع عمومی برای ایجاد مرجع رسیدگی به جنایات بین المللی، پس از چند دهه افت و خیز، سرانجام به برپایی دیوان بین المللی کیفری انجامید. با وجود پاره ای انتقادها به تعریف نشدن جنایت تجاوز، به تمرکز فعالیت دیوان به جنایات ارتکابی در قاره آفریقا – که البته دلایل مخصوص خود را دارد – و یا انتقاد به کندی و پرهزینه بودن کار دیوان که بیشتر از طبع رسیدگی های جزایی بین المللی و مقررات خود اساسنامه در مورد مراحل دادرسی ریشه می گیرد، عملکرد دیوان به رغم محدودیت های صلاحیت و گاه موانع و مشکلات بیرونی که مزید بر علت می شوند، در پرونده ها و تحقیقات مناسب به نظر می آید.
در این میان، آنچه شایسته توجه ویژه است، اختیارات رکن دادستانی دیوان است. زیرا بنا به مواد ۱۳،۱۴،۱۵ و ۱۸ اساسنامه، دادستان دیوان بین المللی کیفری، از اختیار گسترده ای برای آغاز تحقیقات و ادامه رسیدگی برخوردار شده است. به ظاهر نخستین بار در حقوق بین المللی است که یک فرد در چارچوب صلاحیت های یک مرجع بین المللی، اختیاری همپایه ی دولت ها دارد. هشدارهای دادستان در مورد زیرنظر بودن وقایع متحمل به وقوع جنایات بین المللی مشمول صلاحیت دیوان، نشان از آن دارد که هم اینک هشیاری نسبت به جنایات بین المللی افزونتر است و سیستم مقابله مقتدرانه با جنایتکاران آماده تر. درنگ در خصوص توانایی دادستان دیوان – همانا با لحاظ پیش شرط های اعمال صلاحیت و ترتیبات مربوط به قابلیت پذیرش- معلوم می دارد که دامنه اثرگذاری تلاش های طولانی برای مقابله کیفری با نقض ارزشها و هنجارهای بین المللی تا به کجا گسترش یافته است.
۴-۶- هنجارسازی در حوزه مسئولیت حمایت[۹۶]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:34:00 ق.ظ ]




فقدان پهنای باند مناسب برای اینترنت
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

سرعت پایین اینترنت
عدم واگذاری پروژه های فناوری اطلاعات به متخصصین مجرب
عوامل محیطی
شکل(۵-۳): مدل نهایی
۵۴پیشنهادات پژوهشی
۱- در پژوهشهای بعدی بهتر است جهت افزایش اعتبار بررسی موانع استقرار دولت الکترونیک در شرکت ملی گاز ایران با جامعه آماری متخصصان IT شرکت گاز در کلیه استان ها انجام گیرد.
۲- پژوهشهای آینده بهتر است، همزمان چندین سازمان و وزارتخانه مورد مطالعه قرار گیرند.
۳- در این تحقیق تاثیر عوامل و موانع محدودی در استقرار دولت الکترونیک مورد بررسی قرار گرفته است لذا پیشنهاد می شود تاثیر سایر موانع در دسته بندی های مختلف نیز مورد تحقیق قرار گیرد.
۵-۵- محدودیت ها
انجام هر تحقیق میدانی مطمئنا محقق را با مشکلات و محدودیت هایی مواجه می سازد . در پاره ای موارد محقق قدرت رفع محدودیت را دارد، اما در برخی موارد محقق نمی تواند نقشی در کنترل آن ها داشته باشد این تحقیق نیز با محدودیت هایی مواجه بود که عبارتند از:
۱- اولین ومهم ترین محدودیت تحقیق ،همان محدودیتی است که در تمام تحقیقات علوم انسانی وجود دارد و آن عدم توانایی در کنترل همه ی متغیرهای بازیگر در موقعیت پژوهشی است.
۲- از آن جایی که پرسش نامه ادراک افراد از واقعیت را می سنجد، این احتمال را نباید نادیده گرفت که این ادراک کاملا با واقعیت تطبیق پیدا نکند.
۳- احتیاط در پاسخ گویی به پرسشنامه توسط بعضی از نمونه ها، عدم همکاری برخی از اعضای جامع آماری و عدم دسترسی به آدرس و پست الکترونیکی اعضاء جهت ارسال و ایمیل پرسشنامه ها از دیگر محدودیت های تحقیق بود.
۴-نمونه آماری این تحقیق فقط به کارکنان شرکت گاز استان اردبیل محدود بوده و شاید نتوان یافته های آن را به سایر سازمان ها تعمیم داد.
۵- طولانی شدن مراحل تصویب موضوع تحقیق و تایید پرسشنامه ی تدوین شده محقق از سوی شرکت گاز استان اردبیل.
۵-۶- مقایسه نتایج پژوهش حاضر با برخی نتایج پژوهش های مشابه داخلی و خارجی
جدول۵-۲- مقایسه با پژوهش های مشابه

عوامل مرتبط

نتیجه فرض تحقیق

مقایسه با تحقیقات داخلی و خارجی

نتایج تحقیقات داخلی و خارجی

عوامل مدیریتی

رد

مقدسی (۱۳۸۳)، میرزاده(۱۳۸۷)، وسیلاکس (۲۰۰۵)

نتایج پژوهش بر خلاف نتایج دیگر پژوهش هاست.

عوامل سازمانی

تایید

مقدسی (۱۳۸۳)،میرزاده(۱۳۸۷)،
لام (۲۰۰۵)،ژانگ (۲۰۰۵)

نتایج پژوهش مشابه با نتایج دیگر پژوهش هاست.

عوامل فنی

رد

مقدسی (۱۳۸۳)،میرزاده(۱۳۸۷)،
شوستر(۲۰۰۹)،ژانگ (۲۰۰۵)،
انیل(۲۰۰۰)

نتایج پژوهش مشابه با مطالعات داخلی و مغایر با مطالعات خارجی است.

عوامل انسانی

تایید

شوستر(۲۰۰۹) میرزاده(۱۳۸۷)،

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:34:00 ق.ظ ]




بلوغ تجارت الکترونیک
تعریف مفهومی:
بلوغ تجارت الکترونیکی شرکتها را می توان تناسب درجه آمادگی الکترونیکی شرکتها در تجارت الکترونیکی دانست (حاجی کریمی،۱۳۸۷).
تعریف عملیاتی:
میزان بلوغ تجارت الکترونیک با عواملی هم چون آیا سازمان نرم افزار و سخت افزارهای لازم را خریداری می کند؟آیا سازمان جهت آموزش کارکنان هزینه های لازم را انجام می دهد؟ آیا سازمان هزینه های اشتراک اینترنت را می پردازد؟ آیا سازمان هزینه های نگهداری مداوم را می پردازد؟ آیا استانداردهای ایمنی پذیرفته شده در فضای اینترنتی وجود دارد؟ و هزینه خرید و نصب نر م افزار و سخت افزار، هزینه آموزش کارکنان، نبود سیستم مناسب برای شناسایی هویت طرف مقابل در فضای اینترنتی و هزینه اشتراک اینترنت و … سنجیده می شود. که توسط پرسشنامه سنجیده می شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

فصل دوم
ادبیات و پیشینه پژوهش
۲-۱ مقدمه
به کارگیری نوآوری های فناوری در زمینه های تجاری تأثیرات شگرفی داشته است .به کارگیری نوآوریهای فناوری نوعی تغییر است که بر فراگردها و اجزا ی نظام تجاری تأثیر گذار بوده و جهت این تاثیرات نیز معمولا مثبت است. یکی از نوآوریهای مذکوربه کارگیری ابزارهای الکترونیکی و به ویژه اینترنت در نظام تجاری است. این نوآوری و تغییر که تجارت الکترونیکی نام دارد مزایای متعددی برای سازمانها به همراه دارد، به همین دلیل بسیاری از شرکتها نسبت به استفاده از آن تمایل دارند. بکارگیری تجارت الکترونیکی اکنون یک گزینه اختیاری نیست بلکه نوعی اجبار است و شرکتها ناگزیر از به کارگیری آن هستند(پورتر[۷]،۲۰۰۹).
هدف از این بخش بررسی پژوهش ها و مطالعاتی است که در زمینه نظاه الکترونیکی و تجارت الکترونیک انجام گرفته است. این قسمت از تحقیق خواننده را با کارها و زمینه های قبلی و همچنین با حیطه موضوع مورد مطالعه آشنا می سازد. این فصل به دو بخش تقسیم شده است. در بخش اول به مطالعه مبانی نظری و تحقیق های انجام شده در ارتباط با موضوع و در بخش دوم مبانی نظری و مطالعات و بررسی های انجام شده ذکر می شود، در نهایت به جمع بندی فصل پرداخته می شود.
بخش اول: مبانی نظری تجارت الکترونیک
۲-۲ تجارت الکترونیکی چیست؟
پیشرفت های صورت گرفته در زمینه فناوری اطلاعات و ارتباطات و همچنین پیدایش اینترنت، مفاهیم جدیدی را با خود وارد دنیای کسب و کار و مدیریت کرده اند که از آن جمله می توان به سازمان های مجازی، تجارت الکترونیکی، کسب و کار الکترونیکی و بسیاری مفاهیم الکترونیکی دیگر اشاره کرد. رشد و پیشرفت فناوری اطلاعات در حال متحول کردن اقتصاد است. جستجو برای دستیابی به روش های کاراتر برای انجام امور تجاری منجر به ایجاد انقلابی در عرصه تجارت شده است. این انقلاب را تجارت الکترونیکی نامیده اند. به طور کلی تجارت الکترونیکی عبارت است از خرید و فروش کالاها، خدمات و اطلاعات با بهره گرفتن از شبکه های کامپیوتری از جمله اینترنت(توربان[۸]،۲۰۰۲).

۲-۳ تعریف و تبیین مفهوم تجارت الکترونیکی

تعاریف زیادی از تجارت الکترونیکی ارائه شده است. بسیاری نویسندگان معتقدند تجارت الکترونیکی هرگونه مبادله‌ و یا تراکنشی است که بین سازمان و یک عنصر محیطی نظیر مشتری، شرکتهای همکار و یا دولت با بهره گرفتن از ابزارهای الکترونیکی اتفاق می‌افتد. برخی دیگر نیز آنرا فقط شامل خرید و فروش الکترونیکی کالا برروی شبکه‌های الکترونیکی و کامپیوتری می‌دانند (توربان ۲۰۰۲، استینفلد[۹] ۱۹۹۸، زواس[۱۰] ۱۹۹۸). به‌عنوان مثال توربان (۲۰۱۱) معتقد است تجارت الکترونیکی عبارتست ازفرایند مبادله کالا، خدمات و اطلاعات از طریق شبکه‌های رایانه‌ای از جمله اینترنت.
بر این اساس، در این تعریف تجارت الکترونیکی و کسب و کار الکترونیکی بر دو محور اساسی فرآیندها و فناوری اطلاعات استوار می‌باشد.
تعداد و نوع
فعالیتهای
تجاری
نوع و تعداد ابزارهای الکترونیکی مورد استفاده
کسب و کار الکترونیکی کامل
تجارت الکترونیکی کامل
*(قرارداد، مذاکره، مناقصه،مزایده، پرداخت، سفارش، تحویل و…)
شکل (۲-۱) تعریف کسب و کار الکترونیکی و تجارت الکترونیکی( توربان، ۲۰۱۱).
در این تعریف، مبادله الکترونیکی عبارت است از انتقال مالکیت جنس و یا تحویل خدمات در مقابل دریافت پول از طریق ابزارهای پیشرفته اطلاعاتی و ارتباطی. در این تعریف مبادله الکترونیکی، هیچگونه فرایند و یا فعالیت دیگری را غیر از انتقال پول و انتقال مالکیت یا ارائه خدمات پوشش نمی‌دهد. با افزایش اهمیت و یا تعدد مبادلات الکترونیکی، یکسری فعالیت های پشتیبانی در حمایت از مبادله نیاز است (نظیر قرارداد، مناقصه، مزایده و…)، که آنرا بازرگانی و یا تجارت الکترونیکی گویند. بنابراین تجارت الکترونیکی[۱۱] شامل انجام هریک از فعالیتهای قرارداد، مذاکره، مناقصه، پرداخت، سفارش، تحویل و… از طریق فناوری‌های پیشرفته اطلاعاتی و ارتباطاتی است. برای پشتیبانی از بازرگانی یا تجارت یکسری فرآیندهای تکمیلی نظیر مدیریت ارتباط با مشتری[۱۲]، مدیریت زنجیره عرضه[۱۳] و طرح‌ریزی منابع داخلی[۱۴] لازم است. انجام هریک از این فرآیندها از طریق ابزارهای پیشرفته اطلاعاتی و ارتباطی را کسب وکار الکترونیکی گویند. منظور از ابزارهای پشرفته اطلاعات و ارتباطات ابزارهایی است که حداقل ۶۰ درصد از ویژگی‌های فناوری‌های نو نظیر جهانی بودن، دوطرفه بودن، چندرسانه‌ای بودن ، فراگیر بودن و تعاملی بودن را دارا باشد. عقیده بر آن است که بیشترین امتیاز را از این ویژگی‌ها، اینترنت و کمترین امتیاز را شاید بتوان گفت ارتباطات رو در رو به خود اختصاص می‌دهد(توربان، ۲۰۱۱).
همانند اکثر مفاهیم و اصطلاحات کسب و کار واژه تجارت الکترونیکی از نظر معنی با کثرت تعاریف روبرو بوده و تعریف واحدی از آن ارائه نشده است چافی[۱۵] (۲۰۰۲) تجارت الکتر ونیکی را خرید و فروش محصولات از طریق شبکه اینترنت می داند.
کالاکوتا و وینستون[۱۶](۱۹۹۷) تجارت الکترونیکی را از چهار دیدگاه تعریف می کنند:
۱- دیدگاه ارتباطات[۱۷]: تجارت الکترونیکی یعنی انتقال اطلاعات، کالاها، خدمات و یا پرداخت وجه توسط وسایل الکترونیکی.
۲- دیدگاه بهنگام :[۱۸] تجارت الکترونیکی یعنی خرید و فروش اطلاعات و کالاها بصورت بهنگام.
۳- دیدگاه خدماتی[۱۹]: تجارت الکترونیکی ابزاری است که به طور هم زمان باعث کاهش هزینه و افزایش سرعت و کیفیت می گردد.
۴ -دیدگاه فرایند تجاری[۲۰]: تجارت الکترونیکی یعنی خرید و فروش اطلاعات و کالاها به صورت به هنگام.
همان گونه که مشاهده می شود درتعاریف EC نوعی واگر ایی[۲۱] مشاهده می شود.
ویگاند[۲۲](۱۹۹۷) و کولچیا[۲۳] (۲۰۰۰) عمده ترین دلایل این عدم توافق و واگرایی را در موارد زیر می دانند:
۱- تنوع شغل و تخصص محققان تجارت الکترونیکی،
۲- جهت گیری حرفه ای فرد محقق،
۳- نوع فناوری اطلاعات بکارگرفته شده،
۴- کالاها و خدماتی که هسته اصلی تعریف EC را تشکیل می دهند.
بلوغ تجارت الکترونیکی شرکتها را می توان تناسب درجه آمادگی الکترونیکی شرکتها در تجارت الکترونیکی دانست (حاجی کریمی،۱۳۸۷).
با بهره گرفتن از مدلهای تجارت الکترونیکی می توان وضعیت موجود یک کسب و کار را استخراج کرده و بر مبنای آن ،وضعیت مطلوب را نیز مشخص کرد سپس استراتژی های گذار و دستیابی را شناسایی کرد(حسنقلی پور، ۱۳۹۰).
تاتگلو و کولا[۲۴](۲۰۱۱) عوامل تاثیر گذار بر تمایل سازمانها در استفاده از تجارت الکترونیکی را شامل موارد توسعه بازار،کارایی فروش و ترفیع، قابلیت دسترسی آسان ،کاهش هزینه می دانند .
جاوالگی و رامسی[۲۵] (۲۰۱۲) در پژوهش خود به بررسی عوامل زیر ساختی موثر بر تجارت الکترونیکی پرداختند و این عوامل را در چهار دسته، زیر ساخت تجاری، زیر ساخت فرهنگی و اجتماعی، زیر ساخت دولتی و قانونی، زیر ساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات دسته بندی نمودند .
۲-۴ تاریخچه تجارت الکترونیکی
سالها از اختراع تلفن توسط الکساندرگراهام بل می گذرد . اختراع بل در سال ١٨٧۶ ، تجارت الکترونیکی را به گونه ای که امروز شناخته می شود، پی ریزی کرد . برخی براین عقیده اند که به کارگیری عدد بی اهمیت صفر ( ٠) در محاسبات رقمی، ستون فقرات تجارت الکترونیکی است که از شبه قاره هند سرچشمه می گیرد. تجارت الکترونیکی در شکلی که امروزه شیوه کارکردن همه ما را متحول کرده است، ریشه در همگرایی خلاق کامپیوتر و تلفن دارد . امروزه پست الکترونیکی تبدیل به یکی از عمومی ترین ابزارهای تجاری و کسب اطلاعات از طریق جستجوی سایت های وب، شده است . این امکان عملا تحت تأثیر همگرایی خلاق تلفن و کامپیوتر، به واسطه اینترنت در اختیار جامعه قرار می گیرد . تاریخچه تجارت الکترونیکی به شکل امروزین آن، ریشه در دو پدیده دارد: اینترنت و مبادله الکترونیکی داده ها[۲۶](EDI) منشاء زمانی هر دو این پدیده ها به دهه ١٩۶٠ باز می گردد(حسنقلی پور، ۱۳۸۴).
۲-۵ الگوهای مختلف بلوغ تجارت الکترونیکی
نظریه پردازان تجارت و دولت الکترونیک، مدل های مختلفی را برای بلوغ الکترونیکی این فرایندها ارائه کرده اند . به طور کلی با بهره گرفتن از مدل های بلوغ تجارت و دولت الکترونیکی می توان وضعیت موجود یک کسب وکار را استخراج کرده و بر مبنای آن، وضعیت مطلوب ر ا نیز مشخص کرد . سپس استراتژی های گذار و دستیابی به وضعیت مطلوب را شناسایی کرد (خاکی، ۱۳۷۲) در این بخش مدل های مختلف بلوغ که توسط صاحب نظران ارائه شده است، به صورت مختصر مورد بررسی قرار می گیرد.
۲-۵-۱ الگوی آسیای جنوب شرقی و اقیانوسیه
در این مدل، مراحل بلوغ دولت الکترونیکی آسیای جنوب شرقی و اقیانوسیه در شش مرحله به ترتیب زیر ارائه شده است: (وسکوت[۲۷]، ۲۰۰۱)
١. راه اندازی سیستم پست الکترونیکی و شبکه داخلی
٢. ایجاد امکان دسترسی عمومی و بین سازمانی به اطلاعات
٣. ایجاد امکان ارتباط دو طرفه
۴. امکان تبادل ارزش
۵. دموکراسی دیجیتالی
۶. دولت یک پارچه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:34:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم