کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



به طور کلی با توجه به سوابق و پیشینه هیی که در دست است می توان فرضیاتی به این صورت ارائه داد .
۱)بین نگرش دینی و تفکر انتقادی رابطه وجود دارد .
۲)بین نگرش دین مثبت وتفکر انتقادی رابطه وجود دارد .
۳)بین نگرش دینی منفی و تفکر انتقادی رابطه وجود دارد .
متغیرهای پژوهش :
متغیر مستقل : نگرش دینی ( مثبت و منفی )
متغیر وابسته : تفکر انتقادی
متغیر کنترل : خانواده – همسالان – تحصیلات – پایگاه اجتماعی – تربیت معلم محیط اجتماعی و…
متغیر مزاحم : افزایش سطح آگاهی
متغیر تعدیل کننده : دانشجویان – رشتۀ علوم تربیتی – دانشگاه آزاد اسلامی – واحد دماوند
متغیر مستقل از نظر آماری : نسبی
متغیر وابسته از نظر آماری : نسبی
تعاریف نظری متغیرها :
نگرش دینی :
نگرش دینی ، مجموعه ای از اعتقادات ، احساسات و اعمال فردی یا جمعی است که حول مفهوم حقیقت غائی را می توان بر حسب تفاوت ادیان با یکدیگر ، واحد یا متکثر ، مشخص یا نا مشخص ، الوهی یا غیر الوهی و نظیر آن تلقی کرد . ( پترسون ، ترجمۀ نراقی و سلطانی ، ۱۳۷۷ ، به نقل از خدایاری فرد و همکاران ص۱۵ )
به هر نوع ایمانی که هر کس نوعی گرایش برای باور داشتن به آن احساس کند ، حتی اگر قابل اثبات یا تکذیب نباشد حقانیت و اعتبار می بخشد ( جان هیک ، ۱۳۷۲ ، ص ۱۶۷ )بعد اعتقادی و باورهای دینی عبارتند از باورهایی که انتظار می رود پیروان آن دین بدانها اعتقاد داشته باشند . ( فیض الله مرادیان ، ۱۳۸۴، ص ۶۹ )

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

نگرش دینی مثبت :
اول دینداری همراه است با مجموعه ای از نگرش ها ، اعتقادات و محوری ترین اعتقادات در این زمینه اعتقاد به وجود خداوند ، نقش خداوند در هستی و وحدانیت خداوند است. بر اساس گفتگوهایی که فقهای ما مطرح می کنند نیز رکن دینداری ، اعتقاد به خداوند است.
دوم این که هر دینی با مناسکی ( فردی – اجتماعی ) همراه است و در مورد اسلام انجام فریضه نماز یکی از محورهای مهم در دینداری است . ( حسین سراج زاده ، ص ۱ )
نگرش دینی منفی :
بی علاقگی و حس بی تفاوتی نسبت به مسائل فکری و سستی معتقدات مذهبی و عصیان و بی بندوباری در مورد مسئولیت ها و مقررات اخلاقی و مذهبی ، گرچه این بی علاقگی و سستی از محدودۀ دین و مسائل مذهبی گذشته و مظاهر ناگوار آن در همۀ شئوون و آداب و مسائل ریز و درشت و سهل و خطیر زندگی فردی و اجتماعی نیز کاملاً به چشم می خورد ولی آنچه که در این میان در درجۀ اول اهمیت قرار گرفته و به عنوان کانون اصلی می تواند مورد بحث و بررسی قرار گیرد موضوع ضعف ایمان و فقدان حس مسئولیت در مورد معتقدات و مقررات مذهبی می باشد . ( عباسعلی عمید زنجانی ، ۱۳۵۴ ، ص ۳ )
تفکر انتقادی :
برای تفکر انتقادی تعاریف متعددی ارائه شده است که در فصل دوم به آن پرداخته ایم . بنابراین برای پرهیز از اطالۀ کلام در این بخش تنها به دو تعریف اشاره می شود :
آنجلو (۱۹۵۵) معتقد است که ( در تمامی تعاریف رسمی ، تفکر انتقادی به عنوان کاربرد عمدی مهارتهای سطح بالا و عقلانی تجزیه تحلیل و ترکیب ، تشخیص شکل و حل مسأله و استنتاج و ارزشیابی در نظر گرفته می شود ) .( به نقل از رشیدی ، ۱۳۸۶ )
اسکریون (۱۹۹۶) تفکر انتقادی را فرایند منظم ، هوشمندانه ، فعالانه و ماهرانه در مفهوم سازی ، کاربرد ، تجزیه و تحلیل ، ترکیب و ارزشیابی اطلاعات جمع آوری شده یا پدید آمده از طریق مشاهده ، تجربه ، تفکر و استدلال می داند .
تعاریف عملی متغیرها :
نگرش دینی : میزان نمره ای که هر فرد از پرسشنامۀ نگرش دینی می گیرد .
نگرش دینی مثبت : میزان نمره ای که هر فرد از پرسشنامۀ نگرش دینی مثبت می گیرد .
نگرش دینی منفی : میزان نمره ای که هر فرد از پرسشنامۀ نگرش دینی منفی می گیرد .
تفکر انتقادی : میزان نمره ای که هر فرد از پرسشنامۀ تفکر انتقادی می گیرد .
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
تعریف و تشریح مفاهیم اصلی
نگرش چیست ؟
ارزیابی ذهنی از امری و طرز تفکر نسبت به آن ، ۲) نگاه ۳) ملاحظه ، رعایت( دکتر حسن انوری ، ۱۳۸۲ ، ص ۲۴۷۵ )
نگاه کردن ، دیدن ، نگریستن ، نگاه ، نظر ، بینش ، مشاهده ، ملاحظه ، دقت ، توجه ، نظر و اتصال در کواکب . ( نصرالله آژنگ ، ۱۳۸۱، ص ۱۷۱۴ )
نگریستن ۱) نگاه ، نظر ۲) ملاحظه ، رعایت ۳) دقت و توجه . ( دکتر محمد معین ، ۱۳۸۰، ص ۱۱۲۸ )
از نظر لغوی دین به معنای ملت ، مذهب ، کیش ، آیین و… آمده است . ( عمید ، ۱۳۵۳ ، ص ۹۲ ) .
نگرش نظامی از باورها و اعمال نسبت به امور مقدس است . نگرش مذهبی ایستاری معطوف به امور مقدس است . که در دو بعد دینی شناسی و دین باوری تعریف می شود . که در آن فرد با توجه به قدرت معنوی ، قدرت دنیوی را تقدیس و تعدیل می کند و به او گوشزد می نماید که سلسله مراتب استعدادها در قبال سلسله مراتب شایستگیهای اخلاقی و دینی چیزی نیست . این نگرش موجب توجه به قدرت معنوی گشته و به سبب آن احتمال و اطمینان فرد ، سازگاری وی با جامعه تأمین می گردد . ( به نقل از ضرابیها ، ۱۳۸۲ )
نیز نگرش مذهبی را این گونه تعریف می کنند ، که عبارتست از ” اعتقادات منسجم و ۀ یکپارچۀ توحیدی که خداوند را محور امور دانسته و ارزشها ، اخلاقیات ، آداب و رسوم و رفتارهای انسان را با طبیعت ، یکدیگر و خویشتن تنظیم می کند ” به علاوه ویلیام جیمز معتقد است که احساسات مذهبی ، احساساتی است که دارای طبیعت واحدی نیستند ، بلکه آنها هم دسته ای از احساسات مختلف می باشند ، مانند ترس مذهبی ، عشق مذهبی ، وحشت مذهبی و نشاط و سرور مذهبی . بنابراین ، تمام احساسات مختلف را می توانید با کلمۀ مذهب جمع کنید . همانطور که احساسات مذهبی یک نوع از احساسات و عواطف نبوده بلکه شامل مجموعه ای از احساسات و عواطف مختلفی هستند که بر پایه های مذهبی قرار دارند .
دین چیست ؟
آیین ، کیش ، مذهب ، اعتقاد ، ایمان ، راه ، روش . ( نصرالله آژنگ ، ۱۳۸۱ ، ص ۵۷۸ )
۱)مجموعه عقاید ، آموزش ها ، دستورالعمل هایی که به وسیله شخصی ، به ویژه پیامبر ارائه شده است و معتقدان به مقتضای آن رفتار می کنند . دین اسلام ، دین بودا ، دین مسیح
۲)مجموعه ای از عقاید دربارۀ انسان ، جهان ، و مبدأ وجود به ویژه خدا و یا خدایان ، دین های نخستین مانند خورشید پرستی . ( دکتر حسن انوری ، ۱۳۸۲ ، ص ۱۰۹۶ )
پاداش ، کیش . ( حسن عمید ، ص ۱۳۳ و ۲۹۲ )
متدین ، دین دار ، پایبند به دین . ( دهخدا ، ۱۳۵۱ ، ص ۵۷۵ )
دین در لغت به معنای فرمانبرداری ، خضوع ، پیروی ، اطاعت ، تسلیم و جزا و در اصطلاح مجموعه عقاید و قوانین و مقرراتی است که خداوند از طریق پیامبران برای هدایت و سعادت انسانها نازل فرموده و دارای ابعاد مختلفی نظیر بعد شناختی و آموزه ای ، اخلاقی ، فردی ، عبادی ، حکومتی ، اقتصادی ، حقوقی و جزایی ، احساسی و روانی و آرمانی است . اگر چنین دینی بدون تحریف باشد ، دین حق و اگر بخشی از آن تحریف شده باشد ، دین باطل نام می گیرد .
( آیت الله جعفر سبحانی و دکتر محمد محمد رضایی ، ۱۳۸۷ ، ص ۲۱ )
گرایش به دین و معنویت ، همزاد انسان است و ریشه در سرشت او دارد . دین ، ندایی است که انسان آن را از درون خود می شنود و تا آدمی وجود دارد این گرایش در او باقی است . ( گروه مبانی نظری اسلام ، ۱۳۸۷ ، ص ۵ )
از دیدگاه پترسون نیز مذهب مجموعه ای از اعتقادات ، احساسات و اعمال فردی یا جمعی است که حول مفهوم حقیقت غایی یا امر مقدس سامان یافته است . این حقیقت غایی را می توان بر حسب تفاوت ادیان با یکدیگر ، واحد یا متکثر ، متشخص یا نامتشخص ، الوهی یا غیر الوهی و نظیر آن تلقی کرد . ( به نقل از خدایاری فرد و همکاران ، ۱۳۸۵ )

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 11:35:00 ق.ظ ]




۰۰/۰

۴/۴۰۹

۴-۶-۳-رابطه خاک و تنوع زیستی و عناصر غذایی موجود در برگ پاییز

در جدول(پیوست۵) همبستگی خصوصیات شیمیایی و فیزیکی خاک در سطح اطمینان ۹۵ و ۹۹ درصد نشان داده شده است. فسفر با پتاسیم، چگالی ظاهری، درصد سنگلاخی هم­بستگی (۰۵/۰>p) نشان داد، پتاسیم با نیتروژن (۰۱/۰>p) و فسفر (۰۵/۰>p) رابطه مثبت و با C/N، درصد رطوبت، درصد آهک و pH رابطه منفی داشت. C/N با نیتروژن رابطه منفی (۰۱/۰>p)، و با درصد رطوبت، درصد کربن آلی (۰۱/۰>p) و درصد آهک (۰۵/۰>p) رابطه مثبت داشت. نیتروژن با فسفر، پتاسیم و درصد کربن آلی رابطه مثبت و با pH رابطه منفی داشت (۰۱/۰>p).
شاخص­ های تنوع زیستی به جز یکنواختی که در سطح اطمینان ۹۵ درصد با شاخص شانون همبستگی داشت، در سطح اطمینان ۹۹ درصد با هم همبستگی نشان دادند. خصوصیات خاک مانند درصد شن، سنگلاخی، چگالی ظاهری، میزان فسفر، پتاسیم و نیتروژن قابل جذب در سطح اطمینان ۹۵ یا ۹۹ درصد دارای هم بستگی مثبت با شاخص­ های تنوع زیستی بودند و فاکتورهای دیگر مانند اسیدیته، هدایت الکتریکی، درصد آهک دارای همبستگی منفی با شاخص­ های تنوع زیستی بودند. درصد رطوبت با شاخص­ های تنوع به جز شاخص غنا منهینگ همبستگی منفی داشت و درصد سیلت نیز با شاخص شانون همبستگی مثبت و با شاخص مارگالف و فی هم­بستگی منفی نشان داد. شاخص­ های غنا در سطح اطمینان ۹۵ درصد با فسفر برگ پاییز هم­بستگی مثبت نشان دادند. سطح تاج پوشش درخت و ارتفاع کل در سطح اطمینان ۹۵ درصد با شاخص غنا و تنوع رایطه منفی نشان دادند (پیوست۶).

۴-۶-۴-همبستگی خاک و عناصر غذایی برگ:

بین مقدار پتاسیم تابستان و بازجذب آن با مقدار نیتروژن تابستان، پتاسیم پاییز با پتاسیم تابستان و فسفر پاییز با فسفر تابستان در سطح اطمینان ۹۹ درصد همبستگی مثبت وجود داشت. بین بازجذب فسفر و پتاسیم و مقدار این عناصر در برگ پاییز همبستگی منفی وجود داشت. درصد رطوبت، آهک، سیلت، ذخیره کربن، C/N با عناصر پتاسیم تابستان و پاییز و نیترژن تابستان همبستگی منفی داشتند. چگالی ظاهری با بازجذب فسفر رابطه منفی نشان داد. مقدار پتاسیم خاک با مقدار آن در تابستان، پاییز و بازجذب فسفر رابطه مثبت داشت. مقدار نیتروژن با پتاسیم برگ تابستانه و بازجذب فسفر رابطه مثبت نشان داد. مقدار فسفر رابطه مثبت با پتاسیم برگ تابستان و پاییز نشان داد. درصد کربن آلی با بازجذب فسفر و پتاسیم درسطح اطمینان ۹۹ درصد همبستگی مثبت نشان داد (پیوست۷).

۴-۷- ارزیابی گونه­ های مورد مطالعه با بهره گرفتن از فرایند سلسه مراتبی (AHP)

گونه­ های مورد مطالعه براساس پنج معیار مهم و مورد توجه در جنگل­کاری در منطقه مورد مطالعه (میانگین خصوصیات رویشی (درصد زنده­مانی، درصد تاج پوشش و درصد سلامت)، میانگین شاخص­ های تنوع زیستی (شاخص تنوع فی، یکنواختی و غنا منهینک)، میانگین عناصر اصلی خاک (N, P, K)، ترسیب کربن خاک و بازجذب عناصر اصلی (N, P, K) مورد ارزیابی قرار گرفتند. بیشترین وزن معیارها مربوط به خصوصیات رویشی و کمترین آن مربوط به بازجذب بود (شکل ۴-۴). بیشترین وزن نسبی خصوصیات رویشی مربوط به گونه کاج بروسیا و کمترین آن مربوط به گونه ون بود (شکل ۴-۵). بیشترین وزن نسبی تنوع زیستی در گونه ون و کمترین آن در گونه سرو نقره­ای و سه گونه دیگر وزن نسبی برابر داشتند(شکل ۴-۶). بیشترین وزن نسبی عناصر اصلی خاک در گونه زیتون و کمترین آن در گونه سرو نقره­ای بود (شکل ۴-۷). بیشترین وزن نسبی ترسیب کربن خاک در گونه سرو نقره­ای و کمترین آن در گونه زیتون بود (شکل ۴-۸). بیشترین وزن نسبی بازجذب در گونه ارغوان و کمترین آن در گونه کاج­بروسیا بود (شکل ۴-۹). در نهایت بیشترین وزن نهایی محاسبه شده برای گونه کاج­بروسیا و کمترین آن برای گونه ون بود (شکل ۴-۱۰).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

میزان ناسازگاری= ۰۸/۰
شکل۴-۴- وزن معیارها بر پایه روش میانگین حسابی

میزان ناسازگاری= ۰۰/۰

شکل۴-۵- وزن نسبی توده­ها مورد مطالعه از نظر خصوصیات رویشی

میزان ناسازگاری= ۰۰/۰

شکل۴-۶- وزن نسبی توده­ها مورد مطالعه از نظر تنوع زیستی

میزان ناسازگاری=۰۰/۰

شکل۴-۷- وزن نسبی توده­ها مورد مطالعه از نظر عناصر اصلی خاک

میزان ناسازگاری= ۰۰/۰

شکل۴-۸- وزن نسبی توده­ها مورد مطالعه از نظر ترسیب کربن خاک

میزان ناسازگاری=۰۱/۰

شکل۴-۹- وزن نسبی توده­ها مورد مطالعه از نظر بازجذب عناصر اصلی

ناسازگاری = ۰۴/۰

شکل۴-۱۰۰- وزن نهایی توده­های مورد بررسی در ارتباط با معیارهای پنج گانه

فصل پنجم

بحث و نتیجه ­گیری

۵- بحث

۵-۱- بررسی رویش گونه­ های مورد مطالعه

گیاهان معمولا از طریق کاهش رشد و تغییر تخصیص مواد برای به حداقل رساندن محدودیت رشد ناشی از هر عاملی و نسبت به شرایط نامساعد واکنش نشان می­دهد و می­توان گفت برای پیشگویی واکنش گیاه به محیط، رشد مهم­ترین فرآیندیست که باید مورد توجه قرار گیرد. بنابراین باید برای تصمیم ­گیری از وضعیت گونه­ ها به سازگاری آن­ها نیز توجه گردد (کوچکی و همکاران، ۱۳۸۴)، از طرفی ارزیابی جنگل­کاری­های انجام شده نقش مهمی در افزایش کمیت و کیفیت جنگل­کاری در آینده دارد. هدف از بررسی رویش معرفی بهترین گونه از نظر سازگاری جهت جنگل­کاری در مناطق مشابه می­باشد، با توجه به کوچک بودن سطح مورد بررسی و برای تصمیم ­گیری بهتر اقدام به انجام آمار­برداری صد در صد، که اطلاعات ارزشمندی در مورد شرایط کمی و کیفی توده­های موجود ارائه می­نماید شد.
میزان زیاد زنده­مانی نهال­ها، بیانگر شرایط مناسب منطقه مورد بررسی برای استقرار نهال­ها می­باشد. در واقع درصد زنده­مانی بیانگر بقا و پایداری گونه­ های جنگل­کاری شده در شرایط اکولوژی خاص منطقه جنگل­کاری می­باشد (فروزش سوتگوابری، ۱۳۸۸). پایین بودن درصد تلفات در سالهای اولیه را می­توان به عنوان یکی از شاخص­ های موفقیت یک جنگل­کاری در نظر گرفت. معمولاً بین ۱۰ تا ۲۵ درصد تلفات پذیرفتنی است (۱۹۶۰Fitz patrik,)، که افزایش تلفات در سالهای اولیه کاشت حاکی از عدم مدیریت صحیح در نقل و انتقال نهال­ها و روش کاشت صحیح یا عدم تناسب گونه با رویشگاه و در نهایت مراقبت­های حفاظتی پس از کاشت می­باشد. بنابراین درصد زنده­مانی و پراکنش قطری می ­تواند به عنوان یکی از شاخص­ های ارزیابی موفقیت جنگل­کاری در نظر گرفته شود (مسیب­نژاد و همکاران، ۱۳۸۶). در مطالعه حاضر گونه کاج بروسیا، ارغوان و سرو نقره­ای به ترتیب با ۸۰، ۷۸ و ۷۷ درصد، بیشترین وگونه زیتون و ون به ترتیب با ۷۳ و ۶۲ درصد، کمترین مقدار زنده­مانی را داشتند، این نتایج با نتایج امین­پور و همکاران (۱۳۸۶) که در آن گونه کاج سیا و سرو نقره­ای به ترتیب بیشترین زنده­مانی را داشتند هماهنگ است. عامل مهم دیگر در جنگل­کاری ضریب پایداری می­باشد، پورهاشمی (۱۳۷۶) با بررسی ضریب قد­کشیدگی درختان پارک چیتگر اظهار داشت که توده­هایی با ضریب قد­کشیدگی کمتر، استقامت بیشتری در برابر با افتادگی دارند و همین عامل سبب پایداری توده­های جنگلی با ضریب قد­کشیدگی کمتر می­ شود. ضریب قد­کشیدگی درختان به عواملی مانند نوع گونه، محل قرار گرفتن درختان در توده از نظر اشکوب و شرایط رویشگاهی و به ویژه به مقدار تراکم درختان در واحد سطح بستگی دارد. تراکم زیاد در توده جنگلی موجب می­ شود که در اثر رقابت نوری رشد ارتفاعی درختان بیشتر از رشد قطری باشد. با افزایش ارتفاع درختان، ضریب قدکشیدگی افزایش خواهد یافت (۲۰۰۱Debell et al.,). در مطالعه حاضر کاج بروسیا، سرو نقره­ای (دریک گروه) و زیتون به ترتیب با ضریب ناپایداری ۴/۵۱،۷/۵۴ و ۹/۶۴ وضعیت پایدار داشتند، اما گونه ون با ضریب ناپایداری ۹/۸۳ وضعیت ناپایداری داشت (تیری مشهدسر و همکاران، ۱۳۹۰). شادابی تاج و طول تاج سبز نیز بر رویش سالیانه درخت و پایداری درختان در برابر باد، آفات و امراض نقش بسیار مهمی دارد. تاج درختان علاوه بر تولید مواد غذایی مورد نیاز درخت از راه فتوسنتز، به دلیل کمک به عمل هرس طبیعی که در تولید و زراعت چوب بسیار مهم است اثر می­ گذارد و نقش مهمی در تولید تنه­ها با کیفیت مطلوب دارد (۱۹۹۶Takahashi,)، هرچند هدف از این جنگل­کاری تولید چوب نمی ­باشد ولی نتایج نشان داد که وضعیت تاج سوزنی­برگان بهتر از پهن­برگان است. از نظر عرض تاج به ترتیب گونه کاج بروسیا، سرو نقره­ای و پهن­برگان (در یک گروه) بیشترین عرض تاج را داشتند، از نظر خشکیدگی به ترتیب گونه ون، کاج بروسیا، سرو نقره­ای، ارغوان و زیتون بیشترین مقدار را داشتند که این مقدار (۱۳/۱۴ و ۶/۹ درصد) خشکیدگی به ترتیب برای کاج بروسیا و سرو نقره­ای (سوزنی­برگان) با توجه به همیشه سبز بودن آنها قابل توجیه می­باشد. با توجه به اهمیت موارد ذکر شده و درصد خشکیدگی، ارتفاع بدون شاخه و ارتفاع کل، سطح تاج پوشش و وضعیت سلامت متوجه می­شویم که سوزنی­برگان از تاج سبز بیشتر و سلامت بیشتری برخوردارند. ولی ون با بیشترین خشکیدگی و ارتفاع بدون شاخه بیشترین ناسالمی و آفت را داشت.
پهن­برگان در همه موارد اندازه ­گیری شده وضعیت بدتری از سوزنی­برگان داشتند (به جز درصد­زمانی ارغوان که بیشترین مقدار را بعد از کاج داشت). ارغوان از نظر خصوصیات کمی و کیفی اندازه ­گیری شده (با توجه به درختچه­ای بودن گونه مورد نظر قطر برابر سینه، ضریب ناپایداری، سطح مقطع اندازه­گیر ی نشد) از وضعیت بهتری برخوردار بود که این نتایج با نتایج.رضائی­پور و همکاران (۱۳۹۰) که ارغوان را به عنوان گونه ­ای موفق در منطق خشک و نیمه­خشک معرفی نمودند هم­خوانی دارد.
نتایج این تحقیق نشان دهنده عدم سازگاری زیتون و ون در منطقه مورد مطالعه می­باشد. نتایج حاصل از پژوهش حمزه پور و نگهدارصابر (۱۳۸۰) در استان فارس که گونه­ های زبان­گنجشک و سنجد درصد زنده­مانی و سازگاری خوبی داشتند با نتایج حاصل از این تحقیق که نشان دهنده عدم سازگاری گونه ون بود متناقض است، در مطالعه­ ای که مسیب­نژاد و همکاران (۱۳۸۶) برای ارزیابی وضعیت جنگل­کاری­های پهن­برگ بومی در شرق گیلان انجام دادند میزان زنده­مانی ون ۴/۵۱ درصد بود که با نتیجه این مطالعه مشابه است. در بررسی دیگر بر روی کشت خالص گونه ون، درصد زنده­مانی حدود ۹۲ درصد بدست آمده است که اختلاف زیادی با نتایج حاضر دارد (اسپهبدی و همکاران، ۱۳۸۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:35:00 ق.ظ ]




    1. الغای رژیم ارباب رعیتی با تصویب طرح اصلاحات ارضی ایران بر اساس لایحه اصلاحی قانون اصلاحات ارضی مصوب ۱۹ دیماه ۱۳۴۰ و ملحقات آن.
    1. تصویب لایحه قانون ملی کردن جنگلها در سراسر کشور.
    1. تصویب لایحه فروش سهام کارخانجات دولتی به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضی.
    1. تصویب لایحه قانون سهیم کردن کارگران در منافع کارگاههای تولیدی و صنعتی.
    1. لایحه اصلاحی قانون انتخابات .
    1. لایحه ایجاد سپاه دانش به منظور اجرای تعلیمات عمومی و اجباری.(نجاتی،۱۳۸۴ ،۲۲۱)

در ششم بهمن سال ۱۳۴۱این برنامه – در تمامیتش به سبک ژنرال دوگل – به رفراندم گذارده شد و حسب المعمول ۹۹٫۹درصد تمامی واجدین شرایط شرکت در رفراندم به آن رای مثبت دادند(کاتوزیان ،۱۳۷۲ ،۲۷۱) طی سالهای بعد ، چند اصل دیگر به اصول ششگانه فوق افزوده شد که عبارت بودند از :

      1. ایجاد سپاه بهداشت برای خدمات پزشکی در روستاها
      2. ( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

    1. ایجاد سپاه ترویج برای آموزش شیوه کشاورزی مدرن
    1. ایجاد خانه های انصاف در روستاها
    1. ملی کردن آب کشور
    1. اجرای برنامه نوسازی روستاها و شهرها
    1. اجرای اصلاحات اداری.

به هنگام اعلام (انقلاب سفید) ظاهرا همه چیز بر وفق مراد محمد رضا شاه بود، از واشنگتن ((کارت بلانش )) گرفته بود . به شورویها نزدیک شده بود و در سپتامبر ۱۹۶۲ به آنها قول داده بود به غرب اجازه ایجاد پایگاه موشکی در ایران را نخواهد داد.در مقابله با مخالفان داخلی ، رهبران جبهه ملی و نهضت آزادی را به زندان انداخته بود. حزب توده ، که قدرت و اعتباری نداشت با مشاهده بهبود روابط شوروی و ایران ، دچار سرگشتگی شده بود . گرایش سنتی مذهبی با گفتار و پخش اعلامیه های پراکنده ، علیه اصلاحات ارضی و حقوق و آزادی ، در برابر تبلیغات وسیع و پر سر و صدای رژیم ، کاربرد نداشت . شاه ، به همه حرکتهای مخالف ، بر چسب ((ارتجاع سیاه )) ، ((توطئه فئودالها))و ((ناسیونالیسم منفی )) زده بود. بدین سان همه راه ها را برای یکه تازی خود ، هموار ساخته بود.(نجاتی،۱۳۸۴ ، ۲۲۲)
جبهه ملی اولین کنگره خود را در چهارم دی ماه ۱۳۴۱ و با شرکت گروه های وابسته به جبهه به ریاست اللهیار صالح برگزار کرد . مهمترین مساله مورد اختلاف در کنگره این بود که آیا جبهه ملی یک سازمان واحد باشد یا ترکیبی از احزاب و گروه های سیاسی ، صالح و سنجابی ، طرفدارحزب واحد بودند و در کنگره دارای اکثریت بودند ، اما مخالفان حزب واحد یا رادیکال ها که اقلیت را تشکیل می دادند ، شامل رهبران نهضت آزادی ، داریوش فروهر ، رهبر حزب ملت ایران و حسین راضی ، رهبر حزب مردم ایران بود . اکثریت نیرومندی از اعضاء سازمان دانشجویان جبهه ملی ، و هیات نمایندگی سازمان مزبور در کنگره ، عمدتا از نظریه اقلیت طرفداری می کردند. یکی دیگر از مسائل جنجال برانگیز این کنگره ، موضوع عضویت نهضت آزادی در جبهه بود ودر چنین شرایطی این جبهه (تاریخ شفاهی گروه های هفت گانه مسلمان ص۴۶)هم در برخورد با انقلاب سفید دچار نوعی سرگشتگی شد زیرا در چارچوب قواعد نظری آنها نمی گنجید. جبهه حتی نتوانست برای کاستن از شدت ضربه ای که شاه به آن وارد آورده بود، تاکتیک معقولی را در پیش گیرد . تا آن زمان جبهه نه تنها برنامه مبارزاتی ارائه نکرده بود ، بلکه دو اصل ، از سه اصل بنیادی خود را نیز تحریف و مسخ کرده بود: خواست برپایی یک حکومت ((ملی )) جای خود رابه درخواست تشکیل یک حکومت ((قانونی )) داده و شعار مبهم ((سیاست مستقل ملی )) نسبت به روابط خارجی جایگزین اصل روشن عدم تعهد بین المللی شده بود (جالب توجه است که دیری نپایید که شاه آن عبارت بی معنا را به عنوان اصل حاکم بر سیاست خارجی خودش اتخاذ کرد.)در طول ماه های تدارک ((انقلاب شاه و مردم )) ، جبهه هیچ اظهار نظری در مورد ((اصول)) مختلف آن نکرد، بجز آنکه در جزوه کوچکی که قبلا منتشر ساخته بود، تلویحا اشاره کرد که از آنجا که فئودالیسمی در ایران وجود نداشته است ، انجام اصلاحات ارضی در کشور بی معنا خواهد بود.رهبران جهبه که در مقابل رفراندوم بکلی غافلگیر شده بودند ، در آستانه برگزاری آن بیانیه ای منتشر ساختند که بخش اعظم آن به بحث درباره فقدان آزادی در کشور اختصاص داشت و تنها در خاتمه به مردم توصیه می کرد که در برابر رفراندوم بگویند: ((اصلاحات ارضی و… آری ، دیکتاتوری نه )) . این نمونه شاخص عملکرد رهبری ای بود که کمتر می توانست حتی هواداران خود را به روشنی راهنمائی کند، زیرا همه می دانستند که شرکت در رفراندوم فقط مستلزم پاسخ آری یا نه است . در هر حال احتمال نمی رود که بیش از چند صد نفر رای دهنده بیانیه جبهه را دیده باشند . شاهد روشن سرگشتگی تام و تمام رهبری جبهه را ، جلسه شورای آن در مهرماه ۱۳۴۲- قریب به پنچ ماه پس از کشتار ۱۵خرداد- به دست می دهد که در آن یکی از رهبران برجسته جبهه اوضاع را چنین جمعبندی کرد:
((موقعیت رژیم که مورد پشتیبانی شرق و غرب ، هر دو است ، مستحکمتر شده ، چنانکه خود را کاملا موفق می داند … به علاوه رژیم ظاهرا مدعی انجام کارها و اصلاحاتی است که ما همواره در نظر داشته ایم ، و می خواسته ایم انجام دهیم : آن آرمانهای مترقی ای که ظاهرا مورد قبول همه است . مساله ای که هنوز باقیمانده این است که شاه بایستی سلطنت کند نه حکومت ، وظیفه دیگری که هنوز در پیش رو داریم و رژیم نمی تواند مدعی تحقق آن باشد – برقراری آزادی است…))
گذشته از یاس همه جانبه ای که در سخنان فوق مستتر است ، این پرسش مطرح می شود که رهبری جبهه کی ، کجا و چگونه می خواسته برنامه اش ، حال هر برنامه ای ، را به اجرا در آورد . در هر صورت جبهه ملی دوم در حال اضمحلال بود و بزودی از میان رفت.
سایر نیروهای اجتماعی و سیاسی که نه دچار ضعف های روشنفکری بودند و نه دستخوش بی تصمیمی در عمل اوضاع را به گونه ای دیگر و به روشنی می دیدند . ملاکان دریافتند که انقلاب سفید به معنای نابودی آنها نه فقط از جنبه اقتصادی بلکه به معنای وسیعتر جامعه شناختی آن نیز خواهد بود.متحدان سیاسی آنها ، نظیرحسین علا و حاج آقا رضا رفیع که به مکتب قدیم سیاست تعلق داشتند نیز ناخشنود بودند. اما جامعه مذهبی مهمترین سد راه انقلاب سفید شاه بود.شناخت موضع روحانیون و افراد مذهبی مستلزم بررسی دقیق است ، و از جمله هم روحانیون دموکرات ، هم معتدل و هم مرتجع در قیام ۱۵خردادشرکت جستند. اما اجمالا می توان گفت شدید ترین و صریحترین مقاومت از سوی آیت ا.. خمینی نشان داده شد .(کاتوزیان،۱۳۷۲ ،۲۷۲)
۳-۴- قیام ۱۵خرداد سال ۱۳۴۲
در دوم بهمن ۱۳۴۱ ، آیت ا.. خمینی با صدور اعلامیه ای که در سراسر کشور پخش شده همه پرسی را خلاف اصول و قانون دانسته و با مقایسه با همه پرسی دولت مصدق در مورد انحلال مجلس هفدهم ، اعلام کردند: چرا آن وقت این عمل غیر قانونی بود و امروز قانونی است . و به همین دلیل تحریم کردند.شاه در چهارم بهمن بعنوان زیارت وارد قم شد وی با ایراد نطق تندی ، به جنبش و مخالفانش لقب ارتجاع سیاه و توطئه فئودال ها و مخربین سرخ را داد.با تشدید بحران روابط بین شاه و جامعه مذهبی قم ، در دوم فروردین ماه گروهی از ماموران با هجوم به مدرسه فیضیه قم بسیاری از طلاب را کشته ، مضروب و مجروح کردند آیت ا.. خمینی طی اعلامیه تندی ، حمله کماندوهای رژیم را به مرکز روحانیت با یورش مغول مقایسه کردند.(امجدی ، ۱۳۸۳، ۴۷)
در تهران و دیگر شهرستانهای ایران ، به مناسبت ماه محرم و عاشورا ، از سوی طبقات مختلف ، مراسم عزاداری برپا می شود ولی در محرم سال ۴۲ ، این مراسم در تهران با شیوه تازه ای تدارک شده بود . دسته های عزاداری ، تراکتهای سیاسی همراه داشتند و شعار های ضد رژیم سر می دادند . ساعت ۹ صبح روز ۱۳خرداد (دهم محرم ) جمعیت زیادی از مقابل مسجد حاج ابوالفضل ( میدان شاه سابق ) در خیابان ری ، به سمت شمال تهران به حرکت درآمد. شعار این جمعیت که پیوسته به تعداد آن افزوده می شد ، محکوم کردن کشتار مدرسه فیضیه قم ، آزادی زندانیان سیاسی، قطع رابطه با اسرائیل و مرگ بر دیکتاتور بود. سیل جمعیت ، پس از عبور از خیابانهای امیرکبیر و سرچشمه ، به طرف مجلس روی آورد . در میدان بهارستان ، عکسهایی از آیت ا.. خمینی پخش شد . مسیر حرکت در خیابانهای شاه آباد(جمهوری فعلی) اسلا مبول ، تخت جمشید (طالقانی) میدان فردوسی ، دانشگاه تهران ، میدان ۲۴ اسفند(انقلاب) ، چهارراه پهلوی (ولیعصر) ، میدان سپه(امام خمینی) و بازار بود. در طول مسیر تظاهرکنندگان به نفع آیت ا.. خمینی شعار می دادند. در مقابل کاخ مرمر ، شعار ((مرگ بر دیکتاتور)) سر دادند.(تاریخ سیاسی معاصر ایران صص ۳۵-۳۶) روز ۱۴ خرداد نیز تظاهراتی در تهران و قم علیه رژیم به طرف داری از آیت ا.. انجام گرفت که منجر به برخوردهایی بین مردم و مامورین انتظامی گردید.
۳-۵- دستگیری آیت ا.. خمینی
نیمه شب ۱۵ خرداد ، ماموران انتضامی در قم ، آیت ا.. خمینی را در منزلشان دستگیر و به تهران منتقل و در پادگان عشرت آباد بازداشت کردند همزمان با دستگیری آیت ا… خمینی ، آیت قمی در مشهد و آیت ا.. محلاتی در شیراز دستگیرو به زندان فرستاده شدند. انتشار خبر دستگیری آیت ا… خمینی و دیگر مراجع ، با اعتراض وسیع طبقات مردم رو به رو شد. صبح روز ۱۵ خرداد ، جمعیت کثیری از اهالی قم در اطراف منزل آیت ا.. گرد آمدند و چون به اخطار مامورین انتظامی ، که از روز پیش خیابانها و معابر اصلی را اشغال کرده بودند توجه ننمودند با آتش سلاحهای سربازان روبه رو شدند و جمعی کشته و مجروح گردیدند.در تهران نیز ، تظاهرات از میدان بارفروشها شروع شد و در بازار و میدان ارگ ، به اوج خود رسید گروهی برای اشغال مرکز فرستنده رادیو ، به محل ساختمان آن در میدان ارگ هجوم بردند ولی با آتش سلاحهای گرم سربازان و افراد پلیس به عقب رانده شدند. به چند پاسگاه پلیس حمله کردند تعدادی اتوبوس و کامیون دولتی و باجه تلفن به آتش کشیده شد. مقارن ۱۰ صبح ، بیشتر مغازه ها و دکاکین تهران تعطیل گردید، عده زیادی از دانشجویان دانشگاه تهران ، کلاسهای درس را تعطیل کردند و گروهی از آنها به خیابانها آمدند و با شعارطرفداری از آیت ا.. خمینی و اعتراض به بازداشت ایشان ، به دیگر تظاهرات کنندگان پیوستند. هزاران تن از کشاورزان ورامین و روستاههای اطراف تهران گروه کثیری از آنها کفن به تن داشتند ، پس از اطلاع از خبر بازداشت علمای عظام ، به تهران روی آوردند و ضمن برخورد با مامورین مسلح ، عده زیادی کشته و مجروح شدندهمزمان با تظاهرات تهران و قم ، مردم شهرهای دیگر ازجمله شیراز ، اصفهان و مشهد دست به تظاهرات زدند . شاه ، با اطلاع از وسعت تظاهرات به کاخ سعد آباد رفت و فرماندهی عملیات سرکوب را شخصا به عهده گرفت. روزنامه اطلاعات درباره قیام ۱۵ خرداد چنین گزارش کرده بود:
((…یک گروه دویست نفری با پاره آجر و سنگ ، از سمت گلوبندک به طرف سربازان حمله کردند. تا این لحظه ، سربازان اجازه تیر اندازی نداشتند و تیرهای هوایی شلیک می کردند. افراد پلیس و نظامی از سه جهت در محاصره تظاهرکنندگان بودند، یکی از طرف گلوبندک و دهنه بازاریکی از طرف کوچه مقابل وزارت کشور. در این زد و خورد وحملات ، یک افسر و چند پاسبان مجروح شدند…. در حدود ساعت یازده ، یک دسته هزارتا هزار و پانصد نفری ، از در غربی دادگستری وارد کاخ شدندو در فاصله کوتاهی اتاق بایگانی پرونده های مختومه دادگاههای دیوان کیفری که در طبقه زیر دادگستری واقع است طعمه حریق گردید. مهاجمین که با پیراهن سیاه و چماق مشخص می شدند، پس از شکستن درو پنچره وزارت کشور، متوجه اداره انتشارات و تبلیغات شدندولی در اثر مقاومت مامورین عقب نشینی کردند.مهاجمین کلیه تلفنهای عمومی سر راه خود را خرد کردند، باجه های فروش بلیط اتوبوس را درهم شکستند، در مقابل بانک ملی بازار، یک اتومبیل آبپاش (آتش نشانی ) را آتش زدند….. ساعت یک و نیم بعد از ظهر ، یک دسته از تظاهرکنندگان پارک شهر، به یک اتومبیل حامل دوشیزگان دانش آموز حمله کردندو ناسزاگویان به طرف آنها سنگ پرتاب کردن …. از ساعت دو بعد از ظهر ، خیابان های تهران را سکوت وحشتناکی فراگرفته بود، مردم از ترس به خانه های خود پناه برده بودند…. در نتیجه این حادثه و مداخله مامورین انتظامی ، عده بی شماری به قتل رسیده اند. (اطلاعات ، ۱۳۴۲، ۱-۳)
شمار کشته شدگان حادثه ۱۵ خرداد به درستی مشخص نشد. خبرگزاریها درباره آن ارقام مختلفی منتشر کردند. به نوشته واشنگتن پست ، تلفات روز ۱۵ خرداد تنها در تهران بیش از یکهزار تن بود. م . زونیس روزنامه نگار آمریکایی که در تهران شاهد تظاهرات بوده ، تعداد کشته شدگان و مجروحین را چند هزار تن تخمین زده است.محمد رضا شاه ، قیام ۱۵ خرداد را به عنوان غائله ای که به تحریک عوامل ارتجاع و حزب توده صورت گرفت دانست و گفت ((بلوای ۱۵خرداد۱۳۴۲، بهترین نمونه اتحاد دو جناح ارتجاع سیاه و قوای مخرب سرخ بود که با پول دسته ای از مالکین که مشمول اصلاحات ارضی شده بودند، انجام گرفت.))دولت و رسانه های خبری ادعا کردند که تاریخ ۱۱خرداد ماه ، شخصی به نام عبدالقیس جوجواز بیروت با هواپیما وارد ایران شده و ودرگمرک مهرآباد در حدود یک میلیون تومان از او به دست آمده و پس از تحقیقات اعتراف کرده که مبلغ مزبور را از طرف جمال عبدالناصر ، برای افراد معینی در ایران آورده است . دولت ادعا کرده بود که تفصیل این جریان ، به زودی به اطلاع مردم خواهد رسید سفارت ایران در بغداد نیز طی اعلامیه ای شخص مذکور را محمد توفیق القیاسی معرفی کرده ولی هیچ گاه نتیجه تحقیقات دولت در مورد این ادعا ، انتشار نیافت.و مطلب خاصی که اثبات کننده ادعاهای مقامات رژیم باشد در آن وجود نداشت ، به علاوه در پایان متن اطلاعات کامل را موکول به زمان محاکمه افراد بازداشت شده کرده بود.(روزنامه اطلاعات ۲۵/۳/۴۲) گزارش مامور ویژه ساواک پس از مصاحبه مزبور چنین است:
((مصاحبه تیمسار پاکروان راجع به افشای تحریکات عبدالناصر در ایران زیاد مورد توجه افکار عمومی قرار نگرفته است . برای این که در روزهای اخیر سه دسته از مردم شدیدا علیه دولت و دربار تبلیغ می کنند و توانسته اند در افکار عمومی موثر واقع شوند این سه دسته عبارتند از طرفداران جبهه ملی ، طرفداران حزب توده سابق ، طرفداران مقامات مذهبی …. مردم می گویند توطئه عبدالناصر نمی تواند مجوز برای مبارزه دولت با مقامات مذهبی شیعه باشد .)) (سند ۱۱۶/۴ )(تاریخ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ص۵۹)
رادیو مسکو در خبر عصر روز ۱۵ خرداد قیام مردم را به تحریک عناصر ارتجاعی که از اصلاحات ارضی و افزایش حقوق اجتماعی و آزادی زنان ایران ، ناراضی هستند دانست . روزنامه ایزوستیا ، ارگان دولت شوروی ، درباره قیام ۱۵ خرداد نوشت : (( …در تهران ، مشهد و قم و ری ، به تحریک عدهای از روحانیون مرتجع مسلمان ،آشوب و بلوا برپا شد آشوب طلبان برای مبارزه علیه اصلاحات ارضی دولت ، از ایام سوگواری مرسوم استفاده نموده و عدهای از جوانان متعصب عقب افتاده چند اتومبیل را واژگون کردند))(ایزوستیا۷ژوئن (۱۷ خرداد۴۲)))
روزنامه فرانسوی زبان لوموند ، ضمن گزارش خبر تظاهرات در خیابانهای تهران و دانشگاه و عزیمت شاه از کاخ شهری به سعدآباد ، و محاصره بیمارستانهای تهران به وسیله نیروهای انتظامی و پلیس ، ادعای رژیم را مورد مداخله دولت مصر در ایجاد شورش ، زیر سوال کشیده بود. لومونددر تحلیل نتایج قیام ۱۵ خرداد نوشته بود:
((….شکاف بین مردم و رژیم عمیق است تنها نیروهای مسلح قادر به برقراری آرامش می باشند … علمای سرشناس که در زندان به سر می برند ، از حمایت مردم برخوردارمی باشند: جبهه ملی و اپوزیسیون چپ ، خود را از حادثه دور نگاه داشته اند و برنامه مشخصی ندارند، دانشجویان که تقریبا همگی طرفدارجبهه ملی هستند، می توانند یک جنبش انقلابی برپا کنند ولی حرکت آنها از محدوده دانشگاه تجاوز نکرده است . کارگران تهران فاقد تشکیلات هستند… مردم در انتظار حوادث تازهای می باشند….))(نجاتی،۱۳۸۴، ۲۳۸)
دکتر کاتوزیان درباره جایگاه وماهیت قیام ۱۵ خرداد می نویسید:
((قیام پانزده خرداد نه صرفا مذهبی ، نه صرفا محافظه کارانه ونه صرفا رادیکال و دموکراتیک بود. قیام مردم بود ، علیه حکومت و همه گرایش ها را در بر می گرفت رهبری آن در دست پیشوایان مذهبی ، خاصه آیت ا.. خمینی بود و افرادش را بازاریان ، دست فروشان ، کاسبکاران و صنعتگران ، دانشجویان ، کارگران ، بیکاران و فعالان سیاسی تشکیل می دادند. مذهب پوشش آن و ضدیت با استبداد عامل وحدت بخشش بود. در نتیجه نقش و اهمیت سنتی مذهب و مراجع شیعه به عنوان یک نیروی اجتماعی نیرومند و مستقل ، و روشن بینی رهبران مذهبی و پیروان آنها درمورد ماهیت رویدادها (در مقابل آشفتگی رهبران جبهه ملی و حزب توده ) ، رهبری قیام را پیشوایان مذهبی به دست گرفتند.))
در نیمه دوم سال ۱۳۴۲دولت منصور ، قانون معافیت نظامیان آمریکایی (کاپیتولاسیون ) را برای تصویب تسلیم مجلس شورای ملی کرد این لایحه در جلسه ۲۱مهر ۱۳۴۳ با اکثریت ۶۲رای از ۷۰تن نماینده حاضر در جلسه به تصویب رسید.. (امجدی،۱۳۸۳ ، ۴۴).
درواقع ، شکست برنامه های شاه ، تهاجم به جنبش ، سرکوب قیام و قتل عام ۱۵ خرداد، سرآغاز فصل نوینی در تاریخ معاصر ایران بود، سبب نهادین شدن رادیکالیزم در جامعه و متعاقب آن جنگ مسلحانه چریکی متولد گردید در چنین شرایطی جریانهای مخالف مسالمت جو و حرکات پارلمانتاریستی ، بتدریج دچار مرگ سیاسی می شدند. دکتر کاتوزیان درباره افول و از هم پاشیدگی ((جبهه ملی دوم و سوم )) و سرکوب رهبران آن در فاصله سال ۴۳تا۴۵ خ می نویسد:در این سالها بقایای نیروهای ضد رژیم هنوز در برافروخته نگاه داشتن مشعل مبارزه می کوشیدند. رهبری جبهه ملی دوم ، در شرف مرگ سیاسی بود که مصدق – مرد پیر احمد آباد که حتی در حبس نیز مسائل را روشن تر از اعضای شورای عالی جبهه می دید- با مداخله ی مستقیم ، از طریق مکاتبه ضربه نهایی را وارد آورد. رهبران جبهه، دسته جمعی استعفاء دادند و مصدق با تائید خود در راه تاسیس جبهه ملی سوم که متشکل از احزاب زیر بود ، پیشقدم شد: نهضت آزادی ، جامعه سوسیالیست ها ، حزب مردم ایران، حزب ملت ایران ، اما دیگر دیر شده بود. رژیم سرکوب وحشیانه کلیه رهبران مخالفی را که حاضر به سکوت یا کنار کشیدن نبودند ، شروع کرده بود.
مهدی بازرگان ، سید محمود طالقانی، یدا.. سحابی و سایرین از نهضت آزادی ، در یک دادگاه نظامی محاکمه و زندانی شدند. مدت کوتاهی بعد حتی وکلای مدافع نظامی آنان نیز که از سوی دادگاه انتخاب شده بودند. به واسطه دفاع صادقانه شان از متهمان مجازات شدند!
خلیل ملکی ، عباس عاقلی زاده ، علیجان شانسی، رضا شایان ودیگران از جامعه سوسیالیست ها ، دچار سرنوشت مشابهی شدند. این امر در مورد داریوش فروهر، رهبر حزب ملت ایران، کاظم سامی ، از اعضاء برجسته حزب مردم ایران نیز تکرار شد. شمار بسیاری از اعضای ساده این احزاب ، دانشجویان فعال و نظایر اینان بودندکه با محاکمه یا بدون محاکمه ، زندان ها را پر کردند، و یا برخلاف همه مقررات به عنوان سرباز ساده به خدمت وظیفه ،در دوردست ترین نقاط اعزام شدند. (همان منبع،۴۶).
جبهه ملی سوم چند بیانیه منتشر کرد و شش ماه پس از تشکیل آن در اواسط سال ۴۳ رسما اعلام موجودیت نمود. در جلسات نهایی که در حال شکل گیری بود افرادی چون حنیف نژاد از طرف نهضت آزادی برای کار تشکیلاتی آمده بودند همچنین شکرا.. پاک نژاد و بیژن جزنی نیز در این جلسات شرکت داشتند ولی عمر جبهه ملی سوم بسیار کوتاه بود زیرا رژیم شاه دیگر هیچ نوع سازمان و جریانی را به عنوان مخالف تحمل نمی کرد. (همان منبع، ۴۶).
از طرف دیگر ، نسل جوانی که در دهه های سی و چهل به میدان آمده بودنداز آخرین امیدهایی که به اصلاحات داشتند ، دل بریده وبا نبود امکانات قانونی و سرخوردگی از فعالیت های عملی یا وقوف به بی تاثیری آن ، در برابر یک (چه باید کرد؟) قرار گرفتند آنها از خود می پرسیند که اگر مبارزه با رژیم یک اصل است ، این مبارزه چه شکلی می تواند داشته باشد و با چه شیوه ای می توان دل به مبارزه سپرد و چگونه افکار و اعمال را در این جهت می توان بسیج کرد؟ پاسخ این سوالات اکنون روشن و آشکار شده بود((جنگ مسلحانه چریکی)) (همان منبع،۴۷).
بیان کوتاه و مختصر مهندس بازرگان در دادگاه تجدید نظر نظامی ، هشدار تکان دهنده و بزرگی به رژیم بود که اگر جلوی مبارزات قانونی مردم را سد کرده ، به خاموش کردن هرنوع فریاد و اعتراض بپردازند، با مقاومت بیشتر مردم روبه رو شده سرانجام مردم رو به مبارزه مسلحانه خواهند آورد.بازرگان بیان کرده بود:
((این اخطار را پشت این تریبون می کنم که دفاع ما از سلطنت مشروطه است آگر ما و نهضت آزادی ایران را که یگانه جمعیت ای است که صریحا گفته و می گوید طرفدار قانون اساسی و سلطنت مشروطه است ، احیانا ، ظاهرا محکوم کنید و اسم اش را از بین ببرید، اگر جمعیت های طبیعی واقعی که از ملت سرچشمه گرفته باشند، بعد از این درست شود چه زیرزمینی و چه رو زمینی و دادگاههای دیگری نظیر این دادگاه تشکیل شود آن جمعیت و آن دادگاه طرفداررژیم سلطنت نخواهد بود. ما آخرین سنگر دفاع از سلطنت مشروطه و قانون اساسی هستیم . بعد از این اگر دادگاهی تشکیل شود با جمعیتی سروکار خواهدداشت که واقعا مخالف این رژیم است.)) (همان منبع،۴۷).
این پیش بینی مهندس بازرگان ، دقیق و ناشی از یک واقع بینی تاریخی بود ، زیرا تاریخ آینده ، حقانیت این سخن را به خوبی به اثبات رسانید. بدین ترتیب نسل های جوان ، به خصوص در دانشگاه ها ، وقتی دیدند که منطق رژیم تنها زور و اسلحه است و با انسداد سیاسی مواجه شدند، به جنگ های مسلحانه چریکی روی آوردند. مبارزات مردم که تا آن تاریخ دارای دئ بعد ایدئولوژیکی و سیاسی بود پس از آن ، بعد جدید جنگ مسلحانه را پیدا کرده و به طور وسیعی گسترش یافت. بیژن جزنی ، از رهبران جنبش های چریکی این دهه ، زمینه ها و علل رشد گرایش های مسلحانه ی چریکی را چنین جمع بندی می کند. (همان منبع ،۴۸).

    1. از سرگرفته شدن دیکتاتوری نظامی که با کودتای ۲۸ مرداد استقراریافته و با سرکوبی های آخر سال ۴۱،۴۲ شدت تازهای یافته بود.
    1. شکست فعالیت های مخفی از سال ۳۵ به بعد که بی اثر بودن فعالیت های سیاسی گروهی را ثابت می کرد.
    1. شکست فعالیت های جبهه ملی دوم و از بین رفتن امکانات قانونی و سرخوردگی از فعالیت های علنی و عمومی.
  1. به میدان آمدن نسل تازه ای از مبارزان ، طی سالهای ۳۹تا۴۹ که نیروهای لازم برای جریان های بعدی را فراهم نمودند.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:35:00 ق.ظ ]




بر اساس قانون جدید مجرمان مواد مخدر به سرعت محاکمه و مجازات می‌شوند، حاملان مواد مخدر ممنوع الخروج می‌شوند و روانگردان‌ها نیز به فهرست موادی که مجازات قانونی دارد، اضافه شده است. در قانون جدید که به نوعی اصلاح قانون قبلی مبارزه با مواد مخدر است، به مسئله روانگردان‌ها و پیش سازهای مواد توجه جدی شده است، مجازات قاچاقچیان و افراد اصلی باندهای قاچاق تشدید شده است و افرادی که در مبادی ورودی و خروجی کشور با مواد مخدر دستگیر شوند اگر خارجی باشند برگشت داده می‌شود و اگر ایرانی باشند، ممنوع الخروج شده و گذرنامه‌اش توقیف می‌شود ضمن اینکه به مراجع قضایی معرفی می‌شود. همچنین بر اساس اصلاحیه جدید قانون مبارزه با مواد مخدر، معتاد مجرم است مگر اینکه گواهینامه تحت درمان داشته باشند و زندان جای مناسبی برای مجازات معتادانی که در خرید و فروش مواد نقشی ندارند نیست و این افراد به درمان اجباری محکوم می‌شوند.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بر اساس قانون جدید همکاری پلیس و اطلاعات ایران با پلیس و اطلاعات کشورهای همسایه برای شناسایی و انهدام باندهای قاچاق مواد مخدر تقویت می‌شود.[۴۵]
مسئله بعدی این است که در فرایند قاچاق مواد مخدر برخی افراد مباشر مجرم هستند. ممکن است فردی ۱۰۰ کیلو مواد را جابه‌جا ‌کند و این راننده خودرو است که از نظر حقوقی مباشر جرم است. ولی اشخاصی هستند که در واقع عوامل اصلی قاچاق هستند و به قصد و نیت آنها این عمل قاچاق انجام شده است. گرچه برخی قضات این افراد را شریک جرم می‌دانستند ولی برخی دیگر از قضات آنها را معاون جرم می‌دانستند بالاخره تفسیرهای مختلفی وجود داشت. یعنی آیا افرادی که مدیریت کار را دارند و افراد دیگر را اجیر می‌کنند برای قاچاق افرادی را استخدام می‌کنند و سرمایه‌گذاری مالی می‌کنند. آیا به عنوان شریک جرم هستند یا معاون جرم؟ چرا که اگر کسی شریک جرم باشد به اندازه مباشر جرم مجازات می‌شود و کسی که معاون جرم شود به حداقل مجازات مقرر مجازات خواهد شد. تفاوت زیادی بین این ۲ وجود دارد در صورتی که آنها در فعل و انفعلات قاچاق افراد و عناصر اصلی هستند.
درباره این موضوع هم با اتفاق آراء در مجمع تشخیص به این نتیجه رسیدیم که این افراد عناصر اصلی هستند و مجازات آنها تشدید شد.[۴۶]
مسئله بعدی این بود که خیلی‌ها اطفال و افرادی را با ترفندهای مختلف وادار یا تشویق به مصرف مواد می‌کنند. در تعیین مجازات برای این افراد قانون ابهام داشت طبیعتاً کسی که مواد مصرف کرده مجرم است اما فردی هم که او را وادار یا تشویق کرده است یا پیشنهاد دهنده است هم مجرم است
مسئله بعدی که در مجمع تشخیص مصلحت نظام به تصمیم رسیده، موضوع برخورد با معتاد است در قانون فعلی معتاد شلاق و جریمه می‌شود این دور باطلی ایجاد کرده است چرا که باید درمان شود و شلاق و جریمه راه حل مسئله نیست. اگر پول نداشت باید به زندان برود خوب زندان هم دوای درد مسئله نیست زندان محیط درمانی نیست زندان جایی است که فرد احساس حبس می‌کند و در ادامه سازمان زندانها به علت اینکه راه حال مجازات و اصلاح معتاد زندان نیست. سیستم سازمان زندانها با مشکل مواجه می‌شود و آرام آرام آنها را به انحاء مختلف آزاد می‌کند. البته منظور معتادان است نه قاچاقچیان. بنابراین معتادی که در فعل و انفعالات قاچاق و خرید و فروش آن دخالتی ندارد. این فرد نیاز به درمان دارد جای درمان معتاد هم در زندان نیست چون بافت زندان برای این کار ساخته نشده است. یا باید سازمان زندانها را به مرکز درمانی وسیع برای آنها تبدیل کنیم یا اینکه دولت سعی کند اینها را به سمت درمان‌های اجباری با امکانات خاص و با بکارگیری امکانات دولتی و خصوصی ببرد. معتادان در قانون جدید طبقه‌بندی شده است.[۴۷]
در ماده ۱۶ قانون سابق اینطور بود که اگر کسی به سمت درمان نرفت را جریمه کنیم و شلاق بزنیم. خیلی از معتادان نمی‌خواهند مراجعه کنند به مراکز درمانی به علت اینکه می‌ترسند شغل و زندگی خود را از دست بدهند. وقتی پلیس آنها را می‌گرفت تازه می‌فهمیدند که اگر گواهینامه تحت درمان می‌گرفتند خیلی خوب بود اما قانونگذار دست پلیس را بسته بود چون پلیس مجرم را گرفته است و باید او را به مرجع قضایی بفرستد مرجع قضایی هم در قانون قبلی یا باید جریمه کند یا شلاق بزند و اگر پول نداشت زندان برود یا اینکه اگر پول ندارد می‌گوید پول را تهیه می‌کند و بعد در سطح جامعه دزدی یا خرید و فروش مواد مخدر می‌کند تا پول را تهیه کند و به حساب بریزد.[۴۸]
لذا این تدبیر باید اصلاح شود ماده ۱۶ به این صورت اصلاح شد
اگر فردی گواهینامه تحت درمان ندارد و توسط مرجع قضایی دستگیر شداگر فرد تمایل به درمان داشته باشد قرار مناسب را مرجع قضایی بگیرد و به مرکز درمان معرفی کند. گواهینامه می‌گیرد و مرکز درمانی گزارش به مرجع قضایی می‌دهد که این فرد همکاری می‌کند یا نه اگر همکاری نکند فاز بعدی این است که مرجع قضایی فرد را به مرکز اجباری درمانی می‌فرستد و فرد معتاد ۳ تا ۶ ماه آنجا می‌ماند.
درمان اعتیاد زمانی انجام می‌شود که فرد تمایل داشته باشد درمان اجباری برای فراهم کردن این تمایل است و در نهایت اگر فرد نخواست فرد حبس می‌شود.با این موارد و موارد دیگر کنترل خوبی در جامعه معتادان اتفاق خواهد افتاد چون مصرف کننده با معتاد فرق می‌کند.
فردی که استعمال می‌کند ولی هنوز وابستگی پیدا نکرده است این فرد مجرم است ولی فردی که وابستگی پیدا کرد، معتاد است لذا مصرف کننده مواد مخدر جرم انگاری می‌شود و استعمال کنندگان تفننی مواد مخدر مجرم هستند.
تعزیر مجازاتی‌ است‌ که‌ برای‌ فعل‌ حرام‌ و یا ترک‌ واجب‌ در نظر گرفته‌ شده‌ و نسبت‌ به جرایمی‌ است‌ که‌ مجازات‌ حدی‌ پیش‌بینی نشده و تعیین‌ مجازات‌ در آن‌ جرایم‌ به‌ نظر امام‌ و نایب‌ او واگذار شده‌ است؛ به‌ طوری که‌ میزان‌ مجازات‌ نباید به‌ میزان‌ مجازات‌ حدی‌ ـ نسبت‌ به‌ همان‌ جرم‌ خاص‌ ـ برسد و لذا مجازات‌ اعدام‌ قاچاقچی‌ مواد مخدر از باب‌ تعزیرات‌ منتفی‌ خواهد بود، چه‌ اینکه‌ اگر مجازات‌ قاچاق‌ موادمخدر از باب‌ تعزیر باشد؛ باید حاکم(قاضی) در تعیین‌ نوع‌ مجازات‌ مخیر باشد.
در هر حال‌ در این‌که‌ جرایمی چون قاچاق‌ مواد مخدر که‌ موجب‌ فروپاشی‌ جامعه‌ می‌گردد، از مصادیق‌ افساد فی‌الارض‌ است درباره جرایم مربوط به مواد مخدر، با عنایت به اینکه موجب بروز فساد گسترده‌ای می‌گردد و نفس عمل حاکی از قصد و سعی مرتکب در به فساد کشانیدن جامعه تلقی می‌گردد و عنصر معنوی نیز در آن مفروض گرفته می‌شود، لذا قاچاق مواد مخدر به هر انگیزه‌ای از مصادیق افساد فی الارض خواهد بود لذا قانونگذار در برخورد با این نوع جرایم آن را در حد حدود قلمداد کرده و تحت عنوان مفسد فی‌الارض قابل مجازات از نوع اعدام دانسته است و مقررات تخفیف مشمول مقررات حاکم بر حدود خواهد بود. [۴۹]
به طور کلی کیفر تعزیر نامعین و متناسب با شدت جرم و تأثیر آن در جامعه و شخصیت مجرم است ولی حد معین است و حاکم حق تشدید یا تخفیف آن را ندارد. بنابراین در جرایمی که در قوانین خاص مانند مجازات جرایم نیروهای مسلح و جرایم قانون مبارزه با مواد مخدر و غیره مجازات اعدام لحاظ شده باتوجه به استدلال بعمل آمده اگر شرایط فعل ارتکابی از مصادیق افساد فی‌الارض باشد یک مجازات حدی است و اگر شرایط مذکور احراز نشد و یا دامنه ارتکاب فعل در حدی نبود که مشمول افساد فی‌الارض باشد تعزیری بوده و قابلیت تخفیف خواهد داشت.[۵۰]
بند دوم:اعدام
برخی معتقدند با توجه به قاعده ی التعزیر دون الحد چون اعدام نمی تواند در زمره ی تعزیرات باشد به همین جهت در این درجه بندی ها به این مجازات اشاره نشده است لذا باید معتقد باشیم که تمامی اعدام ها از باب افساد فی الارض حدی است
برخی دیگر معتقدند که با تصویب این قانون اساسا مجازات اعدام تعزیری منتفی است یعنی قانونگذار کلیه ی اعدام های تعزیری را به مجازات های تعزیری درجه ی یک که شدیدترین نوع مجازات تعزیری است تبدیل کرده است پس از کلیه مقررات مربوط به مجازات تعزیری درجه یک در خصوص این جرایم نیز جاری است.[۵۱]
تعزیر مجازاتی است که مقدار آن کمتر از حد است در حالی که سلب حیات و مجازات اعدام شدیدترین نوع مجازات می‌باشد که دیگر حیات مجرم به مصلحت اجتماع نمی‌باشد. از طرف دیگر، در منابع معتبر اصولی علمای علم اصول ما بر این عقیده‌اند که خاص مقدم مخصص عام مؤخر واقع می‌شود و اگر امر دائر باشد بین تخصیص و نسخ، تخصیص مقدم است. لذا اگر ما قوانین خاص مورد سؤال، مانند اعدام در خصوص جرایم مربوط به مواد مخدر و یا جاسوسی نظامیان که از حیث زمانی مقدم می‌باشند را مخصص عام مؤخر بدانیم، در واقع مطابق نظر علمای علم اصول عمل کرده ایم. ضمناً قاعده: «الجمع مهما امکن اولی من الطرح» نیز مؤید این نظر است یعنی اگر دو دلیل متعارض داشتیم که هر کدام نافی دیگری بود تا جایی که راه جمعی بین دو دلیل وجود دارد ما باید سراغ جمع دو دلیل باشیم و به هر دو دلیل عمل کنیم که یک راه جمع بین دو دلیل، مخصص بودن قانون خاص است، همچنین قاعده دیگری در بحث اصول داریم به این مضمون که: «المجهول یلحق بالاعم الاکثر» یعنی فرد مجهول ملحق به اعم اکثری می‌شود و در دوران بین تخصص و نسخ، نسخ ندرت وقوع و تخصیص کثرت استعمال دارد، مضافاً اینکه در بحث تخفیف مجازات در قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر در ماده۳۸ قانونگذار کیفیت تخفیف را پیش بینی کرده است و از طرف دیگر، در ماده ۲۴ قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح(بزه جاسوسی) نوعاً بحث از عنوان محارب شده است. [۵۲]
نتیجه سخن اینکه اعدام‌های پیش‌بینی شده در قوانین خاص هرچند تعزیر هم محسوب شوند امّا به عنوان قانون خاص مقدم، مخصص قانون عام مؤخر که قانون مجازات اسلامی است می‌باشند و تخفیف مجازات نیز تابع همان قانون خاص و عفوهای پیش‌بینی شده در قانون است. مجازات مرگی که از طرف حاکم معین می‌شود اعدام تعزیری است. هرچند که بیشتر فقهای شیعه اعتقاد دارند که اصل در تعزیر مادون حد است. ولی برای عدول از این اصل و اجرای مجازات بالاتر از حد می‌توان به یکی از سه علل زیر استناد کرده و اعدام تعزیری را جایز شمرد. مصلحت فرد در جامعه،قیام در مقابل فساد فی الارض، نهی از منکر.
بند سوم:ماهیت مجازات اعدام در قانون تعزیری‌
بر اساس‌ ماده ۱۵ قانون مجازات اسلامی، حد به مجازات‌هایی‌ گفته‌ می‌شود که‌ نوع، میزان‌ و کیفیت‌ آن‌ در شرع‌ مشخص‌ شده‌ است، در ماده‌۱۶ قانون‌ مجازات اسلامی۱۳۷۵ تعزیر چنین‌ تعریف‌ شده‌ است: «تعزیر تأدیب‌ و یا عقوبتی‌ است‌ که‌ نوع‌ و مقدار آن‌ در شرع‌ تعیین‌ نشده‌ و به‌ نظر حاکم‌ واگذار شده‌ است. ازقبیل‌ حبس‌ و جزای‌ نقدی‌ و شلاق‌ که‌ میزان‌ شلاق‌ بایستی‌ از مقدار حد کمتر باشد».
در قانون جدید در تعریف تعزیر در ماده۱۸ آمده: «تعزیر مجازاتی است که مشمول عنوان حد، قصاص یا دیه نیست و به موجب قانون در موارد ارتکاب محرمات شرعـی یا نقض مقررات حکومتی تعیین و اعمال می‌گردد. نوع، مقدار، کیفیت اجراء و مقررات مربوط به تخفیف، تعلیق، سقوط و سایر احکام تعزیر به موجب قانون تعیین می‌شود». تفاوت‌های‌ مهم‌ بین حد و تعزیر وجود دارد در حدود شرعی‌ موضوع‌ و مجازات‌های‌ حدی‌ کاملا” مشخص‌ و شرایط آن‌ تعیین‌ شده‌ است‌ در حالی‌که‌ در تعزیرات‌ موضوع‌ مجازات‌ به‌ عینه‌ مشخص‌ نشده‌ است، بلکه به نظر حاکم قرار داده شده است.
در ماده۱۶ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ پس از تعریف تعزیر بیان می‌دارد که از قبیل حبس و جزای نقدی و شلاق اعلام نموده است و در مقام بیان از مجازات اعدام و سلب حیات که سنگین‌ترین مجازات است ذکری نکرده است.[۵۳]
در مواد۱۸ و۱۹ قانون مجازات اسلامی مصوب۱۳۹۲ نیز هیچ اثری از مجازات اعدام و سلب حیات در مجازات تعزیری وجود ندارد. از این موضوع می‌توان به این نتیجه رسید که: قانونگذار که درحال حاضر در مقام حاکم بوده و احصاء افعال مستوجب تعزیر و تعیین نوع و میزان مجازات به دست او می‌باشد، مجازات اعدام را مجازات تعزیری نمی‌داند و در این مقام از بیان مجازات سلب حیات بعنوان تعزیر اباء دارد. لیکن مجازاتی مانند اعدام و سلب حیات چون خود حد محسوب می‌شود و تعزیر هم می‌بایست دون‌الحد باشد نمی‌تواند مجازات تعزیری محسوب گردد[۵۴]
مجازات اعدام نیز مجازات تعزیری است که ماده ۱۹ به آن اشاره ندارد اما بعید است که مشمول قسمت تبصره ۴ بوده و مجازات درجه هفت به حساب آید.[۵۵]
بند چهارم: سکوت قانون در قبال جرایم متعدد اطفال و نوجوانان
قانون مجازات اســلامى مصــوب ۱۳۹۲ در قبال جرایم متعــدد اطفال و نوجوانان ساکت مىباشد.مجازات های تعزیری موضوع ماده ی ۱۹ مخصوص جرایم اشخاص بالای هجده سال است و افراد زیر این سن برابر ماد ۸۸ به بعد مجازات خاص خود را دارند یعنی مجازات پیش بینی شده در درجه ی پنج فقط مربوط به بزرگسالان است زیرا در ماده ی ۸۹ این قانون بر اساس درجات تعزیر برای نوجوانان مجازات خاصی تعیین شده است.[۵۶] به همین دلیل این پرسش مطرح مىشود که آیا احکام و مقــررات ناظر بر تعدد جرم در خصوص جرایم ارتکابى اطفال و نوجوانان نیز جریان مىیابد؟
بــا وجود تصریح ماده ى ۱۳۸ قانون مجازات اســلامى جدید مبنى بر عدم اعمال مقررات تکرار جرم در خصوص اطفال بزهکار، این قانون در خصوص اعمال یا عدم اعمال مقررات تعدد جرم نسبت به این افراد ساکت است؛ این امر زمینه ى بروز دیدگاه های مختلف و رویه های قضایی متفاوت را فراهم خواهد آورد. همین رویکرد در قانون مجازات عمومى مصوب ۱۳۰۴ نیز پذیرفته شده بود؛ به موجب ماده ى ۳۸ قانون مذکور، احکام تکرار جرم در خصوص اطفال قابل اجرا نبود؛ با وجود ســکوت این قانون نســبت به جرایم متعدد اطفــال، در بند «ط» ماده ى ۳۲ قانون مجازات عمومى مصوب ۱۳۵۲ آمده بــود که مقررات مربوط به تکرار و تعدد جرم درباره ى اطفال بزهکار رعایت نمى شــود. در رأى وحــدت رویه ى [۵۷]هیأت عمومى دیوان عالى کشور نیز تصریح شــده بود: «بند «ط» ماده ى ۳۲ قانون مجازات عمومى ســال ۱۳۵۲ صرفا اعمال مقررات مربوط به تعدد جرم را از لحاظ تشــدید کیفر درباره ى اطفــال منع کرده و تســرى به تعیین کیفر متعدد براى جرایــم مختلف ندارد.[۵۸] لذا تعیین مجــازات قانونى براى هر یک از جرایم متعدد اطفال بدون رعایت تشــدید کیفر و به موقع اجرا گذاردن مجازات قطعى شــده موافق موازین قانونى تشــخیص مىگردد». به نظر مىرســد در موضوع مورد بحث موضــع قانون مجازات عمومى سال ۱۳۵۲ مقبولتر است. اگر قانون مجازات اسلامى جدید در این زمینه از قانون مجازات عمومى سال ۱۳۵۲ تبعیت مىکرد، ایراد مورد نظر مرتفع مىگردید. بــا توجه به مطالب فوق، جمیع احــکام و مقررات ناظر به تعدد جرم که در قانون مجازات اسلامى مصوب سال ۱۳۹۲ پیش بینى شده است، نسبت به اطفال و نوجوانان بزهکار هم قابل اعمال مىباشد. بــا توجه به مطالب فوق، جمیع احــکام و مقررات ناظر به تعدد جرم که در قانون مجازات اسلامى مصوب سال ۱۳۹۲ پیش بینى شده است، نسبت به اطفال و نوجوانان بزهکار هم قابل اعمال مىباشد. البته ممکن اســت گفته شــود، قانونگذار در قانون مجازات اسلامى جدید ً اطفال بزهکار را از شــمول مقــررات تعدد جرم خارج ننموده اســت. اگر تعمــدا قانونگــذار جرایم متعدد اطفال بزهکار را از شــمول احــکام و مقررات تعدد جرم مســتثنى مىکرد نتیجه ى چنین حکمى این بود که دادگاه براى هر یک از جرایم ارتکابى، حســب مورد مجازات یا اقدامات تامینى و تربیتى مربوطه را تعیین و ً عملا همه ى مجازاتها یا اقدامات تامینی و تربیتی اجرا مىگردید و این یعنى کاربســت ً قاعده ى جمع مجازاتها نســبت به جرایم متعدد اطفال و نوجوانان بزهکار که قطعا نســبت به قاعده ى مجازات اشد، شدیدتر محسوب مىشود. براى اجتناب از چنین نتیجه اى، مقنن جرایم متعدد اطفال را همانند جرایم متعدد افراد بالغ تحت احکام و مقررات واحد قرار داده است. برداشت اخیر خالى از وجه هم نمىباشد؛ به ویژه اگر اعمال کیفیات مخففه در مورد جرایم متعدد اطفال مشمول حکم خاص ماده ى ۹۳ قانون مجازات اسلامى جدید قرار گیرد و از شمول محدودیتهاى مصرح در تبصره ى ۳ ماده ى ۱۳۴ خارج باشد. برداشت اخیر به نفع اطفال خواهد بود. برخی از حقوقدانان دلیل این ســکوت را فقدان مسئولیت کیفری اطفال و عدم امکان مجازات آنان قلمداد می کنند. از دیدگاه این حقوقدانان، تشدید مجازات بــه منظور اصلاح و بازداشــتن مرتکب از ارتکاب جرم اســت و از این رو در مورد کودکان که مســوولیت کیفری ندارند، این بحث منتفی است. به عبارت دیگر چون نمیتوان اطفال را مجازات کرد، بحث تشــدید مجازات آنها منتفی است.[۵۹] اســتدلال اخیــر در خصوص افراد نابالغ منطبق بر صواب میباشــد (مــاده ى ۱۴۶ قانون مجازات جدید)، امــا در خصوص جرایم ارتکابی نوجوانان بین پانزده تاهجده ســال نادرســت اســت؛ زیرا ماده ى ۸۹ قانون اخیرالذکر برای این اشخاص مجازات پیش بینی نموده است.
گفتار نهم:کلاهبرداری
در خصوص تعیین درجه ی تعزیر در مواردی که مجازات ها نسبی است مانند جرم کلاهبرداری که جزای نقدی معادل مالی که برده شده است به عنوان مجازات تعیین شده است , دو نظر وجود دارد:
یک نظر بر آن است که این مجازات ها داخل در درجات نیستند زیرا اولا متبادر از جزای نقدی موضوع ماده ی ۱۹ جزای نقدی ثابت است[۶۰]ثانیا اگر جزای نقدی نسبی را موثر در تعیین درجات بدانیم در خصوص جرایمی مانند اختلاس ,ارتشا و کلاهبرداری نمی توان درجه ی مجازات راتعیین کرد با افزایش میزان مالی درجه ی مجازات هم تغییر پیدا می کند.ثالثا با پذیرش این نظر در تعیین صلاحیت دادگاه دچار مشکل می شویم زیرا تا دادگاه میزان مال برده شده را نداند نمی تواند در خصوص صلاحیت خود تصمیم بگیرد مگر اینکه مبنای صلاحیت را مبلغ مندرج در کیفرخواست قرار دهند در این صورت ممکن است کسی بگوید برابر قانون آیین دادرسی کیفری مدعی خصوصی تا اخرین جلسه ی دادرسی مهلت دارد دادخواست ضرر و زیان خود را تقدیم دادگاه کند.نظر دیگر بر آن است که این مجازاتها موثر در تعیین درجات است ماده ی ۱۹ قانون مجازات تعزیری را به هشت درجه تقسیم کرده است و این نوع مجازات ها را هم باید داخل در یکی از درجات قرار دهیم در غیر این صورت قواعد عمومی مانند تخفیف ,تعلیق ,تعویق در خصوص آن ها اعمال نمیشود.بنابراین در تعیین این درجات باید به میزان مال برده شده توجه کرد و آن را موثر در درجات دانست[۶۱]
مبحث دوم:آثار درجه بندی قانون ۱۳۹۲
درجه بندی مجازات دارای آثار حقوقی متعددی است که از جمله در اعمال مقررات معافیت از کیفر ,صدور قرار تعویق ,تخفیف مجازات ,شروع به جرم و معاونت در جرم قابل توجه است.[۶۲]
گفتار اول:تخفیف مجازات
منظور از میزان تخفیف در قانون های مجازات سابق، پایین آمدن از حداقل مجازات و نیز تبدیل مجازات به مجازاتی که مناسب تر به حال متهم باشد می بود این موضوع بخصوص در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ مشکل آفرین بود چه آن که برخلاف قانون مجازات عمومی سال ۱۳۵۲ که مجازات ها را به جنایت، جنحه، خلاف که در طول همدیگر قرار داشتند تقسیم کرده بود در قانون مجازات اسلامی ،مجازات های حدود، قصاص، دیات، تعزیرات و بازدارنده در عرض هم قرار داشتند در نتیجه معلوم نبود کدام مجازات شدیدتر و کدام خفیف تر است. برای مثال مجازات حدی شرب مسکر هشتاد ضربه شلاق است اما مجازات تعزیری سرقت مقرون به آزار حداکثر تا ده سال حبس پیش بینی شده است. برای حل این مشکل قانونگذار در ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی جدید مبادرت به درجه بندی مجازات ها نمود و به همین ترتیب در مورد تخفیف نیز از درجه بندی مزبور استفاده کرد با توجه به ماده ۳۷ قاضی در تخفیف مجازات مختار است اما درجه بندی تخفیف ها برخلاف قانون سابق، دست قاضی را برای اعمال تخفیف بیشتر بسته است و این درجه بندی از اختیارات او نسبت به قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۰ کاسته است.[۶۳] ماده ۳۷ قانون جدید مقرر میدارد:
«در صورت وجود یک یا چند جهت از جهات تخفیف، دادگاه می تواند مجازات تعزیری را به نحوی که به حال متهم مناسب تر باشد به شرح زیر تقلیل دهد یا تبدیل کند
الف. تقلیل حبس به میزان یک تا سه درجه
ب. تبدیل مصادره اموال به جزای نقدی درجه یک تا چهار
پ. تبدیل انفصال دائم به انفصال موقت به میزان پنج تا پانزده سال
ت. تقلیل سایر مجازات های تعزیری به میزان یک تا دو درجه از همان نوع یا انواع دیگر
که به بررسی ماده ۳۷ و ۳۹ به شرح زیر می پردازیم:
میزان تخفیف:
تقلیل حبس به میزان یک تا سه درجه، برای مثال اگر شخصی به اتهام سوزاندن و تلف دفاتر و قباله های و اسناد دولتی به موجب ماده ۶۸۱ قانون مجازات اسلامی (بخش تعزیرات) محکوم شودبه حبس از دو تا ده سال محکوم خواهد شد. ابتدا باید دید این مجازات از کدام درجه است. با توجه به ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی و نظر به تبصره ۲ ماده مرقوم، این حبس از درجه چهار است زیرا هر چند حداقل آن در محدوده درجه پنج است، چون حداکثر مجازات ،ده سال است؛ مجازات از درجه چهار است، حال دادگاه می تواند او را به مجازات مندرج در درجه پنج یعنی دو تا پنج سال، یا درجه شش، یعنی حبس بیش از شش ماه تا دو سال یا درجه هفت، یعنی حبس از نود و یک روز تا شش ماه محکوم کند البته ممکن است نظر دیگری مطرح شود و آن این که مجازات درجه پنج به معنی تخفیف در این مورد به حساب نمی آید چون معنای تخفیف این است که از حداقل پایین تر بیاید، بنابراین سه درجه باید از مجازات درجه شش به پایین محاسبه گردد. این نظر صحیح به نظر نمی رسد زیرا قانون گذار با درجه بندی تخفیف موضوع پایین تر از حداقل بودن را که مربوط به قوانین سابق بود منتفی کرده است[۶۴]. با توجه به این ماده، تبدیل حبس به جزای نقدی در مثال فوق منتفی است و حال آن که در قانون سابق دادگاه می توانست مجازات حبس را به جزای نقدی تبدیل کند.
۱-۲ انفصال دائم به انفصال موقت به میزان پنج تا پانزده سال:
قانونگذار تقلیل انفصال دائم را در بند پ ماده ۳۷ آورده است. برای مثال درباره مرتشی در صورتی که میزان مال گرفته شده به عنوان رشوه، بیش از یک میلیون ریال باشد؛ علاوه بر مجازات اصلی به مجازات تکمیلی انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم می شود. دادگاه می تواند مجازات انفصال او را از پنج تا ۱۵ سال تخفیف دهد.
۱-۳ تقلیل سایر مجازات های تعزیری به میزان یک تا دو درجه از همان نوع:
منظور از سایر مجازات های تعزیری مجازات هایی است که اولا، تعزیری باشند و ثانیا، مجازات هایی که در سه بند اول نیامده اند[۶۵]
با توجه به درجات سه گانه تخفیف، مورد چهارم می تواند جزای نقدی باشد، بنابراین دادگاه می تواند مجازات جزای نقدی را برای مثال در بزه رایانه ای «تغییر یا ایجاد داده های قابل استناد یا ایجاد یا وارد کردن متقلبانه داده به آن ها» که ۲۰ میلیون تا یکصد میلیون ریال جزای نقدی است را به میزان یک تا دو درجه تقلیل دهد یا تبدیل نماید این مجازات با توجه به ماده ۱۹ و تبصره ۲ آن ماده درجه پنج است، بنابراین دادگاه به استناد ماده ۳۷ و مواد فوق، مجازات مرتکب را تا ۲۰ تا هشتاد میلیون (مجازات درجه ۶) و یا از ده تا بیست میلیون ریال (مجازات درجه ۷) تقلیل دهد. گفتنی است بند ت ماده ۳۷ از جهت مصداق یابی مبهم است، زیرا معلوم نیست پس از حبس، انفصال و مصادره اموال غیر از جزای نقدی دیگر چه مجازات تعزیری دیگری باقی می ماند؟ آیا منظور مجازات های تکمیلی است که بعید به نظر می رسد زیرا مجازات تکمیلی به همراه مجازات اصلی مورد حکم قرار می گیرد و وجود مستقلی ندارد تنها در مورد مجازات شلاق تعزیری می توان گفت مورد توجه قانونگذار بوده است برای مثال شلاق تعزیری درجه شش را می تواند به شلاق تعزیری درجه هفت یا هشت ،تقلیل دهد.[۶۶]
گفتار دوم:معافیت از مجازات
یکی از نوآوری های قانون جدید مجازات اسلامی در موضوع تخفیف،بحث معافیت از مجازات در جرائم تعزیری درجه هفت و هشت مندرج در ماده ۱۹ ماده ۳۹ قانون می باشد . به موجب ماده ۳۹: در جرائم تعزیری درجه های هفت و هشت، در صورت احراز جهات تخفیف چنانچه دادگاه پس از احراز مجرمیت تشخیص دهد که با عدم اجرای مجازات نیز مرتکب اصلاح می شود در صورت فقدان سابقه کیفری موثر و گذشت شاکی و جبران ضرر و زیان یا برقراری ترتیبات جبران آن می تواند حکم به معافیت از کیفر صادر کند، با توجه به این ماده حکم معافیت هر چند در ماده ۷۲۷ قانون سال ۱۳۷۰، به صرفنظر کردن از مجازات در صورت گذشت شاکی خصوصی اشاره کرده بود در زمینه تخفیف از ابداعات قانون جدید است در حقیقت این ماده نوعی توجه به موقعیت داشتن تعقیب در قانون فرانسه است الا این که موقعیت داشتن تعقیب در حقوق فرانسه زمانی است که دادستان دستور بایگانی پرونده را در شرایط خاص فعل ارتکابی صادر می کند.
در این ارتباط ماده ۱-۴۰ قانون آیین دادرسی کیفری فرانسه، مقرر میدارد، در صورتی که متهم شناسایی شده، دارای محل اقامت معین باشد و هیچ گونه مانعی برای ادامه تعقیب نباشد ؛دادستان محل می تواند به شرطی که نحوه عمل متهم توجیه پذیر باشد، پرونده را بایگانی کند، با توجه به این ماده، تفاوت آشکار است. در حقوق ایران، دادگاه و نه دادستان حق دارد که در صورت وجود شرایط منعکس در ماده یعنی تشخیص اصلاح مرتکب در صورتی که اقتضا کند. عدم مجازات، گذشت شاکی خصوصی، فقدان سابقه کیفری موثر، جبران ضرر و زیان یا برقراری ترتیب جبران آن، حکم به معافیت از کیفر صادر کند. چنین اختیاری به صورت تقلیق تعقیب که سابقه آن در ماده ۴۰ مکرر قانون آیین دادرسی ۱۲۹۰اصلاحی۱۳۵۲ و ماده ۲۲ قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری در مورد جرائم جنحه ای، وجود داشت ؛در لایحه قانونی آیین دادرسی کیفری مصوب فروردین ماه ۱۳۹۳ به دادستان داده شده است. به موجب ماده ۸۱ این قانون:
« در جرائم تعزیری درجه شش، هفت و هشت که مجازات آن ها قابل تعلیق است، چنانچه شاکی وجود نداشته، گذشت کرده یا خسارت وارده جبران گردیده باشد و یا با موافقت بزه دیده، ترتیب پرداخت آن در مدت مشخصی داده شود و متهم نیز فاقد سابقه محکومیت موثر کیفری باشد، دادستان می تواند پس از اخذ موافقت متهم و در صورت ضرورت با اخذ تأمین متناسب، تعقیب وی را از شش ماه تا دو سال معلق کند[۶۷]
گفتار سوم: مبنای تشدید مجازات
تشدید مجازات مرتکب همانند تخفیف آن به دلیل فردی کردن مجازاتها در حقوق کنونی انجام میگیرد به طوری که مرتکب با ارتکاب جرم مجدد، در واقع حالت خطرناک خویش را بروز میکند. لذا شایسته است در مقابل کسی که اتفاقاً و در اثر حالات روانی نامناسب و نامتعادل مرتکب جرم شده و مستحق تخفیف است، در حالت تکرار جرم که حقیقتاً تمایل فرد به تهدید اجتماعی است که در آن زندگی میکند، عمل وی را با عکس العمل شدیدتری از سوی دولت به عنوان نماینده جامعه پاسخ داد.
تکرار جرم براساس قانون مجازات سابق وقتی میتواند موجب تشدید مجازات شود که مجازات جرم ارتکابی سابق به موقع اجرا گذاشته شود. اگرچه برخی از حقوقدانان معتقدند که صرف محکومیت نیز برای شمول مقررات تکرار جرم کافی است، لیکن با توجه به صراحت قانون، نظر اکثریت نیز بر اجرای مجازات پیشین میباشد. علی کل حال این رویکرد قانون فعلی در لایحه جدید تغییر یافته و مقنن نظر افرادی که قطعیت حکم را کافی می دانستند ارجح شناخته است.
بر اساس قانون جدید می توان دو رویکرد متفاوت را در خصوص قاعده ی تکرار جرم ملاحظه نمود. رویکرد نخست در خصوص جرایم حدی است که ارتکاب سه دفعه جرم حدی و اجرای مجازات در هر بار و بالاخره تکرار در وهله ی چهارم موجب محکومیت فرد به اعدام خواهد بود. ولی رویکرد دوم که موضوع مورد بحث در این قسمت می باشد در خصوص جرایم تعزیری است که قطعیت حکم برای اعمال قواعد و ضمانت اجرای تکرار جرم، لازم و کافی دانسته شده است. البته شمول قاعده ی تکرار جرم در جرایم تعزیری مطلق نبوده و جرایم تعزیری درجه هفت و هشت را دربر نمی گیرد.[۶۸]
در زمینه مقررات راجع به تکرار جرم، نوآوری های متعددی نیز به چشم می خورد؛ معین نمودن میزان تشدید مجازات و نیز خروج مجازات از سقف حداکثر مقرره قانونی می تواند مهم ترین آن ها محسوب شود. بر این اساس هر کس به موجب حکم قطعی به یکی از مجازاتهای تعزیری از درجه یک تا شش محکوم شود و از تاریخ قطعیت حکم تا حصول اعاده حیثیت یا شمول مرور زمان اجرای مجازات، مرتکب جرم تعزیری درجه یک تا شش دیگری گردد، به حداکثر مجازات تا یک و نیم برابر آن محکوم میشود. یعنی اگر فردی محکوم به سه سال حبس شود و در مدت مذکور مرتکب جرم دیگری گردد دادگاه می تواند وی را مابین سه سال تا چهار سال و شش ماه به مجازات محکوم کند. بدین ترتیب شرط عدم ارتکاب جرم جدید، از مدت زمان محکومیت قطعی نخست به جرایم تعزیری درجه یک تا شش، تا حصول اعاده حیثیت یا شمول مرور زمان می باشد. بر این اساس این نتیجه نیز به دست می آید که اگر مرور زمان شامل حال یک رفتار کیفری شود، دیگر نمی توان مقررات راجع به تکرار جرم را در آن مورد اجرا نموده و مجازات را تشدید کرد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:35:00 ق.ظ ]




  • انعکاس پیروزی های انقلاب الجزایر در جهت تائید مشی قهر آمیز و نتایج انقلاب کوبا در زمینه مسائل مشی حزب طبقه کارگر و تاکتیک های مبارزه مسلحانه. انعکاس نبرد ویتنام و جنبش های انقلابی آفریقا (مثل کنگو) در جهت تشدید تمایلات مسلحانه.
  • انعکاس برخورد ایدئولوژیک چین و شوروی ، در جهت تائید در ضرورت گذر قهر آمیز و تاکید بر جنبش های رهایی بخش ضد امپریالیستی.

جزنی در پایان می افزاید:
این زمینه ها موجب تشکیل گروه ها و محفل های جدیدی شد که در درجات مختلف و با ایدئولوژی های مختلف درصد پیاده کردن مشی جدید قهرآمیز برآمدند.
بدین سان افراد و گروه های مخالف رژیم ، با دیدگاه های متفاوت ، برای بهره گیری از تجارب رهبران جنگ های چریکی و نبرد مسلحانه ، آثار و نوشته های مائو، جیاب،چه گوارا،ودبره و به طورکلی ادبیات انقلابی امریکای لاتین را مورد مطالعه قراردادند و کتاب هایی نظیر جنگ گریلایی، اثر چه گوارا و انقلاب در انقلاب اثر رژی دبره ترجمه و مورد توجه قرارگرفت. (همان منبع،۴۹).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۳-۶- نتیجه گیری :
بعد از شرح برخی از حوادث مهم و تاریخ ساز دهه ۴۰ خورشیدی می توان پیدایش و نهادین شدن اندیشه مبارزه مسلحانه را با دلایل ذیل مورد بررسی قرارداد و به پاسخ نسبی بعضی از سوالات مطروحه رسید.
پیدایش گروه های چریکی و گرایش به مشی مسلحانه و قهر آمیز در مقطعی از حاکمیت رژیم پهلوی که سرکوب و انحصار به شدت اعمال می گردید علل و انگیزه های گوناگون و متفاوتی داشت این دلایل روی هم رفته موجب شد که در اواخر سال ۱۳۴۳ افراد و گروه های مخالف رژیم با نقطه نظرات متفاوت و حتی بدون شناسایی یکدیگر به این نتیجه واحد برسند: مبارزه مسلحانه (نجاتی، ۱۳۸۴ ،۳۴۷) در اینجا مختصرا دلایلی که موجب حصول مشی مسلحانه در نزد مخالفین و یا حتی بعضا اپوزیسیون گردیدمرورمی شود.
الف) خودکامگی و اتکاء به نیروهای امنیتی و پلیسی:
اولین و مهمترین عامل گرایش مخالفین حکومت پهلوی به مشی مبارزه مسلحانه و تشکیل هسته های چریکی – خصوصا در بین جوانان – این بود که مبارزین به این نتیجه رسیده بودند که دوران مبارزه علیه رژیم ایران در چارچوب قوانین مملکتی به سر رسیده است.(همان منبع،۴۶۳) و با این حساب ((دیگر فعالیت های سیاسی مخالفان که منحصر به پخش اعلامیه های مخفی بود کاربرد نداشت(همان) بنابراین راه های مسالمت آمیز و شیوه های معمول جاری سیاسی و مبارزه در قالب ضوابط و قانون رنگ باخته و بی هویت شده بود بنابراین شکست راه های متعارف برای مخالفت با رژیم راه را برای نظرات وروشهای غیر متعارف بازکرد (کاتوزیان،۱۳۷۱ ،۲۸۵)راه جدیدی که انقلابیون و مخالفین رژیم برگزیدند. شیوه معمول و زنده آن مقطع یعنی مبارزه چریکی بود که بعنوان متداول ترین شیوه موجود در کشورهای جهان سوم – توسط جوانان و دیگر مخالفان – بکار گرفته می شد. مبارزین در مقابله با دیکتاتوری شدید و خفقان سیاسی موجود این نوع مبارزه را برگزیدند و در سایه دستگیریها و شکنجه و آزارهایی که به عمل می آید بسیاری از گروه ها و مخالفین به صورت زیر زمینی در آمدند.(گواهی، ۱۳۸۵، ۳۲۳) از مهمترین رویدادهایی که در آن سیاست مشت آهنین رژیم رخ نمودو موجب نا امیدی نهایی مخالفین گردید و موجب شد شیوه های جاری و متداول مبارزه سیاسی به شدت نادیده گرفته شود، واقعه ۱۵ خرداد ۴۲ و برخورد خونین وبرخورد خونین رژیم با مبارزان بود این واقعه به اذعان کارشناسان و مورخین و حتی اعتراف سازمانها و رهبران جریکی موجب ظهور گروه های چریکی و آغاز نبرد مسلحانه گردید برای نمونه نوشتار روزنامه مجاهد ، ارگان نهضت آزادی ایران در اروپا و آمریکا درباره ضرورت نبرد مسلحانه می نویسد:
((… کشتار سال ۴۲ نقطه عطف تاریخ ایران است ، پیش از این حادثه ، کوشش اپوزیسیون در مبارزه علیه رژیم منحصر بود به اعتراضهای خیابانی ، اعتصاب کارگران و فعالیت های زیر زمینی . قتل عام سال ۴۲ ورشکستگی و بی تاثیری این روش را به اثبات رسانید. از آن پس ، مبارزان ایدئولوژی خود را به یک سو نهادند و این سوال را بین خود مطرح کردند: چه باید کرد؟ پاسخ روشن بود : نبرد مسلحانه.(نجاتی ، ۱۳۸۴، ۲۴۰).
وقایع دیگری که در تکوین شرایط لازم برای بروز فهر در مناسبات سیاسی زمان رژیم پهلوی واقع شدند می توان به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اشاره کرد که منجر به متلاشی شدن نیروهای اپوزیسیون شده ، همچنین سرکوب و شکست جبهه ملی دوم بعد از همه پرسی ۱۳۴۱ و اصلاحات ارضی و اصول ششگانه شاه وملت و نیز سرکوب های بعدی دانشجویی و… اشاره کرد شاه تحمل اظهار نظر یا مخالفت افراد یا گروه های دیگر با امیال و آمال و اقدامات خود را نداشت و در برخورد با چنین وقایعی بجای توجه به لزوم برقراری آزادیهای سیاسی ساواک را هرچه بیشتر مامور برقراری اختناق و سرکوب در جامعه کرد (هویدا ،۱۳۷۰ ،۷۲) اقدامات امنیتی و پلیسی شاه نتیجه معکوس داشت و مایه پدیداری سازمانهای مخالف جدیدی شد که بسیار تندرو بوده و تاکتیک های کاملا متفاوتی را در مبارزه خود علیه شاه به کار می بردند( زنگنه ، ۱۳۷۱، ۳۷۹) این سازمانها هسته های اولیه گروه ها و تشکیلات چریکی بودند که هدفشان براندازی رژیم شاه بود ، شاه بخش مهمی از سیستم امنیتی خود را صرف شناسایی و امحاء آنها نمود. سرکوب ها و تشدید اختناق توسط رژیم عمدتا بوسیله کمیته مبارزه با خرابکاری که بطور ویژه برای تعقیب و سرکوب چریکها و مبارزین مسلح سازمان یافته بود، هدایت و اعمال می گردید.( منصوری ، ۱۳۶۴ ،۴۹)
با توصیف فوق می توان دریافت که شاه با انسداد جریانها تنفس اجتماعی وشریان حیات سیاسی کشور جریانهای مخالف را به ورطه خشونت و قهر کشید و حال در این منازعه به پادشاهی می مانست که ماموران امنیتی او چون جلاد انگار متهمان و گناهکاران ضد قانون را قتل عام می کردند او همانند تمام دیکتاتورها اتکای اصلی خود را بر یک ارتش تابع فرمان پلیسی ، امنیتی خشن و جمعی رجال بازیجه دست قرارداد.( هویدا ،۱۳۷۰ ،۱۳۵)
گرچه جو کلی سرکوبگرانه و کارآمدی نیروهای امنیتی در چند سال بعد به مقدار فراوانی از فعالیت های سیاسی مخالفان کاست. (زنگنه، ۱۳۷۱، ۳۱۵) ولی مجموعه فعالیت های باقیمانده اساسا با این استدلال که در فضای اختناق و استبداد موجود تنها با انجام چنین اقداماتی (عملیات چریکی) می توان ضربه پذیری رژیم شاه را نشان داده و امید به سقوط نهایی آن را در دلها زنده نگه داشت(گواهی، ۱۳۸۵، ۳۸۵) پی گیری می شد.سرسختی رژیم در پذیرش مخالفین وخودداری از دادن کمترین امتیاز به آنها به ناچارآنها را وادارمی کرد که دست به عملیات مسلحانه چریکی در شهر و روستا بزنند. هدف اولیه این گروه ها بطور خالص و ساده …. ضربه زدن به دشمن به منظور درهم شکستن اتمسفر خفقان در محیط سیاسی ایران اعلام شد( اشرف ، ۹۲,۱۳۵۴ ) بدین ترتیب همانطور که ملاحظه می شود در طی این ۲۵ سال اختناق و سرکوب ، مخالفان و مبارزان تازه ای سر برآوردند که بسیار رادیکا لتر بودند برای نمونه صادق امانی ، عضو جمعیت موتلفه اسلامی که متهم به قتل منصور نخست وزیر در دادگاه نظامی گفت ((ما بررسی اوضاع به این نتیجه رسیدیم که پاسخ به این مسئله از لوله تفنگ می توان خارج شود.))(نجاتی،۱۳۸۴ ،۳۷۵)
ب) ضعف و ناکارآمدی و انشقاق در احزاب پیش رو (حزب توده و جبهه ملی )
ضعف،ناکارآمدی،وابستگی و فرصت طلبی کمونیست های سنتی ایرانی و سرکوب آنها توسط رژیم که مظهر آنها حزب توده که یک حزب سیاسی و در حقیقت تشکیلاتی ترین نیروی سیاسی تاریخ ایران(نیماکیش ،۱۳۵۸، ۲۴۲) محسوب می گردید و همچنین عدم شفافیت کردارو گفتار سیاسی آن جذب ، فقدان جاذبه مکفی برای جزب جوانان پرشورمخالف و تعلق خاطر مشابه سرسپردگی آن به اتحادیه شوروی و.. موجب گردیده بود که منزلت سیاسی و اجتماعی این حزب در نزد روشنفکران و توده ها بویژه جوانان با تزلزل بسیارروبرو شود. بدین ترتیب جوانان به سمت گروه های چپ انقلابی – که خود محصول شرایط نوین سیاسی ایران بودند- تمایل پیدا کردند . این سازمانها به لحاظ بدیع بودن و نیز بالا بودن روحیه انقلابیگری با حال و هوای جوانان تناسب بیشتری نیز داشت.همانطور که گفتیم در حزب توده ایران بر سر حرکت حوادث در ایران تاثیرمستقل و مستقیمی نداشت(کاتوزیان ،۱۳۷۲، ۲۶۲ ) چرا که این حزب سوای مشکلات درونی توسط رژیم سرکوب وپس از کودتای ۳۲(۱۹۵۳) مخفی شد و اعضای آن نیز تدریجا از پای در آمدن … و پس از منع فعالیت های سیاسی در سال ۴۲ (۱۹۶۳) فعالیت سیاسی محدود خود را نیز از دست داد(نیماکیش ،۱۳۵۸، ۲۴۳) جمیع شرایط فوق و در واقع شکست نهایی جنبش کمونیسم سنتی در ایران موجب ارتقاء جنبش نوین کمونیستی که متکی به مشی مسلحانه و شیوه های چریکی بود گردید. جوانان عضو گروه های جدید خود را طرفدارن ناراضی حزب (کاتوزیان ،۱۳۷۲، ۲۶۴) می دانستندو علت جذب خود را فعالتر بودن گروه های دیگر مارکسیستی در قیاس با کمونیست های طرفدارروسیه اعلام کردند(گواهی ، ۱۳۸۵ ،۳۷۰) و همچنین حزب توده را به عنوان حزبی غیر انقلابی و تحت سلطه شوروی (سوسیال امپریالیسم) (زنگنه ، ۱۳۷۱، ۳۸۰) رد کردند. کیانوری آخرین دیبر کل حزب توده در ایران در خصوص کمبود ها و تزلزل حزب و نقش این ضعف ها در گرایش مارکسیست های جوان به مشی چریکی و سازمانهای فعال طرفدار آن چنین می نویسد: من گرایش گروهی از مبارزان جوان دهه چهل به سوی روش های چریکی و مائویسم را کاملا طبیعی و یکی از نتایج سرخوردگی از ناکامی های حزب توده ایران که آنرا منحصرا پیامد اشتباهات حزب می دانستند ، می دانم . ( کیانوری ،۱۳۷۲ ،۴۶۵) بدین شکل ، کاستی های حزب توده که کاملا در تشکیلات آن در داخل کشور کما بیش نابود شده بود (کاتوزیان ،۱۳۷۲، ۲۶۳) ونامیدی انقلابیون و مخالفین کمونیست از مشی ناهموار و سوابق تاریک آن حزب در تاریخ مبارزات آزادی خواهانه ملت مانند مبارزات جنبش ملی شدن صنعت نفت (سال ۳۲) و…. و ترویج و تبلیغ تز همزیستی مسالمت آمیز خروشچف که سران آن درست در زمانی که این شعار در داخل ایران به بی رحمانه ترین وجه سرکوب می شد نهایتا موجب شد تا طرفداران جوانتر حزب و ناراضیان جدید و برخی از اعضاء گروه ها و دستجات دیگر – مانند جبهه ملی و … – به یکباره به هسته های چریکی پیوستندو جنبش مستقل مارکسیستی آینده را تشکیل دادند(همان منبع،۲۶۴)
نهضت مقاومت ملی و جبهه ملی دوم و سوم نیز عملکرد شان نیز کمتر از حزب توده نبود چرا دائما دچار تقرقه و انشقاق بودند و در مقابل رژیم و سیر حوادث اصولا از اتخاذ راهبرد و سیاست کارآمد عاجز بودند.در اواخر سال ۱۳۳۳ جبهه ملی با عنوان جدید نهضت مقاومت ملی ، دوباره به حوزه فعالیت سیاسی بازگشتند(گل محمدی ،فتاحی،۱۳۸۹، ۵۶۳) این نهضت ،هرچند با اهداف بزرگی آغاز به کار کرد ، اما بنا به دلایلی طی چهار سال بعدی کاملا دچار ضعف و نابسامانی شد . رژیم در سال ۱۳۳۴، به این بهانه که سازمان نامبرده ((سلطنت مشروطه )) را تضعیف می کند ، تقریبا همه سران آن را بازداشت کرد. همچنین ، شکافهایی در رهبری نهضت به وجود آمد : برخیها – از جمله بازرگان و طالقانی – معتقد بودند که باید از شخص شاه انتقاد کرد و رژیم را غیر قانونی و مردود دانست ، درحالی که برخی دیگر ترجیح می داند تا مسائل خاص و وزرای معین را آماج حمله های خود قراردهند.(همان منبع،۵۶۵)بدین ترتیب ، درگیریهای داخلی و سرکوبی پلیس دست به دست هم دادند تا نهضت مقاومت ملی متلاشی گردد. اما با کاهش اندک نظارت ها و سخت گیریها ، در سالهای ۱۳۳۹-۴۲ ، مخالفان دوباره جان گرفتند. سنجابی ، فروهر و خلیل ملکی با بهره گیری از این موقعیت جدید به ترتیب حزب ایران ، حزب ملت ایران وجامعه سوسیالیستها را دوباره سازمان دادندو سپس جبهه ملی را با عنوان جبهه ملی دوم احیاء کردند.همچنین ، طالقانی ، بازرگان و چندتن از اصلاح طلبان همفکر نهضت آزادی ایران را تشکیل دادند و به جبهه ملی جدید پیوستند. نهضت آزادی ، در پیوستن به این جبهه اعلام کرد که هدف اصلی نهضت تقویت جبهه ملی و ((پاسخ به نیازهای دینی و اجتماعی و ملی مردم )) است .جبهه ملی ، به مدت سه سال دوباره فعال بود . روزنامه باختر امروز را بار دیگر منتشر کرد ، به سازماندهی اعتصاباتی در دانشگاهها و دبیرستان های مهم پرداخت ، یک کنگره سراسری برگزار و کمیته مرکزی پرشماری انتخاب کرد، گروهی از اعضاء برجسته اصناف ، بازار و دانشگاهها را جذب نمود،و راهپیماییهایی برگزار کرد که در یکی از آنها ۱۰۰،۰۰۰نفر شرکت داشتند. با این همه اینها طولی نکشید که جبهه ملی بار دیگر به همان دلایل پیشین فروپاشید. (همان منبع،۵۶۶)بعداز سال ۴۲ جناح بندیهای داخلی جبهه نیز بسیار شدیدتر از پیش بود زیرا این جناح بندیها نه تنها مسائل ایدئولوژیک بلکه مشکلات تاکتیکی و سازمانی را هم در بر می گرفت . برخیها ، به ویژه در نهضت آزادی و جامعه سوسیالیستها، می خواستند جنگ ایدئولوژیکی علیه رژیم به راه اندازند و مسائل تئوریک جبهه ملی را مورد بحث قرار دهند . گروهی دیگر ، به ویژه در حزب ایران ، ترجیح می دادند مشاجرات ایدئولوژیکی را کنارگذارندو با تاکید بر مسائل غیر نظری همچون اعتراض به ادامه بازداشت خانگی مصدق،نبود آزادی مطبوعات و طرح فروش کارخانه های دولتی به بازرگانان ثروتمند، به رژیم حمله کنند. از یک سو ، نهضت آزادی به ائتلاف کامل با علمای ضد رژیم حتی روحانیونی که آشکارا مخالف اصلاحات ارضی و حق رای زنان بودند، تمایل داشت . از سوی دیگر، سایر سازمانها با چنین ائتلافی مخالف بودند وشعار((اصلاحات آری ، دیکتاتوری نه)) سر می دادند. سرانجام ، رهبران حزب ایران که می خواستندعناصر تندرو را در درون نهضت مهارکنند، کوشیدند تا جبهه ملی را از ائتلاف سست سازمانهای مستقل به حزبی کاملا منسجم دارای یک مرکز، یک ارگان رسمی و یک استراتژی سیاسی تبدیل کنند. شگفتی آور نبود که نهضت آزادی ، حزب ملی و جامعه سوسیالیستها در برابر چنین تلاشهایی بایستند پافشاری کنند که جبهه ملی باید همچنان به شکل ائتلاف گسترده ای از سازمانهای مستقل باقی بماند. به دنبال اختلافات ، به ویژه بر سر مسائل سازمانی ، جبهه ملی در سال ۱۳۴۲، به دوجناح رقیب تقسیم شد. جناح نخست ، که بیشتر از اعضای حزب ایران تشکیل میشد، عنوان جبهه ملی دوم را حفظ کرد ، فعالیتهای خود را در کنفدراسیون دانشجویان ایرانی مقیم اروپا تشدید کرد. و به انتشار روزنامه باختر امروز و درخواست برقراری دولت دموکراتیک غیر مذهبی در ایران ادامه داد. جناح دوم که از نهضت آزادی ، حزب ملت ایران و جامعه سوسیالیستها تشکیل می شد ، خود را جبهه ملی سوم نامید. جبهه ملی سوم که در میان دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه و آمریکایی شمالی فعال بود، دو روزنامه ایران آزاد و خبر نامه را منتشر می کرد و می کوشید با رهبران مذهبی در تبعید ، به ویژه آیت ا.. خمینی در عراق رابطه موثری برقرارکند.(همان منبع،۵۶۷-۵۶۸) پس بدین ترتیب بطور عام مشی مبارزه سیاسی مسالمت آمیز – در حالیکه عملا هم وجود نداشت – طرد و سازمانهای انقلابی چریکی با شکستن سکوت محتمل ترین راه موجود در آن زمان را برگزیدند.
ج)سیاست مشت آهنین در سالهای۴۴-۴۵
همانطور که قبلا اشاره شد در حدود سالهای ۴۴-۴۵ رژیم پهلوی در امحاء و سرکوب آخرین بقایا و نشانه های اعتراض مخالفین وحشیانه کلیه رهبران مخالفین را که حاضر به سکوت و کنار کشیدن نبودند(کاتوزیان ،۱۳۷۲، ۲۸۳) به نحوی – از جمله اعدام ،زندان تبعید- اجبارا به افول کشاند چنین سرکوبها و محدویت های بسیار دیگر موجب کم خونی و ضعف و ناتوانی و نهایتا بی تاثیری گروه ها و دستجات سیاسی سنتی معارض رژیم و تشکیلات و عناصر اپوزیسیون گردید. رهبران گروههایی مانند جبهه ملی که البته به رغم برخی تحلیل گران هرگز یک سازمان درست و حسابی نبودند بلکه ائتلافی از فراکسیون های پارلمانی بود(نیما کیش ، ۱۳۸۵، ۲۴۰) و به طور ریشه ای آمادگی تحویل گرفتن قدرت نداشت. مانند ((بازرگان و دیگر رهبران تندرو جبهه در سال ۴۲ اکتبر۱۹۶۳ محاکمه شده و هر کدام به ۲تا ۱۰ سال زندان محکوم شدند.(زنگنه، ۱۳۷۱، ۳۷۳) راهپیمائیهای پراکنده جبهه ملی دوم نیز پس از دستگیریهای فوق نتوانست آنرا به صورت یک نیروی سیاسی موثر پا برجا (همانجا) نگهداردو در شرایط دیکتاتوری نیز از قدرت و ظرفیت سازمانی برای ادامه بقای خویش (نیما کیش ، ۱۳۸۵، ۲۴۱ ) برخوردار شود.
آیت ا.. خمینی رهبری نهضت مردمی و فرد اول حوزویون مخالف برجسته جناح مذهبی مبارزین نیز بعد از مشارکت فعال در قیام ۱۵ خرداد ۴۲ و هدایت توده ها و همچنین سخنرانی های صریح و سلطنت آزارخود به رژیم به طور بی سابقه ای تاخت که در چنین موضعی از زمان استقرار حکومت پهلوی از سوی مذهبیون کم سابقه بود. آیت ا.. توسط رژیم دستگیر و به عراق تبعید و در آنجا تحت کنترل شدید قرار گرفت . بدین ترتیب ارتباط وی با دیگرانقلابیون مذهبی و توده های حامی داخل قطع و بلافاصله عوامل درجات پائین تر دست اندرکار نهضت نیز شناسایی و سرکوب و مجازات شدند بدین ترتیب سیاستهای اقتدار گرایانه رژیم بقایای جناحهای مخالف اپوزیسیون را نیز به سکوت و یا فعالیت زیر زمینی کشاند(کاتوزیان ، ۱۳۷۲، ۳۶۵) و پژواک شکست کلیه حرکتهای سیاسی گذشته (زنگنه، ۱۳۷۱، ۳۸۰) جریانات انقلابی و جنبش مردم ایران تا آن زمان ، کلیه جناحهای درگیر جنبش اعم از آزادیخواهان جوان ، مصدقی های داخل و خارج ، روحانیت و طلاب مبارزجوانان و اقشار مذهبی و مارکسیست لنینیست های جدید و قدیم مترقی را به این نتیجه رساند که کلیه طرق مقصود مسدود و لاجرم تلاش مسلحانه تنها راه دستیابی به هدف می باشد.(همانجا) بر این اساس انگیزه اولیه تاسیس گروه ها و سازمانهای چریکی در نزد کلیه جریانات با افکار و آراء مختلف رواج یافت و جنبش با تکمیل ناکامی های گذشته و با توجه به رویه خشونت آمیز تکوین و تکامل یافته و با بنیانگذاری نخستین سازمانهای چریکی ، بخشی از مبارزین به آنها پیوستند.
د)شرایط و عوامل جهانی
مبارزین خواهان تغییرات ،آزادی ، عدالت اجتماعی و زخمی و مایوس از رهبران سنتی و محافظه کارو در عین حال تحت تاثیر رادیکالیسم دهه شصت میلادی در جهان و به خصوص رادیکالیسمی که توسط سازمانهای مبارز در فلسطین و خاورمیانه شکل گرفته بود و استبداد حاکمه غره از خاموش کردن شعله های اعتراض ، غره به دستگاه اختناق و ماشین شکنجه ، غره از درآمدهای نفتی در اوج قدرت که کوچکترین اعتراض و مخالفتی را تحمل نمی کرد . فساد و ضعف درونی خود را با پول نفت و بریز و بپاش ؛قدرت نمایی و با فعال مایشاء شدن ساواک در تمامی شئونات اجتماعی می پوشانید. استبداد راه حل میانی برای حل تضادها را از بین برد شکستهای الگوهای بومی و داخلی شکست راه حلهای درون گرا و اصلاح طلب چشمها را متوجه الگوهای خارجی و راه های رادیکال کرد . الگوهایی که چه بسا قابل تطبیق با شرایط بومی ما نبودند . سیاست که مخالفت و نقد جزیی از آن بود از صحنه اجتماع رخت بربست و به زمزمه های در گوشی ؛ اجتماعات پنهانی و خانه های تیمی و تشکیلات و مناسبات زیر زمینی و مخفی بدل شد مرغ ماهیخواردرصدد یافتن و کشتن ماهی سیاه کوچولو بود و ماهی سیاه کوچولو نیز جزء کشتن مرغ ماهی خوار به دریا نمی رسید.نبرد تا آخرین نفر و تا آخرین قطره خون رویای خواب و بیداری نسل دهه ۴۰ -۵۰گردید. با پایان یافتن جنگ جهانی دوم و به خصوص پس از استقرار و تحکیم حکومتهای کمونیستی در چین و ویتنام مساله نبرد چریکی به اشکال مختلف مورد توجه مبارزان واقع شد. در این مدل از حرکت انقلابی ، انقلاب به لحاظ معنوی و با حمایت قطب کمونیسم و بربرخی موارد مساعدتهای مادی آنها صورت می گرفت . در این انقلابها ؛ انقلابیون می کوشیدند به لحاظ نظری از سنتهای مارکسیسم – لنینیسم پیروی کنند . در همین زمان نیز جنبشهای رهایی بخش ملی جدیدی همانند جنبش کوبا ، الجزایرو خاورمیانه و… در جریان بود. تاثیراین انقلابات بویژه انقلاب کوبا بر جوانان پرشورولی سرخورده عامل بسیار مهمی در آغاز این مبارزات به شمار می رود پیروزی های چریکهای کوبایی ؛ پیروزیهای جبهه آزادیبخش مردم الجزایر بر نیروهای فرانسوی ، مبارزات مردم کنگو به رهبری پاتریس لومومبا ؛ حماسه مردم ویتنام در برابر آمریکایی ها ، انقلاب بزرگ خلق چین به رهبری مائو ، همگی انقلاباتی بودندکه پیروزی را در شرایط بسیار سخت و حتی محال در برابر ظلم و استبداد و استعمار به اثبات می رسانیدو گوشه نشینی و عزلت را در برابر رژیم هر چند تا دندان مسلح تقبیح می کردوالگوهای برجسته ای از صبر و ایستادگی و مقاومت را در برابر مبارزان ترسیم می کرد . همه مبارزان در نوشته های خود تاکید داشته اند که در مسیر مبارزات خود تمامی و یا بخشی از آثار این انقلابیون و یا نظریه پردازان این انقلابها را مطالعه وتا حد امکان بدان عمل می کرده اند.آثار انقلابیونی همچون جیاب در ویتنام ، کارلوس ماریگلا در برزیل ، چه گوارا و رژیس دبری در آمریکای لاتین و مائو در چین و لنین و استالین در شوروی نظریه پردازان اصلی مارکسیم در جهان همانند مارکس و انگلس هماره مورد توجه این مبارزان قرار گرفت وبه عنوان کتابهای مقدس در دسترس آنان بود. این مبارزان با مشاهده پیروزی این مبارزات و همچنین جبر تاریخی برآمده از نظریات مارکسیستی به یک نتیجه رسیدند و همگی در برابر پرسش محوری چه باید کرد یکسره فریاد برآوردند ((مبارزه مسلحانه)) به عنوان نمونه صفایی فراهانی در همین رابطه می نویسد((آیا تجارب اخیر جنبشهای آزادی بخش جهان کافی نیست تا جنبش ما طرز تفکر انقلابی را برگزیدندو بدون هیچ تردید و تاملی به راه تدارک انقلاب توده ای گام بگذارد؟ آیا هند و اندونزی ؛ عراق؛سوریه ؛مصر و الجزایر؛را نمی بینیم که با چه مشکلاتی دست به گریبانند. مشکلاتی که در کوبا زیر پنچه امپریالیسم مقتدر امریکا و در چین با آن مشکلات عظیم بیش از انقلابش و در کره شمالی و ویتنام شمالی از آن اثری نیست. خود سازمان چریکهای فدایی خلق در ایران نیز با بهره گیری از تئوری انقلابی مبارزان آمریکای لاتین متاثر از گفتمان غالب مائویستی – کاسترویستی آن روزها تاکتیک جنگ چریک شهری را برگزیدند. بنیانگذاران سازمان با تحلیل بازتاب شکست فعالیت های سیاسی پس از مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی وارد عرصه سیاسی ایران شدند. اغلب توجیهات آنها برای تعیین چرایی مبارزه مسلحانه همان مستندات دیگر گروه های مارکسیستی بود. که از آنها می توان به تکیه بر تجربیات پیروزمندانه ملت های الجزایر و کوبا ؛مبارزات خلقهای ویتنام و فلسطین علیه امپریالیسم و صیهونیزم و لزوم حرفه ای شدن مبارزات و ضرورت وجود یک سازمان منضبط با تشکیلات آهنین. مسلح شدن به ایدئولوژی مترقی مبارزان و زحمتکشان جهان (مارکسیم) بود .این مبارزان الهام پذیری را به همکاری علمی ارتقاء دادند و حتی برای فراگیری آموزشهای نظامی چریک به آن کشورها فرستادند تا ضمن آموزش نظامی تدارکات سیاسی را هم در این را فراهم سازد.( حسنی ،۱۳۸۰ ،۱۰۱-۱۰۲)
یکی دیگر از عوامل عمده گرایش به مشی مسلحانه و رواج نظریه مبارزه مسلحانه در دهه ۵۰-۴۰ ظهور قدرتمدانه چین در عرصه بین المللی و بروز اختلاف و رو در روی آن با شوروی و به طور کلی ایجاد شکاف در بلوک کمونیسم به شمار می رود اعلان تز همزیستی مسالمت آمیز شوروی در زمانی که حکام دیکتاتوری مشغول بهره کشی از ملتها با مساعدت غرب امپریالیسم بودند حکایت از تجدید نظر در آراء انقلابی رهبران کشورها داشت . همزمان داعیه رهبری چین که خود محصول یک جنگ چریکی – توده ای طولانی بود شدیدا موجب تاثیر در جریان کمونیسم ایرانی شد. در واقع اختلاف در میان کمونیست های ایرانی تابعی از شکاف در کل بلوک بود حزب توده با بروز این اختلافات در سال ۱۳۴۵ دچار انشعاب شد و تعدادی از اعضای کمیته مرکزی با حمله به سیاست اتحاد شوروی اعلام جدایی کرده و در سازمان جدید خود خواهان یک انقلاب قهر آمیز شدند(نیما کیش، ۱۳۸۵، ۲۴۷) و این تشکیلات بعدها سازمان انقلابی حزب توده نام گرفت گروه توفان دسته منشعب دیگری از این حزب بود که معتقدبود ((تنها مشی چین است که سازش ناپذیر است ( منصوری ،۱۳۶۴، ۱۳۲)نورالدین کیانوری مهمترین دلیل گرایش به جنگ چریکی را درس های انقلابات دیگران می داند(کیانوری ،۱۳۷۱، ۴۶۴)او از الگوهای انقلابهای چین ، ویتنام ، الجزایر،کوبا ، نیکاراگوا و ….به عنوان رهنمودهایی برای چریکهای ایرانی یاد می کند. کیانوری معتقد است که جوانان پرشور و انقلابی چپ و… دهه چهل ایرانی با مطالعه کتابهایی درباره انقلابها یا مبارزات مسلحانه ویتنام ، آمریکای لاتین، الجزایر… چنین کتابهایی را به برنامه عمل خود تبدیل کردند و تصور می کردند که با پیاده کردن این الگوها انقلاب در ایران پیروز خواهد شد.با توجه به براهین تاریخی (در نظر و عمل) به نظر می رسد که بطور عمومی تحولات انقلابی در دیگر نقاط جهان که در آن از شیوه های قهر آمیز بهره ای برده شده بودبرای انقلابیون سبز فایل ایرانی به مثابه الگو عمل می کرد کشورهای آمریکای لاتین و برخی نقاط اروپا و مهمتراز آن شرق آسیا مناطقی با حضور گروه های چریکی ضد دولتی و برخی واحد دولت انقلابی مبدل شده بود، که براحتی می توانست موجد نمونه مثالی برای انقلابیون مارکسیست ایرانی باشد . جریانات فوق را می توان در بحث تاثیرگذاری بر جنبش انقلابی نوین ایران به یک تحول فرهنگی در حوزه ادبیات مقاومت تشبیه کرد و یا مرتبط دانست موضوع فوق وقتی جدی تر خواهد شد که بدانیم گروه های چریکی با سازمانها و هسته های مشابه در خاورمیانه و بعضا در دیگر نقاط جهان تا چه حد ارتباط داشته اند. گروه های جدید انقلابی (چریکی) در ایران حداقل در حد فاصل سالهای ۴۲-۵۶در پیدایش ، تدوین استراتژی و تاکتیکهای عملیاتی و تبلیغاتی تا حد زیادی از افکار و مشی مائوتسه تونگ ، جیاب ، می دوان ، هوشی مینه ، رژی دبره ، چه گوارا ، کارلوس ماریگلا….. پیروی و بهره برداری کردند. این گروه ها مهمترین بهره معنوی که از جنبش های انقلابی قهرآمیز جهان بردند این بود که باید انفلاب نمود. انقلاب که شکل عمده آن مبارزه مسلحانه است. ((نشریه سازمان انقلابی حزب توده ، ۱۰ ، ۵)
در اواخر سال ۱۳۴۲ چند تن از رهبران و فعالان نهضت آزادی در آمریکا و اروپا، به مطالعه در زمینه انقلاب های الجزایر و کوبا پرداختند دکتر علی شریعتی ، در اروپا با فانون عضو جبهه آزادیبخش الجزایر و نویسنده نشریه المجاهد دوستی و ارتباط برقرار کرده بود و با آن همکاری می کرد شریعتی که از رهبران نهضت آزادی ایران بود، با دکتر ابراهیم یزدی ، دکتر مصطفی چمران ، صادق قطب زاده و پرویز امین ، که آنها نیز از فعالان نهضت آزادی در آمریکا بودند ارتباط داشت در تابستان ۱۳۴۳ با کوشش دکتر شریعتی و موافقت دولت مصر ، دکتر چمران ، دکتر یزدی ، پرویزامین و…. به مصر رفتند تا ضمن فراگیری آموزشهای نظامی ، ترتیب آموزش چریکی برای جوانانی که از سوی نهضت آزادی به طور مخفیانه از ایران اعزام می شدندرا فراهم کنند. گروه چمران تا پائیز ۱۳۴۵ در مصر بودند ، سپس به لبنان رفتند و در آنجا پایگاه تعلیماتی فراهم ساختند.(نجاتی،۱۳۸۴، ۳۷۷-۳۷۸)
۳-۷- انقلاب کوبا
مهمترین انقلابی که تاثیر شگرفی در مشی و رویه چریکهای ایرانی داشت انقلاب کوبا و چریکی به نام ارنستو چه گوارا بود دکتر ارنستو رافائل گوارا دلاسرنا (زاده ۱۴ ژوئن ۱۹۲۸ ،درگذشت ۱۹ اکتبر۱۹۶۷ ) که معمولا به عنوان چه گوارا یا ال چه شناخته می شود ، یک انقلابی مارکسیست متولد آرژانتین بود گوارا یکی از اعضاء جنبش ۲۶ ژوئیه فیدل کاسترو بود . این جنبش در سال ۱۹۵۹ قدرت را در کوبا به دست آورد . گوارا چندین پست مهم را در دولت جدید کوبا بر عهده داشت و پس از آن با امید برانگیختن انقلاب در دیگر کشورها ، کوبا را ترک کرد (صدور انقلاب) وی ابتدا در ۱۹۶۶ به جمهوری دمکراتیک کنگو رفت و سپس به بولیوی سفر کرد . در اوایل اکتبر گوارا در بولیوی طی عملیات که توسط سازمان سیا طرح ریزی شده بود دستگیر شد . برخی باور دارند که سیا ترجیح می داد چه گوارا را برای بازجوی زنده در دست داشته باشد ، اما به هر صورت او به وسیله ارتش بولیوی در نزدیکی واله گرانده در سانتا کروز دلاسیه کشته شد . تفصیل مرگ او هنوز مبهم است ولی خیلی ها باور دارند که دولت بولیوی از قصد گوارا را کشت تا از اجرای یک محکمه عمومی برای او جلوگیری کند . پس از مرگ او به عنوان یک تئوریسین ، متخصص در فنون جنگی ، و جنگ آوری بی همتا به قهرمان جنبش انقلابی سوسیالیست های جهان سوم تبدیل شد. و همچنین تصویری محبوب برای انقلاب و جناح چپ در فرهنگ غربی است. .( نصرالهی ،۱۳۸۵، ۸۱)
در خصوص انقلاب کوبا باید گفت : اولین حمله ای که کاسترو به همراه یارانش علیه حکومت دیکتاتوری باتیستا انجام داد در صبح ۲۶ ژوئیه ۱۹۵۳ بود . تعداد این افراد تقریبا ۱۷۰ نفر که بیشتر شان جوان ۲۲ تا ۲۴ ساله که دو نفر شان دختر بودند به قطعه مونکادا ،که اولین سالخوی نظامی مهم کشور بود و در حدود یک هزار سرباز داشت حمله کردن . کاسترو در نظر داشت افراد ساخلو را غافلگیر و خلع سلاح کند و سپس رادیو را بگیرند و از طریق رادیو از مردم بخواهد علیه دیکتاتوری باتیستا قیام کنند . ولی بر اثر اشتباه در نقشه و حوادث نامطلوب این حمله از جهت نظامی شکست خورد . کاسترو و رائول و عده ای دیگر فرار کردند. بعد از این فرار باتیستا در سانتیاگو کوبا حمام خون به راه انداخت او تمام نقاط را زیر و رو کرد و بی گناه و با گناه را دستگیر کرد . آنها به زن و بچه و مرد و پیر و جوان شلیک کردند و حکومت نظامی برقرار ساختند در این حال اسقف سانتیاگو دخالت کرد و از فرمانده ارتش قول گرفت در صورتی که فراریان خود را تسلیم کنند فقط زندانی و محاکمه شوند و شکنجه یا مقتول نگردند. با پا درمیانی اسقف شورشیان خود را تحویل پلیس دادندو محاکمه و سپس روانه زندان شدند کاسترو پس از آزادی از زندان به تجهیز ادوات نظامی و هماهنگی افراد انقلابی پرداخت تا اینکه توسط افراد جنبش ۲۶ ژوئیه ، تشکیلات انقلابی کوبا در سال ۱۹۵۹ حکومت ژنرال باتیستا را برانداخت . چگونگی پیروزی جنبش ژوئیه اینگونه بود که در ۲ دسامبر ۱۹۵۶ ، این گروه پس از سفری طولانی با قایقی کوچک بنام گرانما به قصد برپایی رهبری انقلاب برای سرنگونی رژیم باتیستا ، پا به خاک کوبا گذاشتند. ورود آنها به کوبا در روز روشن صورت گرفته بود و به همین دلیل توسط نیروهای هوایی کوبا شناسایی شدند علاوه بر این افراد گروه به دو قسمت تقسیم شده و دو روز در سرگردانی و گمشدگی به سر می بردند . این باعث شد که بیشتر آذوقه و تدارکتشان در همان جایی که وارد خاک کوبا شده بودند باقی بماند به هر حال دوازده مرد که هریک ، یک تفنگ و فقط دو فشنگ داشتند و در اطراف قله کوه پنهان شده بودند در یک سو یک ارتش مجهز زمینی و هوایی و دریایی ۳۰۰۰۰نفری با مدرن ترین سلاحها ، از جمله مسلسل و توپ و تانک و هواپیما و میلیونها دلار پول صف بندی کرده بود تا بجنگند و جنگیدند . به هنگام درگیری نبرد کاسترو و باتیستا ، هرکس که می خواست و مایل بود کارش را رها می کرد و تفنگی پیدا می کرد و در کوهستان به کاسترو می پیوست . بدین ترتیب به شمار مردان انقلابی هر روز افزوده می شد تا اینکه سرانجام جنگ ، انقلاب کوبا بود . این جنگ دو سال بعد ، پس از اینکه باتیستا در روزسال نو کوبا را ترک کرد در ژانویه ۱۹۵۹پایان یافت . افراد جنبش ۲۶ ژوئیه هنگام راهپیمایی به درون هاوانا با استقبال شدید مردم مواجه شدند. همانطور که گفته شد انقلاب کوبا و جنگ چریکی جنبش ۲۶ ژوئیه یکی از الگوهای مشی چریکهای ایرانی بود. نخستین مکتوبات مربوط به جنگ چریکی مارکسیستی ، متعلق است به افراد طرف دار چین در کنفدراسیون ، یعنی جمعی که از حزب توده انشعاب کردند و به سازمان انقلابی حزب توده معروف شدند . این جمع با تبعیت محض و کلیشه ای از مائوئیسم ، تلاش داشتند وضعیت چین را با ایران انطباق دهند و چرایی شروع جنگ مسلحانه از روستا را چنین توجیه کنند : از آنجا که نیروهای ضد انقلابی به طور عمده در شهرها متمرکز ند باید کار انقلابی قهر آمیز را از روستا آغاز کرد.اصلی ترین مباحث تئوری در تائید جنگ چریکی در ایران ، نوشته های بیژن جزنی و علی اکبر صفایی فراهانی و مسعود احمد زاده و امیر پرویز پویان است به جز برخی از نوشته های جزنی مطالب دیگران غالبا رونوشت و یا شرح و توضیح متون کلاسیک تئوریسینهای جنگ چریکی آمریکای لاتین است .(همان منبع،۸۰-۸۲)
ذ) روشنفکران و بحران هویت و القای رادیکالیسم به جامعه
در فرایند توسعه سیاسی ، بحران هویت وقتی رخ می دهد که یک جامعه دریابد که آن چه را تاکنون به طور دربست و بی چون و چرا به عنوان تعاریف فیزیکی و روانشناسانه (خود جمعی اش ) پذیرفته است ، تحت شرایط جدید دیگر قابل پذیرش نیست . برای اینکه نظام سیاسی بر اساس تغییر در قلمرو ، شدت ، اشکال ساختاری یا رویه ای خود به سطحی از عملکرد دست یابد ، ضروری است که مشارکت کنندگان در نظام از نو تعریف کنند ، که هستند و چگونه با کلیه دیگر نظامهای سیاسی یا اجتماعی تفاوت دارند . از لحاظ تاریخی ، ممکن است ملت ها و جوامع تجربیات ناخوشایندی را در جریان جنگ ها یا فجایع ملی ، به خاطر داشته باشند ، اما لزوما چنین رویداد های تکان دهنده ای بحران هویت را موجب نمی گردداز طرف دیگر ، نیروهای تدریجی و غیر مهیجی مانند گسترش ارتباطات جهانی ، می توانند بنیان هویت یک جامعه سابقا منزوی را با آگاه سازی مردم آن جامعه از یک دنیای کاملا نوین از اقدام سیاسی متزلزل سازند.( فیض امام زاده ،۱۳۸۳، ۸۱-۸۳) غربگرایی فرهنگی روز افزون حکومت پهلوی مورد تنفر طبقات عامه مردم بود . عادات و اخلاق غربگرایی از لوازم سلطه سیاسی – اقتصادی غرب پنداشته می شد و افکار و ایده های ضد غربگرایی و ضد رژیم نیز پیش از بیش به بینش توده های مردم تمسک می جست . در دهه ۱۳۴۰ به بعد اندیشمدان ایرانی بحث دفاع در مقابل غربگرایی و بازگشت به هویت فرهنگی ایرانی را آغاز کردند . بدین منظور آنان ((غرب زدگی )) را محکوم کردن این عکس العمل ، در چارچوب تلاشهای ضد امپریالیستی مصدق ، و نیز غربگرایی سریع سالهای پس از کودتای ۱۳۳۲ قابل درک بود.در سالهای ۱۹۶۰ (۱۳۴۰ به بعد ) جلال آل احمد رهبری فکری نسل جدیدی از اندیشمندان ایرانی را به دوش داشت وی که در سال ۱۹۲۳ (۱۳۰۲ ) در یک خانواده روحانی در دره طالقان در نزدیکی قزوین به دنیا آمده بود شاهد هلاک پدر خویش پس از اقدامات ضد آخوندی رضا شاه بود . پدر وی نپذیرفت که دولت بر فعالیت های او به عنوان یک سر دفتر اعمال نفوذ و کنترل کند ، زیرا این سمت قبلا مختص به علما بود آل احمد ، برای تامین مخارج تحصیلات خود مجبور شد از خانواده خویش جدا شده و به کاری اشتغال ورزد. وی در سن بیست سالگی کمونیست شد . در آن سالها، ایران اشغال شده آبستن بحرانهای اجتماعی عظیمی بود نفوذ احمد کسروی نیز روی وی بسیار قوی بودپس از حوادث آذربایجان ،آل احمد برای مقابله با استالینیسم از حزب توده استعفاء داد و درحالی که به تدریس ، ترجمه و نوشتن داستانهایی به موضوعات اجتماعی ادامه می دادبه حرکتهای ناسیونالیستی و سوسیالیستی آن زمان ملحق شد علاوه بر این وی یک مقاله نویس ، مردم شناس و منتقد بود هنگامی که علما رهبری نیروهای مخالف رژیم را در دست گرفتند او نیز مجددا به اسلام علاقه پیدا کرد و در سال ۱۳۴۳ به سفر حج رفت . آل احمد تا هنگام مرگ در سپتامبر ۱۹۶۹ (شهریور ۱۳۴۸) از اسلام در مقابل سیاست غرب گرایی رژیم دفاع می کرد، اگرچه بازگشت او به اسلام بیشتر از آنکه جنبه مذهبی داشته باشد سیاسی بود. وی ریشه های فرهنگ و پیوندهای مردم ایران را در اسلام یافته بود ، احساسی که به صورت جدیدی در آثار علی شریعتی نیز به چشم می خورد پس مرگ وی ، شریعتی در واقع این سیر رادیکالیسم را برعهده گرفت.(گواهی، ۱۳۸۵، ۳۴۹-۳۵۰)
علی شریعتی اگرچه سالهای پربار زندیگش در حسینه ارشاد چندان نپایید تاثیر آن بسیار شدید بود خطابه های پرهیجان وی که به صورت نوار و یا مکتوب در دسترس همگان قرار می گرفت ، عده بی شماری از قشر جوان تحصیلکرده را به خود جذب کرد. سخرانی های او موضوعات مختلفی از تاریخ اسلام گرفته تا نقد شدید مارکسیسم و توجیه مخالفت با استبداد را مورد پوشش قرارمی داد.شریعتی نیز همانند بازرگان ، نگران افول شیعه در ایران بود او این تنزل را ناشی از ورود ایده های عرفی از قبیل مارکسیم و لیبرالیسم و نیز ناکامی علما در نشر تعالیم حقیقی تشیع می دانست . از نظر او مبارزه با شاه از مخالفت با ایدئولوژیهای بیگانه غربی جدا نبود. به عقیده شریعتی ، تشیع راستین یا به قول او تشیع علوی ، در بدو شروع خود ایدئولوژی رها سازی محرومان ؛افتادگان؛و مظلومان بوداما با تبدیل آن به آیین دولتی در ۱۵۰۱ ، مذهب تشیع علوی به تشیع صفوی که یک ایدئولوژی محافظه کار برای مشروعیت بخشیدن به استبداد سلطنتی و فلج کردن اجتماع بود تغییر یافت. شریعتی می نویسد که بارزترین مشخصه های این ایدئولوژی اهتمام مومنین به جزیی ترین امور مذهبی و تحمل سختی ها و مصائب به امید بازگشت و ظهور امام دوازدهم است . او به صورت پنهان وآشکارا علما را به عنوان مدافعان تشیع صفوی مورد حمله قرارمی داد و به همین دلیل است که وی در میان علما از محبوبیتی برخوردار نبود و بسیاری از آنان تفسیر او را از اسلام گمراه کننده می دانستند شریعتی مصم به بازشناسی و معرفی تشیع راستین در راه انجام این مسئولیت خطیر به منظور دوری از آزار در باب سانسور، ناچار به استفاده گسترده از تمثیل و تشبیه بود. از نظر او تشیع علوی آئین امام حسین (ع) پیشوای سوم شعیان است که در ۶۸۰ پس از میلاد، خلیفه اموی را بی دین و خود را امام برحق خواند به رغم بعید به نظر رسیدن پیروزی او امام حسین و هفتادو یک تن از یاران و بستگانش در مکانی به نام کربلا واقع در عراق کنونی ، رودر روی سپاه انبوه خلیفه اموی قرار گرفتند . حسین و اغلب یارانش قتل عام شدند از آن زمان به بعد ، حسین به عنوان سرمشق و الگوی شهادت و شهدا نیز جزء جدا نشدنی عقیده تشیع قرار گرفته است . شریعتی امیدوار بود که بتواند روح امام حسین را در میان جوانان ایران زمین زنده کند، وی اصرار داشت که تشیع ، مذهب اعتراض ، مخالفت مستمر با استبداد و آئین عمل است و هدف آن نیز برپایی شهر خدا برروی زمین و ایجاد جامعه توحیدی فارغ از هرگونه استضاف و استثمار است. بر خلاف مارکس که وظیفه ساختن ((ناکجا آباد)) خود را به طبقه کارگر وامی نهاد شریعتی رسالت برپایی جامعه توحیدی را متوجه روشنفکران شیعه می دانست شریعتی توانست با استادی تمام ، بسیاری از مفاهیم شیعه از جمله انتظار (امید به بازگشت امام غایب ) را سیاسی کند . انتظار برای شریعتی معنای جدید داشت و به مفهوم ، ایمان به وعده خداوند به مسلمین مبنی بر تحقق نهایی آمال و آرزوهای توده های محروم و به پیدایش نهایی توام با پیروزی جامعه بی طبقه و عاری از استبداد ، بی عدالتی و فریب و نیرنگ است!انتظار همین نه گفتن به شرایط موجود. شریعتی با آگاهی از اینکه نه گفتن به یک رژیم مسلح می توانست به مرگ بینجامد مباحث بسیار هیجان انگیزی را مطرح کرد که بر اساس آن ، آنهایی که واقعا در راه دفاع از تشیع کشته می شوند تا ابد زنده خواهند بود : در فرهنگ ما شهادت ، مرگ از روی انتخاب است ، انتخاب از

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:35:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم