کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



  • ضرورت و اهمیت: اغلب موارد تداوم فعالیت های جاری سازمان در گرو تهیه و تنظیم دانش رسمی است. ضرورت دانش غیررسمی در حفظ، توسعه و انتشار دانش سازمانی و استفاده از آن به عنوان مزیتی رقابتی است.
  • دامنه استفاده کنندگان از دانش سازمانی: دامنه استفاده کنندگان دانش رسمی، نسبتا محدود است اما همه افراد سازمان و در مواردی پژوهشگران مدیریت از دانش غیررسمی استفاده می کنند.

تقسیم بندی های دیگری در این راستا صورت گرفته است. از جمله تقسیم بندی راب کراس و لوید برد است که پنج نوع دانش را در سازمان ها شناسایی کرده اند:

  • نوع اول دانش ضمنی و آشکاری که از طریق تجارب روزمره در هر شغلی به دست می آید و در بیشتر مواقع از طریق تعاملات اجتماعی با دیگر کارکنان اشاعه می یابد.
  • نوع دوم دانش سازمانی، دانش ضمنی و آشکاری است که در گروه های کار اشاعه می یابد.
    • نوع سوم، اینکه سازمان ها می توانند ار دانش آشکاری که برای دسترس پذیری نظم یافته و مستند شده برای خلق مخازن دانش بهره ببرند. این مخازن اغلب، انباره های داده یا مراکز داده نامیده می شوند.
    • ( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

  • نوع چهارم فرآیندهای سازمانی هستند که فی نفسه، مقدار زیادی دانش را در خود جای داده اند.
  • نوع پنجم، دانش جای گرفته در تولیدات و خدمات مورد نظر است.

۲-۱-۴- تعریف مدیریت دانش
طی دهه گذشته مدیریت دانش نه تنها برای دنیای آکادمیک بلکه برای دستگاهای دولتی قانون گذار، بنگاهای اقتصادی سرمایه گذاران و سهامداران نیز به عنوان یک موضوع مهم مطرح گردیده است. اگرچه بیشتر پژوهش های انجام شده در حوزه سرمایه فکری و مدیریت دانش در بخش خصوصی انجام شد. چیزی که به خوبی مشخص می باشد این است که راه کارهای مدیریت دانش، زمانی به طور استراتژیک مدنظر قرار می گیرند و با اهداف و کسب و کار سازگاری دارند، اثربخش ترین هستند (۲۰۰۷،Greiner. Et al،۱۹۹۸،Davenport. Et al).
از ویژگی های سازمان های جدید انباشت بیش از حد دانش است، به طوری که افزایش حجم اطلاعات در سازمان ها و لزوم استفاده از آن در تصمیم های سازمانی طی دو دهه اخیر موجب ظهور پدیده ای به نام مدیریت دانش شده است. این امر ضرورت برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و پایش دانش سازمانی و همچنین مدیریت فرایند دسترسی به دانش درست را با تاکید بر کارایی و اثربخشی ، نشان می دهد.
همچنین پیتر دراکر(۱۹۹۲) معتقد است که در اقتصاد امروز دنیا، دانش منبعی همانند و در عرض سایر منابع تولید مانند کار و سرمایه و زمین نیست، بلکه تنها منبع معنی دار عصر حاضر به شمار می رود. در واقع دانش تنها منبعی در سازمان است که در اثر استفاده، نه تنها از ارزش آن کاسته نشده،بلکه بر ارزش آن نیز افزوده می گردد.(گلاسر،۱۹۹۸) این دانش در رویه ها، دستورالعمل ها، دیدگاه ها اقدامات و تصمیمات سازمانی مستقر و مستتر است و زمانی اهمیت بیشتر می یابد که به محصولات و خدمات ارزشمندی تبدیل شود.(رضائیان و همکاران،۱۳۸۷) کوئین و همکاران،۱۹۹۶ مدیریت دانش را مجموعه ای از فعالیت ها می دانند که به شرکت کمک کرده تا دانش را از داخل و خارج سازمان به دست آورد.(آنا ماریا بوجیکا،ماریا دل مار فونتس،۲۰۱۲) همچنین مدیریت دانش به فرایند تسخیر تخصص های جمعی و بکارگیری هوشمندی در سازمان و استفاده از آنها برای پرورش نوآوری از طریق سازمانی مستمر، اشاره دارد. در دیدگاه علم اقتصاد تعریف مدیریت دانش عبارت است از بهره برداری کارآمد از منابع ناملموس مرتبط با دانش، در همه بخش های اقتصادی برای ارتقاء بهره وری و کیفیت همه عوامل سنتی تولید(گرانت،۱۹۹۱) در تعریف بات(۲۰۰۰) مدیریت دانش، فرایند تسهیل فعالیت های مرتبط با دانش نظیر خلق، کسب، تغییر شکل و استفاده از آن است. هدف سازمان از به کارگیری دانش، تطبیق مداوم خود با محیط خارجی(بازار، شرایط اجتماعی- سیاسی و ترجیحات مشتری) است.
بن فور(۲۰۰۳) مدیریت دانش را به عنوان مجموعه ای از رویه ها، زیرساخت ها و ابزارهای فنی و مدیریتی می داند که در جهت خلق، تسهیم و به کارگیری اطلاعات و دانش در درون و بیرون سازمان ها طراحی شده اند.
باتی و همکاران(۲۰۱۱) مدیریت دانش را ایجاد فرایندهای لازم برای شناسایی و جذب داده، اطلاعات و دانش های مورد نیاز سازمان از محیط درونی و بیرونی و انتقال آنها در تصمیم ها و اقدام های سازمان و افراد تغییر می کند.
جونز(۲۰۰۵) مدیریت دانش را رویکردی یپارچه و نظام مند در جهت تشخیص، مدیریت و تسهیم کلیه دارایی های فکری شامل پایگاه های داده، مستندات، رویه ها و سیاست ها و تجارت موجود در ذهن افراد می داند.
فرایند کشف، کسب، توسعه و ایجاد، تسهیم، نگهداری، ارزیابی و به کارگیری دانش مناسب در زمان مناسب در سازمان است که از طریق ایجاد پیوند بین منابع انسانی، فناوری اطلاعات و ارتباطات و ایجاد ساختاری مناسب برای دستیابی به اهداف سازمانی صورت می پذیرد.(افرازه،۱۳۸۴)
مرکز مدیریت دانش در دانشگاه تگزاس آمریکا، مدیریت دانش را اینگونه تعریف می کند: فرایند نظام مند کشف، انتخاب، سازماندهی، تلخیص و ارائه اطلاعات است؛ به گونه ای که شناخت افراد را در حوزه مورد علاقه اش بهبود می بخشد. مدیریت دانش به سازمان کمک می کند تا از تجارب خود، شناخت و بینش بدست آورد و فعالیت خود را به کسب، ذخیره سازی و استفاده از دانش متمرکز کند تا بتواند در حل مشکلات، آموزش پویا، برنامه ریزی راهبردی و تصمیم گیری از این دانش بهره ببرد.
رادینگ(۲۰۰۳) مدیریت دانش را شیوه شناسایی، در اختیار گرفتن، سازماندهی و پردازش اطلاعات جهت خلق دانش می داند که پس از آن توزیع می شود و در دسترس دیگران قرار می گیرد تا برای خلق دانش بیشتر استفاده شود.
مالهوترا(۲۰۰۵) مدیریت دانش فرایندی است که به واسطه ی آن، سازمان ها در زمینه یادگیری(درونی کردن دانش) کدگذاری دانش(بیرونی کردن دانش) و توزیع و انتقال دانش مهارت هایی را کسب کنند.
استیو هالس مدیریت دانش را فرایندی می داند که سازمان ها به واسطه ی آن توانایی تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش را پیدا کرده و همچنین قادر خواهند بود دانش کسب شده را به گونه ای موثر در تصمیم های خود به کار گیرند.
ادل و گریسون(۱۹۹۸) مدیریت دانش نگرش های سیستماتیک را برای یافتن، درک و استفاده از دانش برای خلق ارزش به کار می گیرد.
وندر اسپک و اسپیچ کروت(۱۹۹۷) مدیریت دانش کنترل صریح بر دانش درون سازمان که هدف آن رسیدن به اهداف سازمان است.
پتراش(۱۹۹۶) مدیریت دانش اکتساب دانش درست برای افراد درست در زمان درست است که آنها را قادر کند بهترین تصمیم ها را اتخاذ کنند.
۲-۱-۴-۱- دلایل اهمیت به کارگیری مدیریت دانش
سرعت بالای توسعه تکنولوژی های جدید و ارتباطات دیجیتال منجر به افزایش اهمیت مدیریت دانش به عنوان یک منبع حیاتی برای کسب مزیت رقابتی گردیده است(ان.دی.للا،۲۰۱۰). نبود فضای رقابتی در بین سازمانهای دولتی دلیلی برای عدم توجه به مقوله مدیریت دانش نیست.سازمان های دولتی باید با مقایسه بین وضعیت کنونی و گذشته خود سعی در بهبود ارائه خدمات خود به ارباب رجوع بوده و تلاش کنند تا فرایندهای درونی خود را به نحو اثربخشی انجام دهند. مدیریت دانش با تسهیم دانش در سازمان و به حافظه سپردن دانش افراد در حافظه سازمانی می تواند کارکنانی دانشی بار آورد که پاسخگوی نیاز مراجعین خود باشند. مراجعینی که روز به روز آگاه تر می شوند و توقعات بالاتری را از سازمان ها دارند. در چنین فضایی خلق و مبادله دانش یک فاکتور اساسی در سازمان های دولتی برای ارائه خدمات بهتر و تصمیم گیری های منطقی تری باشد(ان.دی.للا،۲۰۱۰).
مکینتاش(۱۹۹۹)و اکول(۲۰۰۳)عوامل زیر را در اهمیت و گرایش به مدیریت دانش شناسایی کرده اند. جهان گرایی و رقابت منجر شد تا دانش به عنوان ارزشمند ترین منبع استراتژیک شناخته شود و توانایی سازمان به منظور کاربرد دانش برای استفاده از فرصت های بازار و حل مسئله مهم ترین آن گردد. اجرای بعضی از استراتژی های رقابتی منجر به کاهش نیروی کار شده است که دانش ارزشمندی را در خود حفظ می کند. در هر صورت برخورد هوشمندانه با منابع دانش عاملی موثر و مهم در موفقیت سازمان ها به شمار می رود. در بیان دلایل اهمیت مدیریت دانش به موارد زیر را مورد توجه قرار می‌دهیم :

  • دانش موتور تولیدکننده درآمد است . ۲- دانش یک دارایی مهم و استراتژیک سازمانیست ۳- رشد روزافزون مشاغلی که بر پایه ایجاد و استفاده از دانش قرار دارند . ۴- همگرایی فناوریهای اطلاعات و ارتباطات و ظهور ابزارهای نوین در این زمینه . ۵- کاهش شکاف علمی – اقتصادی میان کشورهای غنی و فقیر . ۶- اشتغال‌زایی ؛ بگونه‌اییکه به عنوان نمونه ، در سال ۲۰۰۲ هشتاد درصد شاغلان در پستهای مرتبط با دانش ، در کارهای خدماتی سازمانهای پیشرفته ، مشغول به کار بوده‌اند . ۷- ایجاد ارزش افزوده قابل توجه با بکارگیری مدیریت دانش . و اما نبود مدیریت دانش در سازمان ، مشکلات و زیانهایی نظیر موارد ذیل به همراه خواهد داشت :

۱- عدم وجود نشانه‌های ابداع و ابتکار . ۲- عدم اولویت‌بندی و استفاده از انواع دانش . ۳- عدم مشاهده دانش خارجی . ۴- عدم جذب دانشگرهای جدید . ۵- عدم استفاده از مدیریت سیستمهای اطلاعاتی . ۶- مخفی و سیاسی کردن اطلاعات . ۷- ایجاد شکاف در سازمان در نتیجه ایجاد فاصله کارشناسان . ۸- احتکار دانش به جای ازدیاد آن . ۹- فراموش شدن موارد مهم و اساسی سازمان . ۱۰- استفاده محدود از دانشهای موجود . ۱۱- نبود مستندات در خصوص تجربیات به دست آمده ۱۲- سیستم انگیزشی نامناسب برای تسهیم دانش و توسعه آن . و بسیاری موارد اینچنینی دیگر که بر اهمیت بکارگیری مدیریت دانش دلالت نموده‌اند. (مکینتاش،۱۹۹۹، اکول،۲۰۰۳)
۲-۱-۴-۲- عوامل اصلی موفقیت مدیریت دانش از دیدگاه محققین(والمحمدی،۱۳۸۸)

عوامل اصلی موفقیت
اسامی محققین

رهبری و پشتیبانی مدیریت ارشد
اسکای رمه و آمیدون(۱۹۹۷)،هولس اپل و جوشی(۲۰۰۰)،دانپورت و همکاران(۱۹۹۸)، لیبوویتز (۱۹۹۹) ،حسنعلی(۲۰۰۲)،مرکز کیفیت و بهره وری آمریکا(۱۹۹۹)،ریبیر و سیتار(۲۰۰۳)،وانگ و آسپینوال (۲۰۰۵) ،البوسعیدی و الفمن(۲۰۰۵)،چانگ(۲۰۰۶)،اخوان و جعفری(۲۰۰۶)،اخوان و همکاران(۲۰۰۶)،جغفری و همکاران(۲۰۰۷)،دوپله سیس(۲۰۰۷)

فرهنگ سازمانی
دانپورت و همکاران(۱۹۹۸) اسکای رمه و آمیدون(۱۹۹۷)، لبوویتز(۱۹۹۹) مرکز کیفیت و بهره وری آمریکا(۱۹۹۹)، وانگ و آسپینوال(۲۰۰۵)، البوسعیدی و الفمن(۲۰۰۵)،چانگ(۲۰۰۶)،مک درموت (۲۰۰۱) ،هانگ و همکاران(۲۰۰۵)بوزبورا(۲۰۰۷)،اخوان وهمکاران(۲۰۰۶)،حسنعلی(۲۰۰۲)،دوپله سیس(۲۰۰۷)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 11:41:00 ق.ظ ]




۶- پس از آن که اورمزد اسراردین را بر زرتشت آشکار کرد،روی گداخته بر سینه او ریختند و شکم او دریده شد،اما آسیبی ندید.
۷- دست و پای اسب گشتاسب در شکم حیوان فرو رفته بود و در این هنگام زرتشت در زندان بود .گشتاسب او را آزاد کرد و دست و پای اسب باز شد.
۸- شهرستانی در کتاب ملل و نحل گوید: در دینوریه به کوری برخورد. گفت: «گیاهی را برگیرند و شیره اش را درچشم وی بریزند تا بینا شود»و آن گیاه را برای ایشان توصیف کرد.چنین کردندوکور بینا شد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ب) زرتشت از دیدگاه اسلام
از آنجا که اسلام، صریحاً ایمان به پیامبران گذشته را هم‌ردیف به پیامبر اسلام اعلام کرده‌است(سورهٔ بقره آیه ۲۸۶)، زرتشت هم یک پیامبر الهی شناخته شده‌است. چنان که در قرآن سورهٔ حج آیهٔ ۱۷، زرتشتیان را مجوس نامیده‌است و در ردیف پیروان ادیان آسمانی آورده‌است.(باهنر،رفسنجانی:۴۰)
البته بین اهل ایمان و یهود و صابئان و نصاری و مجوس، و آنانکه به خدا شرک آوردند محققاً روز قیامت میان آنها خدا جدائی افکند که او بر احوال همهٔ موجودات عالم (بصیر) و گواه است. (سورهٔ حج، آیهٔ ۱۷)
در قرآن کلمهٔ مجوس به عنوان یک دین ذکر شده‌است و چون از مشرکان جدا شده‌است، بسیاری این برداشت را کرده‌اند که در اصل دینی یکتاپرستانه بوده‌است. (قرشی:۲۳۹)
همچنین در برخی احادیث اسلامی از زرتشت به عنوان پیامبر مجوس نام برده شده‌است.(الاحتجاح: ۳۴۶ ) بنابر این، از دیدگاه اسلام، زرتشت پیامبری از جانب خداوند است که دارای کتاب آسمانی بوده‌است. (باهنر،رفسنجانی:۴۰) زرتشت نیز خود را پیامبر دانسته‌است، آنجا که می‌گوید: «اهورامزدا، مرا برای راهنمایی در این جهان برانگیخت، و من از برای رسالت خویش، از منش پاک تعلیم یافتم.» مسلمانان باور دارند که آموزه‌های اصیل زرتشت به مرور زمان دستخوش تحریف شد و توحید زرتشت به شرک تبدیل گشت، دستورات آن از خرافات و اباطیل پر شد و در مسیر سود طبقات حاکم جامعه قرار گرفت. (باهنر،رفسنجانی:۴۰)
۲-۲-۴. زمان ظهور زرتشت
در فضائی که کاهنان، ساحران، آتشبانان بی شمار به بهانه وساطت صدها خدا و خدای نما مردم ساده را گوسفندوار به کنار قربانگاهها، معابد و آتشگاه ها می کشیدند و با اوراد و آداب و اعمال اسرار گونه به جلب توجه قدرتهای ساختگی مافوق بشری تظاهر می نمودند؛ در محیطی که انسانها با وحشت و هراس به هر پدیده طبیعی می نگریستند و در هر گوشه ای به انتظار برخورد با موجودات عجیب و مافوق الطبیعه بودند. در دورانی که بشر خود را اسیر نیروهای خارق العاده و رام نشدنی میدانست و امیدوار بود سرنوشت خویش را با شرک و بت پرستی، نیایش مردگان و هراس از زندگانی که با خرافات و شعائر و آداب بدوی آمیخته شده بود تحول بخشد. ابرمردی ظهور کرد که پیام نافذ یگانه توحیدش و صدای پر طنین حق پرستیش مرزهای زمان و مکان را در هم ریخت و از لابلای قرون و اعصار تاریخ جهل را در نوردید و به فضاها و مکانهای دور پراکند.
او مبشر سرور و صفا و راستی و محبت بود و مبلغ اراده و اختیار و کار و فعالیت. او بر آن شد که سرنوشت بشر را از کف اختیار خدایان و کاهنان، رمالان و سرداران و سردمداران بدر آورد و در دستهای پر توان و سازنده انسانهای راست پندار و راست کرداری که جز در مقابل حق سر فرود نیاورند قراردهد. و همین امر موجب اشاعه سریع اندیشه های او و سربلندی ایرانیان آگاه گردید. سرودهای مذهبی که از اعصار بسیار کهن بنام (گاثاها) بر جای مانده است بخشی از پیام های زرتشت است که با رسالتش انقلاب فکری عظیمی را در اندیشه بشری پایه گذاری کرد. این اندیشه والا هر چند ابتدا به ظاهر پیروان بسیار نیافت ولی در بسیاری از مکاتب فکری و مذهبهای دورانهای بعد اثر خود را بجای گذاشت. (کاظمی،۱۳۹۰)
آریاها احساسات و عواطف و معتقدات خود را بیشتر در لباس شعر و سرود نمایان می ساختند و گفتار منظوم از هنرهای جالب توجه آنان بشمار میرفت. به ویژه میتولوژی و اسطوره های مذهبی و فولکلوریک خویش را به صورت حماسه و شعر میسرودند که حفظ کردن و انتقال آنها نیز بسیار آسانتر صورت میگرفت. سرودهای ریگ ودای آریاهای هند از کهن ترین نمونه های این اسطوره ها و معتقدات مذهبی منظوم است. سرودهای زرتشت و سرانجام سروده های نغز و دلکش گویندگان قدیم پارسی را که در ادبیات جهان بی نظیر است می توان نشانه های جوان تری از این هنر آریایی دانست.
گاث یا به زبان اوستای قدیم “گاثا” به معنی سرود است و در زبانسانسکریت یا زبان آریائیان هند، نیز همین مفهوم را دارد. در پهلوی یا زبان ایرانیان دوران ساسانی نیز “گاث” به معنی سرود بوده است. نام حقیقی زرتشت به آنگونه که در گاثاها آمده «زرتوشتره اسپیتامه» است. یونانیان، زرتشت را “زرو آستر” می نامیدند و معتقد بودند که این نام را کلمه آستر یا استر (ایستار) به معنی ستاره مشتق شده و مفهوم آن ستاره شناس بوده است.
پروفسور گیگر خاورشناس مشهور آلمانی معتقد است که برخی از یونانیها نام او را ترکیبی از کلمات زئیرا به معنی نیاز و استر (استار) به معنی ستاره میدانستند که رویهم مفهوم آنکه به ستاره نیاز می برد (یا مدد میگیرد که همان محاسبات نجومی است) داشته است. بهمین جهت گاهی هم زرتشت را استروتوتم یا فرمانروای ستارگان (که همان عالم آگاه بر ستارگان باشد) می نامیدند. (کاظمی،۱۳۹۰)
۲-۲-۴-۱. رستاخیز زرتشت و تعلیمات وی
آئین اوستا خود به خود بوجود نیامده بلکه دارای مؤسس است که از آن طریق مندرجات اوستا را با کیش قدیم آریایی و آئین شرک ایران مقایسه می کنند و تحولی را نمایان می بینند که تحقق پذیرفته و دین جدید در آنزمان تأسیس شده است. از طرفی زرتشت در گاتها از خویشتن چون انسانی ساده سخن می گوید، نه چون یک وجود افسانه ای. از خداوند متعال (اهورامزدا) به او وحی شده است که آئین خود را به هم میهنانش و همچنین خانواده ای که در زندگانی او سهم عمده داشته اند و در تبلیغات کمک کرده اند اعلام دارد، با این ترتیب مطالعه منشاء و مبدأ دین زرتشت به طریق قانع کننده ای مشکل و شاید غیر ممکن می باشد، زیرا مهمترین مدرکی که درباره این دین بدست ما رسیده است کتاب آسمانی همان دین می باشد که به نام (اوستا) موسوم و حقیقت امر این که ، کتاب اوستا هشتصد سال بعد از زرتشت، پیامبر این دین نوشته شده است، این کتاب شامل سه بخش و از مبادی مختلف می باشد.
گاتها که قدیمی ترین قسمت های اوستا و شامل سرودها است در زمان هخامنشیان تدوین یافته و قسمتهای دیگر اوستا در زمان های بعدی درست شده است، در زمان ساسانیان همه قسمت اوستا را جمع آوری کردند و هم در این دوره بود که اوستا (تمام کتاب اوستا) تدوین یافت و این خود در دوراه ای بود که آئین زرتشت دین رسمی و انحصاری سراسر ایران زمین شده بود. زرتشت در کتاب مقدس اوستا (زاراتوشترا) خوانده شده است. (کاظمی،۱۳۹۰)
مطابق آنچه که از اوستا معلوم میشود، زرتشت در «مدی» بدنیا آمده و از میان طایفه ای از مغ ها برخاسته است و این طبقه و طایفه در حقیقت از مردم عاقل و اهل نظر و فیلسوف و دانشمند ملت ایران بود.
در سی سالگی به الهامات و وحی های آسمانی رسید که در آنها امشاسپند و (هومانو) که به معنی پندار نیک است بنظر او آمد؛ و او را به آسمانها برد و به خدا نزدیک کرد. زرتشت دستورات خدائی را گرفت، به فواصل ده سال شش بار دیگر این الهامات به او دست داد، در چهل سالگی رسماً برای تبلیغ دین جدید به مبارزه و پیکار پرداخت. بیش از دو سال از ظهور او نگذشته بود که توانست با تبلیغ مؤثر، پادشاه عصر یعنی (ویشتاسب) را بدین خود برگرداند و به پشتیبانی همین پادشاه بود که زرتشت توانست همه ایران را به آئین زرتشتی آشنا کند و بدون ترس در همه جا دین خود را رواج دهد؛ زیرا دیگر نه از مجازات می ترسید و نه مانعی برای کار او وجود داشت، آنوقت گروه گروه مردم به دین او در می آمدند و همه ایران از آن آگاهی داشتند. بیش از سی و پنج سال زرتشت به پشتیبانی و اجرای مراسم دین خود پرداخت و این بدون شک به کمک و پشتیبانی سلسله هخامنشی بود. وی در سن هفتاد و هفت در جنگی مقدس که علیه یورش قبیله (هیاوآ) می کرد زندگی را بدرود گفت؛ و یا بقولی با هفتاد تن از پیروانش در پرستشگاه بلخ حین نیایش و ستایش اهورامزدا بدست “براتور” نام تورانی به شهادت رسید. برخی از محققان نوشته اند که در دوران باستان چند نفر به نام زرتشت آمده اند که مروج عقاید زرتشت نخستین بوده اند؛ از جمله فریدون را “زرتشت ثانی” و جاماسب را “زرتشت سوم” دانسته اند که در زمان ویشتاسب پدر داریوش ظهور کرده است.
زرتشت به دو عالم معتقد است: یکی روحانی یا «مینو» و یکی جسمانی یا «گیتی» و آنچه در عالم است به دو قسم تقسیم می کند؛ تقدیر یا «بخشش» و فعل یا «کنش» و حرکات افعال انسان را سه قسم می کند؛ اعتقاد یا «منش»، گفتار یا «گویش»، رفتار یا «کنش»، و وقتی انسان به مرتبه سعادت عالی رسیده و، به یزدان نزدیک شده و اهل بهشت است که هر سه چیزش اصلاح و دارای: اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک شده باشد. زرتشت می گوید، بنای آفرینش عالم بر اضداد است و این خاکدان میدان مبارزه نیکی و بدی یا جنود یزدان و اهرمن، و کائنات مابین گیر و دار این قوا واقعند و سعادت بشر بستگی به پیروی این دو چیز متضاد است و بهشت جاویدان منزل پیروان یزدان و صاحبان نیت و گفتار و کردار نیک است و دوزخ اتباع پلیدان و ارواح اهرمنی.
(کاظمی،۱۳۹۰)
۲-۲-۴-۲. اعتقاد به ظهور آخرین منجی
به موجب مقررات، آئین زرتشت هر هزار سال از دختری باکره از نطفه زرتشت نجات دهنده ای نمایان می شود، در هزاره سوم یعنی آخرین دوره (سوشیانت) ظهور می کند، مردگان زنده می شوند؛ حوادث آسمانی موجب ذوب شدن فلزات در دل کوهها می گردد؛ فلز ذوب شده برای مؤمنین شیر سرد و برای دشمنان دین، دردناک است، مردم بدکار و شیاطین نابود می شوند، نیکوکاران به آب زندگی جاوید می رسند. طبق مدرکی سوشیانت و بنا بر سند دیگر شخص زرتشت خودش آئین مزدا را تکریم و تقدیس می کند؛ بدی از جهان می رود و خوشی و شادی برقرار میگردد. کرگ لینگر می نویسد: «در دین زرتشت مفهوم بزرگی وجود دارد که نه در آئین مصریان قدیم دیده می شود و نه در اندیشه های بسیار عمیق هندو، آن این است که جهان دارای تاریخ است و از قانون تحول پیروی می کند، وضع فعلی ،جهان را به مرحله نهائی رهبری می کند، همه نیروها در کار خود باید به آن راه بروند، در نظر زرتشت دنیا از برنامه استمرار تاریخ پیروی می کند و میدان جنگ است، مبارزه ای پر شور، نیروها را مقابل یکدیگر قرار داده است و این امر واجب است و نتیجه آن تکامل مردم با تقوی و بهره مندی از زندگی جاویدان است.» (کاظمی،۱۳۹۰)
۲-۲-۴-۳. جایگاه برزخ
طبق آئین زرتشت بین بهشت و دوزخ جائی است که برزخ نامیده می شود، و این محل جای کسانی است که اعمال نیک و گناهان آنها یکسان است، این دسته در برزخ تا روز واپسین خواهند بود و آنگاه که همه مردگان زنده شدند آنها نیز بیرون خواهند آمد، زیرا دیگر صاف و پاک شده اند و به مقر سعادتمندان خواهند رفت. (کاظمی،۱۳۹۰)
۲-۳. تفاوتها و شباهتهای دین زرتشت با دین اسلام
الف) شباهت های دین زرتشت و اسلام
از پیشوایان اسلام، روایاتی وجود دارد مبنی بر این که زردشتیان پیامبری داشتند و او صاحب کتاب آسمانی بود، لیکن بعدا از بین رفت. طبق این دیدگاه: آیینی که زرتشت به جهانیان عرضه داشت، آیین توحیدی بود و به مبدأ و معاد و هدایت شریعتی خداوندی و نبوت معتقد بود. شهید مرتضی مطهری می گوید: “آن چه در مورد زرتشت محقق است این که او به توحید در عبادت دعوت می کرد. اهور امزدا از نظر شخص زرتشت نام خدای نادیده، خالق جهان و انسان است، و تنها موجودی است که شایسته پرستش است.” زرتشتی ها معتقدند که روح آدمی پس از مرگ در عالم دیگری زندگی می کند و زندگی او براساس کارهای دنیوی اش می باشد. فرد اگر نیکوکار باشد، در زندگی پس از مرگ، متنعم می شود و از زشتکاری خویش معذب می گردد. آنان به بهشت، جهنم و اعراف اعتقاد دارند. در این باورها (مبدأ، معاد و نبوت عامه) بین اسلام و زرتشت اشتراک هست. در مسائل اخلاقی همانند راستگویی و پرهیز از دروغ نیز دو آیین تا حدودی مشترک اند. جایی که شعار زرتشتیان پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک است، و می گویند: راستگویی آدمی را به بهشت و دروغگویی به جهنم سوق می دهد. شبیه این اعتقاد در اسلام هم وجود دارد که گفته شده: نجات در صداقت و هلاکت در دروغگویی است. (کاظمی،۱۳۹۰)
ب) تفاوت های دین زرتشت و اسلام
اما جدای از این چند امر مشترک، در بسیاری از امور تفاوت هست، مثلا دین اسلام بر محور رهنمودهای پیامبر اسلام، وحی به حضرت و قرآن قرار دارد .که زرتشتی ها را قبول ندارند. آنان آتش را مقدس می شمارند و در آتشکده ها آتش را فروزان نگاه می دارند. پیراهن مقدس (سد ره) را طی مراسمی به تن پسران می پوشانند و ریسمان مقدس (کسستی) را بر کمرشان می بندند. کالبد مردگان را در برج خاموش یا در دخمه می نهند و آن را غذای لاشخورها می سازند. این ها را مسلمانان قبول ندارند. در اعتقاد زرتشتیان جهان از دو نظام خیر و شر تشکیل شده است. ذات خوب به همراه شش فرشته روح های جاویدان و ازلی را تشکیل می دهند. ذات بد به همراه شش فرشته شر، هفت روح خبیث را تشکیل می دهند. زردشتی ها به ازدواج با محارم روی می آورند، که در اسلام پذیرفته شده نیست. در اسلام امهات مسائل احکامی و آنچه که به عنوان فروع دین معروف است، در ده عنوان: نماز، روزه، حج، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، زکات، تولی و تبری، خلاصه می شود که این ها را زردشتی ها قبول ندارند. (کاظمی،۱۳۹۰)
۲-۴. مفهوم موعود در دین زرتشتی
منجی آخر الزمان در جهان‏بینی و معادشناسی زرتشتی جایگاهی ارجمند دارد وبه‏همین جهت از آن بسیار گفته و نوشته‏اند. با این وصف، کنکاش‏ها درباره ماهیت ومفهوم اندیشه نجات‏بخشی در باورهای مزدیسنایی اقناع‏کننده نبوده و هنوز شناخت‏کاملی از آن به‏دست نیامده است. از این‏رو، در نوشتار حاضر کوششی رفته تا با بازخوانی مباحث مربوط به موعود زرتشتی، جنبه‏ه ای ناگفته‏ای از آن وانمایی شود.
مزدیسنان موعود یا منجی را «سوشیانت یا سئوشینت» نام کرده‏اند. این واژه اسم فاعل‏مضارع از ریشه«~ «us» ~»و«~as» ~»، به معنی «سود» بوده (ویدن گرن:۱۲۹) که به «آن کسی که سود خواهدرساند» و نیز «رهاننده» ترجمه شده است. (پورداوود:۸)
در متون دینی زرتشتی، هنگامی‏که از اوستا تا کتب متأخر به پیش برویم، متوجه‏می‏شویم که مفهوم «سوشیانت» یا همان منجی از لحاظ کمی و کیفی بسط رو به ‏تزایدی ‏پیدا کرده است . برای درک بهتر موضوع، جایگاه و تعریف «سوشیانت» را به ترتیب دراوستا و سایر منابع زرتشتی بررسی می‏کنیم:
«سوشیانت» درگاثاها
در گاثاها، که آنها را سروده‏های زرتشت می‏شمارند، واژه «سوشیانت» در دو صیغه مفردو جمع استعمال شده است. به عقیده غالب پژوهندگان، کاربرد شکل مفرد این واژه درگاثاها بر شخص زرتشت دلالت دارد: (پورداوود:۹)
«ای مزدا!
چگونه دریابیم که تو در پرتو «اشه» برهمگان و برآنان که سر آزار مرا دارند، فرمان‏می‏رانی؟
مرا به درستی از هنجار «منش نیک» (زینر:۵۶-۶۳) بیاگاهان. «سوشیانت» باید بداند که پاداش وی‏چه‏سان خواهد بود» (یسنه‏هات ۴۸، بند۹) .
«… «کی گشتاسپ» هوادار «زرتشت سپیتمان» و «فرشوشتر» ، راه راست دینی رابرگزیده‏اند که «اهوره» به «سوشیانت» فرو فرستاد» (یسنای ۵۳، بند۲) .
علاوه بر این، در گاثاها، سوشیانت به شکل «جمع» هم آمده و به‏نظر می‏رسد در این‏حالت، به آیندگانی اشاره دارد که با بهره‏مندی از «منش نیک» ، راه زرتشت را پی خواهندگرفت : (بویس:۳۲۶)
«ای مزدا!
چنین خواهد بود «رهانندگان سرزمین‏ها» (سوشیانت‏ها)، که با «منش نیک» خویشکاری می‏ورزند و کردارشان بر پایه «اشه» و آموزش‏های تو است. به‏راستی‏آنان به درهم شکستن خشم برگماشته شده‏اند» (یسنه‏هات ۴۸، بند۱۲).
به این ترتیب، در گاثاها هنوز سوشیانت چهره‏ای مرتبط با پایان گیتی، «فرشگرد» و داوری انجامین نیست، بلکه چون اصطلاحی عام و آشنا، برای همه آن نیک ‏نفسان ‏منتظری به‏کار رفته است که زرتشت نیز در شمار آنان قرار دارد. (کمبریج: ۴۶۶)
در واقع، کاربرد مفهوم سوشیانت در گاثاها کاملا با آنچه بعدها ـ و در متون دینی ‏زرتشتی ـ شاهد آن خواهیم بود، متفاوت است؛ زیرا در این سروده‏ها به‏هیچ‏وجه ازنقش‏آفرینی او در فرجام جهان یاد نشده و حتی می‏توان گفت که در گاثاها، سوشیانت‏ بیشتر نمودی این دنیایی و خاکی دارد. برای مقایسه، به این سرودهای زرتشت راجع به‏پایان گیتی نگاه کنید که در آنها هیچ اشاره‏ای به سوشیانت نشده است:
«ای هوشمندان!
بشنوید با گوش‏ها [ی خویش‏] بهترین [سخنان‏] را و ببینید با منش روشن و هر یک‏از شما ـ چه مرد و چه زن ـ پیش از آن‏که رویداد بزرگ به کام ما پایان گیرد، از میان‏دو راه، [یکی را] برای خویش برگزینید و این [پیام‏] را [به دیگران‏] بیاموزید» (یسنه‏هات ۳۰، بند۲) .
«آن‏گاه شکست و تباهی بر «دروج» (۱۵) فرو خواهد آمد و آنان که به نیک‏نامی شناخته‏شده‏اند، به آرزوهای خویش خواهند رسید و به سرای خوش «منش نیک» و «مزدا» و «اشه» راه خواهند یافت.» (یسنه‏هات ۳۰، بند ۱۰) .
«ای اهوره!

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:41:00 ق.ظ ]




2-1-3- سایتوکاین
واژه­ی سایتوکاین از کلمات یونانی سیتو به معنی سلول و کاین به معنی حرکت گرفته شده است. سایتوکاین­ها پپتید­ها یا پروتئین­هایی هستند که به عنوان مولکول­هایی معرفی شده ­اند که توسط سلول­های دستگاه ایمنی تولید و رها می­شوند. به بیان دقیق تر، سایتوکاین­ها مولکول­های ترشحی هستند که می­توانند اثرات ویژه­ای را بر سلولی که از آن ترشح می شوند ( اثرات اتوکرینی) و بر سلول­های دیگر (اثرات پاراکراینی) اعمال کنند (مک درموت، 2001).
تفاوت مهم بین این دو تعریف در این است که اگر چه سایتوکاین­ها در ابتدا به عنوان مولکول­هایی شناخته شده ­اند که توسط دستگاه ایمنی رها می­شوند، اما در حال حاضر محل تولید و گستره تاثیرات آن فراتر از دستگاه ایمنی است. با وجود این که پژوهش­های جدید نشان می­ دهند که سایتوکاین­ها از سلول­های مختلف نیز ترشح می­شوند و بر آنان تاثیر می­گذارند. با این حال به عنوان مولکول­های تنظیمی دستگاه ایمنی در نظر گرفته می­شوند (مک درموت، 2001).
تا کنون حدود 100 نوع سایتوکاین شناسایی شده است و انواع جدیدتری از آنها نیز در راه کشف هستند. در حالت عادی این مولکول­ها در غلظت­های بسیار پایین در بدن وجود دارند اما به محض روبرو شدن با بیماری و آسیب به سرعت، کلید آنها روشن می­ شود. بسیاری از این مولکول­ها در همان محل آسیب تولید می­شوند و بر سلول­های مجاور اثر می­گذارند. اما تعداد دیگر وارد جریان خون شده و از این راه پیام­هایی به اندام­های دوردست مغز منتقل می­ شود.
آنچه تولید سایتوکاین­ها را سبب می شود محصولات باکتریایی، ویروس و آسیب­هایی مانند سموم هستند که بقایای سلولی را تهدید می­ کنند. کنترل کننده مهم دیگر در این بین، مغز می­باشد که از طریق پیام­های عصبی که به بافت­ها ارسال می­ کند و یا هورمون­ها، کلید سایتوکاین­ها را خاموش و روشن می­نماید (عباس و همکاران، 2007).
سایتوکاین­ها جزء آن دسته از مولکول­هایی هستند که نقش­های متعددی را ایفا می­ کنند و بخصوص بسیاری از آنها اجزای سیستم ایمنی مانند التهاب، تغییرات موضعی، جریان خون و راه اندازی موج دوم واکنش­های التهابی را فعال می­ کنند.
مشخص شده است که سایتوکاین­ها تقریباً روی همه ساختارهای فیزیولوژی اثر می­گذارند و حتی با اثر بر کبد موجب ساخته شدن پروتئین­های فاز حاد می­شوند. با وجود تشابهات زیاد عملکردی، این مولکول­ها تفاوت­های چشمگیری با یکدیگر دارند و برخی اثرات ضد التهابی دارند. گروهی به طور موضعی بر روی سلول­های مجاور خود اثر می­گذارند و دسته­ای دیگر همچون هورمون­ها به گردش خون رها می­شوند (ورلنگیا و همکاران، 2003). سایتوکاین­ها به عنوان گروهی از عوامل محلول، پیام­­بر­های پلی پپتیدی هستند که موجب رشد، تمایز و گسترش عملکرد لکوسیت­ها از راه گیرنده­های ویژه­ی سطح سلول­های ترشحی (عمل اتوکرین) و یا از راه لکوسیت­های همسایه (عمل پاراکرین) می­شوند (مک درموت، 2001). فعالیت سایتوکاین­ها محدود به دستگاه ایمنی نیست؛ سایتوکاین­ها در دستگاه غدد درون ریز و دستگاه عصبی نیز نقش دارند (گیلسون، 2006).
همان طور که گفته شد سایتوکاین­ها به عنوان یک پیامبر شیمیایی عمل می­ کنند. با این حال، در مقایسه با هورمون­هایی که بافت­های اندوکراین ویژه، آنها را سنتز می­ کنند، سایتوکاین­ها از سلول­هایی همچون سلول­های ایمنی، سلول­های اندوتلیال و سلول­های ذخیره کننده چربی ترشح می­شوند. به علاوه سنتز آنها به کمک دسته بزرگی از محرک­ها شامل رادیکال­های آزاد، صدمات بافتی و عامل­های عفونی فعال می­ شود. سایتوکاین­ها بر اساس ساختار و عملشان به انواع وسیعی گروه بندی می­شوند که شامل: اینترلوکین­ها، اینترفرون­ها، عامل نکروز دهنده تومور، فاکتور­های رشد و شیموکاین­ها هستند (اسمیت و همکاران، 2000).
سایتوکاین­ها به وسیله سلول­های ایمنی و سلول­های غیر ایمنی ترشح می­شوند که رابطه بین سلول­ها، ارگان­ها و سیستم­های مختلف بدن را تعدیل می­ کنند. سایتوکاین­ها در نگهداری و حفظ وضعیت هموستاز فیزیولوژیکی مهم بوده و تولید بالای سایتوکاین­های التهابی با بیماری­های قلب و عروق و همچنین دیابت نوع 2 مرتبط می­باشد (پیترسون و پیدرسون، 2005).
در حالی که بیشتر سلول­های بدن قادر به ترشح یک یا تعداد بیشتری از سایتوکاین­ها می­باشند (مولدووینو و همکاران، 2001)، سایتوکاین­ها عمدتاً به وسیله سول­های سیستم ایمنی ترشح می­شوند و واسطه اعمال این سلول­ها هستند. این مواد در پاسخ به میکروب­ها و سایر آنتی ژن­ها تولید می­شوند و هر کدام اثرات متفاوتی بر سلول­های درگیر در ایمنی و التهاب دارند. سایتوکاین­ها در مرحله فعال شدن پاسخ­های ایمنی باعث تحریک رشد و تمایز لنفوسیت­ها می­شوند و در مرحله اجرایی ایمنی ذاتی و اکتسابی، سلول­های اجرایی مختلفی را فعال می­ کنند تا میکروب­ها و سایر آنتی­ژنها را از بین ببرند.
در مورد سایتوکاین­ها اینطور می­توان بیان کرد که این عوامل به چندین روش عمل می­ کنند (گیلسون، 2006):
الف) فعال کننده لکوسیت­ها می­باشند
ب) باعث خنثی سازی و یا کشتن عوامل بیگانه می­شوند
ج) تنظیم کننده دستگاه ایمنی می­باشند
از اینرو، سایتوکاین­ها قابلیت این را دارند که به صورت اتوکراین و پاراکراین بر روی سلول­ها و بافت­ها اثر بگذارند. علاوه بر این، یک سایتوکاین ممکن است روی سیستم­های مختلف بدن عمل کند و پاسخ­های متنوعی را از قبیل تحریک سایتوکاین­های دیگر یا اثرات مهاری روی پاسخ­های بافت­ها داشته باشد. سایتوکاین­ها دارای اجزای مختلفی می­باشند که اینترلوکین­ها و اینترفرون­ها از جمله آنها می­باشند (اسمیت، 2000).
2-1-4- اینترفرون(IFN)
اینترفرون­ها(IFN) ، مولکول­ها یا پروتئین­های هستند که می­توانند بدن میزبان را در مقابل عفونت ویروسی محافظت کنند. لذا در محدود ساختن عفونت در محدوده زمانی که سیستم ایمنی هومورال و سلولی در حال کسب آمادگی برای دفاع در مقابل ویروس­ها هستند، اهمیت حیاتی دارند. اینترفرون­ها نه تنها در تکثیر و ازدیاد ویروس­ها، مداخله و ایجاد مزاحمت می­ کنند، بلکه به عنوان مولکول­های رابط، نقش پیام رسانی بین سلول­ها را بر عهده دارند. بسیاری از سلول­های بدن قادر به ساخت آنها هستند. اینترفرون­های یاد شده از طریق ممانعت از ترجمه mRNAو نسخه برداری از DNAدر سلول­های آلوده به ویروس در روند تکثیر و ازدیاد ویروس­ها ایجاد مزاحمت کرده و سنتز پروتئین در سلول­های آلوده به ویروس را مهار می­ کنند. همچنین از همانند سازی ویروس­ها در سلول­های آلوده نشده جلوگیری کرده، تکثیر سلول را مهار نموده، فعالیت کشندگی سلول­های NK را افزایش داده و عرضه مولکول­های MHC[59] (مولکول­های مجموعه سازگاری بافت اصلی) توسط سلول­ها را تنظیم می­ کند (ا ویلان و همکاران، 2003). اینترفرون­ها به انواع آلفا، بتا و گاما تقسیم می­شوند. درحالی که اینترفرون آلفا و اینترفرون بتا به وسیله همه سلول­ها تولید می­شوند، اینترفرون گاما توسط سول­هایT کمکی، سلول­های T سایتوکسیک، سلول­های دندریتیک و سلول­های کشنده طبیعی در پاسخ ایمنی اختصاصی دخالت کرده و دارای خواص ضد توموری، ضد ویروسی و تنظیم کننده ایمنی می­باشد (اسشودر و همکاران، 2004).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اینترفرون گاما سایتوکاین اصلی فعال­کننده ماکروفاژ بوده و در ایمنی ذاتی و اکتسابی با واسطه سلولی بر علیه میکروب­های داخل سلولی، نقش اساسی بر عهده دارد. اینترفرون گاما دارای اعمال متعددی می­باشد ازجمله اینکه ماکروفاژ­ها را برای کشتن میکروب­های بلعیده شده، فعال می­ کند (عباس و همکاران، 2007). نکته دیگر اینکه، اینترفرون گاما یا اینترفرون نوع 2، یک سایتوکاین مهم و شاخص برای ایمنی ذاتی و اکتسابی بر علیه عفونت باکتریایی درون سلولی، عفونت ویروسی و کنترل تومور می­باشد (عباس و همکاران، 2007).
اینترفرون­ها در ابتدا با توجه به سلول­های ترشح کننده آنها طبقه ­بندی می­شدند اما در حال حاضر با توجه به گیرنده­های اختصاصی و مراحل همسانی به نوع 1 و 2 طبقه بندی می­شوند. اینترفرون گاما، اینترفرون انحصاری اینترفرون نوع 2 می­باشد (اسشودر و همکاران، 2004). ساخت اینترفرون گاما به وسیله سایتوکاین­های ترشح شده IL-12 , IL-18) ( توسط سلول­های عرضه کننده آنتی ژن کنترل می­ شود (گلاب و همکاران،2000).
2-1-5- اینترلوکین-4
IL-4 یک سیتوکین پلیوتروپیک می­باشد که توسط سلول­های T فعال شده، ماست­سل­ها، و بازوفیل­ها ساخته می­ شود. در ابتدا اینترلوکین-4 به عنوان عامل متمایز کننده­ سلول B، همچنین عامل تحریک کننده­ سلول B شناخته شده بود (کیمورا[60] 2011).
اینترلوکین-4 توسط سلول­های T کمکی نوع دو ترشح شده باعث رشد سلول­های B فعال شده می­ شود. به این خاطر آن راسلول 1 عامل رشد B [61]نیز می­نامند. این ویژگی اینترلوکین-4 به طور سینرژیسمی با اینترلوکین-2 اعمال می­ شود. همچنین اینترلوکین-4 باعث افزایش عرضه آنتی ژن­های اصلی سیستم سازگاری بافتی2[62] و گیرنده Fc برای ایموگلوبین E [63] بر سطح لنفوسیت­های B فعال شده می­گردد. به علاوه این ماده یـکی از مهمترین عوامـل تعویض ایزوتیپی سلول­های B برای تولید ایموگلوبین E و ایموگلوبین G1[64] است. با توجه به این تأثیر، به نظر می­رسد میزان اینترلوکین-4 با اتوپی[65] در ارتباط باشد (وجگانی، 1391).
اینترلوکین-4 برای لنفوسیت­های T خاصیت میتوژنیک داشته و با اینترلوکین-3 در تحرک تکثیر ماست­سل­ها اثر سینرژیسمی دارد. علاوه بر این، اینترلوکین-4 به همراه عوامل محرک کلنی باعث تقویت رشد سلول­های پیش ساز هماتوپویتیک و تمایز بیشتر تیره­های سلولی میلوئید نیز می­گردد. این ماده به طور چشمگیری فعالیت کشندگی ماکروفاژها را تشدید نموده، عرضه آنتی ژن­های اصلی سیستم سازگاری بافتی2 توسط ماکروفاژها و لنفوسیت­های B را افزایش می­دهد. در موش، اینترلوکین-4 توسط سلول­های T کمکی نوع دو ترشح شده و به عنوان یک عامل رشد اتوکراین برای سلول­های T کمکی نوع دو تمایز یافته عمل می­ کند. به طور کلی به نظر می­رسد که اینترلوکین-4 و اینترفرون گاما دارای اثرات متضاد در تولید آنتی بادی هستند. به طوریکه اینترلوکین-4 تولید ایموگلوبین E و ایموگلوبین G-1 را تقویت می­ کند ولی اینترفرون گاما باعث تولید ایموگلوبینG-3 می­ شود. این در حالیست که اینترفرون گاما توسط سلول­های T کمکی نوع یک ترشح می­ شود (وجگانی، 1391).
2-1-6- الگوی سایتوکاینی
پاسخ­های ایمنی اکتسابی را می­توان به دو دسته تقسیم ­بندی کرد: پاسخ­های همورال که توسط موادی مثل آنتی­بادی­ها ایجاد می­ شود و پاسخ­های سلولی که باعث فعال شدن سایر سلول­های ایمنی یا کشتن مستقیم سلول­های بیگانه و آلوده می­گردند. اهمیت توسعه ایمونولوژی شناختن ایمنی اختصاصی در انسان­ها است که پاسخ­های ایمنی سلولی و هورمونی را ایجاد می­ کند. پاسخ­های ایمنی سلولی بر علیه پاتوژن­های داخل سلولی مانند ویروس افزایش می­یابد و توسط زیر مجموعه ­ای از لنفوسیت­های کمک کننده T که سلول­های Th1 نامیده می­شوند هماهنگ می­شوند. در پاسخ Th1، سلول کمک کننده T سایتوکاین­هایی مانند IL-2 و اینترفرون گاما را تولید می­ کند. این سایتوکاین­ها به طور انتخابی سلول­های T کشنده همچنین سلول­های کشنده طبیعی را فعال می­ کنند. پاسخ­های ایمنی هورمونی بر علیه پاتوژن­های خارج سلولی مانند انگل­ها و باکتری­ ها (آنها توسط زیر مجموعه ­ای از لنفوسیت­های T کمک کننده که سلول­های Th2 خوانده می­شوند) هماهنگ می­شوند. در پاسخ Th2، سلول T کمک کننده سایتوکاین­های متفاوتی مانند IL-4 و IL-10 را تولید می­ کند، که به طور انتخابی سلول­های B و ماست­سل­ها را فعال می­ کند تا با پاتوژن­های خارج سلولی مبارزه کنند. اینترلوکین -4 یک سایتوکاین پلیوتروپیک می­باشد که توسط سلول­های T فعال شده، ماست­سل­ها و بازوفیل­ها ساخته می­ شود. در ابتدا اینترلوکین-4 به عنوان عامل متمایز­کننده­ سلول B، همچنین عامل تحریک کننده­ سلول B شناخته شده بود. نشان داده شده است که IL-4 اثرات بیولوژیکی متعددی روی سلول­های هماتوپویتیک و غیر هماتوپویتیک دارد، از جمله سلول­های B و T، مونوسیت­ها، ماکروفاژها، ماست­سل­ها، تولید کننده­ های میلوئید و اریتروئید، فیبروبلاست­ها، و سلول­های اندوتلیال. اینترلوکین-4 توسط سلول­های Th2 ترشح شده باعث رشد سلول­هایB فعال شده می­ شود. این ویژگی IL-4 به طور سینرژیسمی با IL-2 اعمال می­گردد. به علاوه این ماده یکی از مهمترین فاکتور­های تعویض ایزوتیپی سلول­های B برای تولید IgE و IgG1 است (کیمورا، سوزوی، ناگاو، ماتسوموتو و روبرت[66]، 2011). اینترلوکین-4 برای لنفوسیت­های T خاصیت میتوژنیک داشته و با IL-3 در تحریک تکثیر ماست­سل­ها اثر سینرژیسمی دارد. در موش، IL-4 توسط سلول­های Th2 ترشح شده و به عنوان یک فاکتور رشد اتوکراین برای سلول­های Th2 تمایز یافته عمل می­ کند. به طور کلی به نظر می­رسد که IL-4 و IFN-γ دارای اثرات متضاد در تولید آنتی­بادی هستند. به طوری که IL-4 تولید IgE و IgG1 را تقویت می­ کند ولی IFN-γ باعث تولید IgG3 می­ شود. این در حالیست که IFN-γ توسط سلول­های Th1 ترشح می­ شود.
IL-4 یک سایتوکاین می­باشد که توسط سلول­های T فعال شده، ماست­سل­ها و بازوفیل­ها ساخته می­ شود. در ابتدا اینترلوکین-4 به عنوان عامل متمایز کننده­ سلول B، همچنین عامل تحریک کننده­ سلول B شناخته شده بود (کیمورا و همکاران، 2011) و اما در مورد اینترفرون گاما می­توان گفت که، اینترفرون گاما که یکی از مهمترین سایتوکاین­ها بوده و عمدتاً به وسیله لنفوسیت­ها ترشح می­ شود. این سایتوکاین، اصولاً به وسیله لنفوسیت­های T و سلول­های کشنده طبیعی[67] (NK cell) به دنبال فعال شدن سیستم ایمنی و تحریکات التهابی ساخته می­ شود ( اسچریبر و همکاران[68]، 2003).
اهمیت توسعه ایمونولوژی شناختن ایمنی اختصاصی در انسان­ها است که پاسخ­های ایمنی سلولی و هورمونی را ایجاد می­ کند. پاسخ­های ایمنی سلولی بر علیه پاتوژن­های داخل سلولی مانند ویروس افزایش می­یابد و توسط زیر مجموعه ­ای از لنفوسیت­های کمک کننده T که سلول­هایTh1 نامیده می­شوند هماهنگ می­شوند. در پاسخ Th1، سلول کمک کننده T سایتوکاین­هایی مانند IL-2 و اینترفرون گاما (IFN-ϒ) را تولید می­ کند. این سایتوکاین­ها به طور انتخابی سلول­ها­ی سیتوتوکسیک T همچنین سلول­های کشنده طبیعی را فعال می­ کنند. پاسخ­های ایمنی هورمونی بر علیه پاتوژن­ها­ی خارج سلولی مانند انگل­ها و باکتری­ ها؛ آنها توسط زیر مجموعه ­ای از لنفوسیت­های کمک کننده T که سلول­های Th2 خوانده می­شوند، هماهنگ می­شوند. در پاسخ Th2، سلول کمک کننده T سایتوکاین­های متفاوتی مانند IL-4 و IL-10 را تولید می­ کند، که به طور انتخابی سلول­ها­ی B و ماست­سل­ها را فعال می­ کند تا با پاتوژن­های خارج سلولی مبارزه کنند (سگرستروم و میلر [69]، 2003).
سلول­هاي T کمکی نوع یک توليد و ترشح سایتوکاین­هاي اينترلوكين 15، اينترلوكين 2 و اينترفرون گاما[70] و نيز لنفوتوكسين را بر عهده دارند. سلو­ل­هاي T کمکی نوع یک باعث فعال شدن ايمني سلولي در محيط تومور مي­شوند. نشان داده شده است كه سلول­هاي T کمکی نوع یک براي مهار رشد تومور لازم و ضروري هستند (دیسیس[71] و پارک[72]، 2009). ايمني ضد تومور اغلب به واسطه­ سلول­هاي T سیتوتوکسیک TCD8+ فعال، كه به وسیله­ سايتوكاين­هاي T کمکی نوع یک حمايت مي­شوند، صورت مي­گيرد. سایتوکاین­هاي T کمکی نوع یک باعث تحريك و تقويت فعاليت سلول­هايT سیتوتوکسیک[73] شده، مي­توانند مرگ برنامه­ريزي شده را در سلول هدف القا كنند. اینترفرون گاما، سایتوکاین فعال كننده­ی ماكروفاژها است و شرايطي را فراهم مي­كند كه لنفوسيت­هاي T و سلول­هاي کشنده­ی طبیعی و ماكروفاژها فعال شوند (آلوارز[74]، 2011). اثرات مستقیم اینترفرون گاما بر سلول­هاي توموري باعث كاهش رشد سلول توموري مي­شود. به عنوان مثال در موش­هايي كه ژن توليد كننده­ی اینترفرون گاما آنان از كار انداخته شده است، ميزان بروز و رشد تومورها بسيار بيشتر از موش­هايي است كه اين سایتوکاین را توليد مي­كنند. اثرات غیرمستقیم اینترفرون گاما باعث افزايش شناسايي سلول­ها­ی توموري توسط ساير مكانيسم­هاي سيستم ايمني مي­شود. به علاوه كاربرد­هاي باليني درمان سرطان به وسيله­ی اینترفرون گاما گزارش شده است (نام و همکاران[75]، 2008).
سلول­هاي T کمکی نوع دو سایتوکاین­هايي شامل اينترلوكين-13، اينترلوكين-6، اينترلوكين-5 و اينترلوكين-4 را توليد مي­كنند. اين سایتوکاین­ها باعث پيشرفت پاسخ ايمني به سمت واكنش­هاي آلرژيك و يا توليد ايمني هومورال مي­گردد ( اوبله و همکاران، 2009). بر خلاف سایتوکاین­هاي T کمکی نوع یک افزايش سایتوکاین­هاي T کمکی نوع دو باعث افزايش استعداد ابتلا به تومور از طريق سركوب ايمني سلولي در محل تومور مي­شوند. گزارش شده است كاهش نسبت سلول­هاي T کمکی نوع یک به سلول­های T کمکی نوع دو در جمعيت سلول­هاي لنفوسیت­های بافت تومور باعث نقص در فعاليت سيتوتوكسيسيتي عليه سلول­ها­ی توموری مي­شود (شورین و همکاران[76]، 1999). مشخص شده است كه كاهش سایتوکاین­هاي T کمکی یک و يا افزايش سایتوکاین­هاي T کمکی نوع دو باعث افزايش رشد تومورهاي آدنوكارسينوما[77] در حيوانات آزمايشگاهي مي­شود ( اوبله و همکاران، 2009).
پاسخ­های ایمنی سلولی بر علیه پاتوژن­های داخل سلولی مانند ویروس افزایش می­یابد و توسط زیر مجموعه ­ای از لنفوسیت­های T کمک کننده که سلول­های Th1 نامیده می­شوند هماهنگ می­شوند. در پاسخ Th1، سلول T کمک کننده سایتوکاین­هایی مانند IL-2 و اینترفرون گاما (IFN-γ) را تولید می­ کند. این سایتوکاین­ها به طور انتخابی سلول­ها­ی سیتوتوکسیک T همچنین سلول­های کشنده طبیعی را فعال می­ کنند. پاسخ­های ایمنی هورمونی بر علیه پاتوژن­ها­ی خارج سلولی مانند انگل­ها و باکتری­ ها؛ آنها توسط زیر مجموعه ­ای از لنفوسیت­های T کمک کننده که سلول­های Th2 خوانده می­شوند، هماهنگ می­شوند. در پاسخ Th2، سلول T کمک­کننده سیاتوکاین­های متفاوتی مانند IL-4 و IL-10 را تولید می­ کند، که به طور انتخابی سلول­ها­یB و ماست سل­ها را فعال می­ کند تا با پاتوژن­های خارج سلولی مبارزه کنند (سگرستروم[78] و میلر[79]، 2004).
2-1-7- لکوسیت
سلول­هاي ايمني عبارتند از لكوسيت­ها يا گلبول­هاي سفيد كه در اعضاء و بافت­هاي لنفاوي متعددي در سرتاسر بدن و خون يافت مي­شوند. لكوسيت­ها از سلول­هاي جوانه‌­ی مغز استخوان سرچشمه گرفته و مراحل بعدي بلوغ و تمايز خود را در بافت­هاي لنفاوي اوليه مثل تيموس (سلول­هاي T) و مغز استخوان (سلول­هاي B) مي‌گذرانند. اين سلول­ها در بافت­هاي لنفاوي ثانويه مثل غدد لنفاوي، طحال و روده با ساير سلول­ها و همين طور با مواد بيگانه واكنش مي‌دهند (گیلسون، 2006).
گلبول­هاي سفيد از طريق جريان خون و سيستم لنف در ميان بافت­هاي مختلف لنفاوي مهاجرت مي‌كنند. لنفوسيت­ها از راه وريدهاي مخصوصي مي‌توانند از گردش خون خارج و به داخل بافت­هاي لنفاوي وارد شوند. سلول­هاي بيگانه­خوار (نوتروفيل­ها و ماكروفاژها) نيز از طريق اتصال انتخابي به مولكول­هاي چسبان خاصي كه روي سلول­هاي پوششي وجود دارند، از جريان خون خارج شده و به بافت­هاي مختلف بدن وارد مي‌گردند. در هر لحظه 1-2 % از كل ذخيره لنفوسيتي بدن در حال گردش بوده و اغلب آنها در بافت­هاي لنفاوي باقي مي‌مانند. تعداد اين سلول­ها ممكن است در هنگام ورزش كردن به شدت افزايش پيدا كند (گیلسون، 2006).
2-2- پژوهش هاي پيشين:
با وجود پژوهشات زیاد درباره اثرات ورزش بر سیستم ایمنی، توافق کلی وجود ندارد که این خود مربوط به تفاوت در انواع فعالیت­های ورزشی، شدت و مدت متفاوت تمرینات ورزشی، تفاوت­های فردی و تجربه ورزشی افراد و اندازه ­گیری­های متفاوت عوامل سیستم ایمنی می­باشد و این مسئله انجام پژوهشات بیشتری در این زمینه را آشکار می­سازد. پاسخ سایتوکاین­ها به ورزش ظاهراً پیچیده بوده و به پارامتر­های ورزشی، تمرین قبلی، محل اندازه ­گیری سایتوکاین (بافت، خون، ادرار) و احتمالاً روش اندازه ­گیری بستگی دارد. در ادامه نمونه­هایی از مطالعات انجام شده در این زمینه ارائه شده است.
توفیقی و همکاران (1388) در مطالعه خود به بررسی تاثیر تمرین استقامتی بر میزان اینترلوکین 4 و اینترفرون گاما موش­های مبتلا به تومور سرطان پرداختند. بدین منظور 80 سر موش ماده انتخاب و به طور تصادفی در 4 گروه 20 تایی تقسیم شدند. برنامه استقامتی شامل 8 هفته دویدن با شدت کم تا متوسط روی تردمیل مخصوص موش انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که میزان اینترلوکین 4 در گروه تومور بعد از ورزش به طور معنی­داری کاهش یافت در حالی که تغییرات اینترفرون گاما تغییر معنی­داری را نشان نداد.
در پژوهشی که به منظور بررسی تاثیر تمرین استقامتی بر میزان اینترلوکین 4 و اینترفرون گاما در موش­های مبتلا به تومور سرطان سینه انجام شد، 80 سر موش ماده در مطالعه شرکت داده شد. برنامه تمرین به مدت 8 هفته دویدن روی نوارگردان انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که میزان اینترلوکین 4 به شکل معنی­داری در گروه موش­های توموری به دنبال انجام ورزش استقامتی پیوسته کاهش یافت. با این حال میزان تغییرات اینترفرون گاما به دنبال انجام ورزش استقامتی معنی­دار نبود (توفیقی و همکاران، 1388).
پژوهشی تحت عنوان اثر 10 هفته تمرین هوازی شدید بر غلظت سایتوکاین­های ضد التهابی و تستسترون در مردان غیر فعال انجام شد، آزمودنی­های این پژوهش را 20 مرد غیر فعال با دامنه سنی 20 تا 30 سال تشکیل می­دادند. برنامه تمرینی هوازی شامل 30 دقیقه کار روی دوچرخه کارسنج با شدت 70 درصد ضربان قلب بیشینه بود که به صورت فزاینده به 50 دقیقه با شدت 80 درصد ضربان قلب بیشینه رسید. نتایج پژوهش نشان داد که غلظت پلاسمایی اینتر لوکین 4 و اینترلوکین 10 بعد از 10 هفته تمرین تغییری نکرد ( طاهری کلانی و نیک سرشت، 1389).
زر و همکاران (1390) در پژوهش خود، تأثير 8 هفته فعاليت استقامتي بر بيان اينترفرون گاما و زير رد­ه­هاي لكوسيتي را بررسی کردند. نتایج پژوهش نشان داد که ميزان اينترفرون گاما بعد از فعاليت استقامتي و همچنين 24 و 48 ساعت بعد از آخرين جلسه تمرين نسبت به سطوح قبل از تمرين كاهش يافت، ولي اين كاهش معنی­دار نبود. علاوه بر اين، نتايج تحقيق كاهش سطوح لكوسيت را قبل از تمرين تا 24 ساعت بعد از دور­ه­ی تمريني نشان داد.
مقصودی و همکاران (1390) در پژوهش خود به بررسی اثر یک دوره تمرین منتخب (هوازی و قدرتی) بر برخی سایتوکاین­ها در بیماران مبتلا به MS پرداختند. 35 زن و مرد مبتلا به MS در این مطالعه شرکت کردند. برنامه تمرینی به مدت 8 هفته (تمرین مقاومتی، هوازی و کشششی) انجام شد. یافته­های پژوهش نشان داد که میزان اینترفرون گاما در هر دو گروه مرد و زن کاهش یافت.
ستاری­فرد و همکاران (1391) در پژوهشی به بررسی تاثیر فعالیت ورزشی در شرایط دمایی سرد بر مقادیر اینترلوکین17، اینترفرون گاما سرم ورزشکاران استقامتی پرداختند. آزمودنی­های این پژوهش را 10 ورزشکار مرد جوان استقامتی تشکیل می­دادند. آزمودنی­ها به مدت 1 ساعت با 60 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی روی تردمیل دویدند. نتایج پژوهش نشان که متغییر­های مورد نظر بعد از فعالیت و دو ساعت بعد از فعالیت تغییری نکرد.
در پژوهشی که توسط برات پور و همکاران (1392) انجام شد به بررسی تاثیر مکمل­دهی کوتاه مدت زنجبیل بر تغییرات برخی از شاخص­ های مرتبط با التهاب سیستمیک در بلافاصله و 24 ساعت بعد از تمرین مقاومتی در مردان والیبالیست پرداختند. نتایج پژوهش، افزایش معنی­داری را در میزان اینترفرون گاما در هر دو گروه تمرین و دارونما نشان داد.
نتایج پژوهش استینسبرگ و همکاران (2001) نشان داد که میزان اینترلوکین 4 بعد از 2ساعت و نیم دویدن روی تردمیل با شدت 75 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی در دوندگان مرد تغییری نکرد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که درصد سلول­های Th1 در گردش بعد از تمرین طولانی مدت کاهش می­یابد، در حالی که درصد سلول­های Th2 در گردش تغییری نکرد و همزمان با این تغییرات ، میزان کلی سلول­های T در گردش کاهش یافت.
در پژوهشی که توسط باسورو و همکاران[80] (2002) انجام گرفت، 12 مرد ورزشکار دوچرخه سوار در مطالعه شرکت کردند. آزمودنی­ها 20 دقیقه با شدت 90 درصد آستانه غیر هوازی فعالیت کردند و سپس 20 دقیقه استراحت داشتند. آزمودنی­ها، این پروتکل تمرینی را 6 بار انجام دادند. نمونه­ها از نمونه­های خون محیطی تحریک شده جمع آوری شد. نتایج پژوهش نشان داد که بلافاصله بعد از تمرین اینترفرون گاما به میزان 16% و اینترلوکین 4 به میزان 35% نسبت به میزان قبل از تمرین کاهش یافت.
در پژوهشی که توسط اگاوا و همکاران[81] (2003) انجام شد، 9 زن سالمند با میانگین سنی 63 سال به عنوان گروه آزمایش و 12 زن سالمند با همین دامنه سنی به عنوان گروه کنترل انتخاب و در مطالعه شرکت کردند. نوع برنامه تمرین ورزشی، راه رفتن با شدت متوسط بود. برنامه تمرین به مدت 30 دقیقه در هر روز با شدت تقریبا 75 درصد Vo2 peak به میزان 3 تا 5 کیلومتر در روز و یک 10 کیلومتر در هفته بود. نمونه­های مورد نظر از خون محیطی مورد آنالیز قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که Th1 افزایش معنی­دار و Th2 افزایشی را نسبت به میزان قبل از تمرین نشان داد. علاوه بر این یافته­ ها نشان دادند که نسبت Th1/ Th2 افزیش دو برابری را نسبت به میزان قبل از تمرین نشان داد. همچنین اینترفرون گاما افزایش معنی­دار و اینترلوکین 4 افزایشی را نشان دادند.
در پژوهشی که توسط درالا و همکاران[82] (2004) انجام شد، 30 زن سالمند با دامنه سنی 62 تا 86 سال در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنی­ها در یک برنامه فعالیت­بدنی 2 ساله با شدت متوسط شرکت کردند. برنامه تمرینی به مدت 50 دقیقه با شدت کمتر از 80 درصد ضربان قلب بیشینه و 2 بار در هفته بود که به مدت 10 ماه در سال و کلاً 2 سال به طول انجامید. متغییر­های مورد بررسی در این مطالعه سایتوکاین­های مختلفی از قبیل اینترلوکین2، اینترلوکین 4 و اینترفرون گاما بودند که از لنفوسیت­های تحریک شده خون محیطی برای اندازه ­گیری آنها استفاده شد. برای اندازه ­گیری سایتوکاین­ها از روش فلوسایتومتری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که میزان سایتوکاین­های مورد نظر یعنی اینترلوکین 4 و اینترفرون گاما نسبت به میزان قبل از تمرین در هر دو گروه اختلافی وجود نداشت، علاوه بر این یافته­ ها نشان داد که میزان اینترلوکین 2 نسبت به میزان قبل از تمرین افزایش معنی­داری را نشان داد.
لانکستر و همکارانش[83] (2005) پژوهش خود را روی مردان تمرین کرده استقامتی انجام دادند، آزمودنی­ها 2 و نیم ساعت ورزش دوچرخه سواری با شدت 65 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی را انجام دادند. از خون محیطی برای گرفتن فاکتور­های مورد نظر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که میزان Th1 و Th2بلافاصله بعد از تمرین نسبت به میزان قبل از تمرین تغییری نکرد، این عدم تغییر در حالی بود که 1 تا 2 ساعت بعد از تمرین میزان Th1 نسبت به قبل از تمرین افزایش معنی­داری پیدا کرد اما میزان Th2 همچنان نسبت به میزان قبل از تمرین تغییری نکرد.
آلبرتی و همکاران[84] (2006)، در پژوهش خود، تغییرات وابسته به سن سایتوکاین­های نوع Th1 و Th2 در انسان را مطالعه کردند. در این مطالعه تغییرات سایتوکاین­های اینترفرون گاما و اینترلوکین 4 همراه با افزایش سن مورد بررسی قرار گرفت. که تعداد 47 نفر بین سنین 99 و 21 سال انتخاب شدند. نتایج نشان داد که سایتوکاین­های نوع Th1 و Th2 هر کدام به طور متفاوتی از روند افزایش سن تاثیر می­پذیرند. همچنین مشخص شد که نسبت INF-ϒ/IL-4 در افراد سالمند نسبت به افراد جوان به طور چشمگیری کاهش می­یابد و IL-4 همراه با افزایش سن در افراد افزایش می­یابد.
در پژوهشی که توسط کاستلانو[85] (2006) انجام شد، به بررسی پاسخ سایتوکاین­ها به تمرینات هوازی کوتاه مدت و بلند مدت بر روی 27 بیمار MS پرداختند. آزمودنی­ها به مدت هشت هفته، هفته­ای سه جلسه 30 دقیقه­ای بر روی دوچرخه کارسنج با شدت VO2peak 60٪ به فعالیت پرداختند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در میزان استراحتی IL-6 کاهش و در میزان استراحتی TNF-α و IFN-ϒ بعد از هشت هفته تمرین منظم هوازی افزایش مشاهده شد. غلظت پلاسمایی TNF-α و IFN-ϒ در 30 دقیقه بعد از تمرین (30 دقیقه تمرین دوچرخه کارسنج با شدت VO2peak60٪) مشابه با میزان پایه قبل از تمرین بود اما در 2 و 3 ساعت بعد از تمرین کاهش یافت. بنابراین پاسخ این دو سایتوکاین یعنی IFN-ϒ , TNF-α به ورزش کوتاه مدت هیچ تغییری نکرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:41:00 ق.ظ ]




۴– روابط ایران و رژیم صهیونیستی (۱۳۵۷-۱۳۳۲):
بعد از کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد و برکناری دولت مصدق، محمدرضا شاه پهلوی که با حمایت آمریکا توانسته بود دوباره زمام امور را به دست بگیرد بالتبع باید در راستای سیاست های آمریکا در منطقه و عرصه ی بین المللی گام بر می داشت، چیزی که مارک گازیوروسکی از آن به عنوان “دولت دست نشانده” یاد می کند.
با توجه به روابط حسنه ی آمریکا و اسرائیل با یکدیگر، یکی از مواردی که ایران باید در سیاست خارجی خود اصلاح می کرد بحث برقراری مجدد رابطه با اسرائیل بود.
به همین دلیل حکومت پهلوی مصمم به برقراری ارتباط مجدد با اسرائیل بود و در این راستا در اسفند ۱۳۳۲ وزارت امور خارجه در پاسخ به استعلام سفارت ایران در “برن” طی بخش نامه ای به کلیه ی نمایندگی های ایران در خارج از کشور مطلبی را به این مضمون بیان می کند: «… راجع به سوال آن سفارت از این که آیا نمایندگان سیاسی ایران می توانند با مامورین سیاسی دولت اسرائیل دید و بازدید رسمی نمایند، اشعار می دارد که دولت شاهنشاهی با اسرائیل قطع رابطه نکرده، بلکه نمایندگی ما در آن جا فعلا تعطیل است بنابراین دید و بازدید با نمایندگان اسرائیل مانعی ندارد.»[۶۰]

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بدین ترتیب ایران در پی برداشتن گام های عملی بیشتری برای برقراری ارتباط با اسرائیل بود لذا در تاریخ ۳۰/۳/۱۳۳۳ زین العابدین خاکسار، وزیر مختار ایران در عمان، طی سفری به اسرائیل که یک هفته طول کشید، گام جدیدی در برقراری ارتباط با اسرائیل برداشت. وی هدف از انجام این سفر را بررسی وضعیت و مشکلات اتباع ایران اعلام کرد. زین العابدین خاکسار در این سفر با وزیر امور خارجه ی اسرائیل و هم چنین با فرماندار بیت المقدس دیدار کرد.
با انجام این سفر خبر هایی در مورد احیای مجدد روابط ایران و اسرائیل منتشر شد، مخصوصا رسانه های کشور های عربی به طور گسترده ای اخبار مربوط به این سفر را پوشش دادند و اعلام کردند که دولت های قدرتمند و استعمارگر در حال فشار آوردن به ایران هستند تا با اسرائیل رابطه برقرار کند، در پی این خبر ها ایران اعلام کرد که قصد برقراری رابطه با اسرائیل را ندارد.
شایان ذکر است که مهم ترین مانع در برقراری روابط ایران و اسرائیل فشار افکار عمومی ایران و علمای مذهبی و هم چنین ترس از واکنش جهان اسلام به این موضوع بود.
بحث مناسبات ایران و اسرائیل با فراز و فرودهایی همراه بود تا این که حادثه انقلاب عراق در سال ۱۳۳۷، حکومت ایران را به این نتیجه رساند که به سمت نزدیکی و اتحاد با اسرائیل پیش برود. زیرا با انقلاب در عراق و نزدیکی این کشور به شوروی، ایران بیش از پیش احساس خطر نمود.
در همین سال است که شاه در پاسخ به نامه ی بن گوروین، نخست وزیر اسرائیل، که سیاست کوروش در قبال یهودیان را یادآوری کرده بود چنین می نویسد: یادآوری سیاست کوروش در قبال مردم شما، برای من بسیار باارزش است و من حداکثر سعی خود را برای ادامه ی راهی که به وسیله ی این سنت قدیمی به وجود آمده خواهم نمود.
حکومت شاهنشاهی ایران با توجه به شرایط داخلی و منطقه ای نمی توانست به طور علنی با اسرائیل رابطه برقرار کند پس در صدد برقراری رابطه محرمانه و غیرعلنی با اسرائیل برآمد به همین دلیل «ابراهیم تیموری در آذرماه ۱۳۳۸ به تل آویو رفته و در آن جا مستقر شد و از آن جایی که قرار بود روابط به صورت غیررسمی و محرمانه باقی بماند، وی جزئی از سفارت ایران در برن محسوب می شد و این نمایندگی نیز در مکاتبات “برن ۲” خوانده می شد.»[۶۱]
البته شاه در پی علنی کردن این ارتباط بود ولی می بایست ابتدا عکس العمل کشورهای عربی را می سنجید به همین دلیل مصاحبه ای با روزنامه ی کیهان ترتیب داد، در این مصاحبه که با سردبیر کیهان در اول مرداد ۱۳۳۹ (۲۳ ژوئیه ی ۱۹۶۰) انجام گرفت شاه در پاسخ به سوالی در مورد شناسایی اسرائیل چنین می گوید: «این شناسایی سابقا صورت گرفته و امر تازه ای نیست، منتها روی جریانات روز و شاید هم از لحاظ صرفه جویی، چند سال پیش نماینده ی ما از اسرائیل احضار شده و هنوز هم برنگشته است. ولی این موضوع شناسایی چیز تازه ای نیست.»[۶۲]
بعد از این اظهارات محمدرضا شاه، موجی از اعتراضات در جهان عرب به پا خاست. به گونه ای که کشور مصر که در آن زمان رهبر انقلابی آن، جمال عبدالناصر در راس امور بود بلافاصله با سخنان شدید اللحنی شاه را مورد عتاب قرار داد و سفیر ایران را از مصر اخراج کرد. ایران نیز مقابله به مثل نموده و سفیر مصر در ایران را اخراج نمود.
در پی اقدام مصر، جهان عرب نیز علیه ایران موضع گرفت و حتی چند روز پس از قطع روابط دیپلماتیک بین ایران و مصر، یکی از علمای بزرگ مصری به نام شیخ محمود شلتوت به شاه نامه ای نوشت و از اظهارات و اقدامات محمدرضاشاه ابراز نگرانی کرد و محمدرضاشاه هم در پاسخی دوپهلو و دیپلماتیک مآبانه اظهار داشت که ما اسرائیل را به صورت دوژور به رسمیت نشناخته ایم و تغییری در سیاست های خود نداده ایم و حامی مسلمانان باقی خواهیم ماند.
با این همه مناسبات ایران و اسرائیل روز به روز در حال گسترش بود اما قبل از این که به بررسی روابط ایران و اسرائیل در زمینه های مختلف بعد از کودتای ۲۸ مرداد تا انقلاب اسلامی بپردازیم، ابتدا بهتر است انگیزه های برقراری این روابط بررسی کرد.
با تشکیل اسرائیل در سال ۱۹۴۸ و به دنبال آن بروز جنگ بین اعراب و اسرائیل و شکست اعراب از اسرائیل، در وزارت امور خارجه ی ایران زمزمه های شناسایی به گوش رسید چرا که در پی شکست اعراب و هم چنین شناسایی اسرائیل توسط ترکیه و انگلیس و آمریکا، ایران احساس کرد که شناسایی اسرائیل می تواند گامی در برخورداری از کمک های مالی و اقتصادی “اصل چهار” رییس جمهور آمریکا “ترومن” و هم چنین جلب حمایت کنگره باشد و به همین دلیل ایران نمی توانست به راحتی از این امر چشم بپوشد ولی حفظ روابط حسنه با کشورهای عربی مانع از این اقدام در آن سال ها شد.
«علایق اولیه ی ایران نسبت به اسرائیل از چندین عامل نشات می گرفت، رابطه نزدیک میان اسرائیل و ایالات متحده این فکر را در شاه تقویت می کرد که داشتن مناسبات حسنه با اسرائیل، به رابطه او با واشنگتن کمک خواهد کرد و او را قادر خواهد ساخت که حسن نیت جامعه ی یهودیان آمریکا را به خوبی جلب کند؛ دریافتی که اسرائیل با شادمانی آن را تقویت می کرد.»[۶۳]
از سوی دیگر اسرائیل نیز مشتاق به برقراری روابط با ایران بود چرا که «امید به این که مسایل سیاسی اسرائیل با منطقه به یک مساله اساسی در حد یک خصومت قومی و مذهبی تبدیل نشود، بلکه یک درگیری استراتژیک نظامی محلی بر سر تصرف مقداری زمین باشد، برای اسرائیل داشتن مناسبات حسنه با ترکیه و ایران تضمین کننده ی این واقعیت بود که اسرائیل می تواند به راحتی با مسلمانان همزیستی داشته باشد. مناسبات دوستانه ی شاه با اسرائیل نشان می داد که مخالفت با اسرائیل در این منطقه عمومیت ندارد و حکایت از آن دارد که به مرور زمان شاید حتی دیدگاه اعراب نیز عوض شود. »[۶۴]
در راستای عملی شدن همین نوع نگرش است که دکترین محورهای پیرامون بن گوریون نخست وزیر اسرائیل مطرح می شود. اصل ایده ی دکترین محورهای پیرامون از “ریون شیلواح” است که از کارشناسان وزارت امور خارجه ی اسرائیل بوده است. محتوای این ایده بر این مبنا شکل گرفته که این تصور در منطقه و حتی در سطح جهانی مطرح شود که خاورمیانه یک منطقه ی منحصرا عربی و حتی اسلامی نیست، بلکه منطقه ای دارای مذاهب، نژادها، فرهنگ ها و ملیت های مختلف است.
بن گوریون به این ایده جنبه ی عملی می دهد و می گوید خاورمیانه یک منطقه ی صرفا عربی نیست بلکه برعکس اکثریت ساکنان آن عرب نیستند، ترک ها، ایرانی ها، یهودی ها ، بدون این که کردها و سایر اقلیت های غیر عربی کشور های عربی را به شمار آوریم، تعدادشان بسیار بیشتر از عرب ها در خاورمیانه است.
به همین دلیل اسرائیل در پی برقراری روابط استراتژیک با ترکیه و ایران در شمال و اتیوپی در جنوب برآمد تا در منطقه از انزوا خارج شود.
این دیدگاه در بین دولت مردان و سیاست گذاران ایرانی بسیار مطرح بود که با نزدیکی به اسرائیل می توان به آمریکا نزدیک تر شد. مثلا حسین فرودوست چنین می نویسد: «هرچند اسرائیل تنها کشوریهودیان جهان به شمار می رود ولی استعداد پذیرش کلیه ی یهودیان جهان را ندارد و در واقع نقش مرکز قدرت جهانی یهود را ایفا می کند، اقلیت های یهودی در جهان غرب به شدت در حکومت های خود موثراند و به خصوص این نفوذ در آمریکا بسیار شدید است، لذا نمی توان اسرائیل را یک کشور تحت سلطه ی غرب و آمریکا تلقی کرد، بلکه در واقع این جهان غرب است که تحت نفوذ اسرائیل است. از سویی اسرائیل پایگاه اصلی غرب در خاورمیانه به شمار می رفت و برای آمریکا کشور پول سازی محسوب می شد. صرف وجود اسرائیل سبب می گردید تا کشورهای عربی و ثروتمند منطقه، دلارهای نفتی خود را در مقابل سفارشات گران قیمت اسلحه به آمریکا بدهند، آمریکا با بذل و بخشش مقداری از این سفارشات را به کشورهای اروپای غربی واگذار می کرد.»[۶۵] با توجه به وجود چنین ذهنیتی در بین دولت مردان و سیاست گذاران ایران، بالتبع روابط ایران و اسرائیل روز به روز بیشتر گسترش می یافت. باید گفت که این تفکر مختص دولت مردان ایرانی نبود بلکه خود شاه هم عمیقا معتقد بود که ایران می تواند از طریق گسترش روابط با اسرائیل به بهتر نمودن روابط خود با آمریکا کمک کند، به عبارت دیگر «باور شاه مبنی بر نفوذ یهود در آمریکا آن قدر قوی بود که وی رابطه خوب و نزدیک با اسرائیل را لازمه ی داشتن روابط مناسب و اعمال نفوذ در آمریکا می دانست، ژنرال هرکابی در سفری به ایران که با شاه ملاقات کرده بود شاه در این دیدار خواستار شد که اسرائیلی ها با نفوذی که در واشنگتن دارند سعی کنند حقایق منطقه ای را به آمریکایی ها بفهمانند، شاه افزود آمریکایی ها نیاز ایران را به جنگ افزار و کمک مالی دست کم می گیرند و تلویحا از اسرائیل خواست که در این باره به پرزیدنت آیزنهاور فشار وارد سازند، بعدها شاه در ملاقاتی با رهبران اسرائیلی این تقاضا را تکرار کرد.»[۶۶]
همان طور که ذکر شد روابط ایران و اسرائیل رو به گسترش گذاشت به طوری که روزنامه ی معاریو در ۲۲/۲/۱۳۴۲ با درج خبری با عنوان “درجه ی وزیر مختاری نماینده ی اسرائیل در تهران” خبر داد که مایر عزری به درجه ی وزیر مختاری نایل آمده است و در ادامه در رابطه با نمایندگی اسرائیل در تهران نوشت که علی رغم فقدان روابط عادی دبپلماتیک، یک نمایندگی اقتصادی که دارای اختیارات کنسول نیز هست به ریاست دکتر دوریل در تهران فعال است. روزنامه ی معاریو این اتفاقات و ترفیع عزری به درجه ی وزیرمختاری را نشانه ی پیشرفت روابط بین اسرائیل و ایران می دانست.
مایر عزری در گسترش روابط سیاسی و اطلاعاتی بین ایران و اسرائیل نقش تعیین کننده ای داشت، او یهودی ایرانی تباری بود که در سال ۱۳۲۸ شمسی به همراه ده ها نفر از یهودیان ایرانی به اسرائیل مهاجرت کرده بود، عزری که با زبان فارسی و آداب و رسوم ایرانیان آشنایی داشت، نقش اصلی را در برقراری روابط بین دو کشور و ملاقات های دو طرف ایفا می کرد. به عنوان مثال مایر عزری توانسته بود با شخص محمدرضاشاه و اسدالله علم، وزیر دربار، روابط صمیمانه ای برقرار کند و هرگاه مناسب بداند به ملاقات آن ها برود، در تاریخ ۱۲ شهریور ۱۳۴۸ (۳ سپتامبر ۱۹۶۹) عزری در ملاقات با اسدالله علم به او می گوید که “آباابان” تقاضای دیدار با شاه را دارد، تا در مورد مسایل خاورمیانه با شاه گفتگو کند، محمدرضاشاه پس از آگاهی از این موضوع ابتدا تمایلی به این ملاقات از خود نشان نمی دهد ولی بعد از گذشت چند روز به اسدالله علم اطلاع می دهد که حاضر است این دیدار صورت پذیرد. اسد الله علم در خاطرات خود درمورد این موضوع چنین می نویسد: «امروز ۱۵ شهریور، پس از شام، شاه مرا به گوشه ای کشید و دستور داد که به مایر عزری بگویم، وزیر خارجه اش می تواند هر موقع که مایل باشد، شرفیاب شود. دربار به دلیل فعالیت های عزری در گسترش روابط دو کشور به او نشان درجه دوم تاج اعطا کرد. علم در ۱۹ شهریور ۱۳۵۲ در خاطرات خود می نویسد: به عزری نماینده ی اسرائیل در تهران نشان درجه دوم تاج اعطا شده است، شاه به من دستور داد که تاریخ فرمان همراه نشان را به پیش از جنگ ژوئن ۱۹۶۷ اعراب و اسرائیل تغییر دهم تا از این بابت کدورتی در روابط ایران و اعراب بروز نکند.»[۶۷]
نقش بهاییان نیز در ارتباط بین ایران و اسرائیل چشمگیر است، بهاییان همیشه با اسرائیل در ارتباط بودند و در کشورهای گوناگون به ویژه ایران به صورت ستون پنجم برای اسرائیل عمل می کردند، گزارشات ساواک در این زمینه شاهدی بر این مدعا می باشد. به عنوان مثال گزارش ساواک در تاریخ ۲۲/۱/۱۳۵۲ بدین شرح آمده است:
«به: اداره کل سوم
از: اداره کل دوم
موضوع: انتخابات اعضای محافل مرکزی بهایی های جهان در اسرائیل
طبق اظهارات امان فتح اعظم، عضو محافل مرکزی بهایی ها در اسرائیل قرار است در تاریخ ۶/۲/۱۳۵۲ شمسی انتخابات … جهت رهبری کردن محافل مرکزی بهایی های جهان در اسرائیل به مدت ۲۰ سال آینده آغاز شود.همچنین قرار است نه نفر … از هر محفل بهایی از ۱۱۳ کشور جهان به منظور شرکت در انتخابات فوق الذکر به اسرائیل عزیمت نمایند.
نظریه: اسرائیل مذهب بهایی را به عنوان مذهب رسمی در سال ۱۳۵۲ شمسی به رسمیت شناخته است. دولت اسرائیل با اجرای برنامه هایی از افراد مذکور می کوشد از اقلیت فوق الذکر در سایر کشورها به ویژه ایران بهره برداری سیاسی – اطلاعاتی و اقتصادی بنماید»[۶۸]
علی رغم وجود چنین گزارشاتی در ساواک در مورد بهاییان، نفوذ آن ها در ایران، مخصوصا در بین دولت مردان روز به روز بیشتر می شد.
علاوه بر بهاییان، یهودیان ساکن ایران نیز بسیار فعال بودند و نقش موثری در ارتباط بین ایران و اسرائیل و حتی کمک های مالی به اسرائیل داشتند. برای نمونه می توان به این گزارش ساواک اشاره کرد: «به: ۳۲۱
از:۴۵۲۰ – شماره ی گزارش ۲۳۷۸۷/۴۵۲۰
موضوع: جمع آوری پول ، شماره ی نامه: ۲۳۷۷۳/۴۵۲۰
از ابتدای ژوئن سال ۱۹۶۷ میلادی و بعد از جنگ بین اعراب و اسرائیل، انجمن کلیمیان تهران با راهنمایی و تقاضای دولت اسرییل به وسیله ی مقامات آژانس اسرائیل در ایران، ابتدا خیلی محرمانه شروع به جمع آوری پول نموده و این اعانات در شب نشینی ها و در ایام برگزاری نماز عید شنبه ها در مساجد و انجمن های محلی کلیمیان در تهران و شهرستان ها با ازام مامورین یهودی ایرانی و مامورین اعزامی اسرائیل به ایران جمع آوری گردید و حتی چندی قبل قرار بود که بهای دو فروند جت جنگی میراژ سهمیه ی پرداختی یهودیان ایران جمع آوری شود که مبلغی قابل توجه، جمع آوری و پرداخت گردید.»[۶۹]
در بحث گسترش روابط ایران و اسرائیل می توان به نقش دو عامل مهم اشاره کرد:
الف) نقش آمریکا در روابط ایران و اسرائیل
ب) نقش کشورهای عربی در گسترش روابط ایران و اسرائیل
الف) نقش آمریکا در روابط ایران و اسرائیل: با توجه به پایان جنگ جهانی دوم و قدرت یافتن آمریکا و در پی آن به وجود آمدن جنگ سرد، دو قطبی شدن جهان سکه ی رایج روزگار شد به همین دلیل کشورها یا در بلوک شرق جای می گرفتند یا در بلوک غرب، بلوک غرب به سردمداری آمریکا سعی در تضعیف شوروی و بلوک شرق داشت.
با توجه به این دسته بندی ایران و اسرائیل هردو در بلوک غرب جای می گرفتند و بالتبع باید سیاست های خود را با سیاست های کلی آمریکا در منطقه ی خاورمیانه و عرصه ی بین المللی هماهنگ می کردند، به عنوان مثال هنگامی که آیزنهاور در سال ۱۹۵۳ میلادی رئیس جمهور آمریکا شد، آمریکا از پیشروی کمونیسم بین المللی نگران بود و احساس خطر می کرد به همین دلیل آیزنهاور با کمک برادران دالس، استراتژی مهار کمونیسم (یا انتقام گسترده) را اعلام کرد. در پی این دکترین بود که پیمان بغداد شکل گرفت، پس از اعلام دکترین آیزنهاور که در آن رییس جمهور آمریکا خواستار فعال شدن سیاست ایالات متحده در خاور میانه به منظور جلوگیری از گسترش کمونیسم گردید، در همین مقطع بود که جمال عبدالناصر نیز در مصر به قدرت رسید و جنبش نیرومند پان عربیسم شکل گرفت، شایان ذکر است که در همین مقطع زمانی کارشناسان آمریکایی و انگلیسی مشغول کمک به تاسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور در ایران بودند. « ایالات متحده، کشورهای منطقه را تشویق می کرد که در امور امنیتی با یکدیگر همکاری کنند و اسرائیل را نیز در جریان بگذارند، لذا در اکتبر ۱۹۵۷ میلادی سپهبد تیمور بختیار، نخستین رییس ساواک، به پاریس رفت و خواستار ملاقات با “یعقوب تسور”، سفیر اسرائیل در فرانسه شد، او این تقاضا را از طریق “دکتر صادق صدریه” دبیر اول سفارت ایران به عمل آورد. در این ملاقات بختیار از ارتش اسرائیل و پیروزی هایش در جنگ با مصر ستایش کرد و نگرانی خود را از اقدامات ناصر در بی ثبات کردن خاورمیانه ابراز داشت و به نام شاه پیشنهاد همکاری و مبادله ی اطلاعات در امور امنیتی را ارائه داد. دولت اسرائیل از این پیشنهاد استقبال نمود و “بن گوریون” آن را فتح بابی برای همکاری گسترده تر سیاسی بین دو کشور در قاره ی آسیا دانست. احساس اسرائیلی ها این بود که همکاری با ایران و ترکیه می تواند دشمنی هند که روابطش را با آنان فدای دوستی با مصر کرده بود جبران کند.»[۷۰]
همان طور که قبلا نیز ذکر شد، ذهنیت شخص محمدرضا شاه و دولتمردان از رابطه ویژه ی اسرائیل و آمریکا در برجسته شدن نقش آمریکا در روابط ایران و اسرائیل بسیار موثر بود.
ب) نقش کشورهای عربی در گسترش روابط ایران و اسرائیل:
همان طور که قبلا نیز بیان شد ایران کشوری اسلامی بود و علمای مذهبی فعالی داشت که همیشه از نزدیکی ایران و اسرائیل انتقاد می کردند علاوه بر آن کشور های مسلمان و عربی فشار قابل ملاحظه ای برای جلوگیری از ارتباط بین ایران و اسرائیل به عمل آوردند. اما عواملی چند در بین کشورهای عربی باعث شد که ایران مصمم به برقراری ارتباط با اسرائیل شود، همان طور که ذکر شد یکی از این عوامل وقوع انقلاب در عراق بود، این انقلاب دارای گرایشات مارکسیستی بود و عراق به همین دلیل از پیمان بغداد خارج شد و محمدرضاشاه از این بابت احساس نگرانی زیادی می کرد.
به دنبال گسترش ناسیونالیسم عربی و راه انداختن جنگ روانی و جبهه ی تبلیغاتی علیه ایران و اسرائیل از سوی کشورهای عربی که گرایشات مارکسیستی و ناسیونالیسم قوی داشتند و با توجه به سطح منطقه ای و ساختار دوقطبی نظام بین المللی ایران و اسرائیل بیش از پیش به هم نزدیک شدند، اهمیت ایران و اسرائیل پس از اعلام دکترین نیکسون بیش از پیش شد و ایران و اسرائیل به بازوان نظامی آمریکا در خاور میانه تبدیل شدند. به طوری که نقش ایران در خلیج فارس برجسته بود و نقش اسرائیل در مدیترانه ی شرقی.
با توجه به همین گسترش ناسیونالیسم عربی، طرح وحدت کشورهای مصر و سوریه و عراق در اوایل دهه ی ۱۹۶۰ میلادی مطرح شد و اسرائیل بیش از پیش احساس خطر نمود و در همین راستا بود که “بن گوریون” در نامه ای به تاریخ ۲۳ مه ۱۹۶۳ (۲ خرداد ۱۳۴۲) که به وسیله ی فرستاده ی ویژه ای برای شاه به تهران ارسال کرده بود چنین می گوید که «موقعیت استراتژیک ایران و اسرائیل ایجاب می کند تا این دو کشور بر همکاری های خود برای مقابله با دشمنان داخلی و خارجی بیفزاید. بن گوریون در نامه ی خود به نتایج وحدت مصر، سوریه و عراق اشاره کرده، نوشته بود که افزایش قدرت و پرستیژ ناصر، منافع حیاتی ایران و اسرائیل را به خطر خواهد انداخت، نخست وزیر اسرائیل هم چنین متذکر شده بود که ناصر ممکن است به ماجراجویی های تازه ای در خلیج فارس و شیخ نشین های ساحلی خلیج، به خصوص کویت و هم چنین خوزستان دست بزند و امنیت کشتی رانی را در کانال سوئز و شط العرب به خطر بیندازد و موانعی را در راه عبور آزاد محموله های نفتی ایران و کویت به وجو آورد. بن گوریون در ادامه ی این مطلب نوشته بود که “موضع غیر مصمم” ایران در قبال اسرائیل، مصر را به ادامه ی ماجراجویی خود تشویق می کند و تنها از طریق “مخالفت جدی و فعال” با ناصر می توان او را وادار کرد که در داخل مرزهای کشور خود بماند و از توسعه طلبی و کسب قدرت و پرستیژ در دنیای عرب خودداری کند.»[۷۱]
با توجه به مواردی که ذکر شد تبیین نزدیکی ایران و اسرائیل دیگر چندان دور از ذهن و دشوار نمی نماید. در بین کشورهای عربی در مورد مقابله با ایران اتفاق نظر وجود نداشت. مثلا کشورهایی مانند عربستان که حکومت شاهنشاهی داشتند با ایران همراه بودند نه با مصر،- البته بعدها در زمان سادات بین ایران و مصر نیز روابط حسنه برقرار شد که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد-، یک نمونه ی بارز از همراهی عربستان به عنوان یک کشور پادشاهی با ایران، ماجرای شورش و کودتا در یمن می باشد.
قضیه از این قرار بود که در سپتامبر ۱۹۶۲ م (۱۳۴۱) افسران ارتش یمن بر ضد پادشاه این کشور قیام نمودند و در این کشور کودتا کردند، در این بین، شوروی و مصر از این کودتا حمایت کردند حتی جمال عبدالناصر سی هزار نیرو برای کمک به انقلابیون یمنی به این کشور اعزام کرد.
با توجه به موقعیت سوق الجیشی یمن، اسرائیل، عربستان و ایران از این فعل و انفعالات نگران بودند و به همین دلیل در صدد کمک به نیروهای سلطنتی یمنی برآمدند به طوری که «در دو مورد اسرائیلی ها مستقیما از فضای عربستان سعودی به وسیله ی هواپیماهایی که علامت نیروی هوایی شاهنشاهی ایران برآن بود، عبور کرده و به وسیله ی چتر مهمات را به شورشیان رساندند. گذشته از مقامات ساواک که هویت واقعی هواپیماهای اسرائیلی که بر فراز عربستان پرواز می کرد را می دانستند، تنها فرد دیگری که از این اقدام مشترک ایران و اسرائیل اطلاع داشت، “کمال ادهم” بود، وی برای اولین بار در سال ۱۹۶۹ در کلوپ افسران ساواک در تهران با “زوی زامیر” رییس موساد تماس برقرار کرد. ژنرال نصیری میزبان این مهمانی بود. این ملاقات به درخواست ژنرال زامیر که می خواست از مقامات به عنوان واسطه بین موساد و رییس سرویس امنیتی عربستان سعودی استفاده کند ترتیب یافته بود.»[۷۲]
با توجه به وجود چنین شرایط و منافع مشترکی، ایران و اسرائیل روز به روز به یکدیگر نزدیک تر می شدند و همکاری های خود را در زمینه های مختلف گسترش می دادند، آمدن گلدامایر و مناخیم بگین نخست وزیران اسرائیل به ایران و هم چنین دیدار آباابان، شیمون پرز، ژنرال عزر وایزرمن از ایران و ملاقات آن ها با شاه حاکی از وجود روابط عمیق و صمیمانه بین دو کشور بود.
اگرچه این رفت و آمدها و مذاکرات بدون نتیجه نبود و باعث توسعه و گسترش روابط بین ایران و اسرائیل شده بود اما، روابط ایران و اسرائیل با محدودیت هایی نیز همراه بوده است که مهم ترین عامل آن مسلمان بودن مردم ایران است و به همین دلیل ایران همیشه سعی می کرد کشورهای عربی و اسلامی را به نحوی از خود راضی نگه دارد، به همین علت می توان گفت که رابطه ایران و اسرائیل دارای دو بعد بوده است:
بعد اول: وجود منافع مشترک و اتحاد مخفی بین طرفین. ایران هیچ تمایلی برای علنی شدن این ارتباط نداشت در حالی که اسرائیل بسیار علاقه مند بود که ارتباطش را با ایران علنی سازد تا از انزوای سیاسی در منطقه خارج شود، این نوع ارتباط بین ایران و اسرائیل را آمریکا به عنوان مکمل و تقویت کننده هدایت می کرد.
بعد دوم: ظاهرسازی ایران در حمایت از کشورهای عربی و قضیه ی فلسطین و هم گامی با این طیف کشورها در مجامع بین المللی علیه اسرائیل. به همین دلیل ایران در بسیاری از رای گیری های سازمان ملل در مورد موضوع فلسطین، به نفع این کشور رای می داد.
با توجه به آن چه ذکر شد در مورد بعد اول و چگونگی روابط ایران و اسرائیل باید گفت که ایران و اسرائیل در زمینه های مختلفی همکاری داشتند که از آن جمله می توان به چند مورد ذیل اشاره کرد: الف) روابط نظامی، ب) روابط اقتصادی، ج) روابط و همکاری اطلاعاتی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:41:00 ق.ظ ]




سه نوبت

مدت استراحت بین ست

۱-۳دقیقه

حرکات تمرین

اسکوات دستگاه، پرس پا دستگاه، جلوران دستگاه، ساق پا دستگاه، پشت پا، پرس سینه دستگاه، سیم کش قایقی، جلو بازو دستگاه، پشت بازو دستگاه وپرس شانه دستگاه

۳-۷- اندازه گیری غذایی دریافتی
قبل از هر تست از آزمودنی ها خواسته شد که با بهره گرفتن از فرم یاد آمد خوراک غذایی دریافتی شان را به مدت ۳ روز( دو روز در طول هفته و یک روز در آخر هفته) یادداشت کنند(Driskel and Wlinsky,2011,4-124). به آنها آموزش داده شد که همه آیتم ها، مقدار و وعده های غذای خورده شده را در طول این سه روز یادداشت نمایند. آنالیز ثبت خوراک آزمودنیها توسط کارشناس ارشد تغذیه با بهره گرفتن از نرم افزار تغذیه FPN4جهت مشخص شدن انرژی دریافتی و مقدار دریافتی درشت مغذیها(پروتین، چربی و کربوهیدرات) انجام شد.
۳ – ۸ – روش های آماری
داده ها با بهره گرفتن از نرم افزارSPSS ورژن ۱۷آنالیز شدند. با بهره گرفتن از آزمون کلوموگروف اسمیرونوف وآزمون لون به ترتیب نرمال بودن و همگنی داده ها محاسبه شد. جهت بررسی تفاوتهای واریانسهای درون گروهی وبین گروهی از آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیریهای مکرر استفاده شد، در صورت برآورده نشدن فرض کرویت ماخلی جهت تفسیر داده ها از اصلاحیه گرین هاوس گزر استفاده شد. همچنین ازآزمون بانفرونی جهت تعیین معنی داری درون گروهی وبین گروهی استفاده گردید. برای بررسی تفاوت میانگین متغییرها در پیش آزمون از آزمون آنوا یک طرفه استفاده شد. همچنی از آزمون همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه بین قدرت و استقامت عضلانی با نشانگران آنزیمی و غیر انزیمی عملکرد کبد استفاده شد. سطح معنی داری همه تستها p0.05 در نظر گرفته شد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

فصل چهارم
تجزیه وتحلیل یافته های پژوهش
۴-۱-مقدمه
در این فصل اثر هشت هفته تمرینات مقاومتی با شدتهای مختلف(۳۰%،۵۰% و ۷۰% یک تکرار بیشینه) روی نشانگران آنزیمی(ALT,AST,GGT,ALP) وغیرآنزیمی(TB,ALB)در مردان چاق مورد بررسی و تحلیل آماری قرار میگیرد. آزمونهای کلوموگروف-اسمیرینوف و لون به ترتیب برای بررسی توزیع طبیعی و همگن بودن داده ها استفاده شده اند. آزمونANOVA یک راهه برای بررسی تفاوتها در خط شروع و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیریهای مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی جهت بررسی تغییرات ایجاد شده در میان آزمون و پس آزمون و تغییرات بین گروه ها به کار گرفته شده اند. همچنین وجود رابطه بین شاخص های آمادگی جسمانی با نشانگران آنزیمی از طریق آزمون همبستگی پیرسون بررسی گردید.
۴-۲- ویژگیهای توصیفی و فیزیکی آزمودنیها در شروع پژوهش
اطلاعات توصیفی و ویژگیهای فیزیکی آزمودنیها در جدول۴-۱ نشان داده شده اند.
جدول۴-۱اطلاعات توصیفی و ویژگیهای فیزیکی آزمودنیها در شروع پژوهش

متغییر

کنترل
(n=8)

تمرین(۱)
(n=8)

تمرین(۲)
(n=8)

تمرین(۳)
(n=8)

Pتست آنوا

P تست لون

Pتست
کلوموگروف اسمیرونوف

سن(سال)

۳۷/۳۶
(۶/۵)

۲۵/۳۶
(۸/۵)

۵/۳۷

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:41:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم