کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



هزار عهد بکردم که گرد عشق نگردم همی برابرم آیــــد خیال روی تـو هر دم(۱۸۲/۱)
هرکه را برگ بی مــرادی نـیـسـت گــو بـــرو گرد کــوی عشــــــق مگرد(۴۶۶/۹)
نگشت سعدی از آن روز گرد صحبت خلق کــه بــیوفایی دوران آسمـان بشناخت(۵۵۰/۶).
ب) در این گروه مفهوم «جستوجوی معشوق » در قالب حرکت دایرهوار بیان شده است:
عمرها از پی مقصود به جان گردیدیم دوست در خانه و ما گرد جهان گردیدیم(۲۹۸/۱). تا بدانی که به دل نقطهی پا بر جا بود که چو پرگار بگردید و بـــه سر بازآمد(۴۷۴/۷).
ج) دستهی سوم ابیاتی را شامل میشود که مفهوم «زمان» با بهره گرفتن از طرحوارهی چرخشی بیان شده است.کاربرد واژهی «دور» یا «دوره» مترادف با «زمان» یا «زمانه» و در کنار این دو واژه، بیانگر تلقی مفهوم انتزاعی «زمان» در قالب حرکت دایرهوار در زبان فارسی است.
بگرد بر سرم ای آسیای دور فلک به هر جفا که توانی که سنگ زیرینم(۱۷۴/۸)
ایـــــــن گرسنه گرگ بیترحم هم سیـر نـمـیشـود ز مــــــــردم
ابـنـای بـشـر مـثـال گـنــــدم وین دور فلک چـــــو آسیاب است(۵۷۸/۲۵)
هر جور که از تــــو بــر من آید از گـــــــردش روزگــــــــار دارم(۴۴۲/۲)
گر توان بود که دور فلک از سر گیرند تو دگر نـــــــادرهی دور زمانش باشی(۲۸۲/۶)
غم شربتی ز خون دلم نوش کرد و گفت: این شادی کسی که در این دور خرم است(۲/۵۴۲)
چو دور دور تو باشد مـــــــراد خلق بـده
چو دست دست تو باشد درون کس مخراش(۴۲/۱۵)
کمال حسن تدبیرش چنان آراست عالم را
که تا دور ابد باقی بر او حسن و ثنــا ماند(۳۸۲/۱۳).
۴-۲-۳-۲٫ حافظ
ابیات حاوی طرحوارهی چرخشی در یک چهارم غزلیات سعدی که محدودهی این پژوهش را تشکیل میدهد. به لحاظ مفاهیم انتزاعی به کار رفته در آن به سه گروه تقسیم میشود:
الف) در این دسته از ابیات مفهوم وابستگی (به معشوق، شراب، عشق و عالم قدس) در قالب حرکت دایرهوار بیان شده است:«اشکم احرام طواف حرمت میبـندد»(۷۰/۲)؛ «گفتم ملامــت آید گر گرد دوست گردم» (۴۲۶/۵)؛ «نقطهی عشق نمودم به تـــو هان سهو مکن/ ورنـه چون بنگری از دایره بـیـرون باشی»(۴۵۸/۴)؛ «چگونه طوف کنم در فضای عالـــــم قدس/کــه در سـراچهی تـرکیب تختهبند تنم» (۳۴۲/۴) و «گرد بـیـتالحرام خـم حـافـظ / تـا نمیرد به سر بپوید باز»(۲۶۲/۷).
ب) دستهی دوم ابیاتی را شامل میشود که مفهوم «زمان» با بهره گرفتن از طرحوارهی چرخشی بیان شده است: «سپهر دور خوش اکنون کند که مــاه آمد»(۲۴۲/۳) و
بـیـرون ز لـب تـو ســاقـیـا نــیـســت در دور کــسی کــــــه کــــام دارد(۱۱۸/۵)
حافظ غم دل با که بگویم که در این دور جـز جـام نشـاید کـه بـود محرم رازم(۳۳۴/۹).
ج) مفهوم «رنج مداوم» در قالب طرحوارهی چرخشی بیان شده است:
دل که از ناوک مژگان تو در خون میگشت باز مشتاق کمانخانهی ابروی تو بود (۲۱۰/۲).
۴-۲-۳-۳٫ تحلیل شناختی
۴-۲-۳-۳-۱٫ دیدگاه سعدی و حافظ دربارهی زمان
وجه اشتراک سعدی و حافظ استفاده از طرحوارهی چرخشی برای بیان مفهوم انتزاعی زمان میباشد. فهم زمان به گونهی تجریدی بسیار مشکل است؛ یکی از راههایی که انسان برای ملموس و عینی شدن این مفهوم به کارگرفته، توضیح آن در قالب حرکت است؛ به حدی که میتوان حرکت را نماد زمان به حساب آورد. زمان در ایستایی معنی ندارد. اگر تمام عالم حرکت و پویایی خود را از دست بدهد، بحث زمان منتفی میشود.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در اغلب تعاریفی که اندیشمندان از زمان ارائه کردهاند، این مفهوم بر مبنای حرکت توصیف شده است؛ مثلاً افلاطون زمان را «تصویر متحرکی از جاودانگی» تعریف میکند؛ فلوطین آن را «زندگی و روح حرکت» میانگارد، چنانکه از یک مرحله عمل یا تجربه به مرحلهای دیگر از عمل یا تجربه گذر شود(ساسانی،۱۳۸۵: ۶۷)؛ ارسطو زمان را به «شمارش حرکات بر حسب قبل و بعد» تعریف میکند و آن را مانند حرکت متصل میداند؛ از نظر او زمان شامل اجزای جدا و مجزا نیست(اشجاری، ۱۳۸۸: ۶۹) و از نظر جرجانی زمان «مقدار حرکت فلک اطلس» است(همان:۷۱).
زمان بر حسب نوع حرکت به دو دسته تقسیم میشود: زمان دایرهای(یا زمان حلقوی یا بازگشتی) و زمان خطی (یا برگشتناپذیر)(جهاندیده،۱۱۴:۱۳۹۱). همین مفهوم را برگسون به گونهای دیگر بیان میکند. او زمان را به دو شکل نشان میدهد: زمان تجربه های درونی شده {=زمان دایرهای} و زمان مکانی شده{=زمان خطی}. زمان مکانی شده از یک سمت و سوی خطی برخوردار است؛ یعنی،گذشته از طریق حال به آینده میرسد. این سمت و سو معکوس نشدنی است؛ آینده نمیتواند پیش از گذشته بیاید. در زمان درونی گذشته و حال و آینده به هم میآمیزند؛ به همین دلیل این زمان قابل اندازه گیری نیست(همان:۱۲۵).
زمان حلقوی و زمان خطی همیشه با انسان بود؛ اما در جهان اسطوره زمان دایرهای تسلط دارد و در زمان مدرن زمان خطی(همان:۱۴۴).
قبل از پرداختن به این دو نوع زمان درسخن سعدی و حافظ، لازم است به مفهوم زمان در دو آبشخور فکری این دو شاعر یعنی دین و عرفان اشاره شود.
زمان در قرآن و در دین اسلام دارای ساخت خطی است. شروع آن با تولد آدم و حوا و پایان آن قیامت است. بعد از قیامت نیز هرچند زمان به شکلی دیگر ادامه مییابد؛ اما حرکت آن دایرهوار نیست؛ چون آینده به گذشته وصل نمیشود، دوباره آدم و حوا متولد نمیشوند و دوباره قیامت اتفاق نمیافتد. به دلیل تلقی خطی از هستی انسان زمان خطی در قرآن غلبه دارد.
برای هر انسان نیز زمان با شروع زندگی و اعمال او موجودیت مییابد که با کلمهی «کن» آغاز میشود و در زمان مقرر(که در قرآن اجل مسمی نامیده میشود.زمر/۴۲) به پایان میرسد. این دورهی زمانی ثابت است و نمیتوان پایان آن را به تأخیر انداخت(فاطر/۱۲-۱۱). زمان در قرآن، رشتهای از رویدادهای از پیش مقرر و مقدر به نظر میرسد که با قدرت مطلقهی خداوند گره خورده است. با آنکه این رویدادها مانند سرنوشت و تقدیر، گریزناپذیر و مانند زمان، برگشتناپذیرند؛ اما جز به فرمان الهی رخ نمیدهند(باورینگ،۱۳۸۱: ۲۴۰-۲۳۷).
البته میتوان به چند مورد تجلی دایرهوار زمان در قرآن اشاره کرد؛ مثلاً در آیهی ۵۲ سورهی مائده و آیهی۹۸ سورهی توبه، از حوادث و اتفاقات زندگی به خاطر تکرارشان به «دایره» تعبیر میشود.
عرفان اسلامی همواره هستی را دایرهای در نظر میگیرد که انسان در آن یکبار با هبوط و دور شدن از مبدأ و بار دیگر با عروج و برگشت به سوی خدا این مسیر دایرهوار را طی میکند(فقیه ملک مرزبان،۱۳۹۰: ۷۸). فلذا در آثار عرفانی زمان دایرهای غلبه مییابد. «عارف دو نوع زمان را تجربه میکند: زمان مقدس و زمان نامقدس. زمان نامقدس همان استمرار ناپایدار ایام است؛ یعنی زمان معمولی و زمان مقدس توالی کشف و شهودها و ادراک ابدیتهاست که در لحظههایی خاص دستیافتنی است که عارف از هستی مادی خود فاصله گرفته باشد(صرفی،۱۳۸۸: ۹۷).
هدف عارفان نیز دستیابی به همین زمان مقدس یا به تعبیر دیگر زمان اسطورهای یا زمان دایرهای است.«زمانی که بنا بر سرشت خودتجزیهناپذیر است، مطلقاً همان که بوده باقی میماند. بنابراین فرقی نمیکند چه مدت زمانی بر آن گذشته باشد. پهنهی زمان در نظرش یکلمحه است»(کاسیرر، ۱۳۷۸: ۱۸۲). به تعبیر مولانا «پیش ما صد سال و یک ساعت یکی است»(۲۹۳۹/۳). «زمان اسطورهای زمانی است که در آن پایان مانند آغاز و آغاز مانند پایان است»(کاسیرر، ۱۳۷۸: ۱۸۲) که «آن را با تمثیل «اوروبوروس» یا همان اژدهایی که دم خود را گاز میگیرد میتوان سنجید» (شایگان، ۱۳۸۸: ۱۴۱).
به عنوان نمونهای از برداشت عرفا از زمان میتوان به دیدگاه سهل بن عبدالله تستری اشاره کرد که «زمان را چون قوسی به تصور در میآورد که سرهای آن بهعنوان آغاز و انجام در ابدیت است و در عین حال، در خاطر عارف به نقطهی اوج ارتفاع خود میرسد. دریافت تستری از زمان را میتوان همچون بومرنگی دانست که چون به سوی هدف پرتاب میشود به نقطهی پرتاب باز میگردد» (باورینگ،۱۳۸۱: ۲۵۱).
زمان در اشعار سعدی و حافظ گاه تلفیقی از دایرهای و خطی است و حرکت دوری به دو دسته تقسیم می‌شود:
الف. به‌صورت دایره بسته: حرکت دوری یا «دورانی، کامل، تغییرناپذیر، بدون شروع و انتها و بدون نوسان است و این همه دایره را آماده میکند تا نماد زمان باشد؛ زیرا زمان نیز توالی مداوم و بیتغییر لحظات است. لحظاتی که هریک مشابه دیگری است.» (ژان، ۱۳۸۴: ۱۶۵). علاوه‌بر این، «زمان، مکان و تکرار، تنگاتنگ در هم تنیدهاند. تمام روش های شناختهشده ارزیابی و محاسبه زمان شامل تکرار میشوند، مثل حرکت چرخهای خورشید، عقربههای ساعت و… .» (گیدنز، ۱۳۸۳: ۲۵۳). سعدی با تشبیه گذر زمان به آسیاب (بگرد بر سرم ای آسیای دور فلک… ۸/ ۱۷۴ و ابنای بشر مثال گندم، وین دور فلک چو آسیاب است ۲۵/ ۵۷۸)، حرکت دایرهای از زمان ارائه میکند و این حرکت مفهوم تکرار را نیز با خود دارد؛ ضمن اینکه از انگاشت زمان و آسیاب به مفاهیم زیر دست می‌یابیم:

زمان
آسیاب

رنج و درد ناشی از گذر زمان و رسیدن مرگ

سنگینی و فشار ناشی از چرخش سنگ رویی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 11:37:00 ق.ظ ]




شرح حال و معاینهی بالینی. مشخصهی بالینی UA/NSTEMI دردسینه است که بطور مشخص در ناحیهی زیر جناغ یا گاه اپیگاستر لوکالیزه می‌شود و اغلب به گردن، شانهی چپ و بازوی چپ منتشر می‌شود. این ناراحتی اغلب به قدری شدید است که به عنوان دردناک ارزیابی می‌شود. معادلهای آنژین مثل تنگی نفس، ناراحتی اپیگاستر نیز ممکن است روی دهند که به نظر میرسد در زنان شایعتر باشند. معاینات شبیه به بیماران مبتلا به آنژین پایدار میباشند و ممکن است مشخصکننده نباشند. در صورتی که بیمار منطقه وسیعی از ایسکمی یا NSTEMI بزرگ داشته باشد، یافته های فیزیکی میتوانند شامل تعریق، پوست سرد و رنگپریده، تاکیکاردی سینوسی، صدای سوم یا چهارم قلب، رال در قاعده ریه و گاه هیپوتانسیون باشند که مشابه یافته های STEMI وسیع است]۱۲[.

۱-۲-۴- یافته‌های پاراکلینیک

الکتروکاردیوگرام. در آنژینناپایدار (UA) بسته به شدت تظاهرات بالینی، پایین افتادن قطعهی ST، بالارفتن گذرای قطعهی ST و یا معکوسشدن موج T در ٣٠ تا ۵٠ درصد بیماران روی میدهد. در بیمارانی که تظاهرات بالینی آنژین ناپایدار دارند، وجود تغییر جدید قطعهی ST حتی اگر فقط ٠۵/٠ میلی ولت باشد، پیشگوکنندهی مهمی برای عواقب زیان آور است. تغییرات موج T برای ایسکمی حساس هستند ولی اختصاصیت کمتری دارند مگر آنکه موج T معکوس، جدید وعمیق باشد (برابر بیش از ٣/٠میلی ولت) ]۱۲[.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بیومارکرهای قلبی. بیماران مبتلا که دچار افزایش بیومارکرهای نکروز مثل CPK -MB و تروپونین(Tn ) می‌باشند ( که برای نکروز میوکارد نشانهی حساستر و اختصاصیتری است ) ، در معرض افزایش خطر مرگ و انفارکتوس میوکارد قرار دارند. افزایش سطوح این مارکرها ، بیماران مبتلا به NSTEMI را از آنژینناپایدار (UA ) متمایز میکند. بین درجهی بالارفتن تروپونین و مرگومیر یک ارتباط مستقیم وجود دارد . به هرحال در بیمارانی که تاریخچه مشخص از ایسکمی بالینی میوکارد
ندارد، افزایش مختصر تروپونین گزارش شده است و میتواند به علت نارسایی احتقانی قلبی، میوکاردیت یا آمبولی ریه باشد یا ممکن است یک نتیجه‌ی مثبت کاذب باشد. بنابراین در بیماری که شرح حال نامشخص دارد، افزایش مختصر تروپونین ممکن است برای سندرمحادکرونر تشخیصی نباشد]۱۲[.

۱-۲-۵- ارزیابی تشخیصی

در حدود ۶ تا ۷ میلیون نفر در سال در ایالات متحده با شکایت از دردسینه یا سایر علائم پیشنهادکنندهی سندرمهایحادکرونر، به بخشهای اورژانس بیمارستان مراجعه میکنند. تشخیص سندرمهایحادکرونر (َACS)، در٢٠ تا ٢۵ درصد این بیماران مطرح می‌شود. اولین قدم در ارزیابی بیماری که احتمالاً به UA/NSTEMI مبتلاست، تعیین احتمال بیماری شریان کرونر به عنوان علت علائم بیمار است. راهنمای کالج قلب و عروق آمریکا / مؤسسهی قلب آمریکا (ACC/AHA) از بین عواملی که با احتمال بالای سندرمحادکرونر (ACS) همراه میباشند، به موارد زیر اشاره کرده است: شرح حال بالینی از ناراحتی ایسکمیک تیپیک، تاریخچه بیماری ثابتشدهی شریان کرونر که با آنژیوگرافی تأیید شده است، انفارکتوس قلبی قبلی، نارسایی احتقانی قلب، تغییرات الکتروکاردیوگرافی جدید یا افزایش بیومارکرهای قلبی. عواملی که با احتمال متوسط سندرمحادکرونر (ACS) همراهند، عبارتند از:
سن بالای ۷٠ سال
جنس مذکر
دیابت شیرین
بیماری شناخته شدهی عروق محیطی
بیماری عروق مغزی
اختلالات قدیمی در الکتروکاردیوگرام (ECG)
روش های تشخیصی. برای تشخیص UA/NSTEMI در بخش اورژانس، چهار وسیلهی تشخیصی عمده مورداستفاده قرار میگیرند: شرح حال، الکتروکاردیوگرام، مارکرهای قلبی و تست استرس. اهداف عبارتند از:
۱) تشخیص یا رد انفارکتوس میوکارد (MI) با بهره گرفتن از مارکرهای قلبی
٢) ارزیابی برای ایسکمی در استراحت (درد سینه در استراحت، الکتروکاردیوگرام سریال یا مداوم)
٣) ارزیابی برای بیماری کرونر قابل توجه (با بهره گرفتن از تستهای استرس تحریکی).
در شروع باید ارزیابی کرد که احتمال اینکه علائم فعلی مربوط به ایسکمی باشند، چقدر است. بیمارانی که احتمال پایینی برای ایسکمی دارند، اغلب توسط راهکارهای حیاتی که برای بخش اورژانس تعبیه شده، درمان میشوند (در بعضی مؤسسات این اقدامات در «واحدهای درد سینه» انجام می‌شوند). ارزیابی چنین بیمارانی شامل پایش بالینی برای ناراحتی ایسکمیک مکرر، الکتروکاردیوگرافی سریال و مارکرهای قلبی میباشد (اغلب در ابتدای بستری و بعد ۴ تا ۶ و ۱٢ ساعت پس از آن آزمایش می‌شوند). در صورتیکه افزایش جدید در مارکرهای قلبی (CPK-MB وتروپونین) یا تغییرات الکتروکاردیوگرافی مشاهده شوند، بیمار در بیمارستان بستری می‌شود. در صورتیکه بیمار بدون درد باقی بماند و مارکرها منفی شوند، بیمار ممکن است تست ورزش شود. این تست ممکن است ۶ ساعت پس از مراجعه به بخش اورژانس یا مرکز درد سینه یا به صورت سرپایی و در عرض ۷٢ ساعت انجام شود. در اغلب بیماران تست الکتروکاردیوگرافی استاندارد با نوار نقاله، انجام می‌شود، ولی در بیمارانی که اختلالات ثابت در الکتروکاردیوگرافی وجود دارد (مثلاً بلوک شاخه‌ی چپ)، تصویربرداری خون‌رسانی و یا اکوگرافی استفاده می‌شود. در بیمارانی که نمیتوانند راه بروند، استرس فارماکولوژیک استفاده می‌شود. در صورت خون‌رسانی طبیعی میوکارد در تصویر برداری با تالیم یا سستامیبی میتوان بستری غیر ضروری در بیمارستان را با رد ایسکمی حاد کاهش داد. CT آنژیوکرافی به دفعات بیشتر برای رد CAD انسدادی به کار میرود]۱۲[.

۱-۲-۶- ارزیابی خطرات و پیشآگهی

بیماران مبتلا به UA/NSTEMI طیف وسیعی از خطرات زودرس (٣٠ روز اول) را نشان میدهند که از ۱٠-٢ درصد متغیر است. خطر انفارکت مجدد۱٠-٣ درصد است. ارزیابی خطر کلی را می‌توان با سیستمهای نمرهدهی به خطر بالینی انجام داد مثل سیستم نمرهدهی که در کارآزمایی ترومبولیز در ایسکمی میوکارد[۴] مورد استفاده قرار گرفتهاند و شامل هفت عامل خطر مستقل میباشند: سن برابر یا بالای ۶۵ سال، سه یا بیش از سه عامل خطر برای بیماری شریانهای کرونر، بیماری شریانهای کرونر اثبات شده در کاتتریزاسیون، بروز UA/NSTEMI وقتی بیمار در حال مصرف آسپرین باشد، بیش از دو حمله‌ی آنژین در ٢۴ ساعت گذشته، تغییر ST برابر یا بیش از ۵/٠ میلی متر و بالارفتن مارکرهای قلبی. سایر عوامل خطر عبارتنداز: دیابت ملیتوس، اختلال عملکرد بطن چپ، افزایش سطح کراتینین و پپتیدهای ناتریوتیک دهلیزی و پروتئینهای فاز حاد[۵]]۱۳[.
ارزیابی زودهنگام خطر، بخصوص با بهره گرفتن از تروپونین، تغییرات ST و یا سیستم نمرهدهی کلی، هم در پیشگویی خطر حوادث مکرر قلبی و هم در تشضیص بیمارانی که بیشترین فایده را از درمانهای آنتیترومبوتیک جدیدتر و قویتر (مثل درمان با هپارین با وزن مولکولی پایین[۶] و مهارکنندههای گلیکوپروتئین GPпb/шa) و استراتژی مداخلهی زودرس میبرند، مفید است. به عنوان مثال در کارآزمایی TACTICS-TIMI 18 استراتژی مداخله زودرس منجر به کاهش ۴٠ درصدی در حوادث قلبی راجعه در بیمارانی که تروپونین مثبت داشتند، شد، در حالیکه در کسانی که تروپونین منفی داشتند، هیچ سودی مشاهده نشد]۱۳[.
CRP که مارکر التهاب عروق است و پپتید ناتریوتیک نوع B که مارکر افزایش کشش دیواره میوکاردی است، در بیمارانی که با UA/NSTEMI مراجعه میکنند به طور مستقل با افزایش مرگومیر (و در بعضی مطالعات حوادث قلبی راجعه) رابطه داشتهاند. استراتژیهایی که از چند مارکر استفاده میکنند، امروزه در جهت شناسایی مکانیسمهای پاتوفیریولوژیک میباشد که زمینهساز تظاهرات یک بیماری بخصوص میباشند، و خطر بیماری را بیشتر و بهتر تعیین میکنند]۱۳[.

شکل ۱-۱- نمره‌ی خطر TIMI برای UA/NSTEMI،

نمره‌ی خطر TIMI برای UA/NSTEMI یک ارزیابی خطر ساده ولی بالینی برای شناسایی افزایش خطر مرگ، انفارکتوس میوکارد یا رواسکولاریزاسیون اورژانس در عرض ۱۴ روز

۱-۲-۷- درمان آنژین ناپایدار و انفارکتوس میوکارد بدون بالارفتن قطعهی ST

درمان طبی. بیماران مبتلا به UA/NSTEMI باید در حالت استراحت در بستر قرار داده شوند و پایش الکتروکاردیوگرام برای تغییرات ST و ریتم قلبی انحام شود. در صورتیکه بیمار هیچ عودی از ایسکمی نشان ندهد (ناراحتی سینه یا تغییرات الکتروکاردیوکرافی) و دچار افزایش بیومارکرهای نکروز برای ۱٢ تا ٢۴ ساعت نشود، اجازهی حرکت به بیمار داده می‌شود. درمان طبی شامل درمان همزمان با داروهای ضدایسکمی و ضدترومبوز است]۱۴[.
الف) درمان ضدایسکمی. به منظور حذف و پیشگیری از عود دردسینه، درمان اولیه باید شامل نیتراتها و بتابلوکرها باشد.
نیتراتها. در صورت وجود دردسینه، نیتراتها باید در ابتدا به صورت زیرزبانی یا توسط اسپری دهانی تجویز شوند (mg۶/٠-٣/٠). در صورتیکه پس از تجویز ٣ دوز به فاصلهی ۵ دقیقه، درد پایدار باشد، نیتروگلیسرین وریدی توصیه می‌شود (۱٠-۵ میکروگرم در دقیقه با لولههای جذب نشونده). سرعت انفوزیون ممکن است، هر ۵-٣ دقیقه ۱٠ میکروگرم در دقیقه افزایش داده شود تا آنکه علائم برطرف شوند یا فشار شریانی سیستولی به کمتر از mmHg ۱٠٠ افت کند. در صورت رفع درد میتوان از نیتراتهای موضعی یا خوراکی استفاده کرد یا وقتی که بیمار برای ۱٢ تا ٢۴ ساعت بدون درد بوده است، آنها را جانشین نیتروگلسیرین وریدی کرد. تنها کنترااندیکاسیون مطلق برای استفاده از نیتراتها هیپوتانسیون یا استفاده از سیلدنافیل (ویاگرا) یا سایر داروهای مشابه آن در ٢۴ ساعت گذشته است]۱۴[.
بلوککنندههای بتاآدرنرژیک. این عوامل نیز اساس درمان ضدایسکمیمیباشند. بتابلوکر وریدی و پس از آن بتابلوکر خوراکی برای تنظیم ضربان قلب به ۵٠ تا ۶٠ ضربه در دقیقه تجویز می‌شود. بلوک کنندههای کانال کلسیم که ضربان قلب را کند میکنند، مثل وراپامیل یا دیلتیازیم، در بیمارانی که پس از درمان با دوز کامل نیتراتها و بتابلوکرها و بیمارانی که علائم پایدار یا راجعه دارند، یا بیمارانی که برای بتابلوکرها کنترااندیکاسیون دارند توصیه می‌شود. سایر درمانهای طبی شامل مهارکننده‌های آنزیم تبدیل کننده‌ی آنژیوتانسین (ACEI) ومهارکنندههای HMG-COA ردوکتاز (استاتین‌ها) برای پیشگیری ثانویهی درازمدت است]۱۵[.
در صورتیکه با وجود تجویز نیتروگلیسرین وریدی و بتابلوکر دردادامه یابد، میتوان ۱ تا ۵ میلی گرم مورفین وریدی را هر ۵ تا ٣٠ دقیقه در صورت نیاز تجویز کرد]۱۵[.
ب)درمان ضدترومبوتیک. این درمان نیز جزء اصلی دیگر درمان UA/NSTEMI است. درمان اولیه باید با آسپرین که مهارکنندهی سیکلواکسیژناز پلاکتی است شروع شود. دوز شروع ٣٢۵ میلی گرم در روز است. دوزهای کمتر (mg/d ۱۶٢-۷۵) برای درمان طولانی مدت توصیه میشوند. در مطالعات تحقیقاتی «مقاومت به انسولین» در ۱٠-۵ درصد بیماران و بطور شایعتر در بیماران دریافتکننده دوزهای پایین دیده شده است. اگرچه راهنمای واضحی برای این موارد وجود ندارد، تجویز دوزهای بالاتر آسپرین و یا تینوپریدین (کلوپیدوگرل) در این موارد منطقی به نظر میرسد]۱۶[.
در مطالعهی CURE نشان داده شد که که داروی تینوپریدین (کلوپیدوگرل) که رسپتورهای P2Y12 آدنوزین پلاکت را مهار میکند (همراه با آسپیرین)، در مقایسه با آسپرین تنها، هم در بیماران پر خطر هم کم خطر مبتلا به UA/NSTEMI منجر به ٢٠ درصد کاهش نسبی در مرگ قلبی عروقی، انفارکتوس میوکارد یا سکته مغزی شد ولی با افزایش متوسط (۱درصد) در خونریزی جدی همراه بود که در بیمارانی که مورد جراحی بایپسکرونری قرار گرفته بودند، شایعتر بود. همچنین نشان داده شده است که درمان با کلوپیدوگرل قبل از انجام PCI (دوز بارگیری ٣٠٠ یا ۶٠٠ میلی گرم همراه با دوز روزانه‌ی ۷۵ میلی گرم) عواقبزیان بار را کاهش میدهد و در کلاس I، درجه A توصیههای مبتنی بر شواهد در راهنمای PCI قرار دارد. فایدهی ادامهی درمان طولانیمدت (حدوداً یک ساله) کلوپیدوگرل و آسپرین هم در بیمارانی که درمان محافظهکارانه میشوند و هم در کسانی که مورد PCI قرارگرفتهاند، دیده شده است]۱۶[.
چهار گزینه برای درمان ضدانعقادی اضافه شونده به کلوپیدوگرل و آسپرین وجود دارد. هپارین قطعهقطعه نشده[۷]اساس درمان است . در چندین مطالعه نشان داده شده است که انوکساپارین (یک نوع LMWH) نسبت به UFH در کاهش حوادث قلبی راجعه بویژه در بیماران تحت درمان محافظهکارانه مفیدتر است . فونداپارینوکس (مهارکننده‌ی فاکتور Xa) از نظر کارایی زودرس با انوکساپارین معادل است ولی با توجه به کاهش ریسک خونریزی ماژور، ممکن است بهترین نسبت منفعت به خطر را داشته باشد. با این حال UFH، LMWH یا مهارکنندههای مستقیم ترومبین نظیر بیوالیرودین باید در زمان کاتتریزاسیون قلبی یاPCI استفاده شوند. داده های اولیه نشان میدهند که بیوالیرودین (از نظر کارآیی و بیخطر بودن) با UFH یا انوکساپارین در بیماران درمان شده با مهارکنندهی گلیکوپروتئینی GPпb/шa مشابه است . با این حال کارکرد بیوالیرودین به تنهایی در بیماران دچار UA/NSTEMI که تحت PCI قرار میگیرند، نسبت به ترکیب هپارین و مهارکنندههای GPпb/шa با خطر کمتر خونریزی همراه است]۱۶[.
نشان داده شده است که مهارکنندههای وریدی GPпb/шa نیز در درمان UA/NSTEMI مفیدند. برای آخرین درمان بیماران پر خطر که در آنها درمان تهاجمی مورد نظر میباشد (مثلاً در زمان مراجعه) تیروفیبان[۸] و اپتی فیباتید[۹] که مهارکنندههایی با مولکولهای کوچک هستند، فوایدی نشان میدهند در حالیکه آنتی بادی مونوکلونال ابسیکسیماب[۱۰] به نظر نمیرسد در بیمارانی که قرار است مورد درمان محافظهکارانه قرار گیرند، مفید باشد (منظور بیمارانی است که قرار نیست مورد آنژیوگرافی کرونر یا PCI قرار گیرند). ولی نشان داده شده است که ابسیکسیماب در درمان بیماران مبتلا به UA/NSTEMI که قرار است مورد PCI قرار گیرند، حتی بیماران با تروپونین مثبت که پیش از این تحت درمان با کلوپیدوگرول قرار گرفته اند، مفید است. توصیه‌های ACC/AHA نشان میدهد که این داروها میتوانند در اورژانس یا حین PCI تجویز شوند. مانند تمامی عوامل آنتیترومبوتیک، خونریزی مهمترین عارضهی این داروهاست. بنابراین بیمارانی که سابقهی خونریزی دارند، باید به دقت غربالگری شوند و به آنها داروهای آنتیترومبوتیک کمتری تجویز شود[۱۶].

۱-۲-۸- استراتژی تهاجمی در برابر محافظهکارانه

کارآزماییهای بالینی متعدد فواید استراتژی تهاجمی زودهنگام را در بیماران پرخطر نشان دادهاند. این بیماران پرخطر عبارتند از:
بیمارانی که عوامل خطر متعدد دارند.
تغییرات قطعهی ST دارند.
بیومارکرهای مثبت قلبی دارند.
در این استراتژی، به دنبال درمان با عوامل آنتیایسکمیک و آنتیترومبوتیک، آرتریوگرافی کرونر در عرض ۴۸ ساعت از بستری انجام می‌شود و بستگی به آناتومی کرونر پس از آن رواسکولاریزاسیون کرونر (PCI یا CABG) انجام می‌شود ]۱۷[.
در بیماران کم خطر عواقب ناشی ازاستراتژی تهاجمی مشابه استراتژی محافظهکارانه میباشد. استراتژی محافظهکارانه شامل درمان ضدایسکمی و آنتیترومبوتیک و سپس «انتظار و مشاهده» است. در این حالت آنژیوگرافی کرونر تنها زمانی انجام می‌شود که درد در حالت استراحت یا تغییرات ST عود کنند یا شواهدی از ایسکمی در تست استرس موجود باشد]۱۷[.

جدول ۱-۱- توصیه‌های کلاس I برای استفاده از استراتژی مداخله زودهنگام

آنژین مکرردر استراحت / فعالیت پایین با وجود دارودرمانی
افزایش تروپونینها (TnT,TnI)
پایینافتادن جدید قطعه ST
آنژین مکرر / ایسکمی با علائم CHF، رال، نارسایی میترال
استرس تست مثبت
<40%کسر جهشی
کاهش فشارخون
تاکیکاردی بطنی پایدار
PCI در کمتر از ۶ ماه گذشته، CABGقبلی

۱-۲-۹- درمان طولانیمدت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:37:00 ق.ظ ]




کروی

۴۲/۰

۶۴/۰

۱۵۰۰

۶۵

متوسط

پتاسیم

گوسی

۱/۰

۲۸/۰

۴۰۰۰

۳۵

متوسط

تفسیر مؤلفه‌های نیم‌تغییرنماهای برازش داده شده بر ویژگی‌های خاک
در مقیاس نمونه برداری با متوسط فاصله معادل ۲۰۰ متر، کمترین دامنه تأثیر برای متغیرهای کربن آلی، ازت و فسفر (۱۵۰۰) مشاهده شد. بیشترین دامنه تأثیر در مورد متغیرهای شن و پتاسیم دیده شد که معادل ۴۰۰۰ متر بود (جدول ‏۴‑۴). سایر متغیرها از جمله رس (m3800)، سیلت (m 2000)، هدایت‌الکتریکی (m 2900)، واکنش خاک (m 3800) و آهک m)3500) دامنه‌ای تاثیر بین ۱۵۰۰ تا ۴۰۰۰ متر داشتند. در انتخاب فاصله نمونه‌برداری در یک منطقه وسیع و به منظور بررسی وضعیت عناصر و ویژگی‌های پایه‌ای خاک (رس، سیلت، شن، اسیدیته، درصد کربن آلی و هدایت الکتریکی خاک ) باید به گونه‌ای نمونه‌برداری کرد که علاوه بر داشتن صرفه اقتصادی، ساختار مکانی متغیرهای خاک نیز نمایان گردد. خرمی و همکاران (۱۳۸۸)، در مطالعات خود با فاصله دو کیلومتر برای خواص پایه‌ در اکثر موارد به نتایج مشابهی دست یافته بودند. فاصله نمونه‌برداری انتخاب شده در تحقیق حاضر به خوبی توانسته ساختار مکانی خواص پایه و عناصر غذایی اصلی خاک را به خوبی نشان دهد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

تغییر در دامنه تغییرنما، تأثیر اندکی بر وزن‌های کریجینگ معمولی دارد، اما واریانس کریجینگ با به کارگیری تغییرنمای با دامنه بلندتر، کاهش می‌یابد، بنابراین تغییرات دامنه اثرات محسوسی بر مقدار تخمین دارد. دامنه، حداکثر شعاع لازم که نمونه‌های همسایه در آن قرار می‌گیرند را برای درون‌یابی کریجینگ تعریف می‌کند. از سوی دیگر با افزایش دامنه تأثیر، فواصل نمونه‌برداری بیشتر و تعداد نمونه‌های لازم کم‌تر می‌شود. بنابراین در بسیاری از منابع حدود دو سوم دامنه تأثیر را برای شعاع همسایگی به کار می‌برند (محمدی، ۱۳۸۵).
نسبت اثر قطعه ای به سقف که به عنوان معیاری برای نشان دادن وابستگی مکانی به کار می‌رود، برای فسفر ۶۵ درصد است. همان‌طور که می‌دانیم چنانچه این نسبت بین ۲۵ تا ۷۵ % باشد، ساختار مکانی متوسط است، در نتیجه عوامل خارجی و مدیریتی مانند مدیریت کودی بر تغییرات این متغیر اثر گذار است. با توجه به این که منطقه مورد مطالعه شامل زمین‌های زراعی بوده و اکثراً تحت کشت چغندر‌قند می‌باشد، نحوه کوددهی تأثیر فراوانی بر چگونگی توزیع عناصر غذایی می‌گذارد.
ارزیابی اعتبار روش‌های درون‌یابی
تخمین‌گرهای مورد استفاده در این مطالعه روش کریجینگ معمولی و وزن‌دهی عکس فاصله بودند. در انتخاب تخمین‌گرها باید به این نکته توجه نمود که تخمین‌گرها بایستی دارای حداقل واریانس باشند و برآوردهای نااریب داشته باشند، به عبارت دیگر میانگین باقیمانده آن‌ها برابر با صفر باشد (حسنی پاک، ۱۳۸۹).
از آماره‌های متفاوتی چون میانگین خطا (ME)، میانگین مربعات خطا (MSE) و ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) برای انتخاب بهترین و دقیق‌ترین روش درون‌یابی استفاده شد. تخمین‌گری که دارای میانگین خطای نزدیک به صفر (میانگین خطای تخمین، معیاری از اریب بودن یا همان میانگین توزیع خطا در داده‌های تخمینی است و هر چه مقدار آن به صفر نزدیک‌تر باشد، نشان دهنده نااریب بودن تخمین است)، حداقل میانگین مربعات خطا و کمترین ریشه میانگین مربعات خطا باشد، از بیشترین توانایی در درون‌یابی دقیق متغیرها برخوردار خواهد بود. نتایج بدست آمده از آماره‌های ارزیابی خطا (ME, MSE, RMSE، RMSS و ASE ) مربوط به روش کریجینگ برای هریک از متغیرهای مورد مطالعه در جدول ‏۴‑۵ ارائه شده است.
جدول ‏۴‑۵ نتایج حاصل از آماره‌های ارزیابی خطا با روش کریجینگ معمولی

پارامتر

ME

RMSE

MSE

RMSS

ASE

رس

۰۵/۰

۳۲/۸

۰۰۵/۰

۹۸/۰

۴۴/۸

سیلت

۰۲/۰-

۴۱/۵

۰۰۶/۰-

۰۶/۱

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:37:00 ق.ظ ]




ج ) از این منظر که توسعه و رشد علمی و تکنولوژی منوط و معطوف به آنها می باشد.
د ) حوزه عناصر و نیروهای دانشجویی منشأ توجه و میزان دانش و اندیشه و عملیت دانایی در نگاه جهانی هستند و اگر دانشجویان فرهیخته و باهوش و مقتدر باشند و از خودپنداری والا برخوردار باشند نشان فرهنگ و تمدن قابل طرح و ارائه در سطح جهان است.
هـ ) نقش دانشجویان دختر و پسر در جهان امروز مثل گذشته نیست و زنان مثل مردان نقش های بزرگی در اداره امور، تصمیم های حیاتی و مسئولیت های خطیر و سرنوشت ساز از آموزش و مدیریت تا بهداشت و نمایندگی و وزارت و وکالت و رهبری و هدایت عمومی جامعه را به عهده دارند.
اهداف تحقیق :
هدف های عمده این تحقیق عبارتند از :
۱ ) تبین مفهوم خود پنداری و درک خویشتن توسط دانشجویان دختر و پسر ایرانی ؛
۲ ) معیارها و شاخص ها و نمودهای خودپنداری دانشجویان دختر و پسر ؛
۳ ) عوامل و زمینه های ایجاد و بروز خودپنداری مثبت ؛
۴ ) مقایسه خودپنداری دانشجویان دختر و پسر ؛
۵ ) شاخص های برتر خوپنداری دانشجویان پسر نسبت به دختر و بالعکس.
چنانچه از عناصر و شاخص های پنج گانه خودپنداری در دانشجویان دختر و پسر و نیز کشف و بررسی عوامل و دلایل به وجود آورنده خودپنداری و مقایسه آنها به عنوان اهداف تحقیق در واقع ادبیات و شرح و بیان مسئله را نیز در بر دارد و همه ی مطالب تحقیق در همین راستا تدوین شده اند.
متغیر های تحقیق :
فقط یک متغیر در این تحقیق وجود دارد و آن واژه و اصلاح خوپنداری در میان دانشجویان دختر و پسر ایرانی است.
و چون فقط یک متغیر در دستا تبین و تحلیل داریم فلذا توصیف و بیان آن از نقطه نظر مبانی نظری و تئوریک و نیز عوامل و زمینه های بوجود آورنده در شکل گیری و به وجود آمدن شخصیت افراد که ممکن است ناشی فطرت و سرشت و درون زاد قبل از تولد و یا ناشی از تأثیرات خانوادگی و القای پارامتری های الگو پذیری از پدر و یا مادر و یا خواهران و برادران تحقیق یافته باشد و یا در اثر ارتباطات اجتماعی و محیط مدرسه و همسالان و همبازی ها و هم شاگردی ها حاصل شده و یا در اثر یک اتفاق و یا در روی داد خاص این حالت و شخصیت در نزد وی حاصل شده باشد موضوعی است که با بهره گرفتن از همه ی موارد بالا و به صورت توصیفی جهت تبین اصلاح خودپنداری حاصل شده است.
فرضیه تحقیق
۱ ) خود پنداره در بین دانش جویان دختران بیشتر از پسران است.
۲ ) خود پنداره در بین دانش جویان موفق بیشتر از دانش جویان ضعیف است.
سؤال تحقیق
۱ ) آیا خودپنداره بین دختران بیشتر از پسران است؟
۲ ) آیا خودپنداره در بین دانش جویان موفق بیشتر از دانش جویان ضعیف است؟
فصل دوم :
پیشینه و ادبیات تحقیق
بررسی تاریخی نظریه های خود :
موضوع روان و تن از قرن ۱۷ در فلسفه جایگاه خاص خودش را حفظ کرده است نفس و بدن در بسیاری از جهات با هم اختلاف دارند ولی به هم وابسته اند. در این زمینه فلاسفه نظریاتی راجع به رابطه آن ارائه داده اند (رجائی، ۱۳۷۲).
سقراط معتقد بود اسنان ابتدا باید اول خود را بشناسد تا بتواند پدیده های جهان را تحلیل کند. بنابراین انسان محتاج شناخت است وجود انسان را نمی توان به عنوان واحدهای جدا از هم مورد مطالعه قرار داد. افلاطون بین روان و تن فرق قایل شد و با فرق قایل شدن بین عالم روح و مادی مفهوم روح بشر را مطرح کرده او معتقد بود که روح قبل از اقامت در بدن به طور مستقل زندگی می کند و بعد از آفریده شدن تن زندانی گشته و با مرگ از آن جدا می شود (احدی و همکاران، ۱۳۷۱).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اسپینوز (۱۶۷۷ – ۱۶۳۲) معتقد بود که روح و جسم دو جنبه مختلف یک عنصر هستند یعنی آنچه از افعال و انفعالات نفسانی و حرکات و تغییرات بدنی که ما می شناسیم میان آنها تأثیر و تأثر نیست و یک وجود یگانه ای بین آن دو جنبه رابطه برقرار می نماید.
لایت نیتز (۱۷۶۱ – ۱۶۴۶) روح و جسم از یکدیگر جدا هستند و هرگز تلاقی نمی کنند فعالیت آنها به موازات هم هستند و تحت تأثیر عوامل یکسان قرار می گیرند (عظیمی، ۱۳۶۹). مری استاک سالیوان اهمیت موقعیت میان فردی در رشد شخصیت ما منجر به این حقیقت شد که شناخت ما از خودمان وابسته به ارزیابی دیگران از ماست و از طریق خود شکل می گیرد جنبه های اصلی و عمده خود در سال های اولیه دوران کودکی شکل گرفته و در سنین بزرگسالی به طور مناسبی و شایسته تعدیل در آن صورت می گیرد (مای لی داس، ۱۳۷۲).
مفهوم خود
مفهوم خود کلید فهم و درک بهداشت روانی است. روان پزشکان به اهمیت و ارزش مفهوم خود کاملاً واقفند چرا که به این باور هستند که تفکر شخص از شخصیت خود تا حدودی رهنمود دهنده رفتار شخص در اجتماع است و نوع رفتار شخص مشخص می شود. اگر تصوری که فرد از خود دارد متعادل و مثبت باشد او انسانی سالم است. خود مجموعه افکار و احساساتی است که شخص را از هستی فردی خویش و اینکه کیست و چیست آگاه می سازد و به عبارتی خود همان فرد است. دیدگاه خود دارای دو نقش است : فاعلی و مفعولی … نقش فاعلی همان خودپنداره است که مسائل و مفاهیم را به صورت ذهنی تعبیر و تفسیر می کند و نقش مفعولی همان چیزی است که شخص اذعان می داد (سالن و همکاران، ۱۳۷۲).
اقسام من عبارتند از … من اجتماعی، من برتر، من طبیعی، من ایده آل، من مجازی، من حقیقی و خود برسه قسم است ۱ ) خود واقعی ۲ ) خود ایده آل ۳ ) خود فعلی (اسلامی نصب، ۱۳۷۳) خود مفعولی را جیمز اغلب مفهوم خود می نامند. مفهوم خود شامل میزان درک یک نفر نیست به کیفیت های فیزیکی تعلقات، وضعیت، مهارت ها، مشخصات روانی شامل شخصیت اعتقادات سیستم های ارزش است به عبارت دیگر مفهوم به عنوان یک مفعول شامل مجموعه ای یگانه ای از صفات مشخص است که یک فرد نه شخص دیگری خود را شناسایی می کند که شروع این آگاهی همراه با ظرفیت اولیه شخص در شناسایی صور بدن خویش است.
کارنر مورفی خود همان احساسات و ادراکات که هر کس از کل وجود خویشتن دارد این مفهوم سبب می شود که آدمی با وجود تغییرات و تحولاتی که روی می دهد در طی زمان پیوسته احساس استمرار و تداوم کند و اهمیت خود به این نسبت که چیست و چه ارزشی در زندگی دارد. (سیاسی، ۱۳۷۹)
مفهوم بخشیدن به خود :
شما خودتان را به عنوان یک فرد چگونه توصیف می کنید؟ اگر شبیه افراد بالغ باشید ممکن است از صفات درون شخصی با ارزش خودتان مثل صداقت، دوستی، مهربانی، سلیقه های اخلاقی یا مذهبی یتان و ارزش ها و علایق خودتان صحبت کنید. شخصیت یعنی ترکیب سازمان دهی شده ای از صفات، انگیزه ها و رفتارها که برای هر فردی یگانه است غالباً بیشتر مردم از جمله روانشناسان سعی می کنند که شخصیت را به صورت ویژگی های شخصیتی توصیف کنند مثل ویژگی هایی چون اجتماعی بودن، مستقل بودن، تسلط، اضطراب که چنین تصور می شود که در شرایط مختلف نسبتاً سازگارند.
چگونگی تشکیل خود :
در وجود هر انسانی مقداری نیروهای حیاتی امکانات و استعدادهای خاص و انرژی نهفته است اگر شرایط و فرصت مناسب برایش فراهم سازند. این نیروها و استعدادها با خود بخود به طور طبیعی رشد می کند. هر تجربه ای به تشکیل مفهوم خود کمک می کند. رشد خود بتدریج به شکل هویت شخصی می انجامد. هویت عبارت است از افتراق ئ تمیزی که فردبین خود و دیگران می گذارد. هویت شخصی یک سازه و ساختار روانی اجتماعی است. یعنی هم شامل طرز فکرها و عقاید می شود. که معرف فرد است و هم نحوه ارتباط فرد با دیگران را می سازند. اگر چه خویشتن همیشه در حال تغییر است اما در هر فرد نوعی سازمان، هماهنگی، ثبات، تجانس و شکل یافتگی خاص خود را دارد (راهورفی، ۱۳۷۱) خودپنداره شخص فریانی آگاهانه مداوم و نسبتاً مداوم و نسبتاً ثابت است. راجرز انسانی را علاقه مند به آینده می داند و از طرف دیگر درصدد کاهش تنش از سویی دیگر در جستجوی تکامل و پیشرفت است و در نهایت رسیدن به خود شکوفایی است. راجرز در مفهوم خویشتن و هماهنگی را مطرح می کند که ثبات خویشتن عبارت از عدم تعارض بین ادراکات مختلف خویش و هماهنگی خویشتن (شاملو، ۱۳۷۲) هماهنگی خویشتن یعنی تجانس که طبق نظر راجرز ما هنگامی احساس عدم هماهنگی می کنیم که بین پنداره ما از خود ما و تجارب واقعی، از زندگی تعارض بوجود آید و دچار ناهماهنگی و کم کم دچار تنش و نابسامانی شویم. به نظر وی وقایع زمانی معنی دارند که شخص براساس تجارب گذشته نسبت به ارزشمندی خویشتن را عزت نفس می نامد وی می گوید اگر والدین به فرزندان توجه و محبت بدون قید و شرط داشته باشند کودک از عزت نفس بالایی برخوردار خواهد بود که اگر با عدم توجه روبرو شود منجر به عدم ثبات هماهنگی خودپنداره و خویشتن می شود و در نتیجه طفل درصدد حفظ محبت دیگران می شود.
رشد مفهوم خود :
مهمترین شرایط برای اینکه انسان بتواند به طور طبیعی و سالم رشد کند. عبارتند از محبت و گرمی و حمایت و آزادگی نسبی، کمک و راهنمایی و تشویق اگر این شرایط برای اینکه انسان بتواند به طور طبیعی و سالم رشد کند فراهم بشود فرد احساس ایمنی و آرامش کند و شانس و فرصت این را پیدا می کند که احساسات، علایق و تمایلات و آرزوهای خاص خودش را بطور طبیعی و رشد و نمو دهد. وقتی این احساس آرامش ایمنی در او ایجاد شد می تواند بدون تشویق به خودش بپردازد و از نیروها و استعدادهای ذاتی و طبیعی خود برای پرورش و تقویت وجود خود استفاده نماید. اما شرایط نامناسب است که شخص را از رشد طبیعی منحرف می کند و فقدان استعدادها و امکانات بالقوه در اوست که مانع رشد او است شرایط نامناسبی که مانع رشد است عبارتند از تحقیر، اجحاف، تعدی، زور، فشار، عدم رضایت احتیاجات خاص، بی علاقگی، بی توجهی به او، تبعیض ایجاد محیطی ناایمن، سخت گیری بیش از حد، ایراد این ها همه از مهمترین عوامل و شرایط است که مانع رشد طبیعی و سالم شخص می شود و احساس ناایمنی را در او ایجاد می کند. شخص به جای اینکه وقت و انرژی خود را صرف پرورش استعدادهای طبیعی اش در حالت دفاعی قرار می گیرد و آنها را صرف تسکین و تخفیف و کاهش اضطراب و دلهره و دفع آزار دیگران نماید. مشکلاتی که شخص با آنها مواجه است مانع می شود که احساس ارزش و اعتماد در او رشد کند. خلاصه مجموعه این عوامل موجب می شود که رشد اصلی و واقعی بسیار کند شود بنابراین اعتماد به نفس هم که منشأش خود اصلی و واقعی است در چنین شخصی ضعیف شده و کم رشد می کند. او دیگر چندان توجهی به احساسات و علایق و آرزوهای واقعی و اصیل خود ندارد.
تنها یک چیز برایش مهم است و به آن می تندیشد و آن این است که چگونه از آزار دیگران خود را امان نگه دارد بنابراین در روابطش با دیگران از تمایلات و احساسات واقعی خود استفاده نمی کند بلکه احساسات بدلی و تصنعی در خود می پروراند که مناسب و مقتضی آن رابطه خاص باشد. در حقیقت شخص جسم از خود واقعی اش که از مجموعه احساسات و تمایلات و آرزها و علایق و عواطف و اصیل وی تشکیل می شود بر می گیرد و از وجود آن غافل و بی خبر می گردد. در نتیجه خود واقعی اش کم رشد کرده ضعیف می شود. در شخصیت انسانی سه خود وجود دارد. خود واقعی و اصلی خود فعلی – خود ایده آل – خود اصلی و واقعی : دارای یک مقدار استعداد و نیروهایی است که هرگاه فشار و عوامل نامناسب رشد آن را ضعیف نکند شخص به طور طبیعی و مطابق با استعدادها رشد می کند و در حقیقت خودش می شود.
خود ایده آل : آن چیزی که نیستیم اما تصور می کنیم هستیم یا آرزو می کنیم که آن باشیم در حقیقت خود ایده آل جانشین خود اصلی و واقعی است.
خود فعلی : عبارتند از آن چیزی که فعلاً هستیم یعنی خودی که تحت تأثیر اضطراب و تضاد سایر جریانات شکل و فرم می گیرد. (شاملو، ۱۳۷۲)
تعریف خود از دیدگاه های تجربی و پژوهش :
ژیل بوندکر(۱۹۹۲) خود آن زمینه ای از دانش است که افراد در مورد آنچه در دنیا به آن عمل می کنند و در پاسخ به پرسش من که هستم شاخته اند.
دیمون هارت (۱۹۸۲) مفهوم یا ادراک خود در برگیرنده دانش فرد نسبت به ویژگی ها و توانایی های شخص و نیز اندیشه بر آن استو ادراک خود، در برگیرنده خود موضوعی و خود فاعلی و اندیشمند است. کانتور، کیسترم (۱۹۸۷) و مارکوس (۱۹۷۷) : خود یک پردازشگر اطلاعاتی است با توایایی درون داد، اندوختن و برون داد.
ایستن (۱۹۸۳) : خود یک نظریه است که خود را توجیه و آینده را پیش بینی می کند و به لحاظ اعتبار و سودمندی آن ارزشیابی می شود.
نکته مشترکی از تعاریف بالا بدست می آید گاهی یافتن یا آگاه شدن، قابلیت سازمان یابی و ایفاگری نقش میانجی با دنیای بیرون است (محسنی، ۱۳۷۵)
تعریف خود از دیدگاه های روان تحلیل گری :
در ادبیات روان تحلیل گری مفهوم خود ارتباط با مفاهیم دیگر، بویژه «من» عنوان می شود، در نظریه فروید «خود» از ارکان دستگاه روانی نیست، فقط در بررسی های او روی خود شیفتگی و زمانیکه او از عواطف، احساسات و عشق به خود و آگاهی از خود سخن می گوید عنوان شده است. حفاظت «خود» از نقش های «من» است. نقل از گولس، ۱۹۸۹
در نظر آنا فروید «خود» بعنوان خود جسمانی یا اگاهی بر جسم شخص، زودتر از «من» ظهور می یابد، یعنی خود به لحاظ تکوینی مقدم بر «من» و زمانی است که فرد به خویشتن بعنوان عاملی که حس می کند و عمل میکند و عمل می کند آگاهی یافته است. هارتمان نیز «خود» را مقدم بر «من» می داند و معتقد است قبل از آنکه کودک بتواند تکلم کند. از خلل و توسط فعالیت های حرکتی اش خودش را از دنیای بیرون مجزا می کند و این خود جسمی از کل وجود شخص است و بر جسم او اعضائی از جسم او عناصر روان شناخنتی ترکیب کننده او شمول می یابد تمایز خود و محیط بیرون (در حوالی ۶ ماهگی) اولین گام در جهت شکل گیری «من» است.
کوهرت، در مقایسه با دیگر روان تحلیل گرما، تعرضی مستقل تر و مشخص تر از خود ارائه می دهد، از نظر او خود بدون آنکه عاملی از عوامل اجرایی دستگاه روانی باشد ساختاری درون ذهنی است. می تواند در تمامی پهنه روان تظاهر شدن و خوب عمل کردن من است. در نظریه او رشد خود شیفتگی مستقل از رشد روانی غریزی بوده و نقش اساسی را تعادل و سلامت روانی ایفا می کند. (محسنی، ۱۳۷۵)
خود در دیدگاه های مختلف روان شناختی :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:37:00 ق.ظ ]




تکنولوژی اطلاعاتی‌ارتباطی جدید که مهم‌ترین آن‌ها «سایت‌های شبکۀ اجتماعی»[۱۵] هستند، امکان صورت‌گرفتن کارهایی چون ارتباط‌گیری و تعامل شبکه‌ای وسیع با حذف مرزهای جغرافیایی، تولید محتوا، به‌اشتراک‌گذاری آسان اطلاعات چندرسانه‌ای و همچنین بحث بین افراد آشنا و ناآشنا باهم را فراهم کرده است. میلیون‌ها نفر عضو این شبکه‌ها هستند و بخش درخورتوجهی از وقت روزانۀ خود را در آن‌ها می‌گذرانند. درواقع این شبکه‌ها به بخشی از زندگی روزمرۀ این افراد تبدیل شده است، تاحدی‌که گاه تشخیص مرز بین زندگی آنلاین و آفلاین آن‌ها مشکل است. فیس‌بوک[۱۶]، توییتر[۱۷]، گوگل‌پلاس[۱۸]، یوتوب[۱۹] و اینستاگرام[۲۰] از بزرگ‌ترین سایت‌های شبکۀ اجتماعی هستند که درحال‌حاضر فیس‌بوک با بیش از ۱‌میلیارد و ۲۰۰میلیون کاربر[۲۱] بزرگ‌ترین آن‌ها است (فیس‌بوک، ۲۰۱۴). در سال‌های اخیر بررسی چگونگی تأثیرات این سایت بر جامعه و ازجمله مشارکت سیاسی به یکی از مسائل روز علاقه‌مندان به حوزۀ رسانه و جامعه تبدیل شده است، موضوعی که این پژوهش نیز به‌دنبال بررسی آن در ایران است. مسئلۀ پژوهش پیشِ رو، درک چگونگی تأثیر حیات فیس‌بوکی، به‌عنوان بخشی از زندگی روزمرۀ افراد بر رفتار رأی‌دهی، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین شکل‌های مشارکت سیاسی، است. در نظر داریم این مسئله را در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ ایران بررسی کنیم؛ لذا سؤال علمی این پژوهش بدین‌ترتیب است: چگونه عضویت افراد در فیس‌بوک بر رفتار رأی‌دهی آن‌ها در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ ایران تأثیر گذاشته است؟
مشارکت سیاسی به آن دسته از فعالیت‌های فرد گفته می‌شود که هدفش تأثیرگذاری مستقیم یا غیرمستقیم بر حکومت است (بردی[۲۲]، وربا[۲۳] و اسکلزمن[۲۴]، ۱۹۹۵؛ ؛ برت[۲۵] و برونتن‌اسمیت[۲۶]، ۲۰۱۴؛ تورل[۲۷]، ۲۰۰۶؛ هارل[۲۸]، ۲۰۱۳) و رفتار رأی‌دهی[۲۹] یکی از قدیمی‌ترین و مهم‌ترین شکل‌های مشارکت سیاسی است. اهمیت رأی‌دادن درحدی است که برخی می‌گویند فراتر از آن دستورالعمل روشن و ثابتی درمورد اینکه چه مشارکت دیگری برای عملکرد بهتر جامعه لازم و مطلوب است، وجود ندارد (گوستافسون[۳۰]، ۲۰۱۳). منظور از رفتار انتخاباتی، تأکید روی جنبه‌های فردی مشارکت و نه جنبه‌های کلان، مثل نرخ مشارکت است. سایت‌های شبکۀ اجتماعی هم طبق تعریف، سرویس‌های شبکه‌محوری هستند که برای کاربر، پروفایل[۳۱] عمومی یا نیمه‌عمومی ایجاد می‌کنند و کاربر می‌تواند فهرست ارتباط‌هایش و نیز محتواهایی را که دیگران در سیستم ایجاد کرده‌اند، ببیند و در آن‌ها جستجو کند (بوید[۳۲] و الیسون[۳۳]، ۲۰۰۷).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

درمورد محبوبیت فیس‌بوک در میان ۴۲میلیون کاربر ایرانی اینترنت، آمار رسمی وجود ندارد (آمارهای جهانی اینترنتی[۳۴]، ۲۰۱۲) هرچند طبق پیمایشی ۵۸درصد از کاربران ایرانیِ اینترنت به‌طور منظم از فیس‌بوک استفاده می‌کنند. براساس این پژوهش سهم گوگل‌پلاس ۳۷درصد، کلوب[۳۵] ۱۴درصد و توییتر و لینکدین[۳۶] هرکدام ۱۲درصد است که این ارقام، محبوبیت بیشترِ فیس‌بوک درمقایسه با دیگر سایت‌های شبکۀ اجتماعی را در ایران نشان می‌دهد (نولز[۳۷]، ۲۰۱۲؛ باهاتیا[۳۸]، ۲۰۱۲).
۲.۱. ضرورت پژوهش
اهمیت خاص فیس‌بوک برای پژوهش‌های جامعه‌شناختی را، به‌جز ویژگی محبوبیت این سایت، می‌توان به‌سبب سه مشخصۀ متمایزش دانست: اول. فیس‌بوک با ارائۀ چندین ابزار در یک فضا، فرایند انتشار اطلاعات را ساده‌تر کرده است؛ دوم. در فیس‌بوک امکان دیالوگ افراد فراوانی باهم وجود دارد؛ سوم. درمقایسه با فضای آفلاین، اطلاعات در فیس‌بوک راحت‌تر و برای تعداد بیشتری از افراد دردسترس است (ون‌وینگاردن[۳۹]، ۲۰۱۲). محبوبیت فیس‌بوک و سه ویژگی ذکرشده و نیز اینکه بخشی از اطلاعات مبادله‌ای در این سایت به‌ خصوص در ایام انتخابات محتوای سیاسی دارد، اهمیت بررسی تأثیر این سایت بر رفتار ‌انتخاباتی افراد را روشن‌تر می‌کند. این موضوع به‌ویژه در کشوری مانند ایران که حضور در انتخابات از معدود راه‌های تأثیرگذاری سیاسی است، بیشتر درخور توجه است. بررسی تأثیر فیس‌بوک بر رفتار انتخاباتی موضوعی است که درخصوص آن در ایران کار نشده است.
اهمیت این پژوهش به‌لحاظ کاربردی هم، امکان استفاده از نتایج آن از طرف نهادهای رسمی، گروه‌ها، احزاب سیاسی و… است. فیس‌بوک شبکۀ اجتماعی وسیعی است که استفاده از آن درحال گسترش است و پتانسیل تأثیرگذاری بر نگرش و کنش سیاسی افراد را دارد؛ لذا هر گروه سیاسی می‌تواند از این محیط برای پیشبرد اهداف خود، به‌ خصوص برای اهداف انتخاباتی در ایام انتخابات استفاده کند. نتایج این پژوهش می‌تواند گامی باشد، هرچند کوتاه، درراستای استفاده از اینترنت درجهت پیشبرد دموکراسی در ایران.
۳.۱. اهداف پژوهش
در این پژوهش به‌طور کلی دو هدف معین را دنبال می‌کنیم:
رسیدن به شناختی از فضای فیس‌بوک در روزهای منتهی به انتخابات، از طریق تحلیل بحث‌های کامنتی در این سایت و درنهایت بیان تم‌های اصلی آن‌ها؛
درک چگونگی تأثیرگذاری این فضا بر رفتار انتخاباتی از طریق مشاهدۀ کامنت‌ها و مصاحبه با افراد شرکت‌کننده در بحث‌ها.
فصل دوم: ادبیات پژوهش
درمورد رابطۀ فیس‌بوک و مشارکت سیاسی و حتی به‌طورکلی‌تر رابطۀ سایت‌های شبکۀ اجتماعی و مشارکت سیاسی، ادبیات مستقلی وجود ندارد. آنچه هست گسترش بحث از ادبیات حول رابطۀ اینترنت و مشارکت سیاسی است. برای این منظور، ویژگی‌های مختص سایت‌های شبکۀ اجتماعی را در این بحث‌ها درنظر می‌گیرند. ما نیز در اینجا ادبیات نظری موجود دربارۀ تأثیر اینترنت بر مشارکت سیاسی را بیان می‌کنیم و سپس بحث را به سایت‌های شبکۀ اجتماعی گسترش می‌دهیم.
۱.۲. اینترنت و مشارکت سیاسی
دربارۀ تأثیر اینترنت بر مشارکت سیاسی[۴۰] دو دیدگاه اولیه و کلیِ خوش‌بینانه و بدبینانه و متعاقب آن دو فرضیۀ بسیج[۴۱] و تقویت[۴۲] وجود دارد که هر دو به‌طور یک‌جانبه‌ای به این موضوع می‌نگرند. خوش‌بین‌ها تأثیر اینترنت بر دموکراسی را مثبت ارزیابی می‌کنند و اینترنت را موجب بسیج گروه‌های حاشیه‌ای برای مشارکت در سیاست می‌دانند. بدبین‌ها درمقابل این تأثیر را منفی یا حداکثر خنثی می‌دانند و براین‌نظرند که اینترنت صرفاً گروه‌هایی را که در سیاست فعال هستند، تقویت می‌کند. دیدگاه سومی نیز در این میان وجود دارد که برخلاف دو دیدگاه فوق نگاه یک‌جانبه‌ای به موضوع ندارد و براساس آن، برای اینترنت نمی‌توان تأثیری کلی درنظر گرفت. درادامه توضیحات بیشتری درمورد هریک از این سه دیدگاه ارائه می‌شود.
مهم‌ترین دلیلی که خوش‌بین‌ها بیان می‌کنند این است که اینترنت به‌ خصوص سایت‌های شبکۀ اجتماعی، با کاهش هزینۀ مشارکت و بسیج (اندویزا[۴۳]، کانتیجاک[۴۴] و گالگو[۴۵]، ۲۰۰۹؛ اسکلوزمن، ۲۰۱۰) و هزینۀ کسب اطلاعات سیاسی (اندویزا[۴۶]، کانتیجاک[۴۷] و گالگو[۴۸]، ۲۰۰۹؛ استنلی[۴۹] و ویر[۵۰]، ۲۰۰۳؛ ون‌وینگاردن ۲۰۱۲؛ کوراه، ۲۰۰۹؛ دی‌ماگیو[۵۱] و دیگران ۲۰۰۱؛ وینگ[۵۲]، دی‌گنارو[۵۳] و داتون[۵۴]، ۲۰۰۶؛ لارسون[۵۵]، ۲۰۰۴)، مشارکت سیاسی را افزایش می‌دهد. همچنین چون امکان کنترل حکومت روی این رسانه‌ها کمتر است، افراد به اطلاعاتی دسترسی دارند که در رسانه‌های سنتی سانسور می‌شود (شین[۵۶]، ۲۰۰۳؛ وینگ، دی‌گنارو و داتون، ۲۰۰۶). به‌علاوه اینترنت به‌ خصوص تکنولوژی‌های نسل دوم امکان تشکیل و سازمان‌دهی گروه‌ها، تشکیل شبکه‌های اجتماعی و همکاری افراد در بعد وسیع را فراهم می‌کند (گوستافسون، ۲۰۱۳؛ وینگ، دی‌گنارو و داتون، ۲۰۰۶؛ اسکلوزمن، ۲۰۱۰؛ کوراه، ۲۰۰۹). بدین‌ترتیب امکان مواجه‌شدن افراد با دیدگاه‌های متفاوت و متعارض بیشتر می‌شود. همچنین طبیعت نامتمرکز و تعاملی نسل دوم اینترنت از جمله سایت‌های شبکۀ اجتماعی، افراد را از مصرف‌کننده‌های منفعل اطلاعات به تولیدکنندگانی فعال تبدیل می‌کند (کافمن، ۲۰۰۹؛ شین، ۲۰۰۳؛ ویر، ۲۰۰۲).
ازجمله پژوهش‌های تأییدکنندۀ این رویکرد، کارِ گیل د زونیگا[۵۷] (۲۰۰۹) است. این پژوهش ضمن تأیید رابطۀ مثبت استفاده از منابع خبری سنتی آنلاین با انواع مشارکت آنلاین و آفلاین، نشان داد که استفاده از وبلاگ‌ها تأثیر مثبتی بر مشارکت سیاسی آنلاین دارد. این پژوهش با کنترل عوامل دموگرافیک، موارد مربوط به محل استفاده از اینترنت (خانه یا محل کار) و تعداد سال‌هایی که فرد از اینترنت استفاده کرده است و نیز استفاده از رسانه‌های آفلاینی مانند تلویزیون و روزنامه انجام شد (گیل د زونیگا، پویگ ال آبریل و روجاس، ۲۰۰۹).
گیبسون[۵۸]، لوسولی[۵۹] و وارد[۶۰]، (۲۰۰۵) نیز طی تحلیل ثانویه‌ای روی اطلاعات پیمایشی در سطح اروپا، فرضیۀ بسیج را تأیید کرد. این پژوهش نشان داد الگوهای مشارکت مبتنی بر وضعیت اقتصادی‌اجتماعی، جنسیت و همچنین منابع مورد نیاز برای مشارکت در فضای آفلاین با آنلاین متفاوت است. چراکه طبق این پژوهش اولاً جهان آنلاین فضایی را برای مشارکت کسانی که در غیر این‌ صورت فعال نیستند، فراهم می‌کند. مثلاً زنان و نیز شهروندانِ از نظر وضعیت اقتصادی‌اجتماعی پایین‌تر که در فعالیت‌های آفلاین کمتر مشارکت می‌کنند، در فعالیت‌های آنلاین هم‌ترازِ مردان و دیگرانی که از نظر وضعیت اقتصادی‌اجتماعی بالاترند، مشارکت می‌کنند. جوانان هم که در فعالیت‌های آفلاین کمتر از پیرترها مشارکت می‌کنند، در فعالیت‌های آنلاین بیشتر از پیرترها مشارکت دارند. ثانیاً اینکه در فضای آنلاین منابع جدیدی مطرح می‌شود که مختص به اینترنت است و ربطی به منابع مرتبط با فضای آفلاین ندارد. درواقع منابع آفلاین فقط تا قبل از دسترسی به اینترنت اهمیت دارند و وقتی فرد آنلاین می‌شود، مهارت‌های جدیدی اهمیت می‌یابد که مرتبط با اینترنت است (گیبسون، لوسولی[۶۱] و وارد[۶۲]، ۲۰۰۵).
یا مثلاً اندویزا (۲۰۱۳) با مطالعه حول اعتراضات اسپانیا در سال‌های ۲۰۱۱-۲۰۱۲ نقش رسانه‌های دیجیتال را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که اولاً سازمان‌هایی که اعتراضات را هدایت می‌کردند، کاملاً متفاوت از فعالیت‌های جمعی سنتی بودند، برای مثال جوان‌تر بودند و کمتر عضویت رسمی داشتند. ثانیاً فرایند بسیج با بهره گرفتن از رسانه‌های دیجیتال به‌ خصوص سایت‌های شبکۀ اجتماعی امکان‌پذیر شده است. ثالثاً مشارکت‌کنندگان متفاوت بودند، آن‌ها جوان‌تر و تحصیل‌کرده‌تر بودند و تعداد زنان و بیکاران آن درمقایسه با دیگر اتفاقات مشابه بیشتر بود. لذا رسانه‌های دیجیتال در این اعتراضات بخش‌های جدیدی از جامعه را برای مشارکت بسیج کرده بود (اندویزا، ۲۰۱۳).
بدبین‌ها درمقابلِ خوش‌بین‌ها، اینترنت را حامی و تقویت‌کنندۀ تقسیم قدرت کنونی می‌داند، چراکه همان‌هایی که در محیط آفلاین قدرت را در دست دارند، بر اینترنت هم کنترل دارند و از آن درجهت منافع خود استفاده می‌کنند (استنلی و ویر، ۲۰۰۳؛ گوستافسون، ۲۰۱۳؛ اوسر[۶۳] و دیگران، ۲۰۱۳؛ اندویزا، کانتیجاک[۶۴] و گالگو ، ۲۰۰۹؛ وینگ، دی‌گنارو و داتون، ۲۰۰۹؛ نام[۶۵]، ۲۰۱۲؛ تالبرت[۶۶] و مک‌نیل[۶۷]، ۲۰۰۳). همچنین این که دسترسی به اینترنت بین افراد یکسان نیست، به نوع جدیدی از نابرابری می‌ انجامد که به افزایش نابرابری در مشارکت سیاسی منجر می‌شود. به‌علاوه ممکن است اینترنت با اتمیزه‌کردن افراد و کاهش انسجام اجتماعی سطح مشارکت سیاسی را کاهش دهد (اندویزا، کانتیجاک[۶۸] و گالگو ، ۲۰۰۹).
برای مثال اسمیت (۲۰۰۹) در یکی از پروژه‌های بزرگ پو با عنوان اینترنت و زندگی آمریکایی[۶۹] به این نتیجه رسید که در فضای آنلاین هم مانند فضای آفلاین رابطه‌ای قوی بین وضعیت اجتماعی‌اقتصادی و مشارکت وجود دارد. درواقع به‌مانند فعالیت‌های آفلاین، در فعالیت‌های آنلاین هم افراد تحصیل‌کرده و با درآمد خوب مایل به مشارکت‌اند؛ لذا مشارکت آنلاین آینه‌ای از همان اَشکال مشارکت آفلاین است. این مطالعه البته سرنخ‌هایی را هم پیدا کرد دربارۀ اینکه مشارکت مدنی در بلاگ‌ها و سایت‌های شبکۀ اجتماعی ممکن است الگوهای طولانی‌مدت مشارکت را که برمبنای وضعیت اقتصادی‌اجتماعی است، تغییر دهد (اسمیت، ۲۰۰۹).
کروگر (۲۰۰۲) نیز در مطالعۀ خود دو فرضیۀ رقیب بسیج و تقویت را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که بدون دسترسی برابر، اینترنت تنها به نفع آن‌هایی خواهد بود که اکنون نیز در سیاست مشارکت دارند؛ این درحالی است‌که با دسترسی برابر، اینترنت پتانسیل خوبی برای جذب گروه‌های حاشیه‌ای به مشارکت سیاسی دارد (کروگر، ۲۰۰۲).
همچنین کوراه (۲۰۰۹) نشان داد هرچند اینترنت سطح مشارکت سیاسی را افزایش می‌دهد، این امر با هزینۀ افزایش نابرابری در مشارکت سیاسی انجام می‌شود (کوراه، ۲۰۰۹). بست[۷۰] (۲۰۰۵) در پژوهش خود با بهره‌گیری از تئوری منابع مشارکت وربا نشان داد با اینکه اینترنت منابع لازم برای مشارکت را تغییر داده است، کسانی که از منابع سنتی مشارکت برخوردارند، منابع جدید را نیز به‌طور نامتناسبی دراختیار دارند (بست، ۲۰۰۵). جنینگز[۷۱] (۲۰۰۳) هم آن ‌نوع دیدگاه بدبینانه را که می‌گوید اینترنت نابرابری‌های موجود در مشارکت مدنی را تشدید کرده است، تأیید کرد؛ هرچند سندی برای آن نوع دیدگاه بدبینانه که می‌گوید اینترنت مشارکت مدنی را کاهش می‌دهد، به‌دست نداد (جنینگز، ۲۰۰۳).
اما درکنار این دو، دیدگاه سومی نیز وجود دارد که این دوگانگی را قبول ندارد و آن را غیرواقعی می‌داند. بنابر این دیدگاه این امکان وجود دارد که «در همان زمانی که اینترنت افرادی را برای امری سیاسی بسیج می‌کند، درحوزۀ دیگری عده‌ای از نخبگان کنونی قدرت، از اینترنت برای تثبیت و تقویت موقعیت سیاسی خود استفاده کنند» (استنلی و ویر، ۲۰۰۳: ۴). همچنین طبق این دیدگاه رابطۀ استفاده از اینترنت و مشارکت سیاسی به نوع استفاده از اینترنت و محتوایی بستگی دارد که کاربر دنبال می‌کند (کوینتیلیر[۷۲] و ویسرز[۷۳]، ۲۰۰۸؛ وون، دی‌آگلو و مک‌لئود، ۲۰۱۳؛ دیمتروا[۷۴] و دیرگان، ۲۰۱۱؛ شاه و واک[۷۵]، ۲۰۰۱؛ شاه[۷۶]، اولند[۷۷] و واک، ۲۰۰۵؛ شاه و دیگران، ۲۰۰۷؛ بکافیگو[۷۸] و مک‌براید[۷۹]، ۲۰۱۳؛ وینگ، ۲۰۰۹؛ پارک[۸۰] و دیگران، ۲۰۰۹، نام، ۲۰۱۱؛ ویسرز، ۲۰۱۳).
برای مثال شاه (۲۰۰۱) در مطالعۀ خود به این نتیجه رسید که استفادۀ اطلاعاتی از اینترنت با تغییرات فردی در تولید سرمایۀ اجتماعی به‌طور مثبت رابطه دارد؛ این درحالی است که استفاده‌های اجتماعی‌تفریحی رابطۀ منفی با این شاخص‌های مدنی دارد (شاه، ۲۰۰۱).
همچنین اوسر (۲۰۱۳) نشان داد که اینترنت باتوجه به ویژگی‌های دموگرافیک، خاصیت بسیج‌کنندگی و باتوجه به نابرابری وضعیت اقتصادی‌اجتماعی، خاصیت تقویت‌کنندگی دارد؛ چراکه جوانان فعالان اصلی فضای آنلاین هستند و گپ جنسیتی هم در مشارکت آنلاین وجود ندارد. این درحالی است که افراد با درآمد و تحصیلات بیشتر، در فضای آنلاین هم مانند فضای آفلاین بیشتر فعال‌اند (اوسر، ۲۰۱۳).
نام (۲۰۱۱) نیز در پژوهش خود به سه نتیجه رسید: اول اینکه اینترنت تا حدودی می‌تواند در افزایش نابرابری در مشارکت سیاسی نقش داشته باشد. مشارکت‌کنندگان آفلاین و آنلاین چندان متفاوت از هم نیستند و الگوهای نابرابری در مشارکت همچنان پابرجاست. درواقع حتی با اینکه اینترنت فرصت‌های یکسانی را در اختیار شهروندان آنلاین برای مشارکت سیاسی قرار می‌دهد، غالباً کسانی که قبلاً به‌طور آفلاین مشارکت سیاسی داشته‌اند، از وجود این فرصت‌های جدید خرسند می‌شوند. دوم اینکه اینترنت به‌جز ویژگی تقویت‌کنندگی، خاصیت بسیج‌کنندگی هم دارد. درواقع افراد غیرفعال در فضای آفلاین، تمایل دارند در فضای آنلاین هم غیرفعال باشند؛ اما اگر از اینترنت استفادۀ بیشتری کنند، تمایلشان به مشارکت افزایش می‌یابد و افزایش در تعداد افرادی که از اینترنت بیشتر استفاده می‌کنند، افراد جدیدی را به مشارکت جذب می‌کند. سوم اینکه عوامل تعیین‌کنندۀ مشارکت مانند سن و نژاد و رفتارهای مدنی درمورد مشارکت آنلاین و آفلاین متفاوت هستند. در فضای آنلاین جوان‌ترها بیشتر فعال‌اند و نیز درحالی‌که در فضای آفلاین سفیدپوست‌ها مشارکت بیشتری دارند، عامل نژاد در فضای آنلاین تعیین‌کننده نیست. همچنین درحالی‌که رفتارهای مدنی عامل تعیین‌کننده‌ای برای مشارکت آفلاین است، در فضای آنلاین این‌گونه نیست (نام، ۲۰۱۱). هافمن[۸۱] (۲۰۱۲) هم طی تحلیل ثانویه‌ای، ارتباطات[۸۲] آنلاین را از مشارکت آنلاین متمایز کرد، هریک را تعریف کرد و اقسام آن‎ها را برشمرد. او سپس نشان داد درحالی‌که مشارکت آنلاین عامل تعیین‌کننده‌ای برای رأی‌دهی است، ارتباط آنلاین این‌گونه نیست (هافمن، ۲۰۱۲).
و اما بخشی از پژوهش‌ها این موضوع را حول انتخابات، به‌عنوان یکی از تأثیرگذارترین اتفاقات سیاسی، بررسی کرده‌اند. در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
پژوهش تالبرت (۲۰۰۳) حول دو انتخابات ۱۹۹۶ و ۲۰۰۰ آمریکا نشان داد دسترسی به اینترنت و اخبار انتخاباتی آنلاین احتمال مشارکت و رأی‌دهی را در این دو انتخابات افزایش داده است (تالبرت، ۲۰۰۳). لارسون (۲۰۰۴) نیز با مطالعه حول انتخابات ۲۰۰۴ آمریکا نشان داد اینترنت تأثیر مثبتی بر رأی‌دهی و کمک مالی به کمپین‌های انتخاباتی داشته است (لارسون، ۲۰۰۴). در آلمان کوپلند[۸۳] (۲۰۱۴) در مطالعه حول انتخابات ۲۰۰۹ این کشور به این نتیجه رسید که اعضای احزاب بیشتر از غیرعضوها و همچنین جوان‌ترها بیشتر از پیرترها، اطلاعات و اخبار کمپین‌های انتخاباتی را دنبال کرده‌اند و آن‌ها را به‌اشتراک‌گذاشته‌اند (کوپلند، ۲۰۱۴). در مالزی هم ویلنت[۸۴] (۲۰۱۳) طی مطالعه‌ای پیمایشی در روزهای قبل از انتخابات ۲۰۰۸ ملی این کشور، رابطۀ مثبتی را بین استفاده از رسانه‌های آنلاین و فعال‌بودن سیاسی پیدا کرد (ویلنت، ۲۰۱۳).
پس از انتخابات ۲۰۰۸ آمریکا تعداد پژوهش‌هایی که این موضوع را حول انتخابات بررسی کردند، افزایش یافت. برای نمونه کوشین[۸۵] (۲۰۱۰) نشان داد که بین گرفتن اخبار کمپین انتخاباتی از منابع سنتی خبری اینترنتی و احساس تأثیرگذاری رابطۀ مثبتی وجود دارد. این مطالعه همچنین نشان داد رسانه‌های خبری سنتی بین جوانان کم‌اهمیت‌تر نشده است، بلکه جوانان از این رسانه‌ها به‌صورت آنلاین استفاده می‌کنند (کوشین، ۲۰۱۰). مطالعۀ نایت‌رینی (۲۰۱۱) حول این انتخابات به این نتیجه رسید که مشارکت آنلاین به‌صورت مثبت مشارکت آفلاین را پیش‌بینی می‌کند، اما تأثیر مشارکت آنلاین بر همۀ انواع مشارکت آفلاین یکسان نیست (نایت‌رینی، ۲۰۱۱). پژوهش دیگری که حول انتخابات ۲۰۰۸ آمریکا انجام شد، مطالعۀ کورنوی[۸۶] (۲۰۱۲) بود که نشان داد مشارکت آنلاین با مشارکت آفلاین رابطۀ مثبت قوی دارد، ولی با دانش سیاسی رابطۀ مثبتی ندارد (کورنوی، ۲۰۱۲). مطالعۀ گورشک[۸۷] (۲۰۱۳) نیز در این زمینه به این نتیجه رسید که استفاده از اینترنت برای اخبار انتخاباتی تأثیری مثبت و استفادۀ مستمر از وبلاگ‌ها تأثیری منفی بر درگیرشدن در فعالیت‌های سیاسی دارد (گروشک، ۲۰۱۳). در این میان پژوهش بیمبر[۸۸] (۲۰۱۳) هم درخور توجه است که با مطالعه روی انتخابات‌های برگزارشده درطول ۱۲ سال در آمریکا به این نتیجه رسید که رابطۀ ثابتی بین استفادۀ اطلاعاتی از اینترنت و مشارکت سیاسی وجود ندارد (بیمبر، ۲۰۱۳).
در ایران نیز پژوهش‌هایی در حوزۀ اینترنت انجام شده است. تعدادی از این مطالعات به رابطۀ اینترنت و هویت پرداخته‌اند. برای مثال ذکایی و خطیبی (۱۳۸۵)، فکوهی و عیاری (۱۳۸۹)، ایزدی و قاسم (۱۳۹۰) و همچنین رضایی قادی (۱۳۹۱). پژوهش‌های جواهری و باقری (۱۳۸۶) و حسین‌زاده و دیگران (۱۳۹۱) هریک به‌طور مجزا رابطۀ اینترنت و سرمایۀ اجتماعی و مطالعۀ لولایی (۱۳۹۰) رابطۀ اینترنت و رفتار سیاسی را بررسی کرده‌اند. درمورد رابطۀ اینترنت و مشارکت سیاسی هم می‌توان به دو مطالعۀ عبداللهیان و حقگویی (۱۳۸۹) و نیز قزلسفلو (۱۳۸۹) اشاره کرد.
چندین پژوهش هم در ارتباط با سایت‌های شبکۀ اجتماعی به‌ویژه فیس‌بوک انجام شده است. برای مثال افراسیابی (۱۳۹۰) رابطۀ سایت شبکۀ اجتماعی مجازی کلوب و سبک زندگی و نیز عدلی‌پور (۱۳۹۱) رابطۀ سایت‌های شبکۀ اجتماعی و هویت اجتماعی را بررسی کرده‌اند. کیا و نورآبادی (۱۳۹۱) و انصاری (۱۳۹۱) به مطالعۀ نحوۀ استفاده از فیس‌بوک در ایران پرداخته‌اند. امیدوار (۱۳۸۱) و موسوی‌نسب (۱۳۹۰) رابطۀ فیس‌بوک و سرمایۀ اجتماعی را بررسی کرده‌اند. اکبریه (۱۳۹۱) رابطۀ فیس‌بوک و مشارکت سیاسی، رجبی (۱۳۸۹) بازنمایی گرایش سیاسی در فیس‌بوک و زنگوئی (۱۳۹۱) بازنمایی هویت مجازی در فیس‌بوک را مطالعه کرده‌اند. کاشانی و زارع (۱۳۹۱) به مطالعۀ جمعیت‌شناختی فیس‌بوک و میرمحمدصادقی (۱۳۹۱) هم به نقش رهبران شبکه‌ای در فیس‌بوک پرداخته‌اند.
اما با مرور کلی پژوهش‌های انجام‌شده می‌توان آن‌ها را از لحاظ وجه تأکید یا گونه‌ای که این پژوهش‌ها به موضوع کلی اینترنت و مشارکت پرداخته‌اند، در شش دسته جای داد:
دستۀ اول پژوهش‌هایی هستند که به‌طورکلی رابطۀ اینترنت و مشارکت سیاسی را بررسی کرده‌اند. برخی مشارکت آفلاین و آنلاین را از هم متمایز کرده‌اند و تأثیر اینترنت بر هر یک یا یکی از آن‌ها را بررسی کرده‌اند. برخی هم تأثیر اینترنت را بر مشارکت به‌طورکلی سنجیده‌اند. تقریباً همۀ این پژوهش‌ها صرفاً به این مسئله پرداخته‌اند که تأثیر اینترنت بر مشارکت سیاسی مثبت است یا منفی و اکثراً تأثیر مثبت را تأیید کرده‌اند. البته درخور ذکر است که تاکنون هیچ تحقیقی چگونگی این تأثیر را به‌صورت تجربی بررسی نکرده است و لذا توضیح دقیقی دراین‌باره وجود ندارد (ژانگ، ۲۰۱۰؛ ولنزولا[۸۹]، ۲۰۱۳). همچنین درکنار مطالعاتی که کاملاً تأییدکنندۀ رابطۀ مثبت بین مشارکت آنلاین و آفلاین هستند، پژوهش‌هایی هم وجود دارند که نتایجی بینابینی دارند. بود (۲۰۰۸)، گیل د زونیگا (۲۰۱۲ و ۲۰۰۹)، دمیتروا (۲۰۱۱)، کوینتلیر و ویسرز (۲۰۰۸)، شاه (۲۰۰۵)، استنلی (۲۰۰۳)، ولنزولا (۲۰۰۹)، زنوس (۲۰۰۷)، وسنیک آلوجویک[۹۰] (۲۰۱۲)، ژانگ (۲۰۱۰)، فنتون[۹۱] (۲۰۱۱)، زنوس (۲۰۱۴)، هائو[۹۲] (۲۰۱۴)، بیمبر (۲۰۱۳) نمونه­هایی از این دسته‌اند.
دستۀ دوم مطالعاتی هستند که مشارکت آنلاین را بررسی کرده‌اند. این مطالعات با تمایزگذاشتن بین مشارکت آنلاین و آفلاین، تمرکزشان روی مشارکت آنلاین است. این پژوهش‌ها یا صرفاً به توضیح و تیپ‌بندی انواع مشارکت آنلاین می‌پردازند یا به رابطۀ مشارکت آنلاین و آفلاین. برای نمونه نگاه کنید به ون وین‌گاردن (۲۰۱۲)، بکافیگو (۲۰۱۳)، هافمن (۲۰۱۲)، جنسن[۹۳] (۲۰۱۳)، آلیکولزر[۹۴] (۲۰۱۱)، کافمن (۲۰۰۹).
دستۀ سوم مطالعاتی هستند که تأکیدشان بر نقش اینترنت در تولید سرمایۀ اجتماعی[۹۵] است. در سال‌های ابتدایی ظهور اینترنت پژوهش‌ها استفاده از اینترنت را موجب کاهش ارتباطات رودرروی افراد و لذا کاهش سرمایۀ اجتماعی می‌دانستند. این پژوهش‌ها در سال‌های بعد با این نقد مواجه شدند که نگاهی تک‌بعدی به اینترنت دارند، درحلی‌که باید تأثیر استفاده‌های متفاوت از اینترنت را جداگانه بررسی کرد. این نقد با ظهور اینترنت نسل دوم و سایت‌های شبکۀ اجتماعی پررنگ‌تر شد. الیسون (۲۰۱۰)، وون (۲۰۱۳) و شاه (۲۰۰۱) از همین جنبه تأثیر اینترنت بر سرمایۀ اجتماعی را سنجیده‌اند.
دستۀ چهارم مطالعاتی هستند که تأکیدشان بر نابرابری در مشارکت و تأثیر اینترنت بر افزایش این نابرابری است؛ بدین‌ترتیب این پژوهش‌ها بر دیدگاه بدبینانه درمورد تأثیر اینترنت بر دموکراسی صحه می‌گذارند. پژوهش‌هایی مانند بست (۲۰۰۵)، جنینگز (۲۰۰۳)، کوراه (۲۰۰۹)، اسکلوزمن (۲۰۱۰)، اسمیت (۲۰۰۹) در این دسته جای دارند.
دستۀ پنجم مطالعاتی هستند که فرضیه‌های بسیج و تقویت را سنجیده‌اند. نتیجۀ برخی از این پژوهش‌ها تأیید فرضیۀ بسیج و نتیجۀ برخی تأیید فرضیۀ تقویت است. اما غالب مطالعات جدیدتر شواهدی در تأیید هر دو فرضیه ارائه کرده‌اند؛ بدین‌معنی‌که اینترنت نقش دوگانه‌ای را در بسیج افرادی که درحالت عادی فعال سیاسی نیستند، درکنار تقویت افراد فعال در سیاست، بازی می‌کند. از آن جمله‌اند پژوهش‌های کروگر (۲۰۰۲)، گیبسون، لوسولی[۹۶] و وارد[۹۷] (۲۰۰۵)، گوستافسون (۲۰۰۸)، اندویزا (۲۰۱۳)، هیرزالا[۹۸] (۲۰۱۰)، ویسرز (۲۰۱۳)، نام (۲۰۱۱)، گیبسون (۲۰۱۳)، اوسر (۲۰۱۳)، ویسرز (۲۰۱۴).
دستۀ آخر هم مطالعاتی هستند که تأثیر اینترنت بر مشارکت را حول انتخابات بررسی کرده‌اند.[۹۹] پژوهش‌هایی مانند تالبرت (۲۰۰۳)، لارسون (۲۰۰۴)، وینگ (۲۰۰۹)، کوشین (۲۰۱۰)، نایت‌رینی (۲۰۱۱)، گروشک (۲۰۱۳)، کورنوی (۲۰۱۲)، کای[۱۰۰] (۲۰۱۳)، نام (۲۰۱۲)، بود[۱۰۱] (۲۰۱۲)، کاپلند (۲۰۱۴)، ویلنات (۲۰۱۳)، فرناندس[۱۰۲] (۲۰۱۰)، وولی[۱۰۳] (۲۰۱۰)، کاگبرن[۱۰۴] (۲۰۱۱)، تونر[۱۰۵] (۲۰۱۱و ۲۰۱۳)، ویتاک (۲۰۱۱)، کارلیس (۲۰۱۳)، و ژانگ (۲۰۱۳) در این دسته جای دارند.
۱.۱.۲. مکانسیم‌های تأثیرگذاری
اما اینکه اینترنت به چه صورت و تحت چه مکانیسم‌هایی بر مشارکت سیاسی تأثیر می‌گذارد، موضوع دیگری است. مکانیسم‌هایی که همان‌طور که پیش از این گفته شد هرچند در ادبیات موضوع موجود است، به‌صورت تجربی بررسی نشده است. اما برخی از پژوهش‌ها این مکانیسم‌ها را به‌طور نظری بسط بیشتری داده‌اند که در ادامه آن‌ها را مرور می‌کنیم.
کوینتلیر (۲۰۰۸) در مقالۀ خود با مطالعۀ ادبیات موجود چهار دلیل را در تأیید فرضیۀ بسیج ارائه می‌کند: اول. اینترنت فرصت‌های فراوانی مانند رأی‌دهی آنلاین، بحث و وبلاگ‌نویسی را برای مشارکت فراهم می‌کند. دوم. اینترنت هزینۀ مشارکت را کاهش می‌دهد؛ به‌محض اینکه فرد به اینترنت دسترسی پیدا کند، نیاز به هزینۀ دیگری برای مشارکت آنلاین نیست. سوم. اینترنت، سریع و به‌روز است و می‌تواند اطلاعات فراوانی را در اختیار فرد قرار دهد. چهارم. اینترنت می‌تواند ارتباط بین شهروندان و سیاستمداران را گسترش دهد. کوینتلیر درادامه دلایل موجود دربارۀ اثر منفی اینترنت بر مشارکت سیاسی‌مدنی را هم ذکر می‌کند: اول. زمانی که افراد در اینترنت می‌گذرانند، نمی‌تواند به کار دیگر تعلق بگیرد. دوم. اینترنت تعاملات رودررو را که برای ساختن اعتماد اجتماعی و درنهایت مشارکت سیاسی لازم است، محدود می‌کند؛ هرچه افراد زمان بیشتری را در فضای آنلاین می‌گذرانند، بیشتر ارتباط خود را با محیط اجتماعی و دوستان و خانوادۀ خود از دست می‌دهند. سوم. اینترنت تعامل بین افراد هم‌عقیده را گسترش می‌دهد و لذا اجتماعات آنلاین متجانس هستند؛ درحالی‌که شبکه‌های نامتجانس افراد را به تغییر عقیده و مشارکت سیاسی تشویق می‌کنند، شبکه‌های متجانس عقیدۀ اولیۀ افراد را تقویت می‌کنند و به مشارکت سیاسی منجر نمی‌شوند (کوینتیلیر، ۲۰۰۸).
گیل د زونیگا(۲۰۰۹) در مقالۀ خود برای توضیح این مکانیسم از مدل ارتباطات مک‌لئود بهره برده است. در این مدل رفتارهای ارتباطی رابطۀ بین تمایلات سیاسی و رفتارهای سیاسی را میانجی‌گری می‌کنند. این مدل شواهدی را ارائه کرده است که شبکه‌های بین فردی بحث سیاسی و استفادۀ اطلاعاتی از رسانه، مشارکت مدنی را افزایش می‌دهد. درواقع ارتباطات از طرفی تأثیر مستقیم و از طرف دیگر از طریق افزایش دانش سیاسی و احساس تأثیرگذاری سیاسی تأثیر غیرمستقیم بر رفتارهای مشارکتی دارد (گیل د زونیگا، پویگ ال آبریل و روجاس، ۲۰۰۹).
اوسر (۲۰۱۳) در مقالۀ خود سه مکانیسم علی شناخته‌شده درمورد پتانسیل اینترنت برای بسیج افراد در فعالیت‌های آفلاین و آنلاین را ارائه می‌کند: اول. اینترنت هزینه‌های کسب اطلاعات سیاسی و ارتباطات مرتبط با سیاست را کاهش و لذا احتمال مشارکت را افزایش می‌دهد. دوم. اینترنت رسانه‌ای تعاملی است و رابطۀ بین شهروندان سابقاً غیرمشارکت‌کننده و جهان سیاست را تقویت می‌کند. سوم. مهارت‌های مورد نیاز اینترنت که تأثیر مجزایی روی مشارکت می‌گذارند، از سطح وضعیت اجتماعی‌اقتصادی مستقل هستند، لذا افزایش این مهارت‌ها بین افراد می‌تواند به بسیج جمعیت سابقاً غیرمشارکت‌کننده منجر شود (اوسر، ۲۰۱۳).
تونر (۲۰۱۳) پژوهش خود را روی کاری از فوت[۱۰۶] و اشنایدر[۱۰۷] (۲۰۰۶) بنا کرده و سه کارکرد تشکیل کمپین‌های آنلاین را معرفی کرده است: اول. دادن اطلاعات به رأی‌دهندگان: سایت‌های آنلاین می‌توانند این اطلاعات را به‌صورت مقالۀ خبری، خبرنامه و گزارش‌های صوتی و تصویری دراختیار کاربران قرار دهند. دوم. درگیرکردن حامیان: سایت‌های آنلاین می‌توانند تعامل بین کاندیداها و کاربران را از طریق ایمیل یا کمک مالی آسان‌تر کنند. سوم. بسیج کاربران: سایت‌های آنلاین می‌توانند کاربران را با درخواست از آن‌ها برای امضای بیانیۀ آنلاین، حضور در تظاهرات و همکاری در رخدادهای آنلاین یا آفلاین بسیج کنند (تونر، ۲۰۱۳).
یاماموتو[۱۰۸] (۲۰۱۳) در پژوهش خود از «مدل دستارودهای افتراقی»[۱۰۹] استفاده کرده است. تمرکز این مدل روی نقش بحث‌های سیاسی بین‌فردی در افزایش تأثیر استفادۀ خبری از رسانه بر رفتارهای سیاسی است. به‌این صورت که «شهروندانی که از منابع خبری استفاده می‌کنند، اگر به‌طور مداوم با دیگران بحث سیاسی کنند، مشارکت بیشتری در سیاست خواهند داشت» (یاماموتو، ۲۰۱۳: ۳). این مدل برمبنای دو پیش‌فرض نظری است: اولاً بحث سیاسی به افزایش یادگیری سیاسی کمک می‌کند. استفاده از اطلاعات گرفته‌شده از منابع خبری در زمینه‌های ارتباطی بین‌فردی، شهروندان را به تفکر درباره رخدادهای اخیر، مرتبط‌کردن تجربه‌های شخصی به سیاست، یادگیری دیدگاه‌های متفاوت و افزایش مشارکت سیاسی وامی‌دارد. ثانیاً بحث‌های سیاسی به افزایش انگیزه برای درک اطلاعات سیاسی کمک می‌کند. کسانی که به‌طورمداوم با یکدیگر درمورد سیاست بحث می‌کنند، بحث‌ها و مخالفت‌های آینده را پیش‌بینی می‌کنند، لذا اخبار و اطلاعات سیاسی را با دقت بیشتری دنبال می‌کنند تا بتوانند در بحث‌های آتی بحث‌های منطقی‌تری را ارائه کنند. یاماموتو در ادامه تفاوت اظهارنظر آفلاین و آنلاین را بیان می‌کند. اظهارنظر آفلاین معمولاً شامل رفتارهایی مانند صحبت و ابراز عقیده درمورد مسائل در جلسات و در حضور غریبه‌ها می‌شود. اظهارنظر سیاسی در این محیط‌های آفلاین به رعایت نزاکت و احتمالاً خودسانسوری بیشتری نیاز دارد. درمقابل احساس قوی ناشناس‌بودن که اینترنت آن را امکان‌پذی می‌کند، ممکن است افراد را در شرایط راحت‌تری برای ابراز عقیده قرار دهد، بنابراین آن‌ها احتمالاً کمتر بر پیام‌های خود نظارت خواهند کرد (همان).
و اما دو مقاله‌ای که با تفصیل بیشتری دیدگاه‌های موجود در این زمینه را ارائه کرده‌اند کوراه (۲۰۰۹) و اندویزا، کانتیجاک[۱۱۰] و گالگو (۲۰۰۹) هستند. کوراه (۲۰۰۹) با مطالعۀ ادبیات موجود دربارۀ ارتباط اینترنت و مشارکت سیاسی، چهار فرضیۀ کلی را تحت این عنوان‌ها معرفی می‌کند: «فرضیۀ تأثیر اینترنتی»[۱۱۱]، «فرضیۀ انتخاب شخصی»[۱۱۲]، فرضیۀ «علیت متقابل»[۱۱۳] و فرضیۀ «ناهمگنی»[۱۱۴] در تأثیرات اینترنت. فرضیۀ تأثیر اینترنتی به‌این‌معنی که اینترنت به‌طور علی منجر به افزایش مشارکت سیاسی می‌شود، خود شامل سه دسته فرضیه است: اول. اینترنت هزینۀ مطلع‌شدن سیاسی را کاهش می‌دهد. افراد، تنها با کلیک‌کردن ماوس می‌توانند به اطلاعات وسیعی دست‌ پیدا کنند. همچنین بسیاری از افراد به دلایل غیرسیاسی به اینترنت دسترسی دارند ولی در معرض اطلاعات سیاسی قرار می‌گیرند. افزایش اطلاعات سیاسی، دانش سیاسی افراد را گسترش می‌دهد و افرادِ با دانش سیاسی بیشتر، امکان بیشتری دارد که در سیاست مشارکت کنند، لذا دسترسی به اینترنت مشارکت سیاسی را افزایش می‌دهد. دوم. اینترنت ابزار جدیدی را برای تأثیرگذاری بر سیاستمدارها و سیاست فراهم می‌کند. این تکنولوژی ویژگی‌هایی دارد که نه‌تنها کسب اطلاعات سیاسی، بلکه ارتباط تعاملی افراد با سیاستمدارها، رسانه‌ها و دیگر شهروندان هم‌عقیده را، برای مثال ازطریق وبلاگ‌نویسی، توییتر، فیس‌بوک و ایمیل آسان‌تر می‌کند. بنابراین اینترنت نه‌تنها هزینه‌های کسب اطلاعات سیاسی، بلکه هزینه‌های کنش سیاسی را نیز کاهش می‌دهد و لذا منجر به افزایش تمایل به مشارکت سیاسی می‌شود. سوم. اینترنت فضایی را برای افراد فراهم می‌کند که با دیگرانی ارتباط پیدا کنند که درغیراین‌صورت هرگز آن‌ها را شخصاً ملاقات نمی‌کردند. تکنولوژی اینترنتی امکان سازمان‌دهی شبکه‌ای علایق افرادی را که به‌صورت جغرافیایی در یک کشور پراکنده‌اند، حول موضوع‌های سیاسی حتی بسیار کوچک فراهم می‌کند. این شبکه‌های تشکیل‌شده می‌توانند به‌عنوان وسیله‌ای برای بسیج استفاده شوند. حال از آنجایی که طبق نظریۀ وربا (۲۰۰۲) شبکه‌ها عنصری مهم در تمایل افراد برای مشارکت هستند، اینترنت منجر به افزایش مشارکت سیاسی می‌شود (کوراه، ۲۰۰۹).
فرضیۀ انتخاب شخصی یکی از بحث‌هایی است که درمقابل فرضیۀ تأثیر اینترنتی بیان شده است. کوراه در توضیح این فرضیه می‌نویسد اولاً اطلاعات سیاسی با هزینۀ کمی از طریق اخبار تلویزیونی و روزنامه‌ها هم دردسترس افراد است. درواقع اینترنت فقط دردسترس‌تر است و تفاوت در هزینه‌ها ناچیز است. درثانی اینترنت کسب اطلاعات و مشارکت سیاسی را ساده‌تر می‌کند، اما این خصوصیت «برای آن دسته از شهروندان جذاب خواهد بود که برای فعالیت سیاسی انگیزه دارند» (همان: ۵). یعنی برای مثال اگر کاندیداها اطلاعات دربارۀ خود را نه با روش‌های سنتی بلکه در وب‌سایت‌های خود منتشر کنند، آن دسته از افراد که خود به دنبال کسب اطلاعات سیاسی هستند و برای رأی‌دهی انگیزه دارند، «انتخاب» می‌کنند که برای کسب این اطلاعات از اینترنت استفاده کنند (همان).
فرضیۀ علیت متقابل بین این دو قطب است و بر این ادعا است که هر دوی این فرایندها می‌تواند هم‌زمان اتفاق بیفتد. افراد باانگیزۀ سیاسی ممکن است خودشان استفاده از اینترنت را انتخاب کنند و این به‌طور علی باعث افزایش سطح مشارکت سیاسی می‌شود. درواقع «اینترنت مشارکت سیاسی را افزایش می‌دهد، با این هزینه که آن را بیش از پیش نابرابر می‌کند» (همان: ۶). به‌این‌معنی که اینترنت افراد فعال سیاسی را به گروه‌های بسیار کوچکی از شهروندان باانگیزه محدود می‌کند و از اکثریت غیرفعال جدا می‌کند (همان).
دست آخر، فرضیۀ چهارمی که کوراه معرفی می‌کند ناهمگنی در اثرات اینترنت است. این فرضیه بر آن است که با دسترسی به اینترنت، مشارکت سیاسی برخی از گروه‌ها افزایش می‌یابد و برخی افزایش نمی‌یابد. کوراه برای این فرضیه سه توجیه را بیان می‌کند: اول. اگر اطلاعات آنلاین هزینۀ مطلع‌شدن سیاسی را کاهش می‌دهد، آن‌هایی که درآمد کمتری دارند و توانایی خرید روزنامه و مجله را ندارند (فقیرترها)، باید سود بیشتری را از دسترسی به اینترنت در مقایسه با ثروتمندترها ببرند. دوم. انواع آنلاین کنش سیاسی باید هزینۀ مشارکت سیاسی آفلاین را بین کسانی که وابستگی بیشتری به تکنولوژی‌های مدرن دارند (جوان‌ترها)، بیشتر از کسانی که در استفاده از این تکنولوژی‌ها مشکل دارند، کاهش دهد. سوم. کسانی که علایق سیاسی خود را در اجتماعات آفلاین محلی خود پیدا نمی‌کنند (اقلیت‌ها)، باید بیشتر از کسانی که علایقی دارند که در محیط محلی‌شان فراوان یافت می‌شود، از دسترسی به اینترنت سود ببرند. نتیجه این فرضیه، درمقایسه با فرضیۀ علیت متقابل، این است که اینترنت نابرابری را در مشارکت سیاسی سنتی کاهش می‌دهد، چراکه انواع اینترنتی مشارکت سیاسی جایگزین‌هایی به‌ویژه برای آن‌هایی است که در اظهار علایق خود در فضای آفلاین مشکل دارند (فقیرها، جوان‌ها و اقلیت‌های سیاسی) و کسانی که درحال‌حاضر در اجتماعات سیاسی غیراینترنتی هستند (ثروتمندها، پیرها و اکثریت‌های سیاسی) سود کمتری از دسترسی به اینترنت می‌برند (همان).
اندویزا (۲۰۰۹) در مقالۀ پژوهشی خود سؤال درمورد تأثیر اینترنت بر مشارکت سیاسی را گیج‌کننده می‌خواند. به عقیدۀ وی در بررسی این تأثیر سه نوع فعالیت را باید از هم متمایز کرد: فعالیت‌هایی که فقط به‌صورت آنلاین امکان‌پذیرند، آن‌هایی که هم در جهان واقعی و هم از طریق اینترنت می‌توانند انجام شوند و نهایتاً آن فعالیت‌هایی که فقط به‌صورت آفلاین می‌توانند انجام شوند. درمورد دستۀ اول روشن است که اینترنت انواع جدیدی از مشارکت سیاسی را امکان‌پذیر کرده که قبلاً وجود نداشته است. برای مثال افراد می‌توانند از طریق اینترنت ایمیل‌های با محتوای سیاسی برای یکدیگر بفرستند یا از طریق کامنت‌گذاشتن در وب‌سایت‌ها سعی کنند بر تصمیمات حکومت تأثیر بگذارند. اندویزا بحث می‌کند که ایجاد انواع جدیدی از فعالیت می‌تواند سطح کلی مشارکت را افزایش دهد؛ اما «اگر این استفاده حاشیه‌ای باشد، به‌نظر نمی‌رسد اینترنت به جامعه‌ای مشارکتی‌تر بینجامد» (اندویزا، کانتیجاک[۱۱۵] و گالگو، ۲۰۰۹: ۸۶۳). به‌علاوه هنوز درمورد اینکه آیا فعالیت‌هایی مانند ایمیل سیاسی فرستادن یا کامنت‌گذاشتن، مشارکت سیاسی محسوب می‌شوند یا نه توافقی وجود ندارد (همان).
اندویزا درمورد دستۀ دوم این فعالیت‌ها می‌نویسد: فعالیت‌های آفلاینی وجود دارد که معادل آنلاین دارند. برای مثال امضای بیانیه و کمک مالی. سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که آیا کسانی که به‌صورت آنلاین مشارکت می‌کنند، اگر به اینترنت دسترسی نداشتند، به‌صورت آفلاین مشارکت داشتند یا خیر. «درصورتی میزان مشارکت افزایش می‌یابد که کسانی که به‌طور معمول غیرفعال هستند، [با دسترسی به اینترنت] فعال شوند» (همان: ۸۶۲). همچنین میزان این تأثیر به تعداد کسانی که از طریق اینترنت فعال می‌شوند، بستگی دارد. از طرف دیگر اگر روش‌های سنتی مشارکت با انواع آنلاین جایگزین شوند، میزان فعالیت تغییری نخواهد کرد (همان).
درمورد دستۀ سوم این فعالیت‌ها این سؤال مطرح است که تأثیر اینترنت بر سطح مشارکت آفلاین چگونه است. بی‌تأثیر است، افزایش می‌دهد یا اینکه کاهش می‌دهد؟ اندویزا در دسته‌بندی خود چهار مکانیسم علی در ادبیات موجود برای پاسخگویی به این سؤال را معرفی می‌کند: اینترنت و منابع مشارکت، دسترسی به اطلاعات، تغییر گرایش‌ه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:37:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم