کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



محمد باقر خسروی در خلقِ شخصیتهای داستانیِ خود از منابعِ بسیاری مثل اجتماع، انسانهایی که با آنها زندگی میکند، خاطراتی که پشت سر گذاشته است و مخصوصاً از خصوصیات خُلقی، عواطف ، روحیات و عقایدِ خود کمک میگیرد. طرفداریِ شمس از نظامِ جمهوری و حاکمیتِ قانون در ضمنِ صحبت با ماری، نمودِ مشروطهخواهیِ خسروی است و بستن چادر و روبنده برای زن، نمود جامعهای است که خسروی در آن زندگی میکند.
پایان نامه - مقاله - پروژهخسروی، دارای روحیهای شاعرانه است، و از وی یک دیوان سه هزار و پانصد بیتی برجا مانده است. این احساس شاعرانه در آثار او نیز جریان یافته و چهار قهرمانِ اصلی رمانِ وی یعنی شمس، طغرا، طغرل و هما شعر نیز میگویند.نویسندۀ رمان شمس و طغرا، آدمها را سیاه و سفید میبیند. این طور نیست که قهرمانانِ رمان وی خوبی و بدی را توأمان داشته باشند؛ شمس، طغرا، ماری، طغرل، هما و فردوس خیرِ مطلق هستند و هر چه انجام میدهند جز خوبی نیست. و در مقابل سعدالدین، حسام الدین قزوینی و کلیجه شر مطلق هستند، وجودآنها برای جامعه سم است و باید بمیرند و همینطور هم میشود. و این در حالی است که برای قهرمانانِ مثبتِ خسروی مرگ وجود ندارد؛ جز یک مورد مرگِ طغرا که آن نیز به واسطۀ نفوذ عقیدۀ نویسنده در سیر رمان به وجود میآید.خسروی باسواد و دوستدار دانایی است، و در مقدمهای که به قلم رشید یاسمی بر رمانش نوشته شده، این اهلِ کتاب بودن و علاقۀ وی به مطالعۀ تاریخِ گذشتگان مشهود است. قهرمانانِ رمانش نیز همگی انسانهای باسواد و تاریخ دوست هستند. گاه از زبان خرّم به تفسیرِ وقایعِ تاریخی میپردازد و گاه از زبانِ شیخ سعدی وضعیتِ جغرافیایی فیروزآباد را تشریح میکند. همچنین علاقۀ خسروی به مطالعه و تحقیق در آثار باستانی نیز از زبانِ شمس برای اهل حرمِ التاجو در ضمنِ بازدید از تختِ جمشید و شهرِ استخر بیان میگردد.در شرحِ زندگی خسروی میخوانیم که جز گاهگاه با اهل منزلِ خود صحبت نمیداشت، این رویه نیز در رمان وی کاملاً مشهود است. مردانِ رمان فقط در اواخر شب به دیدارِ اهل و عیال خویش میروند و آن نیز برای همبستر شدن و ارضایِ میل خویش است. کمتر اتفاق میافتد که مردانِ رمان با زنان نشسته مشورت کنند و نظر آنان را بپرسند.خسروی به داشتنِ ثروت اهمیت زیادی میدهد و آن را از ضروریاتِ زندگی میشمارد و سبب آن نیز این است که زندگی خودش به خاطرِ کثرتِ فرزند و دیگر مشکلات با سختی میگذشته است. پس گنجی را بر سر راه قهرمانِ رمانش قرار میدهد تا با بهرهگیری از آن به اهداف خود دست یابد.
بنابراین، خسروی تلاش کرده است عقاید و روحیاتِ خود را تا آنجا که میتوانسته، از طریقِ شخصیتهایش به نمایش بگذارد و به زبان قهرمانان از این عقاید دفاع کند.
۳) شخصیتها و طبقۀ اجتماعی آنهاپایگاه اجتماعی نویسنده، موقعیت مالی، طبقۀ اجتماعی او و آداب و رسوم و شرایط زندگی وی را در بر میگیرد و مجموعاً موقعیت یک فرد در هرم اجتماع را تشکیل میدهد که با توجه به ابعاد شخصیتی وی مثل بُعد اقتصادی، بُعد سیاسی و بُعد منزلتی مشخص میشود.
طبیعی است که هر نویسنده به پایگاه اجتماعی خود و طبقهای که به آن تعلق دارد آشنایی و شناخت بیشتری دارد و چون با مردمان آن طبقه حشر و نشر داشته و آداب و رسوم آن طبقه را فرا گرفته است از این رو قهرمانان خود را از میان آن طبقه برمیگزیند. خسروی خود یک شاهزادۀ قاجاری است، بنابراین قهرمانانش را از میان طبقۀ شاهزادهها برمیگزیند. شمس از نژاد دیلمیان، ماری از نجبای ونیس، طغرا از خانوادۀ درباری و اتابک آبشخاتون نیز شاه و شاهزاده است. همچنین در رمانِ شمس و طغرا، شخصیتهای دیگری از طبقاتِ بالا حضور دارند، مانند: خانوادۀ هما که وزرات فارس را دارا هستند، خواجه بهاالدین محمد و پدرش که اولی حکمران اصفهان و دومی وزیرِ ایلخانِ مغول است و خانوادۀ ملکظاهر که سلطانِ مصر است.
۴) جنسیّت، مردستیزی و زنستیزیداستان انعکاسی از جامعه است، به عبارت دیگر آنچه در جامعۀ انسانی روی میدهد، در داستان نمود پیدا میکند. همانطور که مردان و زنان سازندۀ جامعهاند، داستان را نیز شخصیتهای زن و مرد میسازند. آنها متأثر از جامعۀ خویشند و همان رفتار و اعمالی را که در جامعه مرسوم است انجام میدهند. مردانِ رمانِ خسروی در پی کار و تلاش و کسب ثروت برای گذران زندگی خود هستند، برای زنان نیز وظایفی چون شوهرکردن و حفظِ ناموس و بچه زاییدن و ادارۀ فرزندان تعریف شده است و این یعنی همان چیزی که در بطن جامعۀ ایرانی وجود دارد.از این رو بررسی داستان و شخصیتهای داستانی، نشانگر واقعیتهای جامعهای است که در آن زندگی میکنیم و از آنجا که جنسیّت به عنوان یکی از عناصر اصلی سازندۀ شخصیت نقش مهمی دارد، پرداختن به آن، یکی از مسألههای اساسی شخصیت پردازی در داستان است. «جنسیّت بسان نخستین شخصیت شناختۀ شده واقعی هر اثر داستانی، به ناگزیر بخش عمده از مطالبی را که رمان نویس با آن رو در روست در بر میگیرد» (مایلز، ۱۳۸۰: ۱۵۱).بنابراین نمیتوان شخصیتهایِ رمان را بدون در نظر گرفتنِ مسألۀ جنسیّت، تجزیه و تحلیل کرد. نویسنده و اصولاً هنرمند نمیتواند بنویسد و اثری هنری خلق کند، اما مسألۀ جنسیّت در آن نقش مهمی ایفا نکند.هنرمند میکوشد احساسها، عواطف و تفکرات خود را به زبان هنر بیان کند و همه اینها برخاسته از شخصیتِ اوست؛ «آگاهی جنسی، نخستین و اساسیترین عنصرِ آدمیّت و نیاز عمدۀ بودن، احساس کردن و دانستن در سرتاسر عمر آدمیست… و چون روان، در جستجوی خویشتنِ خویش به تکاپو میافتد، در مرحلهای از این روند، با جنسیت به منزلۀ اصلی سازندۀ شخصیت روبرو میشود» (همان: ۱۵۰)؛ بنابراین بررسی جنسیّت یک امر لازم و ضروری است که باید به آن پرداخته شود. «هیچ هنرمندی نمیتواند از رو در رو شدن با درونمایه تفاوت جنسی بپرهیزد، او باید جایگاه این تفاوت را در قیاس با اندیشه ها و پندارهای دیگری که مایل به انتقال است تعیین کند» (همان).بنا برآنچه گفته شد، لازم است شخصیتهایِ رمان شمس و طغرا را از دیدگاه جنسیتی بررسی کرد و برای پرداختن به این مهم لازم است، ابتدا خود مسألۀ جنسیّت را تعریف کنیم. هر ملت، هر جامعه و هر فردی تعریفِ خاص خودش را دارد؛ اما آنچه اهمیت دارد، این است که جنسیّت را نباید با روابط جنسی اشتباه کرد. «این واژه باید همۀ جنبه های رفتار را که از زن بودن یا مرد بودن آدمی سر میزند، یا از آن خبر میدهد در بر گیرد» (همان: ۱۴۸).اگرچه به طور قطع نمیتوان گفت که خسروی در رمانِ شمس و طغرا زنستیز است، و حتی میتوان گفت که قصدش به اصطلاح آشتی بین دو جنس است، اما رگه هایی از نگرش منفیِ وی نسبت به زنان را در خلال حوادث و گفتوگوی میان شخصیتهایِ رمان میتوان پیدا کرد. به کار بردن لفظ «عجوز» برای مخاطب قرار دادنِ زنان، کاربرد واژۀ «زنی» برای اتابک که یاء آن یایِ تحقیرِ جنس زن است، و یا به کار بردن عبارت «تو را زن نباید گفت» برای زنی که کاری مردانه انجام داده، همگی نشانه های زن ستیزیِ خسروی است.نوع دیگری از این نگرشِ منفی نیز در رمان شمس و طغرا این است که به نظر میرسد مردانِ رمان، زنان را فقط برای لذت میخواهند و بس! از آنجا که قهرمان اصلی رمان مرد است، طبیعتاً بیشترِ روایتهایِ رمان حول محورِ مردان میچرخد، مردان در طول روز کار میکنند، تدبیر میکنند، چارهگری میکنند و نهایتاً آخر شب نزدِ زن خویش میآیند و بلافاصله بوسیدن و بوییدن و همآغوشی شروع میشود. با پایان پذیرفتن این اعمال و خوابیدن، مردان به سر کار خود باز میگردنند و تا شبی دیگر، اگر نخواهیم بگوییم هیچ ذکری از زنان نمیرود، حداقل باید گفت به ندرت ذکری از زنان میرود. البته این را هم باید اضافه کرد که خسروی در بعضی موارد هم، نسبت به همجنسان خود نگرشی منفی دارد. مواردی مانند غلامبارگیِ برخی از شخصیتهای رمان، حریص بودن آنها، ولگرد و اوباش بودن آنها که تمامی آنها نیز قبل از پایان یافتن رمان کشته میشوند.یک نوع دیگر از طرز تفکرِ رایجِ زمانه که در رمانِ خسروی نیز نمود دارد، باور به ضعیف بودنِ زن است. در نخستین تصویری که از زن در این رمان به خواننده عرضه میشود، وی را موجودی بیدست و پا، عاجز و نیازمند به کمکِ مرد معرفی میکند؛ دو زن که در محاصرۀ آتش گیر افتادهاند و به شدت ترسیدهاند. نجات کاروانِ اهل حرم التاجو از برف و بوران و نجات حمیده و هما توسطِ طغرل از دیگر مواردی است که در آن به ضعفِ فطری زن اشاره شده است. تنها در یک مورد از شجاعت زن ذکری میرود، آن هم وقتی است که دمشق به یاریِ معشوقش عیسی میرود.نگاه جسمانی به زن را میتوان نوع دیگری از زنستیزیِ خسروی دانست. خسروی در تمامی توصیفاتِ خود از زنان رمان، فقط به مواردِ جسمانی آنها توجه میکند و آنها را برای خواننده شرح و توصیف میکند و ابداً به روح و احساساتِ زن توجهی ندارد.
موردی که از آن میتوان با نام آشتی دو جنس در رمان خسروی یاد کرد، اهمیت آموزش، چه برای زنان و چه برای مردانِ رمان است. خسروی به اهمیت آموزش واقف است و از این رو تمامیِ شخصیتهای رمانِ وی باسواد و آگاه از مسائلِ تاریخی، جغرافیایی و دینی هستند. در جلد سوم رمان، او طغرل و محمد و هما را در یک سطح نزد شیخ ابو محمد مینشاند تا درس بخوانند و در تمامی سطوح رمان، باسواد بودن را میستاید، خواه برای مردان و خواه برای زنان.
۵) جنبه های عقلانی و عاطفی شخصیتهای زن در رمان شمس و طغرااختلاف میان مرد و زن، امری بدیهی است. این اختلاف از دیدگاه های مختلف زیستشناسی، روانشناسی و اجتماعی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. به عنوان مثال «علمِ ژنتیک به دنبالِ کشف علل و فرایندهایِ اختلاف جنسی است. علم بیومتری در پی مقایسۀ مورفولوژی، فیزیولوژی و رشدِ مرد و زن میباشد. علم غددشناسی در راه تأثیر سیستمهای غددی مربوطه گام برمیدارد. علم اجتماع یا جامعهشناسی به مطالعه نتایج اجتماعی نهضت طرفداری از حقوق زن میپردازد و بالاخره علم روانشناسی، ضمن مطالعۀ رفتار «زنانه» «مردانه» به مقایسۀ استعدادها و ویژگیهای شخصیت زن و مرد پرداخته و آنها را مورد بررسی و تحقیق قرار میدهد» (پیره، ۱۳۷۰: ۵).در حوزۀ ادبیات و داستاننویسی نیز سالهای متمادی واژه های زنانه و مردانه بیانگر تفاوتی بزرگ بوده است. به عنوان مثال «شخصیتهای مرد بر پایۀ مجموعۀ ضابطههایی همچون قدرت، چارهجویی و ابتکار معرفی و داوری میشوند، اما شیوۀ معرفی و داوری تجویز شده در مورد شخصیتهای زن درجۀ بالاتری از حساسیت، وابستگی، سنتگرایی و اتکّا به حمایتهای دیگران را در برمیگیرد» (مایلز، ۱۳۸۰: ۳۰۲).بر بسیاری از اعمال و رفتار زنان، انگ عاطفی و احساسی بودن خورده و گفته شده است عاطفه در زنان پایدارتر است. «بیثباتی اخلاقی، نگرانی، ضعفِ نفس، اندوه بی دلیل، برانگیختگی، نیاز به تغییر، ترحمِ افراطی، از حساسیت هیجانیِ خاص زن ناشی میشوند» (پیره، ۱۳۷۰: ۸۳). در این موارد نیز شده است که «دختران سادهتر از پسران برانگیخته شده و راحتتر گریه میکنند و میخندند. عادات عصبی… معمولاً در آنان شایعتر و فراوانتر است» ( همان). همچنین آمده است که «زنان هیجانیتر، ملایمتر و از علائق حسی بیشتری برخوردارند» (همان).سیمون دوبووار، پرچمدار نظریات فیمنیستی، این اختلافات را مربوط به جنسیّتِ انسان نمیداند، و میگوید: زنان «زن زاده نمیشوند، به صورت زن در میآیند. هیچ سرنوشت زیستی، روانی و اقتصادی، سیمایی را که مادۀ انسانی در دل جامعه به خود میگیرد، تعریف نمیکند. مجموعۀ تمدن است که این محصولِ حد فاصل نَر و اخته را، که مؤنث خوانده میشود، تولید میکند. تنها وساطت فردی دیگر میتواند فردی را به مثابۀ دیگری بیافریند. کودک تا وقتی که برای خود وجود دارد از لحاظ جنسی نمیتواند خود را متفاوت بداند» (دوبووار، ۱۳۸۰: ۱۳).این نظریه بعدها تا حدّی از سوی روانشناسان تأئید شد؛ چنانکه رُزالیند مایلز میگوید: «روانشناسی در اثبات این نکته کوشیده است که این واژه های زنانه و مردانه در حقیقت نامهایی است که به کارکردهای مکمل شخصیت فرد داده میشود و به طور خاص یا به حکم ضرورت به تفاوتهای جنسی جسمانی مربوط نیست. نیرومند بودن، ضعف، رفتار تهاجمی، فرمانبرداری، برخورد تحلیلی و فراست، همه، راه و رسمهای زندگی و رفتاری است که ممکن است در همۀ آدمیزادگان صرفنظر از جنسیتشان وجود داشته باشد» (پیره، ۱۳۷۰: ۳۰۰).
در ادامه از این زاویه به بررسی شخصیتهایِ زنِ رمانِ شمس و طغرا میپردازیم و آنها را از نظر شمول بر رگه های عقلانی و عاطفی بررسی میکنیم.
۵ – ۱) زن خواهان آرامش است
زنانِ رمان محمد باقر خسروی در پی آرامش و امنیت هستند. تقریباً در تمامیِ صحنههای پر حادثۀ رمان، زنان هیچگونه نقشی ندارند، آنان فقط در چاردیواری خانه و بعد از اتمام حوادث ظاهر میشوند. طغرا در اکثر موارد فقط در اواخر شب و در تاریکی با شمس حاضر است، ماری نیز فارغ از هر گونه ماجراجوئی سرگرم زندگی خود و رسیدگی به فرزندانش است، اتابک آبشخاتون به هیچ وجه دخالتی در حوادث رخ داده در دورانِ پادشاهیش ندارد و این پیشکاران و غلامان وی هستند که شرایط و موقعیتها را میآفرینند.
۵ – ۲) زن نگران است«زن چون نمیتواند دست به عمل بزند، نگران میشود. شوهر، پسر، وقتی به اقدامی روی میآورند، وقتی حادثهای آنها را به دنبال خود میبرد، خطرهای آن را به حساب خود میپذیرند. طرحایشان، دستورهایی که آنها نصبالعین خود قرار میدهند، در ظلمت، راهی مطمئن در برابرشان میگشاید، اما زن در شبی مبهم دست و پا میزند » (دوبووار، ۱۳۸۰: ۵۱۴).
قهرمانان زنِ رمان خسروی نیز دائماً نگران هستند، با اینکه تمام حوادث و ماجراجوییها حولِ محورِ مردان میچرخد، اما این زنان هستند که نگرانند. طغرا اگر شبی شمس را نبیند، تا صبح خواب نمیرود؛ « [شمس] پس کنج غرفه را گودی کرده آن جواهر و مسکوکات را آنجا گذارده، خاک به رویش ریخت و بالین را بلند کرد که شمشیر را در زیر بالین نهد. کاغذی دید برداشت. دید خط طغراست. نوشته بود: آمدم نبودید. شما امشب جمعی را پریشان کردید. اگر جایی میروید خبر کنید. به خدا نزدیک است از غصه و وحشت هلاک شوم. آخر این چه انصافی است» (خسروی، ۱۳۸۵: ۱۹۹).
۵ – ۳) عاشقپیشگیعشق والاترین نمود احساسات است، زن و مرد هر دو عاشق میشوند. سیمون دوبووار در این مورد میگوید: «کلمۀ عشق برای هر دو جنس ابداً یک معنا ندارد و این یکی از منشأهای سوءتفاهمهای مبهمی است که دو جنس را از هم جدا میکند » (دوبووار، ۱۳۸۰: ۵۶۷).تقریباً تمامی زنها، رؤیای عشق بزرگ را در سر دارند، طغرا از ابتدا تا انتهای حضورش در رمان، خواهان عشقِ شمس است. حتی بعد از وصال نیز این عشق را خواهان است، و در اثر حسادت به عشقِ آتشینِ ماری نسبت به شمس است که او را به عقد شمس درمیآورد تا عشق او نیز سرد شده « تا سه شب طغرا آنجا ماند و مجبوراً شمس را پیش ماری میفرستاد و مقصودش این بود که خوب حرارت عشق ماری را بنشاند» (خسروی، ۱۳۸۵: ۵۹۷).
او فایدهای که در این کار میبیند، این است که « شما [شمس] به این واسطه ناچار میشوید که گاهی از من دور شوید و به این جهت آن شور محبت که دارد کمکم در من تسکین مییابد، ثانیاً طغیان خواهد کرد و من در آرزوی آن حالم و از آن لذّت میبرم» (همان: ۵۸۳). ماری نیز به حدی عاشق شمس میشود که از شدت این عشق تا نزدیک مرگ میرود، اتابک از شدت عشقی که دارد، و چون نمیتواند دائماً شمس را ببیند، میدهد تمثالی از شمس را برایش بکشند تا همیشه با خود داشته باشد. هما نیز بعد از اینکه خبر مرگِ دروغین طغرل را به او میدهند، خود را حلقآویز میکند و تا دم مرگ میرود.
۶) زنان و حوادث در رمان شمس و طغرا
حادثه یکی از عناصرِ مهم داستانی است که داستان را پیش برده، آن را گسترش میدهد. حوادث داستان، صفات و خصوصیاتِ شخصیتها را نیز به خوبی نشان میدهند، از این رو بررسی نوع حوادثی که در داستان برای شخصیتها پیش میآید، شخصیتها را بهتر نشان داده و به خوبی آنها را معرفی میکند. در ادامه به تحلیل حوادثی که در زندگی زنان داستان پیش میآید، میپردازیم و از این راه، حوادث مهم زندگی یک زن را از نظرگاه داستاننویس بررسی میکنیم تا مشخص شود که زنانِ رمان درگیر چه حوادثی هستند و زندگی آنها چگونه میگذرد.
۶ – ۱) ازدواجازدواج مهمترین حادثهای است که در زندگیِ یک زن پیش میآید و مسیر زندگی او را تغییر میدهد. ازدواج بنابر آنکه داوطلبانه باشد و یا اینکه به اجبار صورت گیرد نقش مهمی در زندگی زن دارد و نیز بالاترین بسامد را در میان حوادثی که در زندگی زنان داستان میگذرد به خود اختصاص میدهد.در رمان شمس و طغرا، ازدواج حادثهای است که تقریباً برای تمامی شخصیتهای زنِ رمان، خواه شخصیتِ اصلی و خواه فرعی، اتفاق میافتد. حتی میتوان گفت که شاخصترین حادثه در زندگی زنان این رمان همان ازدواج است. طغرا، ماری و اتابک آبش با شمس ازدواج میکنند و به همین ترتیب هما با طغرل، فردوس با ملکسعید، طغای با خواجه شمسالدین، ظریفه با خرّم، مریمِ رومی با امیدوار، دمشق با عیسی، طغلی با امیدوار و بالاخره ربابه با لولی اصفهانی ازدواج میکنند.
از نظر زنانِ رمان، ازدواج با مرد مناسب یعنی سعادتمندی، و حتی زنانی که دارای فرزند دختر هستند برای اینکار بسیار عجله دارند؛ مادر طغرا بارها در دل آرزو میکند که ای کاش شمسالدین دامادش شود، مادر هما هر بار که طغرل را میبیند پیشِ خود میگوید که ای کاش خواستگاری کنند و حتی به صورت آشکارا خواستهاش را با مادر داماد، ماری، در میان مینهد.
۶ – ۲) آموزش و یادگیری
درس خواندن برای شخصیتهایِ زنِ رمان خسروی امری در دسترس و سهلالوصول است و سبب آن تموّلِ آنها است. پدر و مادر طغرا برای وی دایهای باسواد گرفتهاند که به او آداب و رسومِ مسلمانی و درس قرآن و علوم مقدمات و مسائل دینیه و تاریخ و قصص و حکایات و نوشتن خط را میآموزد. ماری نیز در دربارِ ملکظاهر قرآن، مسائلِ دین و خواندنِ خطوط عربی و ترکی را یاد میگیرد. هما نیز نزد شیخ ابومحمد درس یاد میگیرد.
۶ – ۳) صاحب فرزند شدنصاحب فرزند شدن از مسائلِ قابل توجه زندگیِ زنان رمان خسروی است. ماری بلافاصله از شمس باردار میشود و در ادامه نیز سه بارِ دیگر، فرزندانی به دنیا میآورد. هما و فردوس نیز اندکی پس از ازدواجشان باردار میشوند. ربابه از لولی صاحب دو فرزند میشود و مریم نیز از امیدوار باردار میشود و عیسی را به دنیا میآورد. به طور کلی «بچه» در رمانِ شمس و طغرا یکی از شیرینیهای زندگی است و از آنها به عنوانِ «حب نبات» یاد میشود. اتابک آبشخاتون هر بار طغرل را چون «جان شیرین» در بر گرفته و میبوسد، زنان دیگر نیز همین حس را به طغرلِ خردسال دارند.۶ – ۴) عشق
عشق دامنگیر بسیاری از زنانِ رمان خسروی میشود. طغرا، ماری و اتابک آبشخاتون عاشق شمس میشوند. عشق هما به طغرل باعث شکلگیری جلد سومِ رمان میشود، فردوس و محمد و ملک سعید نیز عشق را تجربه میکنند. و حتی بیبی فردوس که از شدت پیری تا مرگ فاصلهای ندارد، آرزو میکند که ای کاش جوان میبود تا میتوانست لذّت عالمِ عشق را بچشد؛ « حالا میفهمم که عشق عجب مربی خوبی است! افسوس که پیر شدهام و دلم مرده است که بتوانم لذتِ این عوالم را درک کنم» (خسروی، ۱۳۸۵: ۱۰۰).
۶ – ۵) زنان در برابر زنانیکی از مواردی که در بررسی زندگیِ زنانِ رمان خسروی قابل توجه است، تقابل زنان با یکدیگر است. این تقابل برای طغرا، ماری و اتابک آبشخاتون رخ میدهد که هر سه عاشق شمس هستند. طغرا در ابتدای آشنایی با شمس عهد میکند که فقط عشقِ شمس را خواهان است، و شمس آزاد است که هر چندتا زن که میخواهد بگیرد. با ورود ماری به روندِ داستان و دل بستنش به شمس، طغرا در ظاهر از روی خیرخواهی و در باطن از روی حسادت او را به عقد شمس در میآورد. اما این پایان داستان نیست و در ادامه هر دو زن، شمس را راضی میکنند که اتابک را نیز صیغه کند.
این زنان که همگی رقیب یکدگیر هستند، هیچگونه دشمنی نسبت به یکدیگر ندارند و حتی در اکثر موارد رقیب را بر خود ترجیح میدهند. نکتهای که در اینجا نباید از آن غافل شد، دخالت آشکار نویسنده در سیرِ داستان این سه رقیب است. خسروی ماری را تا سرحد مرگ پیش میبرد، در نتیجه برای طغرا چارهای نمیگذارد که ماری را هووی خود کند. از آن سوی اتابک را از زناکاری توبه میدهد و متنبّه میسازد، در اینجا ماری و طغرا نیز از روی دلسوزی ناچار به پذیرشِ اتابک به عنوان هووی خود میشوند. و در توجیه همۀ این موارد از زبان طغرا این چنین میگوید: « خداوند برای او چهار زن حلال کرده اگر ما از راه جهل و نفسانیت راضی نباشیم، حق آنها را ساقط نمیکند» (همان: ۶۳۸).
۶ – ۶) هنر
آنچه از هنر زنان در این رمان آمده، در شعر سرودن طغرا و هما، ساز زدن ماری و خوشنویسی طغرا خلاصه میشود. از ساز زدنِ ماری نیز در طی داستان هیچگونه ذکری نشده و فقط به یادآوریِ این بسنده میشود که او ساز زدن بلد است.
فصل چهارم
۱) شخصیتهای اصلی رمانِ شمس و طغرا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 11:50:00 ق.ظ ]




الف : اعمال قانون
در زمینه ی اعمال قانون با اکثر مددجویان ( اقامت کوتاه مدت ، اقامت بلند مدت ) معمولا یکسان برخورد می شود .
مددجو با اقامت بلند مدت: ” اینجا همه چی زوریه ، کارگاه رفتن زوریه ، نماز خوندن اجیاریه اگه نماز خودت خونده باشی وقتی حاج آقا بیاد باید یه بار دیگه بری به جماعت بخونی ، روزه ، روزه گرفتن هم اجباریه همه به جز حامله ها باید روزه بگیرن مگه این که دکتر بگه این مریضه نمی تونه روزه بگیره ، مراقبا ماه رمضون یخچال و خالی می کردن دم افطار پر می کردن . خوابیدن هم زوریه اگه موقع خاموشی صدا آدم دربیاد میان زبون آدم و از حلق آدم میکشن بیرون ” .
ب : تنبیه
پس از بررسی داده های بدست آمده ، این قسمت به دو زیر گروه تنبیه فیزیکی و غیر فیزیکی قابل تقسیم است .
۱ : تنبیه بدنی
الف : موارد مشمول تنبیه : دعوای گروهی ، درگیری با کارکنان ، دزدی و سرپیچی از قوانین ( به عنوان مثال صحبت کردن و در خوابگاه راه رفتن به هنگام خاموشی قدغن و سرپیچی از قوانین محسوب می گردد ) است .
ب : افراد تنبیه کننده : مراقبین . در صورتی که مراقبین توان کنترل مددجویان در دعوای گروهی را نداشته باشند ؛ از افسر نگهبان مرد کمک می گیرند .
ج : ابزار مورد استفاده در تنبیه : گاهی اوقات در تنبیه بدنی از دستبند و باتون استفاده می شود .
د : اشکال تنبیه : طبق گفته های شرکت کنندگان ، گاهی مراقبین با وارد آوردن ضربات چک و لگد مددجویان را مورد تنبیه بدنی قرار می دهند . و با دستبند دست مددجو را برای ساعاتی به درخت داخل حیاط و یا درب ورودی خوابگاه متصل می کنند . در دعواهای گروهی شدید با دریافت باتون از افسر نگهبان به تنبیه مددجویان می پردازند . در صورت ورود افسر نگهبان مرد به کانون دختران ، به اشکال گوناگونی مانند : وارد آوردن ضربات با باتون ، انجام کلاغ پر ، بشین پاشو مددجویان خاطی را مورد تنبیه قرار می دهند و سپس برای چند روز در قرنطینه حبس می کنند . در گروه دختران اندرزگاه وجود ندارد . بلکه محیطی به نام قرنطینه که برای نگهداری مددجویان جدیدالورود تعبیه شده است . ( مددجویان جدیدالورود پس از اقامت یک الی دو روزه در قرنطینه ، در صورتی که مبتلا به بیماری واگیر دارد نباشند به داخل خوابگاه منتقل می شوند . ) ، در این زمینه نیز مورد استفاده قرار می گیرد و در صورتی که مددجو مرتکب موارد مشمول تنبیه شود ، در قرنطینه برای چند روز محبوس می گردد . طبق گفته های شرکت کنندگان ، برای ممانعت از ورود افسر نگهبان مرد ، از شدت گرفتن دعواهای گروهی جلوگیری می کنند .

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مددجو با اقامت طولانی مدت : ” من و یه مددجو داشتیم خوابگاه رو تمیز می کردیم سر آوردن سطل آب دعوامون شد ، خانم … آنچنان با چک و لگد من و زد که از ناراحتی با تیغ مداد تراش خودزنی کردم بعد هم به آقای مدیر گفتم اونم بهش تذکر داد دیگه این کار و نکرد “.
مددجو با اقامت کوتاه مدت : یه بار … از کمد لباسا یه بلیز دزدید ، پوشید . خانم … چند تا چک زد تو گوشش.
مددجو با اقامت طولانی مدت : ” وقتی بچه ها با هم دعواشون میشه اگه خود مراقبا نتونن جمعش کنن یا از افسر نگهبان مرد باتوم میگیرن یا افسر نگهبان مرد میاد می بردشون تو حیاط با باتوم میزنه و کلاغ پر میده و از این کارها بعد هم یا با دستبند دستشون به درخت یا در میبندن یا می برنشون تو قرنطینه” .
۲ . تنبیه غیر بدنی
طبق گفته های شرکت کنندگان ، بیشتر از تنبیه غیر فیزیکی استفاده می شود ، که معمولا شامل ممنوعیت تماس تلفنی و ملاقات حضوری ، انجام نظافت ، تذکر لفظی و توهین کلامی است .
۴ – ۳ – ۳: تعامل مددجویان با مراجع قدرت ( کارکنان )
در این قسمت نوع تعاملی که مددجویان با کارکنان برقرار می کنند ، توضیح داده می شود .
۴ – ۳ – ۳ – ۱ : سعی در برقراری تعامل نزدیک با کارکنان
طبق گفته ها برخی از مددجویان دختر با انتقال اخبار داخل خوابگاه به مراقبین و یا انجام امور خدماتی آن ها سعی در برقراری ارتباط نزدیک با کارکنان دارند .
الف : برونداد برقراری تعامل نزدیک با کارکنان
در مقابل جلب توجه و حمایت کارکنان را دریافت می کنند .
مددجو با اقامت طولانی مدت : “کتی برای خانم ها خبربوری می کرد اونا هم هر وقت میخواست بهش چایی میدادن . “
۴ – ۳ – ۳ – ۲ : روش های برقراری تعامل با کارکنان خوش رفتار
در این قسمت نیز مانند گروه پسران ، مددجویان با اقامت بلند مدت اصلاح رفتار خود را مدیون خوش رفتاری برخی کارکنان می دانند .
مددجو با اقامت طولانی مدت: “خانم … خیلی دوست دارم حتی اگه بهم بگه با دستت دستشویی ها رو تمیز کن حاضرم براش این کار رو بکنم . “
۴ – ۳ – ۳ – ۳ : روش های برقراری تعامل با کارکنان بدرفتار
اغلب مددجویان روش سکوت و برقراری حداقل رابطه با کارکنان را انتخاب می کنند و مجبور به اطاعت هستند . برخی مددجویان ( بیشتر مددجویان با اقامت کوتاه مدت ) به بحث با کارکنان می پردازند . و بیشتر مددجویان قدیمی با احترام نمایشی با این قبیل از کارکنان رفتار می کنند . سایر موارد مانند گروه پسران می باشد .
مددجو با اقامت طولانی مدت: “من اول با کارکنان زیاد بحث می کردم اوناهم با من زیاد دعوا می کردن ، اذیت می کردن ، حالا جلو روشون باهاشون خوب حرف میزنم اما پشت سر از همشون بدم میاد . “
۴ – ۳ – ۳ – ۴ : روش های برقراری تعامل با کارکنان خنثی
مددجویان دختر تقریبا هیچ تعاملی با روان شناس ندارند . ( در آخرین ماه اقامت پ
ژوهشگر در محیط پژوهش ، روان شناس کانون دختران به کانون پسران منتقل شد و در کانون دختران فقط مددکار مستقر بود.) و در مورد مددکار نیز مددجویان با اقامت کوتاه مدت ارتباط اندکی بیشتر در زمینه ی پرسش در مورد زمان اعزام ، نوع حکم و زمان آزادی برقرار می کنند .
۴ – ۳ – ۳ – ۵ : تطابق با اعمال قانون
یکی از تجارب ناراحت کننده ی مددجویان از اقامت در کانون ، قوانین اجباری آن است و همه مددجویان از نداشتن هیچ گونه آزادی و حق انتخاب ابراز ناراحتی می کنند .
مددجو با اقامت کوتاه مدت ” اینجا اینش خیلی بده که آدم هیچی آزادی نداره همه چی زوریه از غذاخوردن و خوابیدن تا نماز خوندن و کارگاه رفتن . “
۴ – ۳ – ۴: مقایسه یافته ها در دو گروه دختران و پسران
شباهت ها :
۱ : بررسی یافته ها حکایت از تشابه داده ها در نوع تعاملات کارکنان خوش رفتار با مددجویان در دو گروه دختران و پسران دارد .
۲ : بررسی یافته ها نشان داد که روش برقراری تعامل مددجویان با مراجع قدرت ( خوش رفتار ، بدرفتار و خنثی ) و تطابق با اعمال قانون در هر دو گروه دختران و پسران مشابه است .
۳ : در صورت ورود افسر نگهبان مرد به کانون دختران ، برخی از اشکال و ابزار تنبیه بین دو گروه دختران و پسران مشابه خواهد بود .
تفاوت ها :
۱ : با بررسی یافته ها مشخص گردید دو گروه از نظر موارد مشول تنبیه ، ابزار تنبیه ، مکان تنبیه و اشکال تنبیه با یکدیگر متفاوت هستند .
۲ : بررسی یافته ها در زیر گروه کارکنان بدرفتار حکایت از اعمال تنبیه بدنی بیشتر در کانون پسران به نسبت کانون دختران توسط مراقبین دارد .
۳ : بررسی یافته ها در زیر گروه کارکنان خنثی حکایت از تعامل بیشتر میان مددجویان پسر و مددکاران به نسبت مددجویان دختر دارد . مددکاران معتقد هستند که به مددجویان پسر بیش از مددجویان دختر ( به دلیل پیچیده بودن مشکلات خاص دختران ) می توان کمک کرد . فعالیت های مددکاری در گروه پسران ( علی رغم آن که تعداد پسران بیشتر از دختران بود ) بیش از گروه دختران و در مورد مددجویان با اقامت کوتاه بیش از مددجویان با اقامت طولانی بود . علت ارتباط بیشتر مددکاران با مددجویان پسر در مقایسه با مددجویان دختر ، تفاوت در بزه ارتکابی در دو جنس بود. زیرا بیشترین جرایم پسران مربوط به سرقت و نزاع بود و با پرداخت خسارت و دیه مشکلات حبس آن ها برطرف می گردید و پذیرش پسران از جانب خانواده ها بیشتر و راحت تر بود ، اما بیشترین جرایم ارتکابی دختران به روابط نامشروع و اعمال منافی عفت مربوط می گردید و اکثر مددجویان دختر دچار مشکلات شدید خانوادگی بودند و معمولا ازجانب خانواده مطرود می گشتند و یا خود مددجو علاقه ای به بازگشت نزد خانواده را نداشت . مددکاران کمتر می توانستند میان مددجویان دختر و خانواده او پیوند برقرار کنند و به همین دلیل مشکلات مددجویان دختر را دشوار و پیچیده تلقی می کردند .
۴ : در گروه دختران یافته ای در رابطه با زیر گروه کمک به نقض قانون از جانب کارکنان دیده نشد .
۵ : شکل تنبیه غیر فیزیکی در دو گروه دختران و پسران با یکدیگر متفاوت است .
۶ : در زیر گروه برقراری تعامل نزدیک مددجویان با کارکنان ، در دو گروه دختران و پسران از نظر دلایل برقراری رابطه نزدیک با کارکنان و نیز نوع برونداد برای مددجو ، تفاوت وجود دارد .
نمودار ۴-۴
جدول ۴ – ۷

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:50:00 ق.ظ ]




متیلن بلو و سانست یلو

۷-۲/۰ (میلی گرم بر لیتر) متیلن بلو ۱۵-۴/۰ (میلی گرم بر لیتر) سانست یلو

۹۹۶/۰ متبلن بلو ۹۹۶/۰ سانست یلو

۰۶/۰ (میلی گرم بر لیتر) متیلن بلو ۰۷/۰ (میلی گرم بر لیتر) سانست یلو

۲/۰ (میلی گرم بر لیتر) متیلن بلو ۲۵/۰ (میلی گرم بر لیتر) سانست یلو

۱۰۳-۵/۹۴ متیلن بلو ۱۰۶-۲/۹۰ سانست یلو

۸/۳-۱/۱

۷۷

کینچوا یان[۲۷]۶ و همکارانش (۲۰۱۳)

سانست یلو

۳۵-۵/۰ (میکروگرم بر میلی گرم)

۹۹۵۷/۰

۱۸/۰ (میکروگرم بر میلی گرم)

۶۲/۰ (میکروگرم بر میلی گرم)

۳۳/۹۳-۹۰

۷۴/۴-۳۸/۳

۷۸

جدول (۲-۱) مروری بر کارهای انجام شده در اندازه ­گیری و استخراج سانست یلوفصل سوم
کارهای تجربی و آزمایشگاهی
۳-۲-۱- لیست مواد مصرفی
لیست مواد مصرف شده در جدول (۲-۲) نشان داده شده است. مواد بدون خالص سازی و به همان صورت که دریافت شده بود مورد استفاده قرار گرفت.
و جداسازی سانست یلو استخراج برای شده مصرف مواد لیست (۲ -۲) جدول

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ماده درصدخلوص شرکت

سانست یلو ۹۹/ ۸ < مرکهیدروکلریک اسید < 37 / 0 مرکهیدروکسید سدیم ۹۷/ ۰ < مرککلرید سدیم < 98/ 8 مرکمتانول < 99/ 8 مرکاتانول ۹۹/ ۹ < مرکاستونیتریل < 98/ 9 مرکدی متیل سولفوکسید < 99/ 8 مرکتریتون ۱۰۰-X 9 /< 99 مرکتریتون ۱۱۴-X 9/< 99 مرک تریتون ۴۰۵-X 9 < 99/ مرکنیترات باریم ۹< 99/ مرکسولفات منیزیم ۹/ < 99 مرک
سولفات آمونیوم ۹/ < 99 مرک
نیتریت سدیم ۹/ < 99 مرک

این آزمایش­pH های مورد نیاز برای آزمایش توسط غلظت­های مشخصی از هیدروکلریک اسید وهیدروکسید سدیم تنظیم شدند. در طول آزمایش از آب دوبار تقطیر استفاده شد.
۳-۲-۲- خصوصیات رنگ سانست یلو
سانست یلو (E110) یک رنگ آزو به صورت پودر زرد رنگ با فرمول C16H10N2Na2O7S2 می­باشد. ترکیبات آزو به طور کلی به شدت رنگی هستند و از واکنش یون­های آرن دی آزونیوم با ترکیبات آروماتیک بسیار واکنش پذیر تشکیل شده ­اند و به وسیله حضور حداقل یک پیوند­ آزو مشخص شده ­اند. سانست یلو در آب محلول است و به مقدار کمی در اتانول حل می­ شود. رنگ سانست یلو به عنوان افزودنی در صنایع داروسازی، مواد غذایی و لوازم آرایشی و بهداشتی استفاده می­ شود چون به راحتی می ­تواند مخلوط شده و رنگ مناسبی ارائه دهد و هم­چنیین در مقایسه با رنگ­های طبیعی قیمت پایین­تری دارد. فرمول ساختاری سانست یلو در شکل (۲-۱) نشان داده شده است [۷۹].

شکل(۲-۱) فرمول ساختاری سانست یلو
در جدول (۲– ۳) میزان انحلال پذیری ، نقطه ذوب و جرم مولی سانست یلو ارائه شده است. در جدول (۲ – ۴) نیز به بعضی از خواص فیزیکی حلال­های استخراجی مورد استفاده اشاره شده است .
جدول (۲ – ۳) برخی خصوصیات سانست یلو

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:50:00 ق.ظ ]




نمودار ۷-۲
مبادلات متقاطع
نمودار ۸-۲ مبادلات متقاطع
نمودارهای ۷-۲ و ۸-۲ نمودار مبادلات متقاطع، اقتباس از وولمز و براون و هیوج، ترجمه عظیمی، ۱۳۸۴)
تبادلات متقاطع و مکمل ساده هستند و تبادل‌های یک سطح محسوب می‌شوند. تبادلهای پیچیده‌تر، یعنی آنهایی که شامل تداخلات فعالیت همزمان بیش از دو حالت من، می‌شوند، تبادلهای نهفته هستند واین مقوله است که اصل و اساس بازی‌هاست تبادلات نهفته را می‌توان به سنخ‌های زاویه‌دار[۶۶] و مضاعف[۶۷] تقسیم نمود. تبادلات زاویه‌دار، تبادلهایی هستند که شامل سه حالت من می‌شوند و فروشندگان حرفه‌ای معمولاً در تبادلهای زاویه‌دار، مهارت دارند. تبادل مضاعف نهفته، شامل چهار حالت من می‌شود که در اغلب بازیهای مغازله شده می‌شود (برن، ترجمه فصیح، ۱۳۷۳).
به بیان دیگر در یک رابطه متقابل همراه با پیامهای نهایی دو پیام در آن واحد رد و بدل می‌شود. یکی از آنها پیامی روشن و واضح و پذیرا در سطح اجتماعی است. دیگری پوشیده و پنهان است و یا پیامی است که در سطوح روان‌شناختی قرار دارد. هر نوع رابطه متقابل همراه با پیام‌های نهایی که در آن رابطه نابالغ به بالغ یعنی پیامهای اجتماعی تبادلات روان‌شناختی بین والد و کودک را بپوشاند (به ندرت کودک- کودک با والد- والد) یک رابطه متقابل دو گانه (مضاعف) نامیده می‌شود. چنانچه فرد با محرک بالغ- بالغ در سطح اجتماعی مورد خطاب قرار گیرد ولی پیام نهانی از نوع والد به کودک او باشد این نوع تبادل نهانی، زاویه‌دار نامیده می‌شود (جونز و استوارت، ترجمه دادگستر، ۱۳۷۶).
فروشنده خریدار
نمودار ۹-۲ مبادلات زاویه‌ای
نمودار ۱۰-۲ مبادله دوتایی (پنهانی) (مضاعف)
نمودار ۹-۲ و ۱۰-۲، اقتباس از (دولمز و هیوج و براون، ترجمه عظیمی، ۱۳۸۳).
قانون سوم می‌گوید که نتیجه مبادلات در سطح روانی تعیین می‌شود. اغلب تنها افراد آگاه از مبادلات پنهانی، همان شرکت‌کنندگان در آن مبادله هستند. مبادلات پنهانی الزاماً نادرست نیست اما گهگاه پیام سری ممکن است به منظور آماده کردن افراد برای انجام بازی‌ها و پاداش‌های منفی ناشی از آن انجام شود (وولمز و براون و هیوج، ترجمه عظیمی، ۱۳۸۴).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

یک نکته عمومی مهم دیگر در مورد روابط متقابل آن است زمانی که فردی، محرک یک رابطه متقابل را به فرد دیگر وارد می‌کنند هرگز نمی‌تواند او را وادار کند که به یک حالت نفسانی خاص برود. بالاترین کاری که می‌تواند بکند این است که او را دعوت کند که از آن حالت نفسانی خاص پاسخ بدهد. به علاوه هیچ نوع رابطه متقابلی به خودی خود خوب یا بد نیست، کارپمن در مقاله‌ای تحت عنوان اختیار در انتخاب، این عقیده را بیان داشته است که ما می‌توانیم راه های جدید ایجاد رابطه متقابل را انتخاب کنیم. به نوعی که بتوانیم تبادلات معمولی آزاردهنده و بسته با دیگران را در هم بشکنیم. بدین ترتیب هر گاه فرد احساس کند در زنجیره‌ای از روابط متقابل ناراحت‌کننده و آزاردهنده گیر افتاده است اختیار آن را دارد که با یکی از حالات نفسانی خود رابطه را متقاطع کند و نیز می‌تواند هر یک از حالات نفسانی شخص متعامل را مورد خطاب قرار دهد (جونز و استوارت، دادگستر ۱۳۷۶).تشخیص حالات نفسانیاریک برن برای تشخیص حالت نفسانی چهار روش را ارائه کرده است که به قرار زیرند:۱- تشخیص رفتاری ۲- تشخیص رفتارهای اجتماعی ۳- تشخیص بر مبنای سابقه و شرح حال ۴- تشخیص پدیدارشناسی. در تشخیص رفتاری با مشاهده رفتار شخص قضاوت می‌شود که او درکدام یک از حالات نفسانی قرار دارد که در این راستا کلمات، لحن صدا، ژست‌ها و حرکات بدن، طرز قرار گرفتن، ایستادن و راه رفتن و حالات چهره باید مدنظر قرار گیرد. تشخیص اجتماعی بر این عقیده استوار است که دیگران اغلب اوقات با یکی از حالات نفسانی خود ارتباط برقرار می‌کنند که تکمیل کننده آن حالت نفسانی است که فردا از آن استفاده می‌کند. بنابراین با توجه به آن حالت نفسانی که آنها به او پاسخ می‌دهند می‌توان فهمید که با کلام حالت نفسانی ارتباط را شروع کرده است (جونز و استوارت، ترجمه دادگستر، ۱۳۷۶).تشخیص تاریخی حالات نفسانی از طریق انطباق با گذشته انجام می‌گیرد و به خاطر آوردن این که در گذشته شما درست در وضعیتی و با احساساتی کاملاً مشابه با آنچه ا کنون تجربه می‌کنید قرارداشته‌اید موجب می‌شوند که پی ببرید در حالت نفسانی «کودک» خود هستید. اگر ژست و طرز صحبت پدر یا مادر شما درست شبیه به رفتار شما در حال حاضر بوده است به احتمال زیاد در حالت نفسانی «والد» خود هستید. تشخیص پدیدارشناختی حالت نفسانی زمانی انجام می‌گیرد که شخص احساسات خود را بیازماید. او می‌تواند با نگاهی به درون خود تجزیه کند که آیا در حالت «کودک»، «بالغ» یا «والد» خود می‌باشد. آنچه که او را در این راه یاری می‌کند به کار بردن روش های مختلف می‌باشد از جمله روش گشتالت، و یا بازگشت به گذشته و تجدید یک صحنه قدیمی که به این ترتیب می‌تواند مستقیماً حالت نفسانی موجود را تجربه کند. (وولمز و براون و هیوج، ترجمه عظیمی، ۱۳۸۴).مسدود کردن و پس‌راندن والدهمان طور که هریس و هریس (۱۹۸۵) اشاره می‌کنند: بعضی روزها از روزهای دیگر بدتر است. کار بالغ که مقابله با احساس‌های بد است به خوبی به پیش نمی‌رود و ناگهان انبوهی از احساسات بد بر فرد غلبه می‌کند. اگر فرد خودش را تنبیه کند فردکاملاً از کار می‌افتد و والد و کودک شروع به بازنواخت اتهامات ضبط‌شده کرده و در نتیجه منجر به احساسات بدی نظیر پوچی و یأس می‌گردند. در چنین مواقعی برخی روش‌های اضطراری به نام مسدود کننده‌های والد می‌توانند به عنوان مسکنی موقت و البته نه راه‌حل درازمدت برای رهایی از بدرفتاری‌های درونی و بازگرداندن خود به زمان حال و قلمرو و بالغ به کار آیند. آنگاه بالغ فعال شده، می‌تواند راه‌حل مناسبی اتخاذ نماید. چندنمونه از این روشها عبارتند از فرم تن را تغییر بدهید، در اینجا و اکنون باشید، فکر بدترش را بکنید. همچنین حفظ رابطه با شخص یا اشخاص که تنها منبع ارتباطشان والد است کار آسانی نیست. در چنین مواقعی پس‌راندن والد روشی است که برای بیرون آوردن اشخاص از حالت والد و بازگرداندن آنها به حالت بالغ یا کودک به منظور حفظ و ادامه ارتباط بدون خطر دائمی تنبیه کودک به کار می‌رود (هریس و هریس، ۱۹۸۵، ترجمه فصیح، ۱۳۶۸).نمودار حالات نفسانینمودارهای حالت نفسانی به وسیله جک دوسی به کار گرفته شد تا نشان دهد فرد در نظر دیگران چگونه به نظر می‌رسد. این نمودارها میزان انرژی روانی موجود در هر یک از حالات نفسانی در ارتباط با دیگران را ترسیم می‌کند. نمودارهای حالت نفسانی و فرضیه ثبات (یعنی میزان انرژی روانی در درون هر فرد ثابت است) یک دیدگاه فیزیولوژی در روان‌درمانی است به این ترتیب اگر شخص مقداری از انرژی را که صرف «والد کنترل کننده» کرده است از آن بگیرد و انرژی بیشتری خواهد داشت تا صرف سایر حالات نفسانی خود انرژی گرفته است (وولمز و براون و هیوج، ترجمه عظیمی، ۱۳۸۴).ترسیم خود مربوط به شخصی که به خوبی سازگار پیدا کرده است به نحوی خواهد بود که هیچ یک از حالت‌های خود وی به طور افراطی بالا یا پایین نمی‌باشد. مزیت ترسیم خود آن است که علاوه بر منعکس ساختن نقاط قوت شخصیت فرد، طرح یا نقشه شخصی فرد را برای نمو و تغییر نیز فراهم می‌آورد (ساعتچی، ۱۳۷۴).
به گفته دوسی بهترین روش برای تغییر ایگوگرام این است که برنامه‌ای تنظیم شود تا آن بخش را که می‌خواهیم بیشتر داشته باشیم و رشد دهیم. وقتی که چنین رفتار می‌کنیم میزان انرژی به طور خودکار از قسمت‌هایی که می‌خواهیم به طور نسبی کمتر داشته باشیم به بخش موردنظر جابجا می‌شود (جونز و استوارت، ترجمه دادگستر، ۱۳۷۶).
کندرا[۶۸](۱۹۷۷) از طریق آزمون‌های رورشاخ[۶۹] ایگوگرام[۷۰] بیماران خودکشی کننده را ایجاد کرد و یافته‌های او وجود بالای والد انتقاد‌گر در بیماران را تائید کرد. همچنین والد مهربان و پرورش‌دهنده بی‌نهایت پایین بود (کاپلان[۷۱]، فریدمن[۷۲] و سادوک[۷۳]، به نقل از ترکان، ۱۳۸۰).
در نمودار حالت نفسانی که در این صفحه نشان داده می‌شود فرد اکثراً در حالت «کودک انطباق‌یافته» و بعد از آن «والد نوازشگر» می‌باشد و «والد کنترل کننده» او خیلی ضعیف است. او انتظار دارد دیگران از او مراقبت کرده و آنچه او می‌خواهد انجام دهند. «کودک آزاد» او خیلی ضعیف است درنتیجه به دنبال آنچه که واقعاً می‌خواهد نمی‌رود و در عوض خواستار آن چیزی است که «والدهای نوازشگر» به او گفته‌اند باید داشته باشد و به علاوه این فرد افراد دیگر را بسیار نوازش می‌کند در نتیجه «کودک ادب شده» او احساس می‌کند استحقاق پذیرفته شدن در بین دیگران را دارد (وولمز و براون و هیوج، ترجمه عظیمی، ۱۳۸۴).
نمودار۱۱-۲ نمودار حالت نفسانی
نمودار ۱۱-۲ اقتباس از وولمز و بروان و هیوج، ترجمه عظیمی، ۱۳۸۴
شیوه‌های ارتباطی و الگوهای رفتاری در نظریه ارتباط متقابل (اقتباس از لیندن فیلد، ترجمه اصغری‌پور، ۱۳۸۷)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:50:00 ق.ظ ]




۱-۱-۲-۳-۵ عرف فاقد نیروی الزام آور
پیروان این دیدگاه به ارائه این سخن که حقوق همواره الزام بخش نیست، بلکه دارای مجوز و نیروی خاصی است که به آن ارزش میبخشد، فرض نیروی الزام آور برای عرف را مردود میدانند و بر این باورند که باید عرف را تنها دارای ارزش دانست.[۲۹]

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱-۱-۲-۳-۶ نظریه اسلام
منشأ نیروی الزام آور عرف در حقوق اسلام با نظریه احساس حقوق مشترک سازگارتر است، با توجه به آزادی و اختیاری که از سوی خداوند برای اداره امور زندگی اجتماعی به آدمی اهدا گردیده و نیز با توجه به ضرورت وجودی عرف که آدمیان وجود آن را در راستای اجرای عدالت برای اداره جامعه لازم و ضروری دانستهاند، نیروی، الزام آور از پذیرش و توافق همگانی جامعه نشأت یافته است.[۳۰]
برخی عقیده دارند، مجموع عوامل از جمله اصول حقوقی، قانون، ضرورتهای زندگی اجتماعی، اعتقاد همگانی به الزام آور بودن عرفها، ارزش بودن برخی عرفها و طبیعت و نظم اشیاء و امور، نیروی الزام آور عرف را تشکیل میدهند و هر کدام از این عوامل در نوع عرف اثر خود را دارند.[۳۱]
۱-۱-۳ واژه های همسو و مرتبط با عرف
۱-۱-۳-۱ عادت
۱-۱-۳-۱-۱ تعریف لغوی عادت
عادت از مادهی (ع.و.د) در اصل عربی است و با حفظ معنا در فارسی استعمال میگردد و بر خلاف آنچه در نگاه اول به فرض میآید که معنای آن روشن است، خالی از ابهام نیست، از این رو تفسیر لغت شناسان از این واژه هر چند همسو است اما همسان نیست، برخی از این تفاسیر عبارتند از:
أ.العاده، تکریر الشیء دائماً أو غالباً علی نهج واحد بلا علاقه عقلیه.[۳۲]
ب. عادت: خوی و کاری است که انسان به آن خو بگیرد و در وقت معین انجام دهد.[۳۳]
در تفسیر اول، عادت یکسان با تکریر- که مصدر است- قلمداد گردیده، بر اساس این تفسیر هرگاه پدیدهای پس از حادثهای به طور دائم یا غالب به وجود آید و علتی که این«پس آوردن» را ضرورت نماید، وجود نداشته باشد، میتوان از این واژه بهره برد و آن را به این پس آوردن یا پس آمدن، تکرار اطلاق نمود، در تفسیر دوم، ابتدا عادت بر خوی و سرشت، سپس بر نفس عمل خاص اطلاق گردیده است.در تعریف دیگر عادت به معنای کاری است که انسان به آن خو گرفته باشد.[۳۴]
۱-۱-۳-۱-۲ تعریف اصطلاحی عادت
اصطلاح عادت به گواهی کاربرد آن در فقه، دارای معانی متفاوت از عرف است، زیرا هر چند در فقه، در پارهای موارد، دو واژهی عرف و عادت در یک معنا به کار برده میشوند، اما باید دانست که کاربرد جداگانهی واژهی عرف به مراتب بیش از کاربرد جداگانهی عادت و یا کاربرد توأمان عرف و عادت است، و این نشانگر استقلال معنای عرف و عادت از یکدیگر است، بر این اساس علمای فقه و حقوق به ارائه تعریف و معنای مستقل برای این واژه دست یافته و آن را در ضمن تعریفی که ظاهراً مورد پذیرش همگان است، چنین شناساندهاند:
«عادت امری است که بدون علاقهی عقلی تکرار میشود.»[۳۵]
۱-۱-۲-۱-۳ تفاوت عرف و عادت
دربارهی تفاوت بین عرف و عادت دیدگاه های متفاوتی وجود دارد که به مهمترین آنها اشاره میشود:
أ.گروهی عرف و عادت را مترادف میدانند، در مقابل گروهی معتقدند که گاه عادت به افعال و عرف به اقوال اختصاص مییابد.[۳۶]
ب.عادت هرگاه از شیوع و شمول برخوردار باشد، «عرف عام»، و هرگاه اختصاص به قوم یا شهری داشت، «عرف خاص» نامیده میشود.[۳۷]
ج. رابطه عرف و عادت، رابطهای اخص و اعم است، از این رو هر عرفی عادت است، اما هر عادتی عرف نیست.[۳۸]
د.عرف و عادت غلط است، تعبیر صحیح، عرف عادت است، یعنی عرف ناشی از عادت و تکرار عمل، در برابر عرفهایی که متکی بر عادت نیست، از قبیل عرف ائمه یا عرف ناس یا عرف بلد.[۳۹]
هـ عرف بر قاعده و قانون الزامی، اطلاق میگردد، در حالی که عادت فاقد عنصر الزام است.[۴۰]
و. هر چند گروهی معتقد به همسانی عرف و عادت هستند، لکن اصل قانون به امتیازاتی بین این دو قائلاند، به این بیان که:
۱.دو طرف قرار داد نسبت به احکام عرفی- هرچند نسبت به آن جاهل باشند- تعهد دارند، اما عادت تا به صراحت یا ظهور، مورد تعهد قرار نگیرد مسئولیتی را پدید نمیآورد.

    1. عادت هرگاه مورد ادعا قرار گیرد، باید اثبات گردد، اما عرف چنین نیست.

۳- حکم حاکم و قضاوت قاضی هرگاه برخلاف عرف باشد، اعتبار ندارد، اما عادت از چنین موقعیتی برخوردار نیست.[۴۱]
بدون تردید عرف و عادت اصطلاحی برگرفته از اصطلاح قرآن و حدیث نیست، چرا که اصطلاح خاصی از این دو واژه در قرآن و حدیث دیده نمیشود، عرف و عادت از واژههایی است که به تدریج در متون دینی و اسناد مکتوب وارد شده و مصطلح گردیده است و از آنجا که قراری از اول بر تعیین دقیق حدود این دو اصطلاح در کار نبود، عدم وفاقی که از تعابیر گذشته آشکار شد، پدید آمده است، با وجود این نمیتوان انکار کرد که در مواردی بی شمار این دو اصطلاح کاربرد یکسان دارد، حتی اگر در وقت کاربرد هر دو در کنار یکدیگر به تفاوت معنوی آنها قائل شویم، اما وقتی یکی از این دو تنها ذکر میشود نماینده دیگری نیز میباشد و معنای او را هم افاده میکند.[۴۲]
۱-۱-۳-۲ بنای عقلا
۱-۱-۳-۲-۱ تعریف بنای عقلا
«بنای عقلا» که در نزد علمای اصولی شیعه دو قرن اخیر، گاه با اسامی عرف عقلا، سیرهی عقلاییه، طریقهی عقلا، بنای عرف، سلوک و عمل عقلا و…. نیز نام برده شده است، عرف و یا شاخهای از عرف است که توسط فقه امامیه ارائه یافته است.[۴۳]
در تعریف بنای عقلا گفته شده که آن عبارت است از استمرار عمل و روش عمومی تودهی عقلا در محاورات، معاملات و سایر روابط اجتماعی بدون توجه و در نظر گرفتن کیش، آیین و ملت آنها.[۴۴]
به دیگر سخن مراد از بنای عقلا همان استمرار عمل عقلا بما هم عقلاست، روش و عملی که همیشگی و همه جایی است.[۴۵]
بنای عقلا را به دو گونهی «سیرهی عقلاییهی به المعنی الاخص» که در برابر «سیرهی متشرعه» قرار میگیرد و « سیرهی عقلاییهی بالمعنی الاعم» که «سیرهی متشرعه» را نیز در بر میگیرد، تقسیم کردهاند.
۱-۱-۳-۲-۲ عناصر بنای عقلا
عناصری که در سامان یافتن بنای عقلا مؤثراند عبارتند از:
۱)عمل معین،۲)تکرار عمل، ۳) فراگیری، یعنی رسیدن تکرار به حدی که به صورت غالب یا عام درآید، به گونهای که اغلب یا همهی موارد عمل مردم را در برگیرد. ۴) نیکو و مفید بودن عمل، خواه آن عمل ارادی باشد و یا فطری و ارتکازی.[۴۶]
۱-۱-۳-۲-۳ تفاوت عرف و بنای عقلا
بنای عقلا، خود یکی از گونه های عرف است، اما ظاهراً این دو از جهت عناصر تشکیل دهنده دارای اختلاف میباشند، مفید و نیکو بودن عمل در چهارمین عنصر تشکیل دهندهی بنای عقلا درج گردیده است در حالی که در عناصر تشکیل دهندهی عرف چنین قیدی دیده نمیشود، از سوی دیگر لزوم ارادی بودن در چهارمین عنصر تشکیل دهندهی عرف قید شده است، در حالی که در بنای عقلا چنین قیدی نیامده است.
در برابر این سخن باید گفت، اگر چه در نگاه نخست، این تفاوت پذیرفتنی است، ولی چنین اختلافی نمیتواند زیاد مورد پذیرش قرار گیرد:زیرا با توجه به تعریف و توصیف عرف و بنای عقلا از دیدگاه فقیهان و نیز با توجه به بررسی عرفهای عام و خاص در گسترهی فقه و حقوق این نکته به دست میآید که میتوان این دو ویژگی را در هر دوی عرف و بنای عقلا یافت و بر هر دو منطبق دانست.[۴۷]
به نظر نویسندگان و فقهای امامی، میان بنای عقلا و عرف تباین مفهومی وجود ندارد برخی سیرهی عقلا را همان عرف صحیح دانستهاند و بنای عقلا را عرف عملی و برخی دیگر ذیل «بنای عقلا» آن را عرف عقلا به شمار آوردهاند، با این همه میتوان گفت که در منابع فقهی و اصولی امامیان کاربرد واژهی عرف در معنایی نزدیک به مفهوم بنای عقلا، یعنی به معنای عرف عام، بسیار رایج است.[۴۸]
دکتر جعفری لنگرودی تفاوت عرف را با بنای عقلا در این دانستهاند که بنای عقلا بر خلاف عرف، که همواره ارادی و ناشی از اختیار است، میتواند غیر ارادی و برخاسته از فطرت ناخودآگاه باشد. و به علاوه بنای عقلا باید عملی نیکو و ممدوح باشد، از این رو نسبت آن دو عموم و خصوص من وجه است.[۴۹]
در تفاوت عرف و بنای عقلا به علاوه میتوان گفت: عرف معمولاً مختص یک زمان و مکان است و دائماً در زمانها و مکانها در حال تغییر است، در حالی که بنای عقلا یعنی روش دائمی عقلا در همهی زمانها و مکانها که متصل به عصر معصوم است و از جانب معصوم تأیید شده و یا دست کم رد نشده است.
۱-۱-۲-۳سیرهی متشرعه
۱-۱-۳-۳-۱تعریف سیره متشرعه
سیره در لغت به معنای عادت و روش است و در اصطلاح فقهای اصول عبارت است از استمرار روش و رفتار عمومی و تبانی آنان بر انجام یا ترک چیزی که اگر مراد از مردم همهی عقلا از هر کیش و آیین و ملت که باشند، مورد نظر قرار گیرد، به آن سیرهی عقلاییه یا بنای عقلا گویند و اگر مراد از مردم همهی مسلمانان یا تنها خصوص گروهی از آنان مورد نظر باشد، آن را سیرهی متشرعه نامند.[۵۰]
بنابراین سیرهی متشرعه عبارت از روش و رفتاری است که همواره و به طور مستمر از همهی مردم مسلمان و پایبند شریعت و یا تنها از گروه خاصی از آنان-همچون امامیه- به این عنوان که مسلماناند، بروز میکند، همانند عمل به اخبار ثقات، اقامهی نماز ظهر در روز جمعه و عدم پرداخت خمس در ارث.[۵۱]
این سیرهی متشرعه که گاه از آن با اسامی سیرهی شرعیه، سیرهی اسلامیه، سیرهی متشرعه و عرف متشرعه نیز نام برده میشود، اگر سلوک و رفتار عمومی عصر قانونگذاری و دورهی نزدیک به آن باشد، طبیعی است که از شریعت سرچشمه گرفته و دارای منشأ دینی و آسمانی باشد.[۵۲]
برخی از نویسندگان معاصر به هنگام تعریف و تحدید سیرهی متشرعه آن را به اواخر قرن نخست هجری و از زمان صادقین B به بعد اختصاص دادهاند و متعارف زمان پیامبرn تا اوایل نخست قرن اول هجری را «عرف شارع» دانسته اند.[۵۳]
۱-۱-۳-۳-۲ عرف و سیرهی متشرعه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:50:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم