کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



۱-۳-روش تحقیق
این پژوهش به دنبال بررسی رابطه دینداری و ادراک افراد بومی منطقه از اثرات اجتماعی فرهنگی گردشگری می‌باشد تا با ارزیابی نتایج به دست آمده و ارائه پیشنهادهای لازم، بستر مناسب‌تری برای توسعه گردشگری در تعامل با دین ایجاد کند، لذا به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی است؛ وقتی پژوهش به قصد کاربرد نتایج یافته‌هایش برای حل مساله خاص متداول درون سازمان انجام می‌شود چنین پژوهشی پژوهش کاربردی نامیده می‌شود(دانایی فرد، الوانی و آذر، ۱۳۹۰).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

از نوع تحقیقات مقطعی و از نظر روش گردآوری داده‌ها، پیمایشی توصیفی – همبستگی خواهد بود، زیرا وضع موجود را مطالعه و ارتباط بین متغیرها را از طریق مراجعه به جامعه میزبان بررسی می‌کند. از لحاظ ماهیت داده‌ها در گروه تحقیقات کیفی که با بهره گرفتن از طیف لیکرت کمّی شده، جای می‌گیرد.
با توجه به اینکه این پژوهش به دنبال پیش بینی تغییرات نگرش افراد جامعه میزبان نسبت به اثرات فرهنگی و اجتماعی حاصل از توسعه گردشگری است، از روش رگرسیون که از تحقیقات همبستگی می‌باشد استفاده شده است؛ در مطالعات همبستگی دو متغیری، هدف بررسی رابط دوبه‌دو متغیرهای موجود در تحقیق است. در تحلیل رگرسیون هدف پیش‌بینی تغییرات یک یا چند متغیر وابسته (ملاک) با توجه به تغییرات متغیرهای مستقل (پیش‌بینی) است. در بعضی از بررسی‌ها از مجموعه همبستگی‌های دو متغیری، متغیرهای مورد بررسی در جدولی به نام ماتریس همبستگی یا کوواریانس استفاده می‌شود. (سرمد، بازرگان و حجازی، ۱۳۸۷).
۲-۳-متغیرهای تحقیق
متغیر به ویژگی، صفت یا عاملی اطلاق می‌شود که بین افراد جامعه مشترک می‌باشد و می‌تواند مقادیر و ارزش‌های متفاوتی داشته باشد. متغیرها انواع گوناگونی دارند و بر اساس مبانی مختلف طبقه‌بندی می‌شوند. متغیرها بر اساس رابطه به سه گروه متغیر مستقل، متغیر وابسته و متغیرهای میانجی تقسیم می‌شوند. متغیرهای مستقل نقش علت را بر عهده دارند و بر متغیرهای دیگر تأثیر می‌گذارند و معمولاً تشخیص تأثیر متغیر مستقل و تأثیر آن از اهداف عمده تحقیق محسوب می‌شود. متغیرهای تابع یا وابسته، تابع متغیر مستقل هستند یا در واقع معلول آن به حساب می‌آیند. متغیرهای میانجی یا واسطه متغیرهایی هستند که گاهی به عنوان رابط متغیر مستقل قرار می‌گیرند(حافظ نیا، ۱۳۸۲).
در این تحقیق نوع متغیرها به صورت زیر می‌باشد:
دینداری متغیر مستقل است.
ادراک ساکنین از اثرات فرهنگی – اجتماعی گردشگری متغیر وابسته است.
در این پژوهش رابطه بین دینداری به عنوان متغیر مستقل و ادراک ساکنین جامعه میزبان از اثرات فرهنگی و اجتماعی گردشگری مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی این رابطه و تأثیری که دینداری اسلامی ساکنین جامعه میزبان بر نگرش آنان به اثرات فرهنگی و اجتماعی حاصل از توسعه گردشگری در منطقه رخ داده است با بهره گرفتن از روش‌های همبستگی که در این پژوهش با بهره گرفتن از روش رگرسیون، صورت گرفته است.
متغیر مستقل این پژوهش را دینداری افراد جامعه میزبان، که همان شدت و میزان عمل به مؤلفه‌های دینی بر اساس موضوعاتی از جمله شرایط خانوادگی، جامعه، فرهنگی و…می‌باشد، تشکیل می‌دهد و متغیر وابسته این پژوهش شامل ادراک جامعه میزبان از اثرات فرهنگی توسعه گردشگری و ادراک آنان از اثرات اجتماعی توسعه گردشگری می‌باشد.
۳-۳-روش‌های جمع‌ آوری اطلاعات
مهم‌ترین روش‌های گردآوری اطلاعات در این تحقیق به شرح زیر است:
۱-۳-۳-مطالعات کتابخانه‌ای
در این قسمت جهت گردآوری اطلاعات در زمینه مبانی نظری و ادبیات تحقیق موضوع، از منابع کتابخانه‌ای، مقالات، کتاب‌های مورد نیاز و نیز از اینترنت[۶۷] استفاده شده است.
۲-۳-۳-تحقیقات میدانی
در این قسمت به منظور جمع‌ آوری داده‌ها و اطلاعات برای تجزیه و تحلیل از پرسشنامه‌ای دو بخشی شامل سؤالات عمومی و تخصصی، استفاده شده است.
پرسشنامه مذکور شامل ۲ بخش عمده می‌باشد:
الف) سؤالات عمومی: در سؤالات عمومی سعی شده است که اطلاعات کلی و جمعیت شناختی در رابطه با پاسخ دهندگان جمع‌ آوری گردد.
ب) سؤالات تخصصی: این قسمت خود از دو نوع سؤالات تشکیل شده است که بخش اول سؤالات مربوط به سنجش سطح دینداری افراد و بخش دوم مربوط به بررسی ادراک افراد از اثرات فرهنگی اجتماعی گردشگری است. سؤالات مربوط به سنجش نوع و سطح دینداری افراد، برگرفته از کارهای دکتر شجاعی زند(۱۳۸۴) و دکتر زمانی فراهانی (۲۰۱۲) است و سؤالات مربوط به سنجش ادراک افراد از اثرات فرهنگی – اجتماعی گردشگری از جمع بندی کارهای دیری (۲۰۱۲)، مک گی (۲۰۰۴)، بنتا (۲۰۱۲)، ملکی(۱۳۹۰) ، تقدیسی(۱۳۹۱)، امین بیدختی (۱۳۹۲) و پژوهش‌های افراد دیگری که در این حوزه تحقیق کرده‌اند، به دست آمده است.
در ادامه، در جداول (۱-۳) و (۲-۳) به ترتیب رابطه سؤالات پرسشنامه با عوامل تحقیق (دینداری اسلامی) و رابطه سؤالات پرسشنامه با عوامل تحقیق (اثرات فرهنگی و اجتماعی گردشگری) نشان داده شده است.
جدول ۱-۳- رابطه سؤالات پرسشنامه با عوامل تحقیق (دینداری اسلامی)

ردیف

متغیر

شاخص

سؤالات مربوطه در پرسشنامه

۱

اعتقادات

خدا

می‌دانم خدایی وجود دارد و هیچ شکی در آن ندارم

پیامبر

حضرت محمد (ص) از طرف خداوند مبعوث شده است

امام

امامان معصوم (ع) تداوم رسالت پیامبر اکرم (ص) هستند

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 11:52:00 ق.ظ ]




۴- دخالت های گروهی
۵- ایجاد مهارت های شناختی[۴۳] اراده خویشتن۶- روش فرافکنی زمانی لازاروس۷- روابط زناشویی
۸- مسأله گشایی وتصمیم گیری ( شهریار ، ۱۳۸۶).
افسردگی به عنوان یک پدیده چند وجهی و چند عاملی تصور می شود که در آن هر کدام جنبه های مهمی در ایجاد تداوم افسردگی دارند . افسردگی در سراسر دنیا مسأله ای مهم است . در یک بررسی طولی همه کسانی را که بین سالهای ۱۸۹۵-۱۸۹۷ در ایسلند متولد شده بودند را مورد مطالعه قرار دادند . احتمال ۱ به ۸ وجود داشت که این افراد در مرحله ای از زندگی پیش از رسیدن به سن ۷۵ سالگی دچار اختلال عاطفی شوند. نتایج بدست آمده از مطالعات دیگر برآورد می کند که در طول زندگی احتمال بروز افسردگی یک قطبی برای مردان ۸ تا ۱۲ درصد وبرای زنان ۲۰ تا ۲۶ درصد است . در مورد اختلال دو قطبی که کمتر شایع است ، خطر وقوع در طول تمام عمر ۱% می باشد . در این رابطه نیز زنان بیشتر در معرض ابتلا هستند تا مردان ( دیوید و ویسمن به نقل از ساراسون، ۲۰۰۵). براساس مطالعاتی که در اروپا وآمریکا انجام شده است برآورد شده است که بین ۹ تا ۲۶ درصد از زنان و ۵ تا ۱۲ درصد از مردان در طول زندگی خود یک بیماری افسردگی عمده داشته اند . هم چنین بر آورد شده است که بین ۵/۴ تا ۳/۹ درصد زنان و ۳/۲ تا ۲/۳ درصد مردان در برهه ای از زمان به این اختلال دچار هستند بنابراین زنان دو برابر بیشتر از مردان به افسردگی دچار می شوند و این نسبت در جمعیت های بالینی نیز گزارش شده است. این عدم تجانس درشیوع افسردگی مخصوصاً در گروه های سنی جوان تر صدق می کند. همچنین احتمال بهبود افسردگی در این اشخاص نسبت به افراد مسن بیشتر است ونیز احتمال تجربه مجدد بیماری در آنها کمتر است . مطالعات متعددی که بر روی بیماران مراجعه کننده به پزشکان عمومی انجام شده نشان می دهند که شیوع افسردگی اساسی در حدود ۵ درصد است . این میزان سبب شده که اختلال افسردگی یکی از شایع ترین مشکلات بالینی پزشکی عمومی تلقی گردد. تخمین زده می شود که تنها در حدود ۱۰ درصد بیماران مراجعه کننده به پزشکان عمومی که دچار افسردگی هستند به خدمات روان پزشکی ارجاع داده می شدند ( بلک برن ، ۲۰۰۸). از طرفی میزان شیوع افسردگی در میان اقشار مختلف جامعه، مختلف است.افسردگی شایع ترین اختلال خلقی وعاطفی و بزرگ ترین بیماری روانی قرن حاضر است به بیان ساده تر یک واکنش روانی- زیستی در برابراسترس های زندگی است . چنین حالت واکنش در اختلال خلقی، محدود به زمان ومکان خاص نبوده و می تواند در هر زمان وهر مکانی و برای هرشخصی در هر موقعیتی که باشد پدید بیاید. در واقع خلق آدمی حاصل مجموعه ای از واکنش های عاطفی در یک موقعیت خاص وزمان معین است . به سخن دیگر خلق یک زمینه عاطفی است که آکنده ازگرایش های هیجانی غریزی بوده وحالت های روانی به احساس انسان طعم خوشایند یا نوخوشایند می دهد و در بین دو قطب لذت و درد در نوسان است . یک تغییر محسوس یا انحراف از حالت طبیعی و متعادل خلق می تواند به صورت اندوه و غم زدگی مشخص گردد. اگر اندوه بر حسب شرایط خاص به صورت یک اختلال قابل توجه و بیمار گونه ظاهر شود می تواند به یک خلق افسرده تبدیل گردد( افروز،۱۳۸۶).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

افسردگی از ابتدای تاریخ بشر افراد را رنج داده است. در واقع اولین بار حدود ۲۴۰۰ سال پیش پزشک شهیر یونانی بقراط واژه مالیخولیا را برای توصیف افسردگی بکار برد . افسردگی ربطی به موقعیت اجتماعی افراد و دارایی آنها ندارد ودر واقع بسیاری از افراد مشهور در طول تاریخ به آن مبتلا بوده اند. نکته بسیار مهمی که باید به خاطر داشت این است که ابتلا به افسردگی دلیل بر ضعف و ناتوانی بشر نیست ( افروز،۱۳۸۶).
۲-۳-۱ افسردگی چیست ؟
افسردگی [۴۴] فقط احساس موقتی گرفتگی ، اندوه یا دلتنگی نیست . افسردگی حالتی ورای غمگین بودن یا اندوه شدید بر اثر فقدان یک عزیز است . غمگین بودن وسوگواری ، واکنش های طبیعی وموقتی در مقابل تنش های زندگی هستند . این نوع خلق ها در مدت زمان نسبتاً کوتاهی بر طرف می شوند و فرد مجدداً وضعیت طبیعی خود را باز می یابد. در واقع افسردگی که غالباً به آن افسردگی بالینی یا اختلال خلق یا اختلال عاطفی اطلاق می شود ماه ها یا حتی سالها فرد را گرفتار می کند. بیماری های افسردگی بر احساسات ، افکار ، رفتار و سلامت جسمانی فرد تأثیر می گذارند(سالمانز[۴۵] ،۲۰۰۳).
افسردگی، سرماخوردگی بیماری روانی است . تقریباً همه، حداقل به صورت خفیف احساس افسردگی کرده اند . احساس دمغی، بی حوصلگی ، غمگینی، ناامیدی، دلسردی، و ناخوشنودی همگی تجربیات افسردگی رایج هستند. ولی آشنایی با این حالت ها موجب آگاهی وشناخت نمی شود ، زیرا فقط ظرف سی سال اخیر پیشرفت های قابل ملاحظه ای در زمینه شناخت این بیماری صورت گرفته است (روزنهان وسلیگمن[۴۶]،۲۰۰۶).
در زبان روزمره اصطلاح افسرده برای اشاره به یک حالت احساسی ، واکنش به یک موقعیت ، و سبک رفتار مختص به فرد بکار می رود . احساس افسردگی معمولاً به عنوان اندوه [۴۷] شناخته می شود وامکان دارد در هوای بارانی ، سرمای گزنده ، یا بعد از منازعه با یک دوست رخ دهد. موقعیتی که انتظار می رود شاد آور باشد غالباً به چنین احساس اندوهی پایان می بخشد . مردم ممکن است بعد از تعطیلات سال نو، بعد از رفتن به خانه ای جدید ، یا به دنبال تولد نوزاد احساس اندوه کنند( ساراسون وساراسون ،۲۰۰۵).
ارائه تعریف افسردگی آسان نیست ، طبقه بندی آن نیز مشکل تر است وپیشنهاد طرحی که بتواند مورد پذیرش همه متخصصان وپژوهشگران قرار گیرد غیر ممکن به نظر می رسد . در یک جمعبندی کلی می توان گفت که مفهوم افسردگی به سه گونه متفاوت بکار رفته است. به منظور مشخص کردن احساس های بهنجار غمگینی ، یأس ، ناامیدی و بروز آنها به عنوان نشانه یک اختلال برای مشخص کردن احساس های افسرده وار در چهارچوب اختلال های روانی پاره ای از علل و گونه ای از تحرک هستند و به پاره ای از درمانگری ها پاسخ می دهند به منظور توصیف اختصاری یک نشانگان که شامل نشانه ای عاطفی، شناختی، حرکتی، فیزیولوژیکی و غدد مترشحه است( هوبر[۴۸] ، ۱۹۹۳).
آشکارا مشاهده می شود که تعریف های متعدد افسردگی به نشانه های متعددی اشاره دارند که می توانند به گونه های مختلف با همدیگر ترکیب شوند و گاهی بازشناسی افسردگی از اختلال این ترکیب ها بسیارمشکل است، بخصوص اگر جنبه ی پنهان داشته باشد یا جلوه های بدنی به خود گیرد. اما به هر حال می توان این نکته را پذیرفت که افسردگی در عین حال با نشانه های جسمانی وروانی همراه است و نشانه های جسمانی گاهی چنان بر جدول بالینی سایه می افکند که مانع بازشناسی افسردگی می شود( دادستان ، ۱۳۸۴).
۲-۳-۲ حالات افسردگی
تشخیص وبررسی نشانه ای افسردگی بک[۴۹] یا فهرست زونگ[۵۰] یا از نوعی که مشاهده گر رفتار را می سنجد ( مانند مقیاس هامیلتن[۵۱] ) منتهی شده است. این نشانه شناسی چهار دسته از پدیده ها را در بر می گیرد که عبارتند از: اختلالات عاطفی ، انگیزش ها، شناخت و قلمرو بدنی . بازخورد عاطفی با حالت غمگینی تقریباً دائم وهمراه با حالات بحرانی بغض واشک ریختن مشخص می شود . البته در این حالت در رابطه با محیط اجتماعی شکوه ها وشکایت ها ، یاد آوری خواری ها و خفت ها ، تظلم ها وسرزنش ها نیز وجود دارند و مجموعه آنها غالباً با تظاهرات کم وبینش پنهانی خصومت، وابسته اند . انگیزش ها تابع نوعی باز داری اند، حال خواه این بازداری مربوط به زندگی جنسی باشد که در آن میل جنسی به یک سو نهاده می شود و خواه مربوط به زندگی اجتماعی که در آن آزمودنی در قالب خود، فرو می خزد ، همچنین در این حالت اختلالات شناختی وجود دارند که هسته ای از آنها بر اساس زمینه های سه گانه بک در فرد تشکیل یافته وبا افکاری منفی که فرد نسبت به خود ، نسبت به جهان ونسبت به آینده در خود ایجاد می کند، مشخص می شوند . فرد در رابطه با خود تصویری را که از بدن خویش دارد تنزل می دهد ونوعی خود ویرانگری را در خویش به فعل در می آورد ، که با احساس گنهکاری ، کینه نسبت به خود، میل به کیفر رسیدن و افکار تخریبی تا حد خودکشی ، بیان می شود( کراز[۵۲] ،۲۰۰۴).
۲-۳-۳ تاریخچه افسردگی
مردم موارد افسردگی را از زمان های بسیار دور ثبت کرده اند ، و توصیف هایی از آنچه ما امروزه اختلالات خلقی می خوانیم ، در بسیاری از منابع طبی قدیم وجود دارد .داستان عهد عتیق شاه سائول[۵۳] وداستان خودکشی آژاکس درایلیاد هومر ، هردو یک سندرم افسردگی را توصیف کرده اند . حدود ۴۰۰سال قبل از میلاد ، بقراط اصطلاح مانی و ملانکولی را برای توصیف اختلالات روانی بکار برد. در حدود سال ۳۰ میلادی ،پزشک رومی ، سلسوس [۵۴] ملانکولی را ناشی از صفرای سیاه معرفی نمود. {از ریشه یونانی Melan ( سیاه) و Chole ( صفرا)} در سال ۱۸۵۴ ، ژول فالره حالتی را توصیف نموده وآن را جنون ادواری[۵۵] نامید . چنین بیمارانی متناوباً حالات خلقی مانی و افسردگی را تجربه می کنند . در سال ۱۸۸۲ ، کارل کاپام روانپزشک آلمانی ، با بهره گرفتن از اصطلاح سایکوتایمی ، مانی و افسردگی را مراحل مختلف یک بیماری توصیف نمود . امیل کراپلین [۵۶] در سال۱۸۹۹ ، بر اساس معلومات روانپزشکان فرانسوی و آلمانی مفهوم بیماری منیک – دپرسیو را شرح دادکه شامل اکثر ملاک های تشخیص است که امروزه روانپزشکان برای استفاده از اختلال قطبی I از آن ها استفاده می کنند.کراپلین نوع خاصی از افسردگی را نیز شرح داد که پس از یائسگی در زن ها واواخر بزرگسالی در مرد ها شروع می شود و بعداً به افسردگی رجعتی[۵۷] معروف شد ، و از آن به بعد یکی از معادل های اختلالات خلقی ، با شروع دیررس شمرده شد( کاپلان وسادوک[۵۸] ،۲۰۰۲).
۲-۳-۴طبقه بندی افسردگی
۲-۳-۴-۱ اختلال های خلقی یک قطبی
غم، دلسردی ، بدبینی ونا امیدی در مورد اینکه اوضاع بهتر خواهد شد ، برای اغلب افراد احساس های آشنایی هستند . افسردگی، وقتی که دچارآن می شویم نا خوشایند است ، اما معمولاً خیلی طول نمی کشد ، وبعد از چند روز یا چند هفته یا بعد از اینکه به سطح شدت خاصی برسد ، خود به خود از بین می رود . در واقع افسردگی خفیف درکوتاه مدت ممکن است واقعاً طبیعی ودر بلند مدت سازگارانه باشد که فرد معمولاً از آنها دوری می جوید و در این حال معمولاً محدود کننده خود است . گاهی افسردگی از ما در برابر از دست دادن مقدار زیادی انرژی در دنبال کردن بیهوده هدف های دست نیافتنی محافظت می کند( کلر وسنه[۵۹] ، ۲۰۰۵ ، نسه [۶۰] ، ۲۰۰۰به نقل از باچر[۶۱] ، ۱۳۸۸).
۲-۳-۴-۲ اختلال افسردگی اساسی[۶۲]
ممکن است به تنهایی رخ داده یا بخشی از اختلال دو قطبی باشد. در صورتی که به تنهایی رخ دهد آن را افسردگی یک قطبی نیز می گویند . علائم باید به مدت حداقل دوهفته ادامه یافته و حاکی ازتغییر در عملکرد گذشته بیمار باشند . شیوع آن در مردان دو برابر زنان است . وقایع آشکار ساز حداقل در ۲۵% موارد اتفاق می افتد. علائم اختلال در طول شبانه روز تغییر می کنند و در اوایل صبح وخیم تر هستند . کندی روانی – حرکتی یا بی قراری وجود دارد با نشانه های نباتی همراه است . هذیان ها وتوهمات همراه با خلق ممکن است مشاهده شوند . سن متوسط شروع اختلال ۴۰ سالگی است ، ولی در هر سنی می تواند رخ دهد . عوامل ژنتیکی در آن نقش دارند( کاپلان وسادوک ، ۲۰۰۵).
۲-۳-۴-۳ اختلال افسرده خویی[۶۳] ( دیس تایمی )شدت آن از اختلال افسردگی اساسی کمتر است . در زنان شایعتراز مردان است و سیر مزمن تری دارد. شروع بی سر و صدایی دارد . اغلب در افرادی رخ می دهد که سابقه فشار های روانی طولانی مدت یا فقدان های ناگهانی داشته اند( کاپلان وسادوک ، ۲۰۰۵).
اگر شدت افسردگی کمتر یا کاملاً عاجز کننده نباشد ، اختلال افسرده خویی نامیده می شود این اختلال با اصطلاح قدیمی تر روان رنجوری افسردگی نیز شناخته می شود( ساراسون و ساراسون، ۲۰۰۵).
۲-۳-۴-۴ اختلال خلق ادواری[۶۴]
شدت این اختلال کمتر بوده و با دوره های متناوبی از هیپومانی وافسردگی متوسط همراه است . این اختلال مزمن وغیر روان پریشانه است . علائم باید حداقل به مدت دو سال ادامه پیدا کنند . شیوع آن در زنان ومردان مساوی است . شروع اختلال معمولاً بی سرو صدا بوده و در اواخر نوجوانی و یا اوایل بزرگسالی رخ می دهد. سوء مصرف مواد در مبتلایان به این اختلال شایع است. اختلال افسردگی اساسی و اختلال دو قطبی در بستگان درجه اول به مبتلایان به این بیماری شایعتر از جمعیت عمومی است( کاپلان وسادوک ، ۲۰۰۵).
۲-۳-۴-۵ اختلال دو قطبی[۶۵]
اکثر کسانی که دچار افسردگی می شوند، دوره های شیدایی پیدا نمی کنند. اما از هر صد بیمار افسرده یک یا دو بیمار گرفتار هردو دوره ی افسردگی و شیدایی می شوند و عنوان تشخیصی اختلال دوقطبی یا شیدا افسرده می گیرند . در این نوع اختلال ، شخص بین دوره های از افسردگی و سرخوشی شدید نوسان پیدا می کند . در بعضی بیماران ، بین دو دوره ی شیدایی و افسردگی فقط یک دوره بهنجاری کوتاه دیده می شود . رفتار کسانی که در دوره ی شیدایی هستند به ظاهر خلاف رفتار افسرده ها به نظر می رسد . شخص در دوره های شدید شیدایی پرتوان و پرانرژی و پر از شور وهیجان است و اعتماد به نفس فراوان دارد. پیوسته حرف می زند، از کاری به کار دیگر می پردازد و کمتر به خوابیدن نیاز پیدا می کند. رفتار کسانی که در دوره های حاد شیدایی هستند یادآور اصطلاح تلاطم و خروش شیدای است. بسیار برانگیخته و بی قرار وپرجنب وجوش هستند. ساعت ها بی وقفه راه می روند ، آواز می خوانند، فریاد می زنند یا مشت به دیوار می کوبند. اگر اطرافیان بخواهند آرامشان کنند ، خشمگین می شوند وممکن است دست به فحاشی بزنند، تکانه های خود را به سرعت عملی می کنند یا به زبان می آورند . غالباً دچار گم گشتی و وپریشانی هستند و هذیان های در مورد ثروت وقدرت دارند ( هیلگارد وهمکاران[۶۶] ، ۲۰۰۶). در دوره مانیایی بیمار با حرارت تمام شادی می کند ورفتارهایش توأم با شور وشوق وجوش و خروش است( گنجی،۱۳۸۱).
افسردگی نوروتیک در حد فاصل میان افسردگی عادی وافسردگی پسیکوتیک قرار دارد. معمولاً همه در خود ودیگران، رفتار یک فرد سالم را در موقعی که فاجعه ای برای او رخ داده است مشاهده نموده ایم مثلاً مرگ عزیزی، معمولاً سبب گریه ، ناراحتی ، کم خوابی ، احساس بدبینی و عدم اعتماد به آینده می شود ولی افسردگی وغم شخص سالم کاهش می یابد. در حالت شدید افسردگی مانند توهم ، ادراک غیر عادی احساس شدید، تمایل به انتحار وعقب افتادگی تفکر مشاهده می گردد( شاملو ، ۱۳۷۴).
جدول (۲-۱): فهرست نشانه های بالینی افسردگی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:52:00 ق.ظ ]




موفقیت‌هایی که سبب میشوند فرد ظاهر فیزیکی خود را به عنوان عواملی که مایه شرمندگی است تجربه کند. در بسیاری از موارد اختلال ظاهر فیزیکی مرتبط با تصویر بدنی می‌تواند شدیداً جدی باشد و آن هنگامی است که پست انگاری تصویر بدنی سه مؤلفه مطرح شده در بالا را در بر می‌گیرد که در این صورت «پدیده بدشکلی هراسی» نامیده می‌شود. (تامپسون ۱۹۹۰و لاسی[۵۱] ۱۹۸۶،۶۳۷-۶۲۳).
تصویر بدنی منفی سازه‌ای است که در مشکلاتی نظیر افسردگی، چاقی و طیف خوردن بیمار گونه دیده می‌شود. ( کش[۵۲] ۲۰۰۲،۴۵۵- ۴۶۰و لوین[۵۳] ۲۰۰۴،۷۰-۵۷).
این طیف ترکیبات متفاوت و در جاتی از پرخوری افراطی و اشکال زیان بخشی از کنترل وزن، نظیر رژیم‌های محدود کننده و وادار کردن خود برای برگرداندن غذا را در بر می‌گیرد. در انتهای پایینی طیف، نشانه های ناشناخته‌ای وجود دارد که عبارتند از بیاشتهایی روانی، پراشتهایی روانی و اختلال پرخوری افراطی که نه تنها مشکلات همراه این نشانه‌ها جدی و گسترده اند بلکه درمان مؤثر آنها نیز بسیار مشکل است و اثر بخش کمتری دارد. به طور کلی تصویر بدنی منفی یک پیش‌بینی کننده مستقل برای خوردن بیمار گونه است. (لوین ۲۰۰۴و استیک[۵۴]، ۲۰۰۲،۸۴۸-۸۲۵) چاقی به عنوان یکی از عوامل شناخته شده برای بیماریهای قلبی – عروقی دیابت و برخی سرطان‌های می‌باشد. به همین دلیل نیاز به راه حل‌های گسترده برای برخورد عللی و دقیق با آن به وضوح به چشم می‌خورد. همه‌گیری پدیده چاقی در بسیاری از کشورهای از جمله کشور ایران، با پژوهشگران و اندیشمندان را بر ان داشته تا عوامل اثر گذار و همبسته با این پدیده را بررسی کنند. از نظر روانشناختی ممکن است، متغیرهای زیادی با اضافه وزن ارتباط داشته باشند. از جمله این متغیرها می‌توان به اعتماد به نفس(Self- confidence)، سبک زندگی (Life style)، خود بدنی (self body) و میزان فعالیت بدنی اشاره کرد. این متغیرهای به شکلهای مختلف ممکن است هم از اضافه وزن تأثیر بپذیرند و هم بر آن تأثیر بگذارند. یعنی ارتباط دو سویه دارند.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

تصویر بدنی مفهوم پیچیدهای است که در بر دارنده. عوامل بیولوژیکی؛ روانشناختی، درونی و عوامل اجتماعی و خارجی است. تصویر بدنی باز نمایی درونی ظاهر بیرونی فرد است که این بازنمایی ابعاد جسمانی، ادراکی و نگرش نسبت به آنها را در بر می‌گیرد. (گل پروار[۵۵]، ۲۰۰۲) بسیاری از افراد بویژه زنان زمان، تلاش و هزینه های زیادی را صرف رسیدن به تصویر ایده آل بدنی می‌کنند. زنان به احتمال زیاد نسبت به مردان به علت پیامدهای اجتماعی در مورد نقش زنان و انتظارات از آنها که اغلب متناقض و گیج کننده است با تحریف تصویر بدنی در چالش هستند. (بروزیسکی[۵۶] ۲۰۰۵،۳۰۲-۲۸۹)
چاقی در کودکان و نوجوانان علاوه بر مشکلات جسمانی و افزایش امکان بروز بیماریهای و مرگ و میر (وابینس[۵۷] ۲۰۰۲و موسبری[۵۸]، ۱۹۸۹)، با مسایل روانی متعدد، از جمله کاهش عزت نفس (پیساج ۲۰۰۷-۳۳۰ و فرنچ[۵۹]۱۹۹۶،۳۳-۲۷) و افسردگی (روس[۶۰] ۱۹۹۳،۹۱-۲۸۹) همراه می‌باشد. این مساله بویژه در نوجوانان که در جریان رشد بیولوژیکی؛ اجتماعی و روانی درگیر مجموعه‌ای از تغییرات رفتاری، از جمله تمایل به کسب استقلال، جستجو برای الگوهای بیرون از خانواده و نیاز به تایید و مورد قبول دیگران قرار گرفتن می‌باشد اهمیت بیشتری می‌یابد. (نیول[۶۱] ۱۹۹۰،۳۰-۱۱۷)عدم رضایت از وزن یا ابعاد بدن خویش، احتمالاً رفتارهای مخاطره آمیز از نظر سلامتی، مانند رژیم‌های غذایی نادرست و در نتیجه دریافت ناکافی مواد مغذی را در این گروه افزایش می‌دهد (پیساج۲۰۰۰،۷- ۲۳۰وفرنچ ۱۹۹۶،۲۷-۳۳). ایران در زمره جوامعی تعریف شده است که در جریان سریع و شتابزده عبور از تغییرات جمعیتی و بهداشتی ناشی از شهر نشینی و توسعه اجتماعی، مرسوم به گذار تغذیه‌ای- بهداشتی قرار دارد. (قاسمی، ۲۰۰۲).طی این گذار در نتیجه تغییرات سریع در شیوه زندگی از جمله تغییر در الگوی مصرف غذایی، عمدتاً به صورت افزایش مصرف چربی و قندهای ساده و نیز کاهش میزان فعالیت بدنی، عوامل خطر بیماریهای مزمن مانند چاقی افزایش یافته است. در این میان کودکان و نوجوانان نیز از این تغییرات در نتایج آن دور نمانده‌اند (قاسمی، ۲۰۰۲). در حالیکه تا ده اخیر، چاقی در این گروه سنی اساساً به عنوان یک مشکل بهداشت عمومی مطرح نبود. همزمان هجوم معیارهای ارزشی موجب گرایش نوجوانان بویژه دختران، به تلاش برای نزدیک شدن به این معیارها و تمایل به لاغری و متناسب بودن اندام گردیده است. یافته‌های دو مطالعه اخیر که تصویر ذهنی نوجوانان ایرانی از وزنشان را مورد ارزیابی قرار دادهاند موید وجود این مساله در نوجوانان جامعه می‌باشد، لیکن طراحی این مطالعات امکان تحلیل عوامل مؤثر بر تصویر بدنی را فراهم نمی آورد. (محمد پوراهر نجانی، کلانتری، کار اندیش، رشیدی، اشراقیان، ۱۳۷۹، معاونت بهداشتی، ۱۳۷۷)۲-۲. عزت نفسشکلگیری و ارتقای عزت نفس از اوان کودکی تا لحظه مرگ و مهمترین مسئله سلامت روانی و اجتماعی انسان است (مک دونالد۱۹۹۴،۲۰-۱۹). باورها و ارزشیابیهایی که نسبت به خود در ذهنم می‌پرورانیم تعیین می‌کند که ما چه کسی هستیم، توان انجام چه کاری را داریم و چه کسی خواهیم شد(برنز،۲ ۱۹۸۲)این افکارها و فشارهای داخلی نیرومندی هستند که با توسعه یک مکانیزم هدایت کننده انسان را در سراسر زندگی به سوی رشد و تعالی پیش می‌برند. عموماً برداشتها و احساسات افراد نسبت به خودشان تحت عنوان عزت نفس و خود پندار نامیده می‌شود.
عزت نفس رضایت فرد نسبت به خود احساس ارزشمند بودن است. به عبارت دیگر منظور از عزت نفس آن است که فرد نسبت به خود چگونه فکر می‌کند و چقدر خود را دوست داشته و از عملکرد خود راضی می‌باشد. به خصوص به لحاظ اجتماعی و تحصیلی خود را چگونه احساسکرده و میزان هماهنگی و نزدیکی خود ایده ال و خود واقعی را چقدر میداند. (ولز۳ ۲۰۰۲،۴-۴۳۱).
عزت نفس به عنوان یکی از شاخص‌های مطرح و قابل سنجش در روانشناسی در نظر گرفته می‌شود. یکی از ویژگیهای شخصیت بهنجار برخورداری از عزت نفس است. عزت نفس عبارتست از درجه تصویب و تایید و ارزشی که شخص نسبت به خود احساس می‌کند و یا قضاوتی که فرد نسبت به ارزش خود دارد و یا به عبارت دیگر میزان هماهنگی و نزدیکی خود ایده آل و خود واقعی شخص است. (استارت۴، ۱۹۹۵) افراد با عزت نفس بالا به خود اعتماد دارند و نسبت به افراد با عزت نفس پایین ارزش بیشتری برای خود قایل هستند (گبلین[۶۲] ۱۹۸۸،۱-۱۴). در بین نیازها نیاز به عزت نفس از جایگاه خاصی برخوردار است به طوری که ارضاء آن می‌تواند بر روی سایر نیازها تأثیر مثبت داشته باشد (ولمن[۶۳]۱۹۹۸،۵۴۸-۵۴۳وآلساکر ۱۹۹۸،۱۴۵-۱۲۳). عزت نفس چهارمین مرتبه از سلسله نیازهای اساسی مازلو را تشکیل داده است (استاک[۶۴]، ۱۹۹۵،۲۴۱-۲۲۳و بوری[۶۵]۱۹۹۴،۲۸۲-۲۷۱). عزت نفس قضاوتی است که فرددر موردارزش خود دارد. (آلساکر ۱۹۹۸،۱۴۵-۱۲۳) در واقع می‌توان گفت که عزت نفس درجه و ارزشی است که یک فرد به خودش نسبت می‌دهد (استاک ۱۹۹۵،۲۴۱-۲۲۳). برخورداری از عزت نفس را به عنوان عامل مرکزی و اساسی در سازگاری عاطفی و اجتماعی افراد می‌دانند.شخصی که از عزت نفس بالا برخوردار است خودش را به گونه‌ای مثبت ارزیابی کرده، برخود مناسبی نسبت به خود و دیگران دارد. در مقابل کسی که عزت نفس پایین دارد اغلب منزوی شده و در ارتباط با دیگران اجتناب می‌کند و یا اینکه در ناامیدی تلاش می‌کند تا به دیگران و خودش نشان دهد که فرد لایقی است و با تامین سلامت و آرامش روانی و افزایش عزت نفس می‌توان از بروز بسیاری از مشکلات و آشفتگیهای عاطفی و روانی در سنین نوجوانی پیشگیری کرد. (بوری ۱۹۹۴،۲۸۲-۲۷۱).
عزت نفس یک جنبه مهم در کارکرد و یا کنش کودک است و با زمینه های دیگری چون سلامت روانی، اجتماعی و عملکرد تحصیلی وی ارتباط دارد (بیابانگرد، ۱۳۸۰: ۲۸). نحوه شکل‌گیری عزت نفس را می‌توان از طریق تفکر در مورد” خود ادراک شده” و خود ایدها ل مورد آزمایش قرار داد. خود ادراک شده همان خود پنداره است، یعنی یک دیدگاه عینی درباره مهارت‌ها، صفات و عبارت از تصوری است که فرد دوست دارد از خود داشته باشد که لزوماً پوچ و بی معنی نیست، بلکه تمایل صادقانهای برای داشتن نگرشها و اسناد خاصی است. زمانی که خود ادراک شده و خود ایده آل با هم همتراز باشند، فرد از عزت نفس بالایی برخوردار خواهد بود. برای مثال کودکی که پیشرفت تحصیلی در خورتوجهی دارد و برای صفات و ویژگیهای واقعی خود ارزش مثبتی قائل است. بر عکس کودکی که خود ایده آل او اینست که آدم مشهوری باشد ولی در واقع دوستان انگشت شماری دارد، از عزت نفس پایینی برخوردار خواهد بود. وجود شکاف و فاصله بین خود ادراک شده و خود ایدهآلی عاملی است که مشکلات مربوط به عزت نفس را به وجود می‌آورد (بیابانگرد، ۱۳۸۰).
عزت نفس شامل رشد احساسات خود ارزشی توسط احساس جذابیت و صلاحیت است (اورسان و جاست، ۲۰۰۷) و دارای دو بخش احساس خودکارآمدی وخود ارزشمندی است. خودکارامدی شامل احساس شایستگی و مؤثر بودن فرد در مواجهه با محیط فیزیکی و اجتماعی است و خود ارزشمندی به معنای احساس و ارزیابی است که فرد از خود دارد (کرنیسس[۶۶]، ۲۰۰۶) مؤلفه خود ارزشمندی محدود به زمان و مکان است بدین معنا که احساس خود ارزشمندی حاصل انواع تجارب و موقعیت‌ها می‌باشد (کرنیسس، ۲۰۰۶) این احساس در سنین مختلف به طور متفاوتی (اورسان و جاست۲، ۲۰۰۷) کسب میگردد.
۲-۲-۱. علل عزت نفس
عزت نفس بعد عاطفی و ارزشیابی خود پنداره است و معادل مفاهیمی از جمله خود نگهبانی، خود ارزشیابی، خود ارزشمندی (هارتر[۶۷]، ۱۹۹۹). عزت نفس پایین یا خلق افسرده ( اورت و همکاران[۶۸]۲۰۰۸،۷۰۸،۷۰۸-۶۹۵). نومیدی و گرایش‌های خودکشی و اقدام به خودکشی ارتباط دارد ( بار و همکاران[۶۹] ۲۰۰۸،۶-۵۱۱) با توجه به اهمیت عزت نفس از لحاظ سازگاری فردی و اجتماعی و رابطه آن با بسیاری اختلالات روانی تصمیم گرفته شد تا ویژگیهای مقیاس عزت نفس روزنبرگ (۱۹۵۶) برای استفاده در پژوهشهای روانشناختی به زبان فارسی بررسی شود.
تأثیر عواملی از قبیل ویژگیهای دموگرافیک و روانشناختی مداخله گر در رفتارهای آنان است. از جمله این عوامل می‌توان به عوامل جمعیتی، جایگاه اجتماعی واقتصادی، عوامل آموزشی، سلامت روان و عزت نفس اشاره کرد (رفعتی[۷۰] ۲۰۰۳،۸۰-۳۶). عزت نفس به عوامل مختلفی مربوط است مطالعات مختلف در کشورهای مختلف در بین جمعیت‌های متفاوت سنی، فرهنگی، اجتماعی نتایج مختلفی را ارائه می‌دهد.از عزت نفس پایین به عنوان نشانگان عرضی چند اختلال نوجوانی نام برده است. در مثال متفاوت از این اختلال یکی اختلال کمبود توجه است که با بی توجهی و تکانهای بودن مشخص می‌شود و دیگری اختلال اجتنابی، شکل شدیدی از اضطراب اجتماعی است (بیانانگرد۱۳۸۰) دانشجویان از جمله کسانی هستند که تحت تأثیر اسیب‌های فردی و اجتماعی ناشی از عدم آگاهی از مهارت‌های زندگی قرار می‌گیرند. پژوهشگران، تأثیر مثبت مهارت‌های زندگی را در کاهش سوء مصرف مواد، استفاده از ظرفیتها و کنش‌های هوشی، شکل‌گیری از رفتارهای خشونت آمیز، اتکاء به نفس، تقویت خود پنداری و غیره مورد تائید قرار دادند. (طارمیان، ۱۳۸۷: ۲۱) بنابراین با توجه به مدارک و شواهد علمی و به منظور پیشگیری از بروز آسیب‌های اجتماعی، مانند خودکشی، اعتیاد، خشونت، رفتارهای بزهکارانه و اختلالات روانی، لازم است به موضوع بهداشت روانی و اهمیت آن توجه بیشتری شود(به نقل از نوری و محمد خانی، ۱۳۷۷: ۱۲).عزت نفس یکی از عوامل روانی- اجتماعی است که در میزان شادکامی افراد نقش بسزایی دارد. اهمیت عزت نفس در ایجاد شادکامی به حدی است که برخی از صاحبنظران و پژوهشگران روانشناسی آنرا جزء جداییناپذیر از شادکامی میدانند(آرگیل۱ ۲۰۰۱،۹۴۲-۲۲۱). عزت نفس به عنوان ظرفیت و توانایی تعبیر و تفسیر رویدادها به گونهای که احساس خود ارزشی را در فرد افزایش دهد و حفظ کند تعریف شده است. (کرنیس۲ ۲۰۰۶)۲-۳. سازگاری زناشویی
اجتماعی بشری مجموعه‌ای از خانواده‌هاست. خانواده کوچکترین جز اجتماع است که ستون اصلی آن را زن و شوهر تشکیل می‌دهند. بنابراین لازمه یک جامعه سالم، خانواده سالم و لازمه خانواده سالم زن و شوهر سالم است. وقنی زن و شوهری رابطه سالم و سازگارانه داشته باشند می‌توانند کانون گرم و سالمی را برای فرزندان و کل خانواده فراهم کنند، در غیر اینصورت نه تنها خودشان قربانی ناایمنی خودساخته میشوند بلکه فرزندان و حتی خانواده‌های نزدیک و در نهایت کل جامعه از این نا ایمنی متاثر می‌شود. در دهه اخیر رضایتمندی و سازگاری زناشویی و رابطه آن با جنبه‌های مختلف زندگی بشر به طور گستردهای توسط روانشناسان مورد مطالعه قرارگرفته است(رسولی ۴۲۹، ۱۳۸۶ ) سازگاری زناشویی فرایند است که طی آن فرد سبک زندگی خود را با سبک زندگی طرف مقابل هماهنگ می‌کند و این امر توسط یک مشاهده گر خارجی قابل ارزیابی است.
سازگاری زناشویی مفهومی است که پیشرفت دوتایی در ازدواج را شامل می‌شود (چوردهای و پاتل[۷۱] ۲۰۰۹،۷۶-۷۰). و به وضعیتی گفته می‌شود که در ان زن و شوهر در بیشتر مواقع احساس خوشبختی و رضایت از همدیگر دارند. سازگاری در ازدواج از طریق درک مشترک از مباحث، تسریک مساعی، تداوم رفاقت و براوردن انتظارات جامعه از زندگی مشترک مشخص می‌شود (چوردهای و پاتل ۲۰۰۹،۷۶-۷۰).
پژوهشهای گوناگون نشان می‌دهد که افراد موقعی که ازدواج می‌کنند عموماً شادتر و سالمتر هستند (گاتمن[۷۲] و وایت، ۱۹۹۴). در حالی که به نظر می‌رسد ازدواج رابطه بسیار دلنشین است لیکن آمارهای فزاینده طلاق از آن حکایت می‌کند که رضایت زناشویی آسان بدست نمیآید با دست کم همراه با مشکلات گوناگونی است. فرایندهای تعاملی و رضایت زناشویی (مکی و ابرین[۷۳]؛۱۹۹۵) در مطالعه های، ازدواج‌های پایدار، ازدواج را فرایندی توصیف می‌کنند که در دوره جوانی به وقوع می‌پیوندند.
به فرایندهای تامل زناشویی منجر می‌شود. فرایندهای تعامل زناشویی رفتارهایی هستند که هم در بافت رابطه تحقق می‌یابند و هم برپویایی‌های بین فردی که در رابطه به تکامل می‌رسند و بر رضایت زناشویی اثر می‌گذارند. سطوح بالای رضایت زناشویی هنگامی اتفاق می‌افتد. که هر دو همسر سبک دل بسته ایمن داشته باشند (تریبکس[۷۴] و دیگران ۲۰۰۴،۳۱۴-۲۹۵). مهارت در صمیمت جنسی و رضایت از رابطه جنسی بخش لاینفک ازدواج‌های شاد و رضایت بخش است.
رضایت زناشویی را ارزیابی کلی وذهنی فرد از ماهیت ازدواج تعریف کردهاند و شامل میزانی از برآورده شدن نیازها، توقعات و امیال فرد است. انطباق بین وضعیت موجود با وضعیت مورد انتظار است. تعریف رضایت زناشویی وقتی وجود دارد که وضعیت موجوددر روابط زناشویی با وضعیت مورد انتظار منطبق باشد(به نقل از اسچوما چر و [۷۵] همکاران، ۲۰۰۵) بررسی تحقیقات وجود ارتباط بین ویژگیهای دموگرافیک، شامل سن، نژاد، درآمد تحصیلات، مدت زمان ازدواج و میزان مذهبی بودن را با رضایت زناشویی نشان دادند.مهارت‌های زندگی را به عنوان تواناییها دانشها و نگرشها و رفتارهایی تعریف کردهاند که برای شادمانی موفقیت در زندگی سازگاری یابندو به انها تسلط داشته باشند این مهارت‌ها انسان را قادر میسازد تا با موقعیت‌های زندگی سازگاری یابند و به ان تسلط داشته باشند از طریق این رشد این مهارت‌ها افراد یاد می‌گیرند تا به راحتی با دیگران زندگی کنند، احساس خود را با امنیت خاطر بیان کنند و زندگی را دوست داشته باشند. ) پیت من، ۱۹۹۷، به نقل از فر مهینی و پیداد، ۱۳۸۹)در حقیقت رضایت از زندگی این مسئله را دنبال می‌کند که تا چه اندازه نیازهای اساسی انسان برآورده شده است و تا چه اندازه اهداف وی به عنوان اهدافی در دسترس می‌باشند. مؤلفه عاطفی شادکامی شامل عواطف مثبت و منفی است که افراداز آن برخوردارند. از دیدگاه تکاملی هر یک از این عواطف کارکردهای خاص خود را دار هستند. عواطف منفی اولین راهبرد دفاعی در برابر تهدیدات هستند که احتمال قریب الوقوع بودن خطر را گوشزد کرده و فرد را برای جنگ یا گریز مهیا می‌کنند. در مقابل، عاطفه مثبت بخشی از سیستم تسهیل کننده رفتاری است وارگانیزم را به سمت موقعیتهای پاداش دهنده که منجر به لذت می‌شود سوق می‌دهد (اسنایدر و لوپز۱، ۲۰۰۲). عواطف مثبت دارای پیامدهایی هم چون افزایش امید به زندگی، سلامت طولی مدت و بهزیستی می‌باشند. این عواطف اثرات تشویقی داشته و می‌توانند عمل و تفکر را وسیع تر سازند و منجر به وسعت راه های تفکر شوند (فرید ریسکون۲ ۲۰۰۱،۲۲۶-۲۱۸).
سازگاری زناشویی را می‌توان شامل رضایت زناشویی، توافق کلی، میزان مصاحبت و همراهی با یکدیگر و رضات بخش بودن ارتباط جنسی زوجین دانست که دارای ویژگیهای «تداوم» و «خشنودی»است. از سوی دیگر، گسترش مرزها نظریه دلبستکی به روابط بزرگسالان این نظریه نیز چارچوب سودمند و کارآمدی را برای درک و فهم و پیوندهای بزرگسالان، عشق و روابط زوجین ارائه کرده است(مظاهری، ۱۳۷۹)
مفهوم سازگاری زناشویی جایگاه برجسته‌ای را در مطالعه ارتباطات خانوادگی و زناشویی به خود اختصاص داده است (اسپاینر[۷۶] ۱۹۷۶،۲۸-۱۵). سازگاری زناشویی را می‌توان به شکل فرایندی تعریف کرد که با پیامدهای چندی چون دشواری در ادرک تفاوتهای جنسی، اضطراب شخصی و بین فردی، رضایتمندی زناشویی و… هم آیند است (اسپاینر ۱۹۶۷،۲۸-۱۵). سازگاری زناشویی ضعیف اثر منفی برکیفیت زندگی، تبعیت درمانی (پریمومو[۷۷] و همکاران ۱۹۹۰،۱۶۱-۱۵۳) و کارکرد جنسی (هالوورسن و متس[۷۸] ۱۹۹۲،۱۹۲-۱۷۷). دارد. تعارضات زناشویی نیز به عنوان شاخصی در تقابل با سازگاری زناشویی با دامنه گستردهای از مسائل چون افت سازگاری والدین با فرزندان(کریگ[۷۹] و همکاران ۱۹۹۳،۹۳۹-۹۳۱). از سوی دیگر شواهد فزایندهای وجود دارد که کیفیت ارتباطات بین فردی به خصوص ارتباط خانوادگی می‌توانند بر سلامت اثرگذار باشد چنانچه پژوهش (کیکلت گلاسرونیوتن[۸۰] ۲۰۰۱،۵۰۳-۴۷۲). نشان دادکه ازدواج‌های ناشاد و عدم رضایت زناشویی اثرات زیان بخش بر سلامت عمومی دارد.
۲-۳-۱. علل سازگاری زناشویی
عواملی که سازگاری زناشویی را تحت تأثیر قرار می‌دهد در فرهنگ‌های مختلف متفاوت است. برای مثال کامو در پژوهشی نشان داد که درآمد شوهران برای همسران ژاپنی مهم است اما برای همسران امریکایی مهم نیست (کامو به نقل از هانلر[۸۱] و جنکوز ۲۰۰۵، ۱۳۶-۱۲۳). عامل مهم دیگری که کیفیت زندگی زناشویی را تحت تأثیر قرار می‌دهد سیستم ارزشی و اعتقادی همسران است. تشابه یا تفاوت باورها و ارزش‌های زوج، پویایی زندگی زناشویی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این عناصر فرهنگی می‌تواند ناشی از طبقه، نژاد یا فرایندهای اجتماعی شدن باشد. در میان این عناصر نقش مذهب بسیار مهم است زیرا مذهب یک سیستم اطلاعاتی است (ایمونس[۸۲] ۱۹۹۹،۸۸۸-۸۷۳). که برای زندگی هدفمند اطلاعات و دانش فراهم می‌کند. دین به عنوان نظام اعتقادی سازمان یافته همراه با مجموعه‌ای از آیین‌ها و اعمال تعریف شده است که تعیین کننده شیوه پاسخدهی افراد به تجارب زندگی است (زولینگ[۸۳] و همکاران ۲۰۰۶،۲۷۴-۲۵۵).
با مروری جامع بر ادبیات روابط صمیمی در بین رشته‌های گوناگون (روانشناسی اجتماعی و بالینی، مطالعات ارتباط، مطالعات خانواده و جامعه شناسی) سه نوع رفتار دوتایی را به عنوان عوامل بالقوه خطر آفرین یا حفاظت کننده شناسایی کردهاند:۱-مهارت‌های ارتباط ۲-مدیریت تعارض ۳-صمیمت جنسی. (لویس و اسپانیر[۸۴] ۱۹۷۹،۲۹۴-۲۶۸). با مرور پژوهش‌های سه دههی۱۹۵۰ تا۱۹۷۰ نتیجه گرفتند که مهارت‌های ارتباطی به طور مثبتی با کیفیت ازدواج مرتبط هستند. سبک‌های دل بستگی و رضایت زناشویی نظریه دل بستگی نیز از طریق توجیه اهمیت ارتباط کودک مراقب به درک اثرات دراز مدت تجارب اولیهی خانوادگی کمک که است.نظریه دلبستگی پیشنهاد می‌کند که ماهیت و کیفیت روابط صمیمی فرد در بزرگسالی قویابا رویداد‌های عاطفی دوران کودکی به ویژه ارتباط کودک، مراقبت تحت تأثیر قرار می‌گیرد (کولینر و رید۱ ۱۹۹۰،۶۳۳-۶۴۴). سبک‌های دلبستگی به عنوان یکی دیگر از متغیرهای درون فردی اثر گذار بر رضایت زناشویی مورد توجه واقع شده است. (نولروفینی۲۱۹۹۴،۲۲۱-۱۹۹). دریافتند سبک‌های دل بستگی زن و شوهر به میزان دقتی که آنها پیامهای غیر کلامی همدیگر را تفسیر می‌کنند بر ارتباط شان تأثیر می‌گذارند. برای مثال همسری با سبک دل بستگی ایمن با بیشترین دقت و صحت پیامهای غیرکلامی همسرش را تفسیر می‌کند. این پژوهشگران اشاره می‌کنند که افراد با سبک دل بستگی ایمن دارای عاطفه تنظیم شده و سبک نا ایمن دارای عاطقه کنترل ناپذیر می‌باشند.رضایت و سازگاری زناشویی علاوه بر متغیرهایی نظیر رضایت از کیفیت زندگی در رابطه جنسی، مدیریت تعارض و ارتباط از مهمترین عوامل تعیین کنندی عملکرد بهینهی خانواده ها محسوب میشوند (گریف ۳۲۰۰۰،۹۴۸-۹۶۲). (برادبری فینچام و بیچ۴۲۰۰۰،۹۸-۹۶۴). یک دهه را به بررسی ماهیت و عوامل تعیین کنندهی رضایت و سازگاری زناشویی پرداختند و بیش از یکصد عنوان تحقیق در زمینه رضایت و سازگاری زناشویی یافتند. گستردگی این تحقیقات اهمیت روز افزون رضایت و سازگاری زناشویی را اثبات می‌کند (گلس۵، ۱۹۹۵) تحقیقات پیشین نشان می‌دهد که کیفیت ارتباط زوجین یک عامل پیش‌بینی کننده برای سازگاری آینده‌ی زناشویی است (ویجایالا کشمی۶، ۱۹۹۷) یکی از مسائل عمده در برنامههای توانمند سازی زناشویی آموزش مهارت‌های ارتباطی است(کاپنتر۷، ۱۹۸۹،۵۳-۳۴۱).
متخصصان علوم رفتاری معتقدند که یکی از مؤثرترین برنامههایی که به افراد کمک می‌کند تا زندگی بهتر و سالمتری داشته باشند برنامه‌ی آموزش مهارت زندگی است هدف از این برنامه کمک به افراد برای شناخت هر چه بهتر خود و برقراری روابط بین فردی مناسب و مؤثر و کنترل هیجانات، مدیریت شرایط تنش زا و حل کردن هر چه بهتر مسایل و مشکلات است. (امامی نائینی، ۱۳۸۵)
روابط زناشویی یکی از عوامل پیشرفت اعضاء خانواده در دستیابی به اهداف زندگی است (ساروخانی، ۱۳۸۵). روابط زناشویی به عنوان شاخص اصلی مهار خانواده رابطهای است میان زن و مرد برای زندگی مشترک و تشکیل خانواده(خامنهای، ۱۳۷۹). کیفیت روابط زناشویی بر همه ابعاد کارکرد خانواده از جمله پایداری، تداوم حمایت از فرزندان و شادکامی زوجین تأثیرگذار است (ویلکوس و نوک[۸۵]، ۲۰۰۶، پتن، ۲۰۰۰). به ویژه نتایج تحقیقات بیابانگرد و تأثیر روابط زناشویی بر بهزستی زنان است (ویلکوس و نوک۲۰۰۶). حال با تو به آن که زنان به عنوان رکن اساسی تعادل، ارامش و تعالی نظام خانواده و جامعه محسوب می‌شوند و همچنین با توجه به آنکه به نظر می‌رسد تعدد نقش زنان چه در خانواده و چه در قالب فرصتهای شغلی و اجتماعی در دنیای صنعتی امروز، سبب ساز کاهش شادکامی آن‌ها در مقایسه با مردان گردیده است (استیونسن و ولفرس[۸۶] ۲۰۰۹،۲۲۵-۱۹۰). و علاوه بر این عوامل فرهنگی و اجتماعی موجب گردیده است در تمامی جوامع، زنان در مقایسه با مردان با نابرابری‌های جنسیتی، نابرابری‌های شغلی و تهدیدهای اجتماعی بیشتر مواجه شوند(سامانی و فولاد چنگ، ۱۳۸۴). و به لحاظ بهریستی و تجربه شادکامی آسیب پذیرتر گردند.
در واقع می‌توان گفت خانواده هسته اصلی بهداشت جامعه و روابط زن و شوهر هسته اصلی سلامت خانواده است افزایش روز افزون مشکلات نارضایتی و ناسازگاری زناشویی، افزایش درصد آمار طلاق طی سالهای اخیر و نیز پیامدهای سوء آن، ضرورت و اهمیت توجه به موضوع روابط زوجین را برجسته ساخته است. در این چارچوب یکی از مؤثرترین رویکرد‌ها در بررسی شناخت ریشه‌ها و علل مشکلات ارتباطی، دیدگاه عقلانی؛ عاطفی و رفتاری است. در این دیدگاه به برداشت‌های ذهنی و باورها، تفکرات، انتظارات و اعتبارات فرد و تأثیر آن بر رفتارهای روزمره توجه خاصی می‌شود. آلیس[۸۷] (۱۹۷۸) نظریه پرداز عقلانی، عاطفی، رفتاری، بیماریها و اختلالهای روانی را ناشی از شناخت‌های اشتباه، باورها و عقاید نادرست و نگرش‌های غلط می‌داند. وی تأکید می‌کند که عامل تفکرات غیر منطقی و انعطاف ناپذیری تفکر علت اصلی اختلاف‌ها در روابط اجتماعی و به خصوص در روابط زوج‌های است. زیرا تفکر غیر منطقی تفکری، اغراق آمیز، انعطاف ناپذیر، مطلق‌گرا، و غیر واقعی است (جلال طهرانی، ۱۳۶۸) برنشتاین (۱۹۸۹، ۳۷۰) تأکید می‌کند شواهد بسیاری نشانگر این واقعیت است که مکانیسم‌های شناختی بر سازگاری و رضایت زناشویی اثر گذارند به همین دلیل معتقد است که زندگی زناشویی از گزند تفکرات غیر منطقی مصوب نمی باشند.
در بررسی مؤلفه‌های اثر بخش در سازگاری زناشویی مشخص گشته است که وجود اختلال روانی در یکی زوجین بر سازگاری زناشویی اثر منفی دارد ) اولری[۸۸] و همکاران ۱۹۹۴،۴۱-۳۳). سازگاری زناشویی احتمالاً به طور خاص به اثرات فشار روانی ناشی از حوادث منفی زندگی نیز حساس است (کرنبلث و همکاران[۸۹] ۱۹۹۴،۲۸۰۲-۲۷۹۱) چنانچه کرنبلث و همکاران مشاهده کردند با افزایش میزان جراحت همسر سازگاری زناشویی کمتری در انتظار است واین واقعه منجر به کاهش نمرات پرسشنامه سازگاری زناشویی می‌شود. پژوهش ) سولمون[۹۰] و همکاران ۲۰۰۹،۵۵۸-۵۴۶). نیز قدرت بخشیدن را یکی از پیش بین‌های سازگاری زناشویی معرفی نموده و اظهار داشته‌اند که آسیب دیدن این توانمندی به طور غیر مستقیم در اختلال استرس پس از سانحه سازگاری زناشویی را مختل کند. نتایج حاصل از پژوهش در زوجینی که یکی همسر از بیماری سرطان نجات پیدا کره بود نشان داده است که چهار متغیر روانشناختی چون دیدگاه فرد در مورد خودش، ادراک بیمار درباره دیدگاه همسرانشان، ادراک همسران از دیدگاه فرد مثلاً از خودش و دیدگاه شوهران درباره ظاهر جسمانی همسرانشان دارای ارتباط معنی‌داری با سازگاری زناشویی آنها است. علاوه بر ان دو مؤلفه روانشناختی دیگر نیز دارای ارتباط با اهمیت سازگاری زناشویی همسران است این مؤلفه‌ها عبارتند از:دیدگاه شوهران در مورد خودشان و سطح اشفتگی روانشناختی آنها (وایمنیگ[۹۱] ۲۰۰۲،۵۱-۳۷). رای ارتقاء سازگاری زناشویی در زوجین رویکردهای درمانی متعددی طرح‌ریزی شده‌اند از آن میان می‌توان به رویکرد زوج درمانی مبتنی برخود نظم اشاره کرد.
هالفورد[۹۲] (۲۰۰۱) زوج درمانی مبتنی بر خود نظم بخشی را از ترکیب رویکرد شناختی رفتاری با زوج درمانی عاطفه دارد و جهت دستیابی به تغییر رابطه توانا ابداع کرد رویکرد زوج درمانی مبتنی بر خود نظم بخشی نوعی روان درمانی است که برای بهبود تعارضه‌ای متعالی ناشی از ابعاد مختلف اجتماعی، هیجانی، اقتصادی، و…. به وجود آمده است. این رویکرد از روش‌های رفتاری شناختی، عاطفه‌مدار و بینش‌مدار استفاده می‌کند تا زوجین رادر جهت دستیابی به تغییر در رابطه توانا سازد. با بهره گرفتن از فرایند تغییر در مداخله خود نظم بخشی هر یک از همسران تشویق می‌شوند که اهدافی را برای تغییر انتخاب کنند تا با دست‌یابی به آنها، برمشکل غلبه کنند و در نهایت آن اهداف را تحقق بخشند. (هالفورد، ۲۰۰۱).۲-۴. تحقیقات داخلینتایج تحقیق نشان می‌دهد براساس آزمون همبستگی پیرسون یسن تصیر ذهنی از بدن عزت نفس با سازگاری زناشویی همبستگی مستقیم وجود داشت   به گونهای که هر چه تصویر ذهنی از بدن بالاتر بود فرد دارای عزت نفس بالاتر و در نتیجه دارای سازگاری زناشویی بالاتری و بهتری بودند. نتایج دیگر نیز حاکی ازاین بود که بین تصویر ذهنی از بدن در هنگام تنهایی   ، بدن واقعی   ، تصور مردم از بدن   ، تصور همسر از بدن   و تصور خانواده همسر از بدن   با سازگاری زناشویی و عزت نفس همبستگی مستقیم وجود داشت اما بین سازگاری زناشویی با تصویر ذهنی از بدن ایدهال ارتباطی مشاهده نشد. براساس آزمون همبستگی پیرسون بین سازگاری زناشویی با سلامت عمومی نیز ارتباط معنا دار و معکوس مشاهده شد به طوری که باافزایش سلامت عمومی و تصویر ذهنی از بدن سازگاری زناشویی نیز افزایش می‌یابد و با بالا رفتن تصویر ذهنی از بدن سازگاری زناشویی نیز بهتر میشود و بین تصویر ذهنی از بدن و عزت نفس با سازگاری زناشویی همبستگی مستقیم وجود داردو بین سازگاری زناشویی امور مالی و درآمد خانواده نیز ارتباط معناداری وجود داشت   . (لطیف نژاد رودسری، رباب؛ کرمی دهکردی، اکرم و همکاران؛۱۳۹۰).نتیجه تحقیق نشان داد عزت نفس زنان همانند مردان بالا بوده است و اختلاف معناداری وجود نداشته و با افزایش میزان اعتماد به نقش زنان و مردان سازگاری آنان نیز افزایش می‌یابد. اما ضریب همبستگی اسپیرمن نشان داد بین دیدگاه زنان و مردان و سازگاری زناشویی آنان ارتباط معناداری وجود دارد. (فولادی، انسیه؛ دانش، ماهمنیر و همکاران۶ ؛۱۳۸۵).نتیجه تحقیق نشان داد تأثیر کل تصویر ذهنی از بدن بر سلامت عمومی بیشترین مقدار را داشته که مجموع تأثیر مستقیم و غیر مستقیم از طریق عملکرد رابطه جنسی بوده و بیشترین تأثیر را بر عملکرد جنسی داشته که متقابلا برسازگاری زناشویی نیز بیشترین تأثیر را داشته است. همچنین بیشترین تأثیر تصویر ذهنی بر بدن از عملکرد جنسی بوده این مسیر در هر دو گروه (زنان و مردان) معنی‌دار بوده است و با بهتر شدن تصویر ذهنی از بدن عملکرد جنسی و سلامت عمومی آنان نیز بهتر شده است. (خراشادیزاده، فاطمه؛ کرمی دهکری، اکرم و همکاران، ۱۳۹۰)نتیجه تحقیق نشان می‌دهد مطابق نتایج پژوهش ملاحظه شد که ابعاد موضوعات شخصیتی، مدیریت مالی، روابط جنسی میزان اثر بخشی مداخلهای شیوه زندگی بیشتر از روش مداخلهای حل مشکل خانوادگی بود در ابعاد توانایی حل تعارض و ارتباط با اقوام و دوستان روش حل مشکل خانوادگی بیش از روش مداخله تغییر شیوه زندگی بود هرچند این تفاوتها از نظر آماری (در سطح (۰۵/۰ a≤) معناداری نبود بنابراین توصیه می‌شود برای زوجینی که در زمینه حل تعارض و ارتباط با اقوام و دوستان دچار ناسازگاری زناشویی هستند ترجیحاً از روش مداخلهای حل مشکل خانوادگی و برای زوجینی که در زمینه موضوعات شخصیتی مدیریت مالی و روابط جنسی با هم مشکل دارند ترجیحاً از روش مداخلهای تغییر شیوه زندگی استفاده شود. و بین سه گروه مورد مقایسه در مؤلفه های موضوعات شخصیتی، ارتباط دوتایی، حل تعارض، مدیریت مالی و روابط جنسی در سطح (۰۱/۰a≤) و در مؤلفه ارتباط با اقوام و دوستان در سطح (۰۵/۰ a≤) تفاوت معناداری وجود دارد. در حالی که در مؤلفه‌های فعالیت‌های اوقات فراغت، وظایف والدینی و جهت‌گیری مذهبی بین سه گروه آماری معناداری در سطح (۰۵/۰a≤) دیده نشد. (احمدی، خدابخش؛ نوابی نژاد، شکوه، اعتمادی، احمد)یافته های تحقیق نشان داد از میان سبکهای حل تعارض بین فردی، حل تعارض سازنده، سبک مصالحه‌گرانه با سازگاری زناشویی همبستگی معناداری داشتند. همچنین بین سبکهای حل تعارض غیرسازنده و سازگاری زناشویی رابطه معناداری مشاهده نشد. یافته‌های این بخش از پژوهش درباره رابطه بین سبک حل تعارض سازنده و سازگاری زناشویی با نتایج پژوهش‌هایی که به منظور بررسی تأثیر آموزش الگوهای سالم ارتباطی و حل تعارض صورت گرفته همسو می‌باشد.این پژوهش به نقش تأثیر آموزش مهارت‌های حل تعارضات زناشویی بر بهبود روابط متقابل زن و شوهر دست یافته و تأکید می‌کند آموزش مهارت‌های لازم جهت حل تعارضات زناشویی از بهبود روابط متقابل زن و شوهر مفید است. (حاجی ابول‌زاده۷۱، ۱۳۸۵؛ شفیعی‌نیا ۷۱، ۱۳۸۱، افخمی و همکاران۳، ۱۳۸۶؛ قلیلی و همکاران۲، ۱۳۸۵)یافته‌ها نشان داد با افزایش صمیمیت جنسی، ارتباط مثبت زوجین و به کارگیری مکانیسم حل تعارض رضایت زناشویی نیز افزایش پیدا می‌کند و نتایج نشان می‌دهد همبستگی‌های بین رضایت زناشویی با فرایند تعاملی تعارض، صمیمت جنسی و ارتباط با اقوام و دوستان همه در حد بالا و در جهت پیش‌بینی شده و به‌طور آماری معنادار بودند. به عبارتی تحلیل مدیریت تعارض نیز توانست به طور معناداری در رابطه با میان سبک‌های دل بستگی و رضایت زناشویی وساطت کند و نتایج نشان داد مدیریت تعارض از طرفی با هر دو سبک دل بستگی اجتنابی و اضطرابی رابطه منفی معناداری از طرفی با مسیر رضایت زناشویی رابطه مثبت و معنادار داشت. عامل مدیریت و تعارض به عنوان عامل واسطهای در رسیدن به رضایت زناشویی موقعی برجستهتر می‌شود که بدانیم این عامل حتی در افراد اجتنابی که عموماً در تبیین‌های خطی رضایت زناشویی پایین برایشان متصور است نقش تسهیل گری خود را نمایان می‌سازد. به این شیوه که افراد اجتنابی و قتی در مسائلی با همسران خویش اختلاف نظر دارند عدم پرداختن به آن و دوری از مشاجره را پیشه می‌کنند این خود می‌تواند رفتارهای منفی تعارض از جمله سرزنش گری- تحقیر و تنبیه را حذف کند. نتایج این پژوهش شخصاً به مشاوران خانواده وازدواج کمک خواهد کرد تا با آموزش مهارت‌های ارتباط بین فردی یا مدیریت تعارض و صمیمیت افزایی جنسی وروابط جنسی برای ارتقای کیفیت زندگی زناشویی و رضایت زناشویی عمل کنند. (عارفی، محسن‌زاده۲، ۱۳۹۱)سازگاری زناشویی بر میزان سلامت روانی، رضایت از زندگی و حتی مسائل مالی، ارتباط با اقوام و دوستان، اوقات فراغت و رضایت از شغل تأثیر گذار است. نتایج تحقیق نشان داد بیشترین میزان ناسازگاری زناشویی در زمینه توانایی حل تعارض و روابط جنسی بود. لازمه توانایی حل تعارض و بهبود روابط جنسی داشتن مهارت‌هایی است که قابل آموزش و یادگیری هستند از طریق افزایش مهارت‌های زوجین در ابعاد مختلف حل تعارض، امور مالی، اوقات فراغت، روابط جنسی می‌توان میزان سازگاری زناشویی در نهایت میزان رضایت از زندگی را در آنها افزایش داد. یافتهها نشان می‌دهد میزان سازگاری زناشویی در زنان بیش از مردان می‌باشد.نتلایج حاصل از مقایسه نشان می‌دهد بجز در زمینه فعالیتهای اوقات فراغت در سایر ابعاد از قبیل موضوعات شخصیتی، ارتباط دوتایی، حل تعارض، مدیریت امور مالی، روابط جنسی والدینی (تربیت فرزند)، ارتباط با اقوام و دوستان، جهت‌گیری مذهبی بین زنان و مردان تفاوت معناداری وجود دارد با توجه به ابعاد مذکور میزان رضایت زناشویی در بین زنان پایین تر از مردان است. (فتحی و خدابخشی، ۱۳۸۴)همچنین تحقیقات متعددی نشان داده است که بین رابطه جنسی و سازگاری زناشویی ارتباط مثبت و معنی‌داری وجود دارد. (مظاهری، محمدعلی۴، ۱۳۷۹)
۲-۵. تحقیقات خارجی
تحقیق دی ماریا[۹۳] (۱۹۹۸)، رضایت جنسی نشان می‌دهد که بین رضایت زناشویی بالاتر و رضایت از رابطه جنسی بالاتر ارتباط مؤثری وجود دارد.
تحقیق سندرسون و کانتور [۹۴] (۲۰۰۱) نشان می‌دهد که گذراندن وقت با همسر خود رضایت کلی رابطه را پیش‌بینی می‌کند. زوجهایی که فعالیتهای تفریحی مشترکی شرکت می‌کنند نسبت به آن دسته از زوجهای که این را انجام نمیدهند، احساس رضایتمندی بیشتری دارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:52:00 ق.ظ ]




عقل عملی:«قسمت دیگر درک چیزهایى است که باید بکنیم، درک «بایدها»».مبنای عقل عملی مبنای علوم زندگی ، و زیربنای اصول اخلاقی است.علم اخلاق از عقل عملی سرچشمه می گیرد. لکن قضاوت و رسیدگی به امورو واقعیتها درآن گنجانده نشده،وازعهده ی آن خارج است؛ زیرا عقل عملی آن است که مفهوم خوبی و بدی و حسن و قبح را روشن ساخته ، و انسان را به کار وامی دارد. در حقیقت قاضی باب اخلاق و قضایای اعتباری ، عقل عملی است.از این رو آنچه که در روایات و آثار دینی وارد شده که تقوا عقل را روشن می کند و دریچه ی حکمت را به روی انسان می گشاید ، همه مربوط به عقل عملی است . یعنی در اثر تقوا ، انسان درد خود و دوای خود را بهتر تشخیص داده ، و راهی را که باید در زندگی پیش گیرد ، نیکوتر می شناسد.[۱۱۰]
برخی عقل را این گونه تقسیم بندی کردند که عقل بر دو قسم است : کلّى و جزئى ؛ اما عقل کلّى یا کلّ و به عبارت دیگر داناى مطلق خداست و انسان ، داراى عقل جزیى است و تمام اشتباهات ناشى از این است که عقل خود را در درک همه واقعیت‏ها و روابط اشیاء مستقل مى‏داند و مى‏خواهد با این عقل جزئى نسبت به کلّ حقایق نظر داده و در تمام امور مى‏خواهد عقل خود را معیار قرار بدهد ، در حالى که میدان دید عقل جزئى محدود است و با محدودیّت عقل نمى‏توان به تمام واقعیت‏هارسید.[۱۱۱]
البته عده ای غیر ازاین نوع تقسیم بندی به تقسیم بندی دیگری نیز قائل شده اند:

    1. عقل هیولانی: قوه ای طبیعی در نفس انسان است که قادر به تعقل علوم بدیهی و نظری است، ولی هیچیک از علوم را تعقل نکرده است.
    1. عقل بالملکه: عقلی را می گویند که علوم بدیهی اعم از تصور و تصدیق را در خود پذیرفته است.
      ۳٫ عقل بالفعل: عقل در این مرتبه، علوم نظری را به وسیله حواس و با کمک علوم بدیهی استنتاج کرده است.
    1. عقل مستفاد:عقل در این رتبه همه علوم بدیهی و نظری را تعقل نموده و قادربه احضار همه آنهاست، و چون عالَم علمی ای شده است که شبیه عالم عینی است.

عقلی که می تواند به محاسبه سود و زیان دنیا بپردازد و مصلحت و مفسده مادی اموررا بسنجد،از حدّ عقل بالفعل تجاوز نکرده است وعقلی که جامع نگر است همان عقل مستفاد است.همه کسانی که به رتبه عقل مستفاد رسیده اند و همه آنهایی که از سرچشمه عقل مستفاد بهره می گیرند، عاقل هستند؛ زیرا عمل آنان به مصلحت حیات مستمر دنیا و آخرتشان صورت می پذیرد. دین که از سرچشمه علم مطلق بر جان انسان جاری می شود، در بردارنده مصالح و مفاسد انسان در مقیاس دنیا و آخرت است.[۱۱۲]
خلاصه مطلب این که ما از آن عقل کلی یا عقل عملی یا عقل مستفاد برخوردارنیستیم و به عبارت دیگر عقل ما محدود است.
عقل ـ به عنوان توانایى ذهنى براى فهمیدن، بویژه هنگام تأمل مفهومى یا استنتاج – منبع بنیادینى براى باورها، توجیه‏ها و شناخت‏ها است. عقل مانند خودآگاهى درون‏نگرانه و برخلاف ادراک و حافظه، یک توانایى فعال است، به این معنا که مى‏توان، در محدوده‏هاى خاصى، به‏طور ارادى از آن استفاده‏هاى موفقیت‏آمیزى به عمل آورد. مى‏توانیم صرفاً با اراده کردن، در باب گزاره‏هاى منطقى و ریاضى تأمل کنیم. اما اگرچه مى‏توانیم صرفا با اراده کردن، به اطراف خود بنگریم، ادراک کردن چیزى به‏وجود آن در اطرافمان وابسته است: درختان، گلها، و کتاب‏ها به همان صورت مطمئنى که اعداد در دسترس اندیشه‏مان هستند، در دسترس چشمانمان نیستند. مى‏توانیم با تأمل و تعمق بر گستره وسیع چیزهاى درون ذهنمان، مقدار فراوانى باور توجیه شده و معرفت قابل توجه به‏دست آوریم.[۱۱۳]
شهید مطهری در این راستا چنین بیان کرده است :
«امکانات عقلی بشر برای معرفت ذات مقدس خداوند حدود معینی دارد که از آن حدود نمی تواند تجاوز کند.حتی کامل ترین افراد بشر حق دارد بگوید:«من نتوانم تو را آنچنان که بایست توصیف کنم،تو آن چنانی که خود توصیف کرده ای.آنچه از راهنمائی­های پیشوایان دین استفاده می شود محدودیت قدرت سیر عقلانی بشر است نه ناتوانی و ممنوعیت کامل عقل بشر».[۱۱۴]

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

پس درمحدودیت عقل می توان این گونه بیان کرد:
محدودیت توان عقل در شناخت همه راه های ادراک حقایق ، درادراک خود حقایق ، درادراک همه ابعاد حقیقتهای تا اندازه ای درک شده ،درادراک کامل روابط حقیقتهای تا اندازه ای درک شده با حقیقتهای دیگر، درادراک حقیقتهای فراعقلی ( به طور خاص ) ، درادراک تاثیر معرفت موضوعات فراعقلی در معرفت موضوعات عقلی محض ،درادراک تاثیرمعرفت موضوعات فراعقلی در معرفت موضوعات تجربی و حسی، درادراک تاثیر معرفت موضوعات فراعقلی در معرفت موضوعات کشفی و شهودی (در سلوک صناعی) ،محدودیت توان عقل درادراک روش درست استفاده از عقل (راه کاربردعقل)، درادراک عوامل خنثی کننده معرفت عقلی.[۱۱۵]
محدودیت علمدرمقوله محدودیت های انسان به غیر از محدودیت عقل ، محدودیت علم نیز مطرح می شود.از آنجایی که عقل انسان محدود است طبعاً علم آن نیز محدود است.
مایه تفکروتعقل، علم است و امر به هر چیزی، امر به مقدمه آن است و چون تعقل بدون علم میسّر نیست؛ ازاین رو امر به تعقل، خود امر به سرمایه آن (کسب علم) نیز هست. پس انسان برای تعقل وتفکر، ابتدا باید علوم مورد نیاز را کسب کند و آن گاه با تکیه بر آن به تجزیه و تحلیل و تعقل روی آورد.
عقل و علم باید با یکدیگر توأم باشد، و این نکته بسیار خوبى است. اگر انسان تفکر کند ولى اطلاعاتش ضعیف باشد، مثل کارخانه‏اى است‏ که ماده خام ندارد یا ماده خامش کم است؛ قهراً نمى‏تواند کار بکند یا محصولش کم خواهد بود. محصول بستگى دارد به اینکه ماده خام برسد. اگر کارخانه ماده خام زیاد داشته باشد ولى کار نکند، باز فلج است و محصولى نخواهد داشت.درقرآن کریم آمده است:«وَتِلْکَ الْامْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ وَ ما یَعْقِلُها الَّا الْعالِمونَ ؛[۱۱۶] این مثلها را براى همه مردم مى‏زنیم اما در آنها تعقل نمى‏کنند مگر دانایان‏». ببینید عقل و علم چگونه با هم توأم شده است.[۱۱۷]
محدودیت علم ودانش بشریکی از موانع راه شناخت و یکی از عوامل خطا وحتی گمراه کننده و تکذیب و انکارحقایق است.چنانکه در طول تاریخ بسیاری از جوانان را حتی به انحراف و گمراهی و الحاد کشانده است .
قرآن به ما می آموزدکه دانش بشری محدود است.ودر آیات مختلف بدان اشاره شده است: « بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ…؛ بلکه (علت ایمان نیاوردنشان) این است که به معارف آن احاطه ندارند، و هنوز به تاویل آن برنخورده‏اند».[۱۱۸]
این آیه شریفه علت حقیقى ایمان نیاوردن آنان و نیز علت این تهمتشان را که گفتند” قرآن کلام خدا نیست، و آورنده‏اش به دروغ آن را به خدا نسبت مى‏دهد” بیان مى‏دارد و مى‏فرماید: علت حقیقى آن این است که از قرآن کریم چیزهایى را تکذیب کردند که به آگاهى از آن احاطه‏اى ندارند، و یا این است که قرآنى را تکذیب کردند که به آگاهى از آن احاطه‏اى ندارند، چون در قرآن کریم معارفى حقیقى از قبیل علوم واقعى وجود دارد، علومى که آگاهى و فهم آنان گنجایش آن علوم را ندارد. مؤید دیگر این معنا جمله بعد از جمله مورد بحث است که مى‏فرماید:«کَذلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ » چون که جهل مشرکین مکه به تاویل قرآن را تشبیه کرده به جهل مشرکین در امت‏هاى قبل، که آنها نیز دعوت انبیاى خود را تکذیب کردند، به خاطر اینکه احاطه علمى به تاویل دستورات آنان نداشتند. پس، معلوم مى‏شود آنچه سایر انبیاء هم آورده بودند تاویل داشته، چه معارفى که آوردند و چه احکامشان، هم چنان که معارف قرآن و احکام آن نیز تاویل دارد، بدون اینکه این تاویل از قبیل مفاهیم و معانى الفاظ باشد و آنها که تاویل را از مقوله معانى الفاظ پنداشته‏اند پندارشان صرف توهم است.
پس، حاصل معناى آیه این شد که این مشرکین که به قرآن نسبت مى‏دهند که ساخته و پرداخته غیر خدا است، و به ناحق به خدا نسبت داده شده، این افتراى مشرکین مثل افتراى مشرکین و کفار از امت‏هاى سابق است که در معارف و احکامى که دعوت‏هاى دینى متضمن آن بود به امورى برخوردند که احاطه علمى به آن نداشتند، تا یقین به آن پیدا نموده تصدیقش کنند، و همین جهلشان وادارشان کرد به اینکه آن امور را تکذیب کنند، و چون فرا رسد آن روزى که در آن روز تاویل آن امور رخ مى‏نمایانند و حقیقت آنها روشن مى‏گردد، آن وقت ناگزیر مى‏شوند به ایقان و تصدیق به آن امور و آن روز روز قیامت است که پرده‏هاى جهل از روى حقایق کنار مى‏رود و حقایق به واقعیت خود رخ مى‏نمایانند. و این ها که در این امت دعوت اسلام را تکذیب کردند، و مرتکب ظلم شدند وضعشان وضع همان افراد از امت‏هاى گذشته است،” فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الظَّالِمِینَ” ببین عاقبت آن ستمکاران چه شد؟ تا حدس بزنى عاقبت این ستمکاران چه خواهد بود.[۱۱۹]
درجای دیگر از قرآن آمده است:«وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً[۱۲۰]؛و از تو درباره‏ى روح مى‏پرسند. بگو: روح از امور پروردگارم (و مربوط به او) است و جز اندکى از دانش به شما نداده‏اند».
مناسب‏تر به سیاق آیات این است که مخاطبین به خطاب” وَ ما أُوتِیتُمْ” یهود باشد، و جمله مذکور تتمه کلام رسول خدا(صلی الله وعلیه و آله وسلم) باشد، و هم ایشان پرسش مذکور را کرده باشند، چون در عصر رسول خدا (صلی الله وعلیه و آله وسلم) یهود معروف به علم و دانش بوده‏اند، و در این کلام و خطاب هم مختصر علمى براى آنان اثبات کرده.[۱۲۱] از آنجایی که آنان نسبت به اهل عرب از دانایی بهتری برخوردار بودند به خاطر همین به علم خود مغرور بودند و در خود فضیلتی می دیدندوبا سوالات خود از پیامبر درصدد این مطلب بودند که چگونه علم ما کم است در حالى که تورات، پیش ماست؟یعنی تورات کتابی قبل از قرآن است و ما نسبت به شما بیشتر آگاهیم. اما قرآن صریحاً بدان ها اعلام می کند که اگرچه به علم و دانش معروف هستید اما بدانید که به همه علوم و اسرار آگاه نیستید.! وتورات، در برابر علم خداوند، ناچیز است. پس اشاره قرآن به «ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلاً» به این است که دانش انسان، محدود و بسیار اندک است. درواقع این آیه اشاره به این مطلب دارد که جز اندکى از علم و دانش به شما عطا نشده است؛ زیرا اگر این مغز کوچک شما را یک گنجشک کوچک بخورد سیر نخواهد شد. پس چگونه مى‏توانید به ماهیت روح که احدى جز ذات خداوند از ذات و حقیقت آن آگاه نیست، آگاه شوید. و این ناآگاهى تنها به آن افراد اختصاص نداشت. بلکه هر فردى از افراد بشر که تا قیامت به وجود بیاید همین طور خواهد بود.[۱۲۲]
ایمان به محدویت دانش بشری و غیب باعث می شود که اولاً ذهن ما در محسوسات متوقف نماند.ثانیاً درهیچ زمان فکر نکنیم که تمام حقایق راکشف کرده ایم . البته این مستلزم این نیست که بشر سرانجام موفق به کشف هیچ یک از حقایق عالم طبیعت نشود بلکه این را می رساندکه ما نباید در یک زمان خاص نسبت به یک پدیده طبیعی ادعای شناخت کامل داشته باشیم[۱۲۳].
دانش بشری در برابر جهان با عظمت هستی همانند قطره ای در برابر دریای بیکران است . انسانهای آگاه نیک می دانند که عقل و دانش آنها هر قدر گسترده باشد ، فروغی از آفتاب دانش خداوندی است و هرگز به خود روا نمی بینند بی آنکه مرز عقل و دانش خویش را به یاد آورند خدای بی نیاز و علیم و حکیم را متهم به ستم نمایند. دانش بشری هر اندازه هم که پیش رود باز نسبت به زمان آینده ناقص و ناتوان تر است.[۱۲۴]
حال جای این سوال است که چرا علم محدود منجر به خطا می شود ؟
از آن جایی که انسان هر چه علمش بالا رود از محسوسات تجاوز نمى‏کندو مجرد قابل حس نیست نه به حواس ظاهریه و نه به حواس باطنیه فقط تصدیق اجمالى می کند به وجود روح چنان چه به ذات مقدس ربوبی در مقام غیب الغیوبى ممکن نمی تواند پى برد حتى در وهم.[۱۲۵]
دراین راستا باید به دونوع علم اشاره ای داشته باشیم :۱- علم حصولی ۲- علم حضوری.
۱- علم حصولی: علم بشر عبارت از صورت حاصل در ذهن است چه از طریق حس درک شود و بفهمد، و یا به طور بداهت استفاده کند، مثل این که عدد چهار دو برابر عدد دو و یا عدد یک نیمى از عدد دو است که نه امر مادى است و نه محسوس بلکه بدیهى است و یا بطور تصدیق فکرى و ضرورى بفهمد، مثل علم به وجود شهر مکه معظمه و مدینه منوره با این که آنها را ندیده ولى به تواتر شنیده است این اقسام علم حصولى بشر است، که از طریق دلیل حس و یا نظر و فکر آگاه شده و بآن احاطه یافته به طوری که انکار پذیر نیست.[۱۲۶] علم حصولی درواقع واسطه‏ای بین شخص عالم و ذات معلوم، وجود دارد که آگاهی بوسیله‌ی آن حاصل می‏شود.[۱۲۷]
علم به حصول صور اشیا است در نزد وی؛ مثل علم به انسان، فرس، بقر و سایر ماهیات و صور آنها عبارت از نفس ماهیاتشان است که موجود شوند به وجود ذهنی و خود صور، معلومات بالذاتند؛ یعنی بدون واسطه صورت دیگر و اشیا خارجیه معلوماتند به واسطه این صور، پس معلوم بالعرضند نه بالذات.[۱۲۸]
آن‌گونه‌ از علم‌ است‌ که‌ هم‌ از موضوع‌ ذهنی‌ و هم‌ از یک‌ موضوع‌ مستقل‌ عینی‌ بهره‌مند است‌ و در بردارنده‌ ارتباط‌ مطابقی‌ میان‌ یکی‌ از آن‌ موضوعات‌ با دیگری‌ می‌باشد. در واقع‌ ترکیب‌ دو موضوع‌ بیرونی‌ و درونی‌ همراه‌ با حداکثر درجه‌ تطابق‌ میان‌ آنان، ذات‌ این‌گونه‌ علم‌ را شکل‌ می‌دهد. موضوع‌ خارجی‌ نقشی‌ اساسی‌ در ذاتیت‌ علم‌ حصولی دارد.[۱۲۹]
۲- علم حضوری: قسم دیگر از علم بشراست. نظر به این که آن را به وجدان و به طور شهود مى‏یابد و محتاج به دلیل از خارج نیست؛ مانند علم به صفات درونى و احاطه انسان به ملکات و خاطرات روانى خود و با تمنا و آرزو و کراهت و محبت و عداوت و رجاء و ناامیدى که همه از حالات نفسانى و شئون روانى است که به حقیقت آنچه در وجود خود باشد مى‏یابد، و در آن نیز هرگز شک نخواهند داشت.
علم حضوری را این گونه تعریف نمودند: “علم ،بدون واسطه به ذات معلوم، تعلّق می‏گیرد و وجود واقعی و عینی معلوم برای عالم و شخص درک کننده، منکشف می‏گردد”.[۱۳۰] ” حضور نفس ذات معلوم در نزد عالم بدون حصول صورت.”[۱۳۱] حضور وجود واقعی مُدرَک در محضر مدرِک و عدم غیبت آن از او کافی در علم و ادارک باشد، به حیثیتی که به دو چیز، که یکی مدرک بالذات که آن صورت حاصله نزد مدرِک است و دیگری مدرَک بالعرض که آن موجود واقعی و حقیقت نفس الامری مدرک است احتیاج نباشد؛ اعم از آنکه مُدرِک نفس مُدرَک باشد یا غیر آن.”[۱۳۲]
“‌ نحوه‌ای‌ از علم‌ است‌ که‌ همه‌ نسبت‌هایش‌ را در چارچوب‌ خویش‌ داراست‌ به‌ طوری‌ که‌ تمام‌ ساختار آن‌ مفهوم‌ می‌تواند بدون‌ اعمال‌ هرگونه‌ ارجاع‌ عینی‌ – که‌ به‌ نسبتی‌ خارجی‌ نیازمند است‌ – صادق‌ باشد. یعنی‌ در این‌ نحوه‌ از علم، نسبت‌ «معرفت‌ داشتن»، یک‌ نسبت‌ «خود – شی» است‌ بدون‌ دخالت‌ امری‌ خارجی.[۱۳۳]
آگاهی ما از حالات روانی و احساسات و عواطف خودمان علمی است بی واسطه و حضوری. هنگامی که دچار «ترس» می‏شویم این حالت روانی را مستقیماً و بدون واسطه می‏یابیم نه اینکه به وسیله‌ی صورت یا مفهوم ذهنی آنرا بشناسیم. یا هنگامی که نسبت به کسی یا چیزی «محبّت» پیدا می‏کنیم این جذب و انجذاب درونی را در خودمان می‏یابیم، یا هنگامی که تصمیم بر کاری می‏گیریم از تصمیم و اراده‌ی خودمان بی واسطه آگاه هستیم. و معنی ندارد که کسی بترسد یا چیزی را دوست بدارد یا تصمیم بر کاری بگیرد ولی از ترس یا محبّت ‏یا اراده‌ی خودش آگاه نباشد! و به همین دلیل است که وجود شک و گمان خودمان، قابل انکار نیست و هیچ کس نمی‏تواند ادّعا کند که از شک خودش، آگاه نیست و در وجود شکّش هم شک دارد!
یکی از مصادیق علم حضوری، علم نفس به نیروهای ادراکی و تحریکی خودش می‏باشد. آگاهی نفس از نیروی تفکّر یا تخیّل یا نیروی بکار گیرنده‌ی اعضاء و جوارح بدن، علمی است حضوری و مستقیم، نه اینکه آنها را از راه صورت یا مفهوم ذهنی بشناسد. و به همین دلیل است که هیچ گاه در بکارگیری آنها اشتباه نمی‏کند و مثلاً نیروی ادراکی را به جای نیروی تحریکی به کار نمی‏گیرد و به جای اینکه در باره‌ی چیزی بیاندیشد به انجام حرکات بدنی نمی‏پردازد.[۱۳۴]در بیان ویژگی های علم حضوری بسیار می توان برشمرد اما آنچه که به بحث ما اشاره دارد یک اصل است و آن هم خطا ناپذیری علم حضوری است نسبت به علم حصولی.
معلوم می‏شود که چرا علم به نفس، و علم به حالات نفسانی و همچنین سایر علوم حضوری، اساساً خطا ناپذیرند؛ زیرا در این موارد، خود واقعیّت عینی، مورد شهود قرار می‏گیرد به خلاف موارد علم حصولی که صورتها و مفاهیم ذهنی، نقش میانجی را ایفاء می‏کنند و ممکن است مطابقت کامل با اشیاء و اشخاص خارجی نداشته باشند.
به دیگر سخن خطای در ادراک در صورتی قابل تصوّر است که بین شخص درک کننده و ذات درک شونده، واسطه‏ای در کار باشد و آگاهی به وسیله‌ی آن، تحقّق یابد. در چنین صورتی جای این سؤال هست که این صورت یا مفهومی که بین درک کننده و درک شونده، واسطه شده و نقش نمایانگری از درک شونده را ایفاء می‏کند آیا دقیقاً درک شونده را نشان می‏دهد و کاملاً با آن مطابقت دارد یا نه؟ و تا ثابت نشود که این صورت و مفهوم دقیقاً مطابق با ذات درک شونده هست یقین به صحّت ادراک، حاصل نمی‏شود. امّا در صورتی که شی‏ء یا شخص درک شونده با وجود عینی خودش و بدون هیچ واسطه‏ای نزد درک کننده، حاضر باشد و یا با آن، وحدت یا اتّحادی داشته باشد دیگر جای فرض خطا نیست. و نمی‏توان سؤال کرد که آیا علم با معلوم، مطابقت دارد یا نه؟ زیرا در این صورت، علم عین معلوم است. حقیقت، عبارت است از ادراکی که مطابق با واقع باشد و کاملاً آن را منکشف سازد، و خطا عبارتست از اعتقادی که مطابق با واقع نباشد.[۱۳۵]
ویژگی رهایی علم حضوری از دوگانگی صدق و کذب نیز، به خطاناپذیری آن برمی‌گردد. اگر صدق و کذب به معنای مطابقت و عدم مطابقت صورت ذهنی با واقعیت‌ خارجی باشد،‌ علم حضوری نه متصف به صدق می‌شود و نه وصف کذب را تحمل می‌کند؛ زیرا صورت ذهنی در علم حضوری راه ندارد تا از مطابقت و عدم مطابقت آن با واقعیت خارجی سخن به میان ‌آید. ولی اگر صدق به معنای کشف واقع باشد، علم حضوری از آن جهت که حضور واقعیت معلوم نزد عالم است، همیشه صادق خواهد بود.[۱۳۶]
پس محدود بودن و خطا پذیر بودن علم ما به خاطر این است که علم ما نسبت به حقایق خارجی، علم حصولی است ؛ نه حضوری . ما چرا نسبت به خویشتن آگاهی کامل داریم؟ از آن جهت است که علم ما نسبت به خویشتن ، علم حضوری است واز این روست که خطا در آن نمی بینیم. اما از آنجایی که علم ما نسبت به خداوند و ذات او ، یک علم حصولی است پس به راحتی دچار خطا و اشتباه می شویم .
۲- ب) خطاپذیری عقل به سبب موانع و حجاب هادرتوصیف عقل که قبلاً گذشت وازآن به عنوان نیروی تمییز دهنده یادشد، حال این سوال مطرح است که آیا واقعاً عقل خطا می کند؟عقل حجّت باطنی خدا در وجود بشر بوده مثل انبیاء و ائمه (ع) که حجج بیرونی خدا هستند ، معصوم از خطا و سهو و اشتباه است. آری انسان و استدلالهای او معصوم از خطا نیستند امّا این بدان معنا نیست که عقل خطا می کند ؛ چرا که هر استدلالی فعل عقل نیست تا از خطای در استدلال ، خطای عقل نتیجه گرفته شود ؛ بلکه قوّه ی وهم و خیال نیز قادر به استدلالند. اگر استدلالی کار وهم یا خیال باشد احتمال خطا در آن وجود دارد امّا اگر استدلالی به طور قطع کار عقل باشد محال است خطا در آن راه یابد. چرا که از فرض خطاپذیری و عدم عصمت عقل سفسطه و تناقض لازم می آید ؛ و راه هر گونه یقینی بسته می شود.این عده برای اثبات ادله خوددلایلی ذکر می کنند:دلیل اوّل:این ادّعا که عقل خطاپذیر است ، یا ادّعایی بی دلیل است یا با دلیل ؛ اگر بی دلیل است که جهل بوده ارزشی ندارد. و اگر با دلیل است ، یا دلیل آن عقلی است یا غیر عقلی. اگر دلیلش عقلی است طبق خود ادّعا احتمال خطا در آن راه دارد. و دلیلی که احتمال خطا در آن راه دارد یقین آور نبوده علم نیست. و دلیلی که یقین آور و علم نیست ارزش نداشته حجّت نیست. و اگر دلیلش غیر عقلی است ، باید ابتدا حجیّت ذاتی آن دلیل غیر عقلی را اثبات نمود. در حالی که نه تنها هیچ دلیلی برای اثبات حجّیّت ذاتی غیر عقل وجود ندارد بلکه دلائل فراوانی برای حجّیّت ذاتی نداشتن آنها نیز موجود است. بنا بر این ، فرض خطاپذیری عقل فرضی است بی دلیل و غیر قابل اثبات.دلیل دوم: این ادّعا که «عقل خطاپذیر است » ، یا درست است یا نادرست. اگر نادرست باشد عصمت عقل ثابت است. و اگر درست باشد دلیل آن یا عقل است یا غیر عقل. حجّیّت تمام دلائل غیر عقلی متّکی به دلیل عقل است لذا اگر دلیل درستی آن ، دلیل غیر عقلی باشد دور لازم می آید که باطل است. و اگر دلیل درستی آن عقلی است ، طبق ادّعا ، احتمال خطا در آن دلیل نیز راه دارد. پس فرض ادّعا از حدّ احتمال فراتر نرفته به اثبات نمی رسد.دلیل سوم:کسی که مدّعی است:«عقل خطاپذیر است » این قضیّه را یقینی می داند. حال این قضیّه یا حکم عقل است یا حکم غیر عقل. حجّیّت حکم غیر عقل متّکی بر حکم عقل است. لذا از فرض دوم دور باطل لازم می آید. پس این ادّعا که «عقل خطاپذیر است » حکم عقل می باشد. در این صورت طبق خود ادّعا ، احتمال خطا بودن این ادّعا نیز وجود دارد. و این خلاف فرض بوده تناقض است. چون احتمال خطا داشتن ، یعنی غیر یقینی بودن. و «غیریقینی بودن » نقیض «یقینی بودن » است.دلیل چهارم:اگر عقل ، خطاپذیر است پس هیچ دلیل عقلی قابل اعتماد نیست. از طرفی ادراکات غیر عقلی نیز حجّیّت ذاتی ندارند مگر علم حضوری انسان به ذات و آثار ذات خود. بنا بر این ، تنها چیزی که انسان به آن یقین دارد خود و آثار درونی خود است. و این یعنی جهل به وجود عالم خارج از خود که مساوی است با سفسطه.
طبق دلائل یاد شده و دلائل دیگری که در کتب معرفت شناسی مطرح شده اند ، عقل مصون از هر خطایی است. و اگر خطایی در استدلالهای انسان رخ می دهد نشان از آن است که آن استدلالها ، فعل عقل نبوده کار وهم و خیالند. به عبارت دیگر چنین استدلالهایی در اصل مغالطه اند نه برهان. یقین عقلی و برهانی ، ضروری ، ذاتی و زوال ناپذیر است.
پس سخن گفتن از نارسایی های عقل به معنی حقیقی کلمه معنی ندارد ؛ لکن در روند استدلال ، عواملی وجود دارند که آدمی را از مسیر عقل و برهان خارج نموده او را به وادی مغالطه می کشانند ، که از این عوامل تعبیر می شود به آفات عقل.البته روشن است که این عوامل در حقیقت آفات انسان استدلال کننده اند نه آفات عقل ؛ از این رو تعبیر آفات عقل، تعبیری است مجازی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:52:00 ق.ظ ]




۳- وجود حمایت اثربخش نظام ارزشیابی عملکردی، که سرپرستان را برای اعمال کردن رفتارهای ارزشیابی اثربخش، به منظور تضمین رضایت و رسیدگی به شکایات نظام ارزشیابی تشویق می‌کند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴- پذیرش کارکنان از نظام ارزشیابی عملکرد سازمان و تمایل آنان نسبت به انجام آن۵- تعهد سرپرستان و کارکنان برای اعمال مناسب نظام ارزشیابی عملکرد سازمان۶- توافق کارکنان و سرپرستان بر تعریف عملکرد مطلوب و نحوه تفسیر اطلاعات ارزشیابی عملکرد۷- بررسی مداوم و نظام‌مند خود نظام ارزشیابی عملکرد (کیذوری، ۱۳۸۷)ب)ویژگیهای نظام های اثربخش ارزشیابی عملکرد:با اشاره به عوامل کلیدی اثربخشی نظام‌های ارزشیابی عملکرد ، برخی از خصیصه‌های نظام‌های اثربخش ارزشیابی عملکرد عبارتند از:(اسنل و بولندر، ۲۰۰۷)۱- تلاش برای دقت بیشتر در تعریف و اندازه‌گیری ابعاد عملکرد تا جایی که امکان پذیر است.۱/۱- تعریف عملکرد با تمرکز بر پیامدهای ارزیابی شده۲/۱- پیش‌بینی‌های پیامد بر حسب فراوانی و تکرار رفتار مربوط.۳/۱- تعریف ابعاد عملکرد بوسیله ترکیب کارها با جنبه‌های مختلف ارزش (نظیر: کیفیت، کمیت، مناسبت و بجا بودن)۲- اتصال ابعاد عملکرد به برآوردن نیازهای مشتریان داخلی و خارجی۳- ترکیب کردن و بهم پیوستن اندازه‌گیری محدودیت‌های موقعیتی۱/۳- تمرکز توجه روی محدودیت‌های ملاحظه شده در خصوص عملکرد۴- وجود اعتماد متقابل کافی بین سرپرستان و زیردستان.۵- اندازه‌گیری و هدایت عملکرد کارکنان بطور کلی و ملموس۶- وجود نوعی تناسب بین فرهنگ سازمان و خط مشی‌های ارزشیابی آن۷- سرپرستان نسبت به تشریح نظام ارزشیابی به کارکنان علاقه‌مندند و نحوه اجرای آن را با آنان در میان می‌گذارند.۸- ارزشیابی عملکرد رشد حرفه‌ای را تشویق و انتقال فرهنگ آنرا تسهیل می‌کند.۹- کارکنان فرصت لازم برای اظهارنظر درباره مسایل و بحث در اهداف و برنامه‌ها را دارند.۱۰- کارکنان بازخورد کافی و مداومی را از منابع مختلف دریافت می‌کنند تا آگاهی لازم از موقعیت خود در ارتباط با عملکرد مورد انتظار را حاصل کنند.۱۱- خود ارزشیابی بخشی از فرایند بازخورد رسمی است.۱۲- افزایش پرداخت‌ها هم بر مبنای عملکرد فردی و هم براساس عملکرد گروهی انجام می‌گیرد.
فلسفۀ وجودی هر سازمان انجام ماموریت و تحقق اهداف آن است. اهداف سازمان، تنها مشخص میسازد که چه مجموعه کارهایی باید انجام پذیرد، و در این راستا آنچه که در انجام کارها اهمیت می یابد، تاثیر عوامل داخلی و خارجی سازمان است. از میان عوامل داخلی، عامل نیروی انسانی همواره به عنوان یکی از مهمترین عوامل مطرح است. قابلیت‌ها، مهارتها، تواناییها، دانش و . .. همگی شاخصهایی هستند که بر عملکرد نیروی انسانی موثر می باشند و به تبع آن بر عملکرد سازمان تاثیر میگذارند. بنابراین هرچه کیفیت نیروی انسانی بهتر باشد و نقشها و تعاملات سازمانی به طور منطقی در راستای استفادۀ بهینه از نیروی انسانی شکل گرفته باشد، میتوان عملکرد بهتری از نیروی انسانی انتظار داشت. (میرسراجی، ۱۳۹۲)
۲-۳- بخش سوم : پیشینه۲-۳-۱- پیشینه داخلیدر سالهای اخیر، مطالعات متعدد درباره تأثیر رفتار شهروند سازمانی با عملکرد شغلی، گروهی و سازمانی انجام گرفته است.در تحقیق نقش واسطه ای انگیزش شغلی در رابطه بین فرسودگی عاطفی و عملکرد شغلی بر اساس الگوی حفظ منابع نتایج نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش نسبتاً خوبی با داده ها برخوردار است. همچنین، یافته ها حاکی از معنی داری روابط مستقیم فرسودگی عاطفی و نیز روابط غیرمستقیم این متغیر از طریق انگیزش شغلی با انواع مختلف عملکرد شغلی (عملکرد تکلیفی و رفتارهای مدنی سازمانی) بودند. نتایج حاصله این بود که براساس الگوی حفظ منابع، درموقعیتهایی که کارکنان در ارتباط با شغل خویش احساس فرسودگی میکنند به جستجوی منابع حمایتی بر میآیند. در این ارتباط فرد به اِعمال رفتارهای مدنی سازمانی معطوف به فرد میپردازد. (ارشدی و همکاران، ۱۳۹۲)در پژوهش سینمای ایران و ارزیابی ابعاد شخصیت مرد در آن براساس متون اسلامی بررسی فیلم تسویه حساب ضمن بررسی نظریات موجود درباره ارتباط مردان و زنان و نظریۀ حاکمیت مردان، برابری مردان و زنان، نظریۀ « تفاوت » به طرح نظریۀ « مکملیت » ، و ارتباط این نظریات با سینما می پردازد . سپس با ، بررسی شخصیت مرد در اسلام، ویژگیهای مطلوب مردان را از آیات و روایات جمع آوری کرده است . در ادامه، به بررسی شخصیت مرد در فیلم سینمایی« تسویه حساب » با روش « تحلیل روایت » و « تحلیل رمزگان » ، جان فیسک پرداخته شده است. هدف از این تحقیق، بررسی ویژگیهای شخصیت مرد در اسلام و تطبیق آن با فیلم سینمایی مزبور است. به نظر میرسد، ویژگیهایی که در این فیلم برای شخصیت مرد بیان شده، نه تنها با فرهنگ اسلامی مطابقت ندارد، بلکه بعکس آن است و الگوهای غیرخودی در آن نقش دارد. (شرف الدین و اسماعیلی، ۱۳۹۲)میرسراجی (۱۳۹۲) در پژوهش خود به بررسی تاثیر هوش عاطفی بر عملکرد شغلی کارکنان اداره کل بیمه سلامت استان تهران پرداخت. این تحقیق از نظر روش، از نوع تحقیقات توصیفی – پیمایشی است. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش، کلیه کارکنان اداره کل بیمه سلامت استان تهران شامل ۴۴۷ نفر زن و مرد میباشند و حجم نمونه مطابق فرمول کوکران ۱۱۲ نفر محاسبه گردید. روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده میباشد، هوش عاطفی کارکنان از طریق پرسشنامه سیبریا شرینگ و عملکرد از طریق پرسشنامه عملکرد براساس مدل(ACHIEVE) هرسی و گلداسمیت سنجیده شد. یافته های نهایی پژوهش در نرم افزار spss ، حاکی از عدم وجود ارتباط معنی دا ر، بین هوش عاطفی و ابعاد آن ( خودآگاهی، خود تنظیمی ، خودانگیزی، آگاهی اجتماعی و مهارتهای اجتماعی) با عملکرد شغلی کارکنان در اداره کل مورد مطالعه است. (میرسراجی، ۱۳۹۲)هنگام بررسی رضایت شغلی، توجه به روحیه و انگیزه های انسانی افراد شاغل از اولویت بالایی برخوردار است. این پژوهش با هدف، بررسی نقش منبع کنترل و ابعاد شخصیت در پیش بینی رضایت شغلی کاردرمانگران مراکز دولتی شهر تهران انجام شد. و نتیجه گرفتند که برای افزایش رضایت شغلی کاردرمانگران توجه به جایگاه کنترل و بعد شخصیت روان نژندی آن ها بیشترین اهمیت را دارد. (محسنی تکلو و همکاران، ۱۳۹۱)در پژوهش ارتباط بین ابعاد شخصیت و تحلیل رفتگی شغلی پرستاران یافته های حاکی از این بود که خصوصیات شخصیتی برون گرایی، توافق پذیری، وظیفه گرایی و گشودگی به تجارب با ابعاد تحلیل رفتگی پرستاران (فرسودگی عاطفی، زوال شخصیت، نقصان موفیت فردی) ارتباط منفی و معنی داری داشته است. همچنین بعد روان رنجوری شخصیت با دو بعد فرسودگی عاطفی و زوال شخصیت از تحلیل رفتگی ارتباط مثبت و معنی داری دارد. بر اساس آزمون رگرسیون چندگانه، توافق پذیری، وظیفه گرایی و گشودگی به تجارب می تواند میزان تحلیل رفتگی را پیش بینی نماید.(ناصح و همکاران، ۱۳۹۱)در پژوهش دیگری رافضی و همکاران به بررسی رابطه بین ابعاد شخصیت و دو نوع رفتار شهروندی سازمانی پرداختند. آنها دریافتند که از میان ابعاد شخصیتی، سازگار ی، برون گرایی و پذیرا بودن نسبت به تجارب با رفتار شهروند ی سازما نی معطوف به فرد و بعد سازگاری با رفتار شهروندی سازمانی معطوف به سازمان رابطه مثبت معنی دار دارد . بین بعد روان رنجورخویی و رفتار شهروندی سازمانی معطوف به سازمان نیز رابطه منفی معنی دار بدست آمد . همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که دو بعد سازگاری و روان رنجورخویی رفتار شهروندی معطوف به سازمانی را پیش بینی می کنند. (رافضی و همکاران، ۱۳۹۱)سبزی و یوسفی (۱۳۹۱) در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که برون گرایی پیش بینی کننده مثبت و معنادار تنظیم عواطف و پیش بینی کننده منفی و معنادار بینش در ارتباط است، همچنین ، روان رنجوری قادر است درک پیام های کلامی و غیر کلامی و تنظیم عواطف را به طور منفی و معنادار پیش بینی کند، توافق پذیری نیز قادر به پیش بینی تمام خرده مهارت های ارتباطی به طور مثبت و معنادار است، در حالی که وظیفه شناسی قادر است درک پیام های کلامی و غیر کلامی و بینش در ارتباط را به طور مثبت پیش بینی کند و گشودگی، درک پیام های کلامی و غیر کلامی، تنظیم عواطف و گوش دادن را به طور مثبت پیش بینی می کند. (سبزی و یوسفی، ۱۳۹۱)در تحقیق رابطه بین جو سازمانی و وجدان کاری با عملکرد شغلی یافته های حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که جو همکارانه و قابلیت اتکا به طور مستقیم ولی جو نوآورانه به طور غیرمستقیم عملکرد شغلی را پیش بینی می کنند. در کل به این نتیجه رسیدند که وجدان کاری بر عملکرد شغلی افراد اثر میگذارد. جو سازمانی مثبت نیز میتواند این تاثیر را افزایش دهد. بنابراین، سازمانها و مدیران میتوانند از طریق سنجش ویژگیهای شخصیتی کارکنان خود، به ویژه وجدان کاری آنان، در جهت ایجاد جو مثبت سازمانی استفاده کنند. (براتی احمدآبادی، ۱۳۸۹)در پژوهش رابطه پنج عامل عمده شخصیت و راهبردهای یادگیری خود – تنظیمی در دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانی شهر اصفهان در سال تحصیلی ۸۷-۱۳۸۶ نمونه تحقیق، متشکل از ۱۷۵ دانش آموز ( ۸۳ پسر و ۹۲ دختر ) بودند که به صورت خوشه ای و سپس تصادفی ساده از میان دبیرستانهای نواحی پنج گانه اصفهان انتخاب گردیدند. در مجمو ع، نتایج پژوهش حاضر مؤید آن است که توجه به صفات شخصیت در راهبردهای یادگیری خود – تنظیمی حایز اهمیت است. (خورسندی و همکاران، ۱۳۸۹)در تحقیق رابطه بین ویژگی های الگوی پنج عاملی شخصیت با دو بعد عملکرد شغلی زمینه ای و وظیفه ای مدیران مدارس راهنمایی بیان شد که هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین ویژگی های شخصیتی و عملکرد شغلی مدیران مدارس راهنمایی دخترانه و پسرانه شهر همدان بود. ۶۶ مدیر به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی و ۳۳۰ دبیر ا ز ۶۶ مدرسه ب طورتصادفی (هر مدرسه ۵ نفر ) انتخاب شد. نتایج پژوهش نشان داد از میان ویژگی های شخصیتی، رابطه برونگرایی ،ثبات هیجانی و سازشکاری با عملکرد شغلی (زمینه ای -وظیفه ای ) معنادار است. اما رابطه بین ویژگی شخصیتی وجدان و تجربه پذیری با عملکرد شغلی معنادار نیست. افزون بر این، رابطه بین سن، سابقه خدمت با عملکرد شغلی در هر دو بعد زمینه ای و وظیفه ای معنادار نبود.(خاکپور و همکاران، ۱۳۸۷)۲-۳-۲- پیشینه خارجیبریک و مونت فراتحلیلی به منظور بررسی اعتبار ابعاد پنج عامل عمده شخصیت (برونگرایی ، وجدان، ثبات هیجانی ، سازگاری، تجربه پذیر ی) در پیش بینی عملکرد شغلی انجام دادند . نتایج فرا تحلیل آن ها نشان دا د که وجدان پیش بینی کننده معتبری ا ز عملکرد در میان همه گروه های شغلی وهمه مولفه های شغل است و دیگر عوامل شخصیتی تنها در برخی مشاغل و برخی معیارهای شغلی برای پیش بینی عملکرد روایی دارند(لی و همکاران، ۲۰۱۴).
نتایج پژوهش بریک، مونت و استراوس با بهره گرفتن از سه گروه نمونه ( ۱-گروه اول ۱۴۶ نفر از مدیران میانی ارتش امریکا ۲-گروه دوم ۱۰۳ نماینده فروش دریک سازمان صنعتی . ۳-گروه سوم ۱۲۱ نفر ا ز مدیران موسسات مطبوعات محلی ) نشان داد در هر سه گروه مورد مطالعه رابطه معنا داری بین ویژگی شخصیتی وجدان و توانایی شناختی با عملکر د شغلی وجود دارد . همچنین نتایج نشان داد که همبستگی و هم تغییری عملکرد با وجدان بیشتر از همبستگی و هم تغییری (واریانس) عملکرد با توانایی شناختی است به عبارت دیگر وجدان نسبت به توانایی شناختی نسبت بیشتری از واریانس عملکرد شغلی راتبیین می کند. همچنین افزایش واریانس هنگامی که این دو (توانایی شناختی و وجدان ) در تعامل با هم، وارد معادله می شوند معنادار نیست(وو و همکاران، ۲۰۱۴).
برخی دیگر از محققان دریافتند که انگیزش شغلی نقش میانجی را در رابطه فرسودگی عاطفی با عملکرد شغلی داراست. آنان نشان دادند که کارکنان در پاسخ به فرسودگی عاطفی منابع خویش را برای گسترش حمایت اجتماعی سرمایه گذاری میکنند که این خود به افزایش رفتار مدنی سازمانی معطوف به افراد منجر میشود(کیازد و همکاران[۵۷]، ۲۰۱۴).
وایت و همکاران، رابطه تعاملی بین ویژگی های شخصیتی و سیاست های سازمانی را با عملکرد زمینه ا ی با نمونه ای شامل ۵۴۰ نفر از کار کنان یک سازمان بررسی کردند. نتایج پژوهش نشان داد که وجدان به طور معناداری با فداکاری شغلی رابطه دارد و سازگاری رابطه معناداری با کارگشایی میان فردی دارد. برونگرایی نیز با کارگشایی میان فردی رابطه دارد(ویت و همکاران[۵۸]، ۲۰۱۳).
هالن بک و وایتنر بر مبنای الگوی مایر ، نقش شخصیت در عملکرد را بررسی و استدلال کردندکه ویژگی های شخصیتی همچون عزت نفس ، تفاوت های فرد ر ا در ارزشها ، عملکرد ، نیازها یا باورها منعکس می کند. لذا آن ها مطرح کر دندکه شخصیت بازتاب انگیزش فرد به انجام شغل و نگرش بازتاب توانائی فرد به انجام شغل است. بنابراین آن ها این فرضیه ر ا ارائه دادند که (عملکرد باید به وسیله تعامل بین توانایی وشخصیت پیش بینی شود)(بریوستر و همکاران، ۲۰۱۳)
در تحقیقی به جهت بررسی رابطه میان فرسودگی شغلی با عملکرد شغلی به ویژه رفتارهای فرانقشی در محل کار از الگوی حفظ منابع استفاده نمودند. آنان دریافتند فرسودگی عاطفی با عملکرد تکلیفی رابطه منفی و با رفتارهای مدنی سازمانی رابطه مثبت دارد، به طوری که چنین راهبردی تلاش منطقی برای افزایش حمایت اجتماعی به منظور کاهش فرسودگی شغلی است(هالبسلبن و همکاران[۵۹]، ۲۰۱۳).
برخی پژوهشها نیز رابطه فرسودگی شغلی را با رفتار مدنی سازمانی با توجه به میانجیگری دلبستگی شغلی و تعهد سازمانی تبیین نموده اند(چائو و همکاران، ۲۰۱۳).
بررسی الگوی حفظ منابع و برخی پژوهشها نشان میدهند که بعید است فرسودگی عاطفی اثر مستقیمی بر عملکرد شغلی داشته باشد و لزوماً نیازمند ایفای نقش متغیری میانجی است. انگیزش به این دلیل که هم به عنوان یک پیشایند مستقیم عملکرد شغلی مورد توجه قرار میگیرد و هم با توجه به منابع انرژی سرمایه گذاری شده در کار، با نظریه های فرسودگی شغلی مرتبط است، میتواند میانجی گر بالقوه ای برای رابطه فرسودگی عاطفی با انواع عملکرد شغلی باشد(کلینک[۶۰] و همکاران، ۲۰۱۳)
در پژوهشی که توسط ژوهاس (۲۰۱۱) در مورد ابعاد شخصیت و تأثیر آن ها بر رفتا ر و ارتباطات در مشاغل گروهی صورت گرفت، نتایج بیان کننده ی این است که برون گرایی و گشودگی با ارتباطات مؤدبانه و منطقی افراد رابطه مثبت و معنادار دارد اما علی رغم انتظار، بعد توافق پذیری با این نوع ارتباطات، رابطه ای منفی داشت . عملکرد گروهی نیز با ویژگی های شخصیت رابطه داشتند. یعنی دانش حرفه ای فرد و رفتار هماهنگ او با برو ن گرایی و وظیفه شناسی رابطه مثبت و معنادار دارد و عملکرد گروهی هم به عنوان نتیجه فرایند کارگروهی به طور مستقیم تحت تأثیر برون گرایی و وظیفه شناسی قرار می گیرد(جوهاز[۶۱]، ۲۰۱۱).
برخی از محققان برای تبیین رفتار شهروندی سازمانی یک مدل نظری بر اساس مدل مک کری و کاستا طراحی کردند . در یکی از پژوهش ها نشان داده شد که رابطه معنی داری بین رفتار شهروندی سازمانی و ابعاد مختلف شخصیت وجود دارد و ابعاد شخصیت به عنوان یک عامل اساسی، نیرومندترین پیش بینی کننده رفتار شهروندی سازمانی میباشند. علاوه بر این، پژوهش ها نشان دادهاند که سازگاری، مسئولیت پذیری (وظیفه شناسی) و پذیرا بودن تجارب به عنوان سه عامل از ۵ عامل شخصیتی بیشترین همبستگی را با رفتار شهروندی سازمانی دارند(مهدیون و همکاران، ۲۰۱۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:52:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم